نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

1396-07-06

نویدنو  06/07/1396 

 

 

اتحادِ نیروهای مردمی، تنها سد در برابر فاشیسم است!

ویکتور گراسمن

 

میان نئونازی‌های آلمان و ایالات‌متحده، همانندی‌هایی فراوان وجود دارند

نوشتۀ ویکتور گراسمن، نویسندۀ آمریکایی مقیم آلمان، به نقل از روزنامۀ مورنینگ استار، ۲۳ اوت ۲۰۱۷

پژواک آژیر کشیدن‌ها و ناسزاهای فریادشدهٔ آنانی که در "شارلوتزویل" به‌مصاف مردم آمدند، حتی در اروپا و ازجمله در آلمان هم بسیار رسا به‌گوش می‌رسید. تصورِ چهره‌های جانورآسا و برافروخته از خشم آنان و شنیدن اصطلاح‌های نژادپرستانه و واژه‌های تهدیدکننده‌شان، برای ما، یعنی آنانی که در آلمان زندگی می‌کنند، آسان و ملموس است! حتی صدای واژه‌های ناخوشایند "هایل هیتلر"شان نیز به‌زبان آلمانی به گوش‌مان رسید.

رویدادهایی این‌چنین برای ما نه‌تنها بازتابی از گذشته‌اند، بلکه بخشی از زندگی روزمرهٔ امروز آلمان شده‌اند. ما، هر آخر هفته، در برخی از شهرهای کوچک و بزرگ، کم‌و‌بیش راه‌پیمایی نژادپرست‌ها و نئونازی‌هایی را شاهدیم که نیم‌چکمه‌هایی سیاه و زمخت به‌پا و پرچم‌ها و پلاکاردهایی خوف‌انگیز به‌دست دارند، مانند آنچه در ویرجینیا روی داد.

گاهی تنها در گردهمایی‌ای کوچک یا خصوصی از سوی هسته‌یی سرسخت از این نژادپرستان که با خواندن سرودهایی ناسیونالیستی آغاز می‌گردد، به هیاهویی با شعارهایی مانند ریختن خون یهودیان و کشتار در اتاق‌های گاز منجر می‌شود. اما هیاهو گاهی نیز در گردهمایی‌ گروهی بزرگ مانند آنچه در چهار هفته قبل در "تمار"، منطقه‌یی از شهر "تورینگیا" که ۶ هزار نفر برای "کنسرت راک" جمع شدند، شروع می‌شود.

یکی از پشتیبانان مالی این "کنسرت"- که رستورانی شناخته‌شده به‌سبک نازی‌ها را نه‌چندان دور از این نقطه اداره می‌کند- تی‌شرت‌هایی با حرف‌های "HTLR" می‌فروخت. البته استفاده رسمی از اسم کامل هیتلر در آلمان مجاز نیست، اما این فرد با پوزخندی مزورانه در چهره، به توجیه آن می‌پردازد: این چهار حرف مخفف واژه‌های "سرزمین، سنت، وفاداری و احترام" به زبان آلمانی‌اند.

چگونه می‌توان به‌این واژه‌ها یا به بهای ۸/۸۰ یورویی پیراهن اعتراض کرد؟ همه می‌دانند H هشتمین حرف در الفبای لاتین و ۸۸ نشان رمز برای ادا کردن "هایل هیتلر" است! هیچ‌کدام قانون را نمی‌شکنند و دادگاه نیز به‌کار بردن آن‌ها را بدون مانع دانسته است. حتی برای خودروهای این گروه پارکینگ بزرگی درنظر گرفته شده بود.

هر شهروند به‌ظاهر آبرومند هم در این‌گونه راهپیمایی‌ها، مانند راهپیمایی در شهر "درسدن" که هر دوشنبه در خلال دو سال گذشته صورت گرفته، ممکن است شرکت کند. آنان در برابر این پرسش " کی،(به) ما (می‌گوید) نژادپرست؟" می‌گویند: "ما فقط می‌خواهیم از 'فرهنگ آلمان' در برابر هجوم 'اسلام‌گراها' دفاع کنیم." آن هم با شعار سردادن، سرودخوانی و هرازگاهی هم با مشعل و سلاح

آنان خود را "پگیدا" می‌نامند- مخفف حرف‌های اول واژه‌های آلمانی "اروپایی‌های میهن‌پرست علیه اسلامی شدن غرب" هستند. سپس یک کارآفرین [کارفرما] جوان خوش‌سیما و یک استاد دانشگاه مسن و قابل‌احترام پیدا می‌شوند و به بنیان گذاشتن حزبی به‌نام "جایگزین [آلترناتیو] برای آلمان" (آ اف د) دست‌می‌زنند.

چندی است که برخی از رسانه‌ها در برخورد با این حزب روشی "محترمانه" درپیش گرفته‌اند که فاصله چندانی با برخوردی "مطلوب" ندارد و به‌زودی چندین نماینده در مجلس آلمان- "بوندِستاگ"- خواهند داشت. هم‌اکنون آنان در چندین شورای شهر و مجلس ایالتی نماینده دارند.                                 

برنامهٔ اصلی این حزب مانند همان چکمه‌پوشان و یا اجراکنندگان تی‌شرت‌پوش با حرف‌های HTLR، که رأی‌دهندگان به این حزب هستند، "نفرت از دشمنان" است! در مورد "شارلوتزویل"، این دشمنان گاهی یهودی‌اند، اما در بیشتر موردها سیاه‌پوست یا مسلمان‌اند و اگر پیش بیاید این دشمنان ناتوانان، بی‌نوایان و حتی در برخی شرایط مردمی با رنگ پوست، لباس یا باورهای مذهبی دیگر هم می‌توانند باشند. و در آلمان هم به‌همین گونه است، گاهی یهودی‌ها دشمن به‌شمار می‌روند، اما بیشتر ترک‌ها یا پناهندگان تازه‌وارد عرب، آفریقایی یا افغان هدف نفرت قرار می‌گیرند. داشتن حجاب به‌تنهایی می‌تواند از فردی یک دشمن بسازد: "مسلمان (است)، (پس) دشمن (است از نوع) اسلامی!"

درحالی‌که اوباشِ شارلوتزویل دفاع از راه و رسم کسانی مانند "رابرت ای لی"۱ و "نیتان فورست"۲ را دستاویز می‌کند، برخی از آلمانی‌ها نمونه‌هایی تازه‌تر در چنته دارند. بر روی یکی از تی‌شرت‌هایی که در گردهمایی به‌مناسبت سی‌امین سال‌مرگ "رودولف هِس"، جانشین هیتلر، برگزار شد نوشته شده بود که او "تا پایان، به اصول خود وفادار ماند." سبب راه‌پیمایی و تظاهرات نازی‌ها یادآوری محلی است که زمانی ساختمان زندان هِس در آنجا قرار داشت و اکنون تخریب شده است. به‌این مناسبت هر سال از او تجلیل می‌شود، اما این بار بسیار چشمگیر در برلین برگزار شد. شمار نازی‌هایی که این بار برای بزرگداشت هِس گرد آمده بودند بسیار کمتر از گذشته بود. نیروهای ضدِ فاشیست‌ نتوانستند جمعیت بزرگی را که امید داشتند گرد آورند اما با اکثریتی که داشتند توانستند چوب لای چرخ برنامه نیروهای نازی بگذارند. راهپیمایی نازی‌ها که توانسته بود تنها کمتر از ۵۰۰ متر پیش برود از ادامه بازایستاد و ناچار شدند گردهمایی‌ در محلی که هِس در گذشته زندانی بود به‌هم بزنند و تظاهرات را متوقف سازند. این تظاهرات به‌جز چند زدوخورد پراکندهٔ فردی، بدون خشونتی جدی به‌پایان رسید. این روز برای نازی‌ها روز شکستی واقعی بود. پلیس مانند همیشه سعی می‌کرد که دو گروه را از هم جدا نگه دارد، اما اغلب به دلیلی به‌نظر می‌رسید که پلیس از حق تقدم حرکت نازی‌های منظم و باانضباط حفاظت می‌کند درحالی‌که افراد ضدِ فاشیستی که کوشش می‌کردند از پیشروی نازی‌ها جلوگیری کنند، بی‌درنگ بازداشت می‌کردند. درهمسنجی تظاهرات نازی‌ها با شارلوتزویل ناهمانندی‌هایی وجود دارد، اما همانندی‌ها فراوان‌اند. هیچ مقام رسمی برجسته‌ای در آلمان خطر ستایش از طرفداران نازی را نمی‌پذیرد. هیتلر، هِس، و نماد ضدِ یهود به‌لحاظ قانونی تابو هستند و "مجسمه‌ها و نمادهای زیبایی" وجود ندارند که نیازمند نجات باشند. اما اینجا هم، نه در تویی‌تر، در رسانه‌های معتبر هم عبارت‌هایی وجود دارند که نه‌فقط طرفداران نازی‌ها، بلکه "افراطی‌گرایی را در میان نیروهای چپ و راست" نکوهش می‌کنند. نیروهای ضدِ فاشیست هم ‌گروهی بدکار قلمداد می‌شوند. آنان گاهی به شکستن پنجره‌ها و به‌آتش کشیدن خودروها روی می‌آورند. درواقع چنین حرکت‌هایی اینجا و آنجا اتفاق می‌افتد و مشکلی واقعی پیش می‌آورد، به‌ویژه که این بدگمانی هم وجود دارد- و گاهی با ارائهٔ داده‌هایی (فاکت‌هایی) همراه و تأیید می‌شود- که در پس این نقاب‌ها و کلاه‌های صورت‌پوش فقط ضدِ نازی‌های خشمگین قرار ندارند، بلکه برخی کسان هستندکه شیفتهٔ تخریب‌اند، دلبستهٔ الکل‌نوشی و پرتاب کردن نخستین سنگ یا شیئی آتش‌زا هستند، برخی عوامل‌ اخلال‌‌ به رسانه‌ها هنگامی که بخواهند حضور اکثریتی عظیم از تظاهرکنندگان مخالف نژادپرستی و فاشیسم- و کسی که حتی ممکن است خیلی صلح‌آمیز، پرچم یا تندیسی نژادپرستانه را پاره و به زیر اندازد- را نادیده بگیرند یا کم‌رنگ کنند گزک لازم را می‌دهند. پشت سخنان با دقت انتخاب‌شدهٔ ترامپ در نکوهش "هم چپ و هم راست" در رویداد شارلوتزویل، برخی از آلمانی‌های جان بدر برده از جنگ جهانی دوم، پژواک‌هایی هراس‌انگیز می‌شنوند، گذشتهٔ آلمان را با اضطراب به‌یاد می‌آورند و به آیندهٔ نه‌تنها آلمان بلکه دنیا با نگرانی می‌نگرند. آنان می‌دانند که آن نیم‌چکمه‌ها و سلام هیتلری و "بی‌طرفی" به کجا خواهد انجامید.       

به‌نظر می‌رسد که آنگلا مرکل، صدراعظم خوش‌رو، منطقی و خوش‌طینت آلمان، که با پناهندگان برخوردی دوستانه و رفتاری مادرانه با همهٔ آلمانی‌های خوب دارد، به‌احتمال بسیار در انتخابات آیندهٔ این کشور در دوم مهرماه ۹۶ بار دیگر از سوی حزبش به‌پیروزی برسد. او در طرف مقابل ترامپ قرار دارد و حتی به‌طور آشکار با او مخالفت می‌کند. اما دربارهٔ وزیرانش نمی‌توان چنین گفت. درحالی‌که "الکساندر دوبریندت"، وزیر ترابری، در برابر دوستان آلوده‌کنندهٔ هوا در صنعت خودروسازی کرنش می‌کند، "ولفگانگ شویبله"، وزیر دارایی، ادامهٔ سیاست اعمال فشار اقتصادی بر کشورهای فقیرتر جنوب اروپا برای بیرون کشیدن آخرین یورو از آن‌ها و درهم شکستن هرگونه مقاومتشان در مقابل استراتژی سیاسی- اقتصادی تدوین‌شده از سوی کمیسیون اروپا و "اورزولا فان در لاین"، وزیر دفاع، میلیاردها یورو بیشتر برای بودجهٔ نظامی درخواست می‌کند تا بتواند به صحرای مالی، کوه‌های افغانستان و از آن خطرناک‌تر به مرزهای روسیه، نه‌چندان دور از شهرهای "کالنین‌گراد" و "سن‌پترزبورگ"، نیروی نظامی بفرستد.                    

مرکل با هر رسوایی در مورد زنده نگه‌داشتن پیوند با سنت‌های زمان نازی‌ها در نیروهای مسلح این کشور، فراخوانی تازه برای پاک‌سازی می‌دهد و جالب است که هیچ‌گاه موفق نمی‌شود. و "توماس دُمزیر"، وزیر کشور، پس از گزارش نادرست و واژگونه‌اش در رابطه با "شورش‌ها" در هامبورگ، تظاهرکنندگان را محکوم می‌کند و با برجسته کردن چند اخلال‌گر پیشنهاد می‌کند: "ما باید آن‌ها را مجبور کنیم هرچند وقت یک‌بار به‌طور مرتب خود را به نیروهای انتظامی معرفی کنند و اگر لازم شد، پابند الکترونیکی بر پا ببندند." او به‌همین ترتیب می‌خواهد چنین اقدام‌های نظارتی را از دستگاه‌های بازشنود مکالمه‌های تلفنی و ایمیل‌ها و رفتن به مکان‌های عمومی را برای همه گسترش دهد. اخباری که به تازگی به بیرون راه یافته است از رابطه‌هایی مرموز میان پلیس امنیتی با قتل‌های ضد خارجی حکایت دارد. درنهایت، معیار تعیین‌کننده برای "افراطی چپ" چه خواهد بود؟ آیا این معیار آنانی را که برای گرمایش زمین یا صلح و همبستگی در تظاهرات اعتراضی شرکت می‌کنند نیز در بر می‌گیرد؟ نمی‌توان گفت که رهبران سیاسی آلمان با دارودستهٔ توطئه‌گر در کاخ سفید همسان‌اند. این رهبران از تحصیلات بالا برخوردارند و در سخنرانی‌هایشان بسیار دوراندیش‌اند. اما تهدیدهای فزاینده در هر دو کشور بسیار همسان‌اند. این خطرها درصورت بروز بحران بزرگ دیگری می‌توانند برای همه زنگ هشداری باشند.

در هردو کشور و در نقاط دیگر جهان مقاومتی دلیرانه‌ در برابر این تهدیدها وجود دارد. بسیاری از سازمان‌ها در برابر نژادپرستی، سرکوب‌گری، افزایش نظامی‌گری گسترده و تحریک‌ها و نیز ناکامی و بی‌بهره‌گی مردمی که در کشور خود یا بیرون از آن در رنج‌اند، مبارزه می‌کنند. نمونه‌هایی زیاد از مبارزهٔ قهرمانانه در تاریخ کشورهای آلمان و ایالات‌متحده وجود دارند. اتحاد گسترش‌یابندهٔ مردم تنها رمز پیروزی در برابر نیروهای نفرت‌ورز و خون‌ریز از "شارلوتزویل" تا "تورینگیا"، از واشنگتن تا برلین، می‌تواند باشد.  

--------------------------

۱.‌رابرت ای لی، ۱۸۰۷ – ۱۸۷۰، ژنرال آمریکایی، فرماندهٔ ارتش مؤتلفهٔ ویرجینیای شمالی در دوران جنگ داخلی آمریکا. ژنرال لی تا پایان جنگ داخلی آمریکا به جف دیویس- رئیس جمهور ایالات برده دار جنوبی- وفادار ماند.

۲. نیتان فورست، ۱۸۲۱- ۱۸۷۷، ژنرال  آمریکایی در ارتش مؤتلفه، نیز ملاک و تاجرِ برده.

 

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۳۴، ۲۷ شهریور ماه ۱۳۹۶

   

 

Share

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: