نویدنو 29/04/1396
تحلیل
انتخابات در رسانه های داخلی -5-
تحلیل
جامعهشناختی انتخابات ریاستجمهوری 96
روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 4054 تاریخ
چاپ:1396/03/04
دکتر یونس نوربخش
جامعهشناس دانشگاه تهران
انتخابات
دوازدهمین دوره ریاستجمهوری با شکوه زیادی برگزار شد. در این دوره از
انتخابات بیش از 70 درصد مردم پای صندوقهای رای رفتند و در نهایت دکتر
روحانی با کسب بیش از 57 درصد آرا توانست برای بار دوم سکان اداره کشور
و دولت را بهدست بگیرد که یک موفقیت خوب هم برای جناحهای سیاسی در
جلب مشارکت عمومی و هم برای نظام سیاسی است که توانست مردمسالاری دینی
را در یک نظام سیاسی- دینی اجرا کند. برای اولین بار تبلیغات انتخاباتی
در سطح استانداردهای کشورهای پیشرفته و بهصورت کاملا حرفهای و با
استفاده از روشهای مدرن و نمادها و نشانههای ارتباطی که بسیار
هوشمندانه طراحی شده بودند و با سرعت بالایی این پیامها تولید و به
مخاطب ارسال میشد، صورت گرفت.
این انتخابات از بعضی جهات ویژگیهای مهمی داشت که در اینجا به تحلیل
برخی از آنها میپردازم:
1- مفاهیم و برچسبهای مدرن: پس
از اعلام نظر شورای نگهبان درخصوص تایید صلاحیت شش نفر از کاندیداها که
عملا در دو قطب اصلاحطلب - اعتدالگرا و اصولگرا قابلتقسیمبندی
هستند. اما از ماهها قبل که احتمال این رویارویی و وزنکشی قوت گرفته
بود ما شاهد بهکارگیری الفاظ و مفاهیم دیگری بودیم که این تقسیمبندی
را در مفاهیم جدید نئولیبرالی و پوپولیستی قرار میداد. گو اینکه در یک
طرف طرفداران سرمایهداری و بازار آزاد قرار دارند که با عدالت اجتماعی
توزیعی مخالفند و در طرف دیگر کسانی که با شعار محرومیتزدایی و با
وعدههای توزیع ثروت کشور بین طبقات پایین، برچسب پوپولیست را با خود
حمل میکردند. متهم کردن دولت به دولت سرمایهداری یا بهقول یکی از
کاندیداها دولت 4 درصدی از ماهها پیش در دانشگاهها با تشدید اعتراضات
صنفی دانشجویی و مطرح کردن اعتصابات کارگری در کارخانهها و اعتراضات
معلمان و دیگر صنوف جامعه در اعتراض به نادیده انگاشته شدن حقوقشان،
دنبال میشد. بعضی از اعضای دولت نیز در سخنرانیهای خود تلویحا و گاه
بهطور صریح از بازار آزاد سخن میراندند و زمینه را برای پذیرش این
برچسب آماده کردند. در نقطه مقابل اصلاحطلبان نیز کلمه اصولگرا را
برای مخالفان بهکار نمیبردند و برچسب پوپولیست را به طرف مقابل اطلاق
میکردند. سر دادن شعارهای حمایت از محرومان، افزایش یارانهها و عنوان
دولت مردمی این طیف را برای اطلاق پوپولیست مهیا میکرد؛ بنابراین برای
اولین بار عنوانها از اصطلاحات دایره مفاهیم انقلاب خارج شد و مفاهیم
مدرن غربی بهعنوان برچسب جایگزین تقسیمبندیهای سنتی شد.
2- شهری شدن روستاها: یکی
دیگر از اتفاقات جالب این انتخابات تبعیت روستا از شهر بود. با توجه به
مهاجرت تعداد زیادی از روستاییان به شهر و توسعه ارتباط بین شهر و
روستا و نیز توسعه اینترنت و شبکه اجتماعی، شکاف ذهنی و ارزشی بین شهر
و روستا کاهش یافته و شهر بهعنوان گروه مرجع سیاسی پذیرفته شد.
روستاییان مثل شهریها اندیشیدند و تقریبا بر اساس همان نظام فرهنگی و
ارزشی تصمیم گرفتند. در انتخابات قبل کاندیداها مجبور بودند وقت و
انرژی زیادی برای همراه کردن روستاها با خود صرف کنند و در انتخابات
نسبت به شعارهای مناسب و جذاب برای روستاییان از جمله کاهش فقر و
محرومیتزدایی حساسیت نشان دهند؛ زیرا رای آنها میتوانست نتیجه رای
شهر را جابهجا کند، اما این بار امواج از شهر به سمت روستا حرکت کرد و
شعارهای آقای قالیباف و رئیسی در حمایت از محرومان کارساز نشد.
3- دوگانه امنیت و اشتغال: این
انتخابات، انتخاب بین دوگانه امنیت و آرامش در برابر اشتغال و کار بود.
اگر قرار باشد مردم از بین آنها یکی را انتخاب کنند - اقتصاد خوب یا
امنیت و سیاست خوب - آنها امنیت داخلی و خارجی را انتخاب کردند. از بین
آرامش و درآمد، کار یا آزادی، به آرامش و آزادی تمایل نشان دادند.
مارکسیستها و سوسیالیستها همواره بر کفه اقتصاد تاکید میکنند و
نیازهای مادی را در اولویت میدانند، اما در این انتخابات مشاهده شد که
برای انسان جدید در دنیای آگاهی لزوما اینگونه نیست و ارزشهای انسانی
و حفظ خود و هویت اجتماعی و سیاسیاش همچنان اهمیت دارد، بنابراین اگر
تیم آقای روحانی از گفتمان اقتصادی خارج نمیشدند و در آن باقی
میماندند، نتیجه به شکل دیگری رقم میخورد.
4- ارتباطات مجازی و شبکههای اجتماعی: بهنظر
من این انتخابات یکی از نمونههای انتخابات دیجیتالی بود. شبکههای
اجتماعی توانستند در برابر سوگیری رسانه ملی بایستند و فاصلهها را
درنوردند و جامعه مجازی هواداران را ایجاد کنند و شایعات را پاسخ دهند
و به روشنگری بپردازند. افراد در قالب گروهها و کانالها با هم ارتباط
برقرار میکردند و بهصورت زنجیرهای و گلوله برفی هواداران خودشان را
پشتیبانی و اطلاعرسانی میکردند.
5- شفافیت: شفافیت
این انتخابات آنقدر بالا بود که تصمیمگیری مردم خیلی زودتر از
انتخابات قبل شکل یافت و انتخابات تا حد زیادی پس از مناظره سوم
قابلپیشبینی شد. هم بهدلیل جبههبندیها و مرزبندیهای سیاسی شکل
گرفته و هم بهدلیل اینکه جرات مردم در تصمیمگیری و بیان آن بالا رفته
است. بهعبارتی جامعه مدنی تقریبا در حال قوت گرفتن و استقلال است و
بهنظر میرسد در آینده نظرسنجیها در ایران بیشتر قابلاعتماد باشند؛
زیرا جامعه پیشبینیپذیر میشود. فشار حوزه عمومی آنقدر بالا بود که
کاندیداها مجبور شدند بخش قابلتوجهی از موضوعات و مباحث خود را به
مسائل محیط زیست و اجتماعی اختصاص دهند؛ اگر چه هنوز آن توجه و اهتمامی
که به مسائل اجتماعی باید میشد، نشده است.
|