نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2018-01-29

نویدنو  05/11/1396 

 

 

 

 مجبور نیستید ژست علمی بگیرید!

مسعود امیدی


واقعیت اعتراضات مردمی دی ماه گذشته و ابعاد گسترده آن در حدی بود که خیلی زود جناح های حاکمیت دریافتند که نه تنها نمی توان آن را با سکوت خبری برگزار نمود بلکه بهتر است واقعیت اعتراضات را پذیرفته و با انداختن توپ در زمین حریف ، بکوشند اینگونه وانمود کنند که نوک تیز این اعتراضات متوجه جناح رقیب بوده است. جناح اصول گرا با تاکید بر نارضایتی بحق مردم از شرایط معیشتی که گویا مسئولیت آن فقط متوجه دولت است، سعی کرد تا خود را در موضع اپوزیسیون قرار دهد و جناح دولت و مدافعان باصطلاح اصلاح طلب آن نیز کوشیند از حریف کم نیاورده و با تبلیغ سخنانی مانند اینکه "وضعیت اقتصادی ما از متوسط دنیا بهتره" از رئیس جمهور و.... هدف اصلی اعتراضات را سیاسی دانسته و متوجه رقیب معرفی کنند
به هر جهت همانگونه که انتظار می رفت هیچ کدام از جناح ها نمی توانند ماهیت واقعی و ویژگی تاریخی - اجتماعی این اعتراضات را درک نموده و به رسمیت بشناسند. و وقتی هم که از حد معینی فراتر رفت ، علی رغم ظنی که در مورد شروع آن از سوی یک جناح برای زیر فشار قراردادن جناح رقبیب مطرح شد، هر دو جناح به این نتیجه رسیدند که باید هر چه زودتر این بساط را جمع کرد و ورای همه دعوا های بین دو جناح طی یک برنامه هماهنگ نسبت به "جمع کردن " اعتراضات اقدام نمود. نتیجه آن هم ظاهراً نزدیک به چهار هزار بازداشتی ، چند ده نفر کشته در خیابان ها، چند مورد به اصطلاح خودکشی و .... در یازداشتگاه ها بود. مهم هم نبود که برای این امر لازم باشد علی رغم وعده انتخاباتی رئیس جمهور ، رسانه های اجتماعی از دسترس مردم خارج گردد و.... 
گزارش وزارت کشور در واقع نشان از آن دارد که آش آنقدر شور شده که خان هم فهمیده است. با اینکه در باره استقلال علمی چنین پژوهشی نمی توان اطمینان داشت، اما دقت در برخی از یافته های آن جالب توجه است
 -1درحالی که جناح اصول گرا تاکید می کند که اعتراضات اساساً معیشتی و اقتصادی بوده اند، این پژوهش ادعا می کند که تنها 30 درصد شعارها اقتصادی و 70 درصد شعارها سیاسی بوده اند. واضح است که 70 در صد شعار سیاسی که اساساً نیز ساختار شکنانه بوده اند، به دولت محدود نبوده است. و این آمار از سوی وزارت کشور دربر دارنده این ادعا نیز هست که 70 در صد شعارها در اعتراض به ساختار قدرت است که گویا دولت فقط بخش کوچکی از آن است . اما ورای آنچه دولت مایل است القاء نماید ، به نظر می رسد که این شعارهای سیاسی به هیچ حناح خاصی محدود نبوده بلکه اساساً مجموعه حاکمیت را نشانه گرفته بود
- 2 بر اساس گزارش وزارت کشور اعتراضات اساساً در شهرهایی رخ داده اند که دارای وضعیت امنیتی سفید بوده اند یعنی اساساً فاقد مشکل امنیتی بوده اند. این واقعیت در بردارنده پیام مهمی است که در شرایط تعمیق نارضایتی های اجتماعی ، هر نقطه ای می تواند دربردارنده زمینه های جدی بروز نارضایتی هایی مردمی در قالب اعتراضات اجتماعی و سیاسی در برابر انسداد سیاسی و پیامدهای ویرانگر نئولیبرالیسم و با ادبیات حاکمیتی "ناامنی" و "اعتشاش" و مصداق ضرب المثل معروف ایرانی باشد : "هر بیشه گمان مبر که خالی است شاید که پلنگ خفته باشد" . و تعداد این بیشه ها گویا به 80 شهر هم رسید

 - 3در این گزارش آمده است که 75 درصد مردم با اعتراضات "برخورد همدلانه" داشتند. هستند افرادی که در دفاع از دولت منتخب خود ، علی رغم اینکه هر دو جناح حاکمیت به نوعی تقلیل گرایانه اعتراضات را در جهت منافع سیاسی خود به رسمیت شناخته اند و اینک نیز دولت منتخب شان همراهی 75 درصد مردم را با آن خبر می دهد، کاسه داغ تر از آش شده و ترجیح می دهند تا چشم و گوش خود را بر روی این حقایق بسته و با تاکید بر عباراتی چون "شورش کور" و غائله و....از درک و پذیرش واقعیت آنچه رخ داده است، سریاز زنند. اینها دقیقاً مصداق همان ضرب المثل بسیار پر معنای ایرانی هستند که می گوید : "آدم خفته را می توان بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده است، نمی توان بیدار کرد." 
اینها علاوه بر دشمنی با مردم ، برای حاکمیت نیز مشاوران خطرناکی هستند
- 4بر اساس این گزارش از 238 مورد تجمع اعتراضی در 80 شهر ، بیشترین تعداد یعنی 31 مورد در استان تهران بوده است که این واقعیت تا اندازه ای مغایر با تصویر کلی ارائه شده مبنی بر آن است که اعتراضات بیشتر در شهرستان ها بوده است. گرچه آمار وزارت کشور تعداد اعتراضات کلان شهر تهران را از سایر شهرهای استان تهران منفک نکرده است، اما به نظر می رسد بخش عمده این 31 مورد احتمالا در شهر تهران بزرگ یعنی پایتخت بوده است که ویژگی آن از نظر سیاسی می تواند مورد توجه بیشتری قرار گیرد
 - 5این گزارش 80 درصد دستگیرشدگان را دارای شغل آزاد معرفی می کند در حالی که هیچ آماری در مورد بیکاران نمی دهد. می توان حدس زد که بخش قابل توجهی از این 80 درصد بیکارانی هستند که به کارهایی چون دستفروشی ، رانندگی ، انواع کارهای غیر رسمی و... مشغولند که در ادبیات محاوره ای ترجیح می دهند بگویند شغل مان آزاد است مثلاً به جای اینکه بگویند پیک موتوری هستم، یا دستفروش مترو هستم و یا کارگر ساختمانی هستم و...با توجه به آمار 75 درصدی سواد دیپلم و زیر دیپلم بازداشت شدگان این گمان بسیار تقویت می گردد. معلوم نیست چرا درصد بیکاران در این گزارش مورد اندازه گیری و بررسی قرار نگرفته است!

اساساً در یک پژوهش علمی اگر قرار است داده ها بر اساس شاخص شغل با متغیرهای مربوطه اندازه گیری شوند، باید تعریف عملیاتی متغیرها روشن باشد و بعید است که بر اساس این شاخص، فقط "شغل آزاد" مورد سنجش قرار گرفته باشد و سایر گروه های شغلی و فاقد شغل به حال خود رها شده باشند. و اساسا تعریف متغیری به نام "شغل آزاد" با توجه به دامنه بسیار گسترده فعالیت هایی که تحت این عنوان در جامعه مطرح است، فاقد مقبولیت علمی از منظر متدولوژی تحقیق است.
- 6 اگر فرض کنیم که آنالیز تعداد دستگیر شدگان قرار است براساس میزان سواد انجام شود، بنا بر حداقل الزامات در مورد تعریف متغیرهای کمی ، نباید بین متغیرها همپوشانی وجود داشته باشد. در این آمارهای ارائه شده جمع 12 درصد دانشجو، 24 درصد مدرک بالاتر از دیپلم، 1 درصد بی سواد و 75 درصد "دیپلم و زیر دیپلم و نامعلوم " می شود 112 درصد. این جور آمار دادن آدم را به یاد نمی دانم واقعیت یا جوک معروف مربوط به پیش کسوت معروف فوتبال می اندازد که گویا چیزی مثل این گفته بود " بچه ها ۸۰ درصد آمادن،یه 3۰ درصد دیگه تلاش کنن ایشالا ردیف میشن"!

آخر این چه جور آنالیزی است که در آن از یک طرف 24 درصد مدرک بالاتر از دیپلم دارند و از سوی دیگر 12 درصد دانشجو هستند، آیا این 12 درصد دانشجو در آن 24 درصد هم هستند؟ اگر نه پس چرا این جمع 112 درصد است و اگر آری، آیا دانشجو دارای مدرک بالاتر از دیپلم است؟ بر اساس کدام مقیاس طبقه بندی داده ها در روش تحقیق چنین کاری مجاز است؟ 
ضمناً این کلمه نامعلوم در طبقه "دیپلم و زیر دیپلم و نامعلوم" داری چه مفهومی است؟ آیا اینها کسانی هستند که از دادن اطلاعات سواد خود اجتناب کرده اند، یا تعریف دیگری دارند؟ آیا نباید اطلاعات مربوط به تعداد این نامعلوم ها که ممکن است در هریک از طبقات تعریف شده جای گیرند، به صورت مجزا ارائه شود؟ 
اساساً آیا برنامه ریزان و مجریان این باصطلاح پژوهش علمی و "«فارغ از برداشت‌های شخصی، علائق جریان‌های سیاسی» و صرفاً بر اساس «داده‌ های تخصصی و اطلاعات معتبر»" ، حداقل سه واحد روش تحقیق در علوم اجتماعی را گذرانده اند؟

برگرفته از فیس بوک نویسنده

 

 

Comments System WIDGET PACK

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: