نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2017-11-10

نویدنو  19/08/1396 

 

 

 

دکتر بابک احمدی و یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر

مسعود امیدی

 

همانگونه که به مناسبت یکصد سالگی انقلاب دوران ساز اکتبر ، کمونیست ها و مدافعان طبقه کارگر در سراسر جهان در تلاش هستند تا از طریق برگزاری کمپین ها و...با مرور درس ها و تجارب این رویداد با شکوه و تجربه ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی ، آن را چراغ راه آینده قرار داده و این رویداد تاریخی را تبدیل به فرصتی برای ایجاد موجی نیرومند علیه سیستم سرمایه داری جهانی و فراروئی چپ کنند ، بورژوازی و نیروهای سیاسی آن نیز برای عقب نماندن از قافله و به عبارت درست تر برای وانگذاشتن این میدان به نیروهای چپ و میراث داران واقعی انقلاب اکتبر، در صدد خودنمایی و مقابله با تلاش انترناسیونالیستی کمونیستها در این میدان هستند. تقریبا روزی نیست که بی بی سی گزارشی در باره انقلاب اکتبر بر روی آنتن نفرستد. اما خوب که توجه شود، مشخص می گردد که ساختار و محتوی گزارش ها به نوعی است که اساسا نه بر هدف انقلاب اکتبر و نه بر دستاوردهای آن متمرکز است. این گزارش ها اصل موضوع را مسکوت می گذارند و هرجا هم که بتوانند، به صورت مکرر بر قتل خانواده تزار توسط بلشویک ها، دیکتاتوری استالینیسم ، ناکار آمدی مدل اقتصاد سوسیالیستی و بحران ناشی از آن و...تاکید می کنند. در این میان مقالات متعددی از سوی شخصیت های مختلف در باره انقلاب اکتبر منتشر گردیده و با اینکه از زوایای مختلفی با مسئله برخورد کرده اند ،اما از برخی جنبه ها دارای وجه اشتراک نیزهستند
برخی از نویسندگانی که در ارتباط با یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر می نویسند و سخنرانی می کنند، اساساً به جای تمرکز بر دستاوردها و ارزش های انقلاب اکتبر، ترجیح می دهند تا در مورد خطاهای بلشویک ها و لنین، نقد دیکتاتوری پرولتاریا و استالینیسم و...متمرکز شوند و سوسیالیسم قرن بیستم را به دلیل عدم درک و بها ندادن به " دموکراسی " در مفهوم عام آن مورد نقد قرار دهند. جالب است که با گرایشات ایدئولوژیک مختلف نیز چنین می کنند. برخی ها آشکارا مدافع سیستم سرمایه داری و نئولیبرالیسم اند، برخی ها طرفدار لیبرالیسم اند، برخی مدافع مارکسیسم و دارای گرایشات تروتسکیستی اند، برخی نوعی سوسیال دموکراسی را نمایندگی می کنند و از سوسیالیسم قرن 21 دفاع می کنند و ...
حقیقت آن است که بررسی انقلاب اکتبر تنها بررسی یک رویداد تاریخی و اجتماعی نیست و به نوعی بررسی اعتبار نظری و عملی و کارنامه اندیشه مارکسیسم و لنینیسم نیز هست. از این رو به صورت اجتناب ناپذیری با مفاهیم نظری چون دیالک تیک ماتریالیستی، ماتریالیسم تاریخی، تحلیل طبقاتی جامعه ،مبارزه طبقاتی، انقلاب اجتماعی، رهبری انقلاب ، کارکرد اجتماعی و سیاسی دولت ، مفاهیم دموکراسی و دیکتاتوری، دیکتاتوری پرولتاریا، دستاوردهای سوسیالیسم و....درگیر می شود و تحلیل گران مختلف بسته به اینکه چه درکی از این مفاهیم دارند، ممکن است به نتایج مختلفی دست یابند
در نتیجه تحلیل هایی که با دیدگاه های غیر مارکسیستی و یا شبه مارکسیستی از این رویداد دوران ساز ارائه می شود، در موارد بسیاری ممکن است نه تنها به گرامی داشت آن نیانجامد بلکه به تخطئه ،سرزنش، بی فایده و حتی فاجعه نامیدن و محکوم کردن آن نیز بیانجامند. در این میان کسانی نیز ممکن است نوعی برخورد یک بام و دو هوا با انقلاب اکتبر بکنند یعنی از یک سو با ارزش های آزادی خواهانه و برابری طلبانه آن همراهی نشان دهند و از سوی دیگر با زیر سوال بردن مبانی اساسی تئوری انقلاب ، آن را اشتباهی تاریخی و انحرافی از مسیر تکامل اجتماعی معرفی کنند
از جمله این موارد می توان به سخنرانی آقای دکتر بابک احمدی در همایش "خانه اندیشمندان علوم ‌انسانی" با عنوان "صد سال پس از انقلاب 1917 روسیه" اشاره نمود
نگاهی به زندگی و آثار آقای بابک احمدی نشان می دهد که ایشان آکادمیسین و روشنفکری است که در طول زندگی 70 ساله خود در زمینه های مختلفی چون هنر و سینما، فلسفه وتاریخ، اندیشه سیاسی معاصر و... مطالعاتی داشته و آثار مختلفی را نیز منتشر نموده اند
در این یادداشت قصد بررسی همه آنچه ایشان در سخنرانی خود در باره انقلاب اکتبر مطرح کردند، وجود ندارد و تنها به جنبه هایی از نظرات ایشان اشاره می شود
ایشان ضمن لطفی که به اندیشه سوسیالیسم و انقلاب اکتبر می کنند و مطرح می کنند که "سوسیالیسم همچنان می‌تواند راه‌ حلی برای عدالتخواهی بشر امروز محسوب شود"، اما می کوشند تا در سخنرانی خود مبانی اساسی سوسیالیسم علمی و مارکسیسم لنینیسم را همصدا با دستگاه رسانه ای جریان اصلی در خدمات سرمایه داری به زیر سوال ببرند
آقای دکتر احمدی ادعا می کنند که مارکس ،لنین و بلشویک ها مفهوم دموکراسی را نمی فهمیدند. در واقع باید سخن ایشان را به این صورت اصلاح کرد که مارکس، لنین و بلشویک ها در چارچوب اندیشه علمی سوسیالیسم و بر اساس مطالعات تاریخی و تجربی گسترده بر این باور بودند که دموکراسی به مفهوم یک تعریف عام و فراطبقاتی، فریب و دروغی بیش نیست . در اینجا منظور همان درک و مفهومی از دموکراسی مد نظر است که امثال ترامپ را در بالاترین موقعیت قدرت و تصمیم گیری برای مردم آمریکا و به نوعی برای جهان قرار می دهد و ایشان نیز آن را به نقد می کشند. می توان با این گفته موافق بود که کمونیست ها دموکراسی را به عنوان یک مفهوم حقوقی عام و فراطبقاتی نهادینه شده در جامعه بورژوایی نفهمیده اند، اما این به معنای آن نیست که کمونیست ها فهمی از دموکراسی نداشته و ندارند. فهم مارکسیست لنینیست ها از دموکراسی بر مبنای تحلیل دیالک تیکی مناسبات و پویش های اجتماعی از تعریف سطحی و فریبنده دموکراسی بورژوایی فراتر می رود و آن را در ارتباط با مناسبات طبقات اجتماعی، اختیارات ، امکانات و اقتدار آنها در تاثیرگذاری بر فرآیندهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... می فهمند. کمونیست ها بدرستی مفهومی از دموکراسی نهادینه شده در جامعه ای را که در آن با فاصله طبقاتی، فقر، استثمار افسارگسیخته، انواع لابی های قدرت ثروتمندان، سرکوب اعتراضات مطالباتی کارگران و زحمتکشان، کالایی سازی همه چیز از جمله حق حیات و معیشت، بهداشت،درمان ،آموزش و...روبرو باشیم، مفهومی واقعی نمی دانند و این نوع دموکراسی را تنها نمایشی دروغین و فریبکارانه از دموکراسی می دانند. آقای دکتر احمدی به عنوان یک پژوهشگر فلسفه و علوم اجتماعی و سیاسی نمی توانند از تعریف کمونیست ها از دموکراسی بی اطلاع باشند. مارکسیست لنینیست ها مفاهیم سیاسی، حقوقی، فکری و فرهنگی و ... را بر اساس نگاه مبتنی بر ماتریالیسم دیالک تیک تابعی از متغیر مناسبات مادی و زیربنایی اقتصادی – اجتماعی و روبنا می دانند. باوری که هر روزه هزاران فکت اجتماعی هم در جامعه ما و هم در کشورهای پیشرفته سرمایه داری آن را تایید می کند
آقای دکتر احمدی پاشنه آشیل سوسیالیسم قرن 19 و 20 را عدم درک دموکراسی می دانند و بر این باورهستند که این نقطه ضعف به سرمایه داری اجازه داده است تا خود را مدافع دموکراسی نشان دهد. باید به آقای دکتر احمدی گفت شما اگر نگران فریبکاری و دروغ سرمایه داری در دفاع از دموکراسی هستید، آیا بهتر نیست به جای به زیر سوال بردن تعریف علمی مارکسیسم لنینیسم از دموکراسی که اتفاقا امروزه در عصر جهانی سازی و نئولیبرالیسم بیشتر از زمان مارکس و لنین و بیش از هر زمان دیگری ، درستی تعریف مارکسیستی مفاهیمی چون دموکراسی را نشان می دهد، به افشای ریاکارانه و دروغین بودن ادعای سرمایه داری در این مورد بپردازید؟ کاری که بسیار ساده تر است و شواهد فراوانی نیز برای نشان دادن آن وجود دارد و می تواند مانع همراهی با ضدکمونیست ها در تخریب اندیشه سوسیالیسم علمی گردد. آقای دکتر احمدی بد نیست به این نکته نیز توجه داشته باشند که از دموکراسی ای دفاع می کنند که به ایشان اجازه می دهد تا در تهران اینگونه اندیشه سوسیالیسم را ضد دموکراتیک وانمود کنند، در شرایطی که همین دموکراسی هیچ تریبون و کرسی ای را برای مدافعان این اندیشه که قائل نیست بلکه .....
آیا این خود دلیلی بر اعتبار مفهوم مارکسیستی دموکراسی نیست که ایشان آن را بزرگترین ضعف سوسیالیسم قرن بیستم معرفی می کنند؟ 
آقای دکتر احمدی فراموش نمی کنند که در سخنرانی خود به مناسبت یکصدمین سالگرد انقلاب اکتبر ، چپ ایران را هم از کم لطفی خود بی نصیب نگذارند. ایشان مطرح می کنند که چپ ایران هم تجربه اکتبر را بدرستی نفهمید و دانش آنها از انقلاب اکتبر را محدود به "تاریخ مختصر حزب کمونیست اتحاد شوروی " ساخته شده توسط استالین می دانند. در واقع ایشان با این اظهار نظر، تمام تلاش نظری و عملی چپ ایران از آغاز تا کنون را به دور انداخته و بزرگان بسیاری از دکتر تقی ارانی گرفته تا احسان طبری و.... را که در ترویج مفاهیم سوسیالیستی در حوزه های مختلف هنری، ادبی، تاریخ، فلسفه، علوم سیاسی، علوم اجتماعی، و از جمله انقلاب اکتبر ... که منبع آموزشی بزرگی برای نسل های مختلف چپ بوده و در ارتقاء عمومی فرهنگ در این کشور نقش بی بدیلی بازی کرده است، نفی می کنند. ایشان همصدا با دیکتاتورها و سرکوبگران چپ در تاریخ ایران، تئوریسین های چپ ایران را کسانی معرفی نمودند که هیچ تعهدی به مردم ایران نداشتند. ایشان به چپ ایران خرده می گیرند که همیشه «مبارزه با امپریالیسم»را برجسته‌تر از «مبارزه برای دموکراسی» دانسته است
چنین دیدگاهی بویژه در زمان کنونی که تهاجم و مداخله امپریالیستی منطقه را به خاک و خون کشیده وبسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران در معرض تهدید روز افزون امپریالیسم از طریق مداخلات اقتصادی، سیاسی و نظامی قرار دارند، آیا آدرس اشتباه دادن نیست؟ چرا نتوان مبارزه ضدامپریالیستی و ضدسرمایه داری را همزمان با مبارزه برای دموکراسی دنبال نمود؟ 
درک مارکسیست ها از دموکراسی بی ارتباط با درک آنها از عدالت اجتماعی نیست. بر اساس این درک اگر بتوان در جامعه ای برای تمامی شهروندان آن جامعه حق برخورداری از کار و معیشت آبرومندانه و تامین اجتماعی، آموزش و بهداشت و درمان رایگان و امکان توسعه انسانی و متشکل شدن نیروهای کار و زحمت در سازمان های سراسری و نیرومند برای ایجاد بسترهای لازم جهت این دستاوردها و حفاظت از آن ها را فراهم نمود، این دقیقاً به معنای حاکمیت مردمی یا دموکراسی است. براین اساس آنچه را که ایشان نقطه تاریک کارنامه بلشویک ها می دانند، دقیقا ضامن بقای دولت کارگری و حاکمیت زحمتکشان است. کافی است آقای دکتر احمدی نگاهی به تجاربی چون ونزوئلا بیندازند تا مشخص گردد که بنای سوسیالیسم در چارچوب دموکراسی بورژوایی به چه سرنوشت غم انگیز و تلخی می تواند منجر گردد! سوسیالیسم بدون دیکتاتوری پرولتاریا فاقد چشم اندازی روشن بوده و سرابی بیش نیست
در پایان باید بر این نکته نیز تاکید گردد که نقد درست کارنامه حزب کمونیست اتحاد شوروی و دیدگاه های حاکم بر آن در دوران های مختلف و شناسایی اشتباهات و انحرافات آنها نیز دقیقاً امری در راستای بزرگداشت انقلاب اکتبر است. اما اگر قرار باشد در سالگرد و بزرگداشت یک رویداد تاریخی، 90 درصد نوشته ها مربوط به بیان اشکالات و انحرافات آن بوده و تنها 10 درصد گفته ها به جنبه های ارزشمند آن اشاره کنند، شاید بهتر آن باشد که چنین بزرگ داشتی اساساً انجام نشود. حقیقت آن است که انقلاب اکتبر دستاوردهای باشکوهی در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... داشت که در گرامیداشت آن اساساً باید بر آنها تمرکز شود. اما جای تعجب است که برخی مقالات در این مورد این روزها در فضای مجازی منتشر می شود که با اینکه برخی از نویسندگان اینگونه مقالات خود را چپ و مدافع انقلاب اکتبر و دستاوردهای آن نیز ممکن است معرفی کنند، 90 درصد محتوی مقاله آنها متمرکز بر نقد انحرافات و اشتباهات و... است و تنها در مواردی محدود به دستاوردها و جنبه های مثبت آن پرداخته می شود! باید از اینگونه دوستان پرسید آخر این چه گرامی داشتی است؟ اشکالات، انحرافات ، کمبودها، اشتباهات و... را باید دید و از آنها آموخت اما نباید آنها را بزرگنمایی و تبلیغ نمود، بزرگ نمایی و تبلیغ گسترده در مورد اشتباهات و انحرافات و کمبودها و... را دستگاه عریض و طویل سرمایه داری از طریق رسانه های جریان اصلی بشدت و به شکلی وسیع انجام می دهند. درست آن است که چپ بر دستاوردها متمرکز شده و آنها را تبلیغ نماید، ضمن اینکه از تحلیل انحرافات و اشتباهات نیز درس های خود را بگیرد
انقلاب اکتبر با شکوهترین و بزرگترین تلاش جامعه بشری برای آغاز بنای جامعه ای سوسیالیستی بود . این جامعه نو فاقد یک نقشه راه و طرح مهندسی دقیق از پیش آماده و آزمون شده بود و باید در جریان پراتیک اجتماعی تئوری خود را نیز شکل داده و تقویت می نمود ، همانطور که به صورت متقابل، تئوری نیز به نوبه خود بر پراتیک اجتماعی بنای سوسیالیسم موثر بود. بنابراین بروز اشکالات، اشتباهات و انحرافات نیز در روند ساختمان سوسیالیسم امری اجتناب ناپذیر بوده است. اما هیچ یک از این ها ، از ارزش دستاوردهای شکوهمند انقلاب اکتبر نخواهد کاست. این دستاوردها و تجارب، میراث ارزشمند جامعه انسانی برای رهایی از مناسبات بیرحمانه و ضد انسانی سیستم سرمایه داری است و طبیعی است که این سیستم علاقمند به آگاهی توده های مردم از آنها نباشد و بکوشد به جای آن ها دائماً و در همه جا از نقاط سیاه، انحرافات و اشتباهات تجربه بلشویسم و... سخن گفته شود! باید از افتادن در این دام اجتناب نمود.

برگرفته از فیس بوک نویسنده

متن سخنان بابک احمدی

 

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: