نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

 

2017-06-18

نویدنو  28/03/1396 

 

 

«مصیبت» رژیم ولایت فقیه و فرمان «آتش به اختیاری» به سرکوبگران

 

 

 "مصیبت آن روزی است که مردم به صندوق رأی پشت

 کنند و دشمن نیز به‌دنبال روزی است که ۹۰ درصدِ مردم پای صندوق رأی نیایند"- علی خامنه‌ای

در پی برگزاری دوازدهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی حسن روحانی در آن، رهبر رژیم در سلسله سخنرانی‌هایی مطالبی را دربارهٔ راهبردهای رژیم برای آینده عنوان کرد که تأمل‌برانگیز است.

علی خامنه‌ای در جریان دیدار دانشجویان کشور با او در ۱۷ خردادماه در سخنانی خطاب به دانشجویان حاضر- که شمار زیادی از آنان دانشجویان بسیجی و سپاهی بودند- ازجمله گفت: "گاهی دستگاه‌های مرکزیِ فکر، فرهنگ و سیاست، دچار اختلال و تعطیلی می‌شوند که در این وضعیت، باید افسران جنگ نرم، با شناخت وظیفهٔ خود، به‌صورت آتش به‌اختیار، تصمیم‌گیری و اقدام کنند."

این بخش از سخنان خامنه‌ای که در رسانه‌ها، جامعه و فضای مجازی بازتابی پردامنه یافت نیازمند تفسیر و موشکافی بسیار نیست. به‌بیان‌دیگر و به گمان او، نیروهای سرکوبگر در کشور که با عنوان‌های گوناگون "بسیج"، "ثارالله"، "حزب‌الله"، "انصار ولی فقیه" و جز این‌ها، فعالیت می‌کنند و از نمادهای روشن تجاوز به حقوق مردم‌اند، آزادند که هرجا مصلحت دیدند-و به‌گفتهٔ خامنه‌ای،احساس کردند- که دستگاه‌های مرکزی، سیاسی دچار اختلال شده‌اند خود رأساً وارد عمل شوند و مسائل را حل‌وفصل کنند.

به‌گفتهٔ مرتضی کاظمیان (در مقالهٔ "چرا رهبری آتش به اختیار می‌دهد"، در سایت زیتون): "ساده‌انگارانه به‌نظر می‌رسد که توصیهٔ اخیر آیت‌الله خامنه‌ای تنها از زاویهٔ فرهنگی مورد داوری قرار گیرد؛ او تأکید می‌کند که مخاطب سخنانش فقط ٬تشکل‌های دانشجویی٬ نیستند؛ ٬هسته‌های عملی جهادی در سرتاسر کشور٬ و همه طرف این تذکر هستند."

خامنه‌ای در همین سخنان ضمن انتقاد مجدد از سند ۲۰۳۰ یونسکو بار دیگر تأکید کرد که او اجازهٔ تحقق چنین سندی را در جمهوری اسلامی نخواهد داد. خامنه‌ای گفت: "برخی می‌گویند ما در این خصوص تَحَفُظ [خودداری از انجام عمل] داده‌ایم و گفته‌ایم فلان بخش آن را قبول نداریم، درحالی‌که حتی اگر هیچ مورد واضحِ خلاف اسلام در آن وجود نداشت، باز هم نظام آموزشی نباید در بیرون از کشور نوشته شود، حال آنکه موارد خلاف اسلام نیز در آن سند وجود دارد و برداشت افرادی که خیال می‌کنند، ما در این موضوع گزارش‌های درستی نگرفته‌ایم، برداشت درستی نیست.“ سخنان خامنه‌ای درواقع هشداری است به همهٔ نیروهای اجتماعی که با بهره‌گیری از فرصت انتخابات به صحنه آمده بودند و اعتراض‌شان را به ادامهٔ وضع کنونی اعلام کرده بودند. خامنه‌ای، درعین‌حال، به همهٔ بخش‌های حاکمیت یادآوری می‌کند که او، در مقام رهبر جمهوری اسلامی، است که تصمیم‌‌های راهبُردی جمهوری اسلامی را می‌گیرد و بقیه دستگاه‌ها چه "انتخابی" و چه انتصابی، تنها کارگزاران نظام سیاسی حاکم‌اند.  خامنه‌ای در بخش دیگری از همین سخنان، بار دیگر به موضوع انتخابات اشاره کرد و در توضیح اینکه چرا مایل است اکثر مردم در انتخابات شرکت کنند، شرکت نکردن مردم در انتخابات را "مصیبت نظام" دانست و گفت: "مصیبت آن روزی است که مردم به صندوق رأی پشت کنند و دشمن نیز به‌دنبال روزی است که ۹۰ درصد مردم پای صندوق رأی نیایند."  خامنه‌ای همچنین پس برگزار شدن انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بود که مهم نیست چه کسی پیروز انتخابات است، مهم این موضوع است که مردم با حضور پرشکوه خود با "نظام اسلامی" تجدید عهد کردند.

 عوض شدنِ جای "شهید و جلاد

علی خامنه‌ای همچنین در سخنانی که به‌مناسبت سالگرد درگذشت خمینی بیان کرد، در پاسخ‌گویی به برخی مسائلی که در جریان تبلیغات و مناظره‌های انتخاباتی بین نامزدها مطرح شده بود [مسائلی با ظاهری افشاگرانه که مردم از پیش از آن‌ها آگاه بودند]، ضمن دفاع آشکار از جنایت دههٔ شصت خورشیدی و کشتار هزاران انسان بی‌گناه به‌دست جنایتکارانی همچون ابراهیم رئیسی، به مسئولان حکومتی هشدار داد که مواظب باشند جای "شهید و جلاد" عوض نشود. خامنه‌ای دربارهٔ  دههٔ  شصت ازجمله گفت: "این دهه تعیین‌کننده در سرنوشت ایران و ایرانی، فوق‌العاده مهم و حساس، و درعین‌حال ناشناخته است که اخیراً به‌وسیلهٔ برخی بلندگوها و صاحبان بلندگوها موردتهاجم قرار می‌گیرد... در قضاوت‌ها دربارهٔ دههٔ شصت، جای شهید و جلاد عوض نشود." او با ابراز نگرانی از اینکه رژیم در این مورد این جنایت محکومیت تاریخی پیدا کرده است، افزود: "اگر یک حقیقتی  بارها تکرار نشود و با جزئیات و خصوصیات ذکر نشود، گمان تحریف این حقیقت به‌مرور وجود دارد." البته منظور خامنه‌ای از  آن "حقیقت"، "دروغ‌"های رایج رژیم دربارهٔ کشتار زندانیان سیاسی است که زنده‌یاد آیت‌الله منتظری آن را "جنایت تاریخی" حکومت جمهوری اسلامی و سازمان‌دهندگان و مجریان آن همچون ابراهیم رئیسی را "جنایتکاران تاریخ" نامید. این سخنان علی خامنه‌ای علی‌القاعده نباید تعجب کسی را برانگیزد، زیرا سیاست انکار جنایت دههٔ شصت سال‌هاست که از طرف رژیم و رهبران آن دنبال شده است. اما امروز، با گذشت نزدیک به سی سال از این کشتار دسته‌جمعی زندانیان سیاسی، دربارهٔ این فاجعه که باید آن را یکی از هولناک‌ترین جنایت‌های سیاسی تاریخ معاصر میهن ما دانست، به‌اندازهٔ کافی سند منتشر شده است که نه خامنه‌ای و نه بنگاه‌های تبلیغاتی رژیم دیگر نمی‌توانند آن را از دید افکارعمومی مردم ایران و جهان پنهان نگاه‌دارند.  نکتهٔ تأسف‌برانگیز بی‌توجهیِ جدی و بی‌عملی نیروهای مدعی اصلاح‌طلبی و مردم‌سالاری است که سال‌هاست تلاش اساسی‌شان متوجه مسکوت گذاشتن این بخش از تاریخ جمهوری اسلامی بوده است و حتی در زمانی که نوارهای صوتی آیت‌الله منتظری از سوی فرزند او منتشر شد، این مدعیان اصلاح‌طلبی و مردم‌سالاری حاضر نشدند از او که زیر شدیدترین فشارهای امنیتی رژیم قرار داشت،به‌دفاع  برخیزند.    آنچه در سخنرانی‌های چند هفتهٔ اخیر آقای خامنه‌ای بسیار روشن و توجه‌برانگیز است، این پیام است که با پایان یافتن هیاهوی انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶،‌ روند سیاسی و تصمیم‌گیری‌های کلان کشور به روال عادی خود بازخواهد گشت و روال عادی در نظام سیاسی کنونی کشور ما نیز به‌معنای "فصل‌الخطاب" بودن ولی فقیه رژیم در همهٔ مسائل است، چه در عرصهٔ سیاست داخلی و خارجی و چه در زمینهٔ تاریخ جمهوری اسلامی. در چارچوب چنین ساختاری از قدرت سیاسی، کارگزاران حکومتی‌ای مانند رئیس‌جمهور، وزیران، رئیس مجلس‌ شورا و دیگران، تنها مجریان [یا تدارکاتچی] منویات رهبری رژیم و نزدیکان او هستند. این اصل اساسی در همهٔ عرصه‌ها صدق می‌کند، از تعیین سیاست‌های کلان اقتصادی، فرمان سرکوب حقوق دگراندیشان گرفته تا تصمیم دربارهٔ انجام توافق با غرب و امضای توافق‌نامهٔ برجام. در هفته‌های پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، نوار ویدئویی منتشرنشده‌ای از هاشمی رفسنجانی دربارهٔ اختلاف‌ها بر سر "برجام" و دیگر مسائل، در فضای مجازی پخش شد که بسیار جالب و گویا بود. رفسنجانی در این نوار به‌روشنی دروغ  بودن این ادعا را که توافق‌نامهٔ  برجام ابتکار دولت روحانی است، افشا می‌کند. رفسنجانی در سخنانش در این ویدئو، به برنامهٔ آمریکا در سال‌های آخر دولت احمدی‌نژاد در زمینهٔ  تشدید تحریم‌ها و قرار دادن ایران در شرایط دشوار "نفت در برابر غذا" اشاره می‌کند و ازجمله می‌گوید: "این تلاش حل مسئله هسته‌ای ابتکار شخص آقای روحانی نبود. این را رهبری قبل از اینکه انتخابات برگزار بشود و آقای روحانی بیاد ایشون به فکر افتاد و با من هم صحبت کردند که می‌خواهند همچنین کاری را انجام بدهند. دولت عمان واسطه شد و پیام آقای اوباما را آورد."  

این نکته از این جهت مهم است که یکی از شعارهای مطرح‌شده در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری برای فریب مردم و مهندسی انتخابات این بود: "به روحانی رأی بدهیم برای ادامهٔ برجام". اساس چنین شعارهای مردم‌فریبی بر این اصل ادعایی استوار است که در ایران، دولت‌ها یا نهادهای دیگری هم به‌جز نهاد ولایت فقیه این اختیار را دارند که اتخاذ سیاست کنند و مسیر حرکت و سیاست راهبُردی رژیم را تغییر دهند!

البته حزب تودهٔ ایران، در همان آغاز دورهٔ ریاست روحانی این مسئله را افشا کرد و نوشت که روحانی تنها کارگزار سیاستی خواهد بود که خامنه‌ای و رهبری رژیم برای او تعیین کرده‌اند: "آنچه از حدود یک سال گذشته به‌صورت فعال با شروع گفتگوها و روابط فوق‌محرمانه بین نمایندگان دولت آمریکا و نمایندگان علی خامنه‌ای با میزبانی سلطان قابوس عمان در جریان بوده است، یک حرکت برنامه‌ریزی‌شده توسط آمریکا در چارچوب طرح ”خاورمیانه نوین“ و در جهت برقراری نظمی نوین در خاورمیانه است. یکی از هدف‌های اصلی دولت آمریکا در گفتگوها، تعریف حدود مشخصی برای حیطهٔ نفوذ و عملکرد رژیم ولایت فقیه در منطقه همخوان با منافع حیاتی آمریکا و متحدان راهبردی‌اش (استراتژیک‌اش) است. رژیم ولایی نیز از مدت‌ها قبل (حتّی در دورهٔ احمدی‌نژاد) نشانه‌های لازم در ارتباط با آمادگی شرکتش در این فرایند را بروز داده بود" ["نامهٔ مردم"، شمارهٔ ۹۴۶، ۱۵ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۳].

 کارزار انتخابات مهندسی‌شدهٔ ریاست‌جمهوری سال ۹۶ به‌پایان رسید و شعارهایی از جنس "پیش به سوی صندوق‌های رأی برای انتخاب روحانی" جای‌شان را به واقعیت‌های سخت روزمرهٔ جامعهٔ ما یعنی فقر، محرومیت، فساد و ظلم فراگیر دستگاه‌های حکومت داده است. مردم ما فراموش نکرده‌اند که در پی برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ نیز مدافعان رأی دادن در این انتخابات نیز همین ادعاهای امروزی‌شان را تکرار می‌کردند و گویا قرار بود با پیروزی روحانی ایران به سمت آزادی و عدالت برود. ما همان موقع گفتیم و امروز نیز می‌گوییم روحانی نه‌تنها اصلاح‌طلب نیست و خواستش به‌وجود آوردن تغییرات نیست، بلکه اگر هم چنین باشد و تغییرات بخواهد، ساختار حکومتی کنونی به او اجازه نخواهد داد که کاری به‌جز اجرای فرمان‌های ولی فقیه را انجام دهد. واقعیت این است که، تجربهٔ عملی چهار سال گذشته نشانگر دقت و صحت ارزیابی‌های حزب تودهٔ ایران و دیگر نیروهای مترقی از محصولِ انتخابات سال ۹۲، توانِ دولت روحانی و مأموریت اساسی او- به‌دستور رهبر رژیم- به‌منظور به‌‌سرانجام رساندن مذاکرات با آمریکا و کشورهای اروپایی بود. امروز نیز تکرار می‌کنیم که با انتخاب حسن روحانی همان سیاست‌های چهار سال گذشته و همان سیاست‌های کلان ایران برباددهِ اقتصادی- با اسم بی‌مسمای "اقتصاد مقاومتی"- همان سیاست‌های ضدِ کارگری و مردم‌ستیز و همان فساد فراگیر و ظلم دستگاه‌های حکومتی ادامه خواهند یافت و رویارویِ خواست‌های مردم برای تغییرهایی اساسی به‌نفع اکثر مردم که محرومان و زحمتکشان‌اند ارتش "آتش به اختیار" مزدوران امنیتی ولایت فقیه ایستاده‌اند. تنها امکان برای تغییر شرایط کنونی، بسیج وسیع نیروهای اجتماعی در جهت به‌چالش کشیدن وضعیت غیرقابل‌دوام کنونی است، یعنی حرکتی که از شعارهای "حفظ نظام مقدس اسلامی"ای که روحانی و طرفداران او و اصلاح‌طلبان حکومتی سرمی‌دهند مستقل است.

کسانی که مردم را به مدارا کردن و چشم انتظار دوختن به تغییر شرایط به‌وسیلهٔ دولت روحانی دعوت می‌کنند، تنها خواست‌شان فریب مردم و ادامهٔ وضعیت فاجعه‌بار کنونی است. باید با آموختن از تجربیات دهه‌های گذشته، همبستگی و اتحاد سیاسی و عملی، شرایط را برای طرد رژیم ولایت فقیه و حرکت به سمت استقرار حاکمیت مردم بر سرنوشت‌شان آماده کرد.

به نقل از «نامه مردم»، شماره ۱۰۲۷، ۲۲ خرداد ماه ۱۳۹۶ 

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: