نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2017-05-23

نویدنو  02/03/1396 

 

 

نگاهی به گمانه زنی نوید نو  پیرامون رفتار شناسی سیاسی مردم  در انتخابات

 

نوید نو از تاریخ 27 فروردین تا 27 اردیبهشت 96 چند تحلیل در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری بشرح زیر منتشر کرد:

1-   "ضرورت شکل گیری خط مستقل مردمی در برابر دور باطل انتخابات حکومتی  "

2-   " گمانه زنی در مورد نتیجه انتخابات ریاست جمهوری "

3-   " رد صلاحیت ها و مهندسی انتخابات ،کوهی که موش زایید! "

4-   " انتخابات و چالش های چپ با چپ "

5-   " نه به دیکتاتوری ، فساد و نئولیبرالیسم "

در مجموعه این تحلیل ها از جمله ساختار سیاسی بسته ضد دموکراتیک رژیم جمهوری اسلامی، انتخابات مهندسی شده و غیر دموکراتیک، باز دارندگی  فساد ساختاری نهادینه شده در کشور از تعییر اثربخش توازن قوای درون حکومت، تحلیل ماهیت طبقاتی جناح های اصلی درگیر در مبارزه انتخاباتی ، ضرورت تمرکز بر خط سومی با جهت گیری دموکراتیک و عدالتخواهانه و ضد نئولیبرالی از سوی نیروهای ترقی خواه و مدافع زحمتکشان،  پیش بینی نتیجه انتخابات با توجه به رفتار شناسی سیاسی مردم ، پیش بینی رد صلاحیت احمدی نژاد، توصیه به فعالان چپ برای تمرکز بر حقوق دموکراتیک و فعالیت در راستای سازماندهی مبارزات مدنی و کارگران و زحمتکشان و جنبش های مطالباتی و سرانجام گفتن نه به بنیادگرایی، فساد ساختاری و نئولیبرالیسم را مورد بررسی و توجه قرار داد.

یکی از مهم ترین ویژگیهای تحلیل های مارکسیستی – لنینیستی  از پدیده های اجتماعی  از جمله پدیده انتخابات ، واقع بینانه بودن آن است. از این منظر در مجموعه تحلیل های اشاره شده در بالا تلاش شده است تا تصویری درست از واقعیت اجتماعی ارائه گردد. مثال بارز آن نیز پیش بینی درست نتیجه انتخابات در مقاله ای است که با عنوان " گمانه زنی در مورد نتیجه انتخابات ریاست جمهوری "  در 27 فروردین ماه در نوید نو منتشر گردید.

در این مقاله بر اساس تحلیل آماری نتایج حاصل شده در انتخابات های گذشته و سهم نسبی جناح های حاکمیت شامل اصولگرایان و اصلاح طلبان که اصلاح طلبی آنها  تعدیل و به اعتدال گرایان تبدیل شده اند، و تحلیل برخی شاخص های تاثیر گذار بر فضای زندگی اجتماعی و سیاسی کشور ، به نوعی در چارچوب یک روش شناسی علمی  در مورد رفتار سیاسی  مردم در انتخابات  گمانه زنی هایی انجام شده است که به صورت خلاصه می توان محورهای مهم آن را بشرح زیر فهرست نمود:

-   پیش بینی رد صلاحیت احتمالی  احمدی نژاد  از سوی شورای نگهبان (شایان یاد آوری است که حضور او وضعیتی را ایجاد نموده بود که از یک سو با توجه به  کارنامه پوپولیستی و اقداماتی نظیر پرداخت یارانه و... و بویژه نشان دادن چالش و نافرمانی در ارتباط با ولی فقیه ، گمان می رفت که با استقبال قابل توجهی از سوی بخش های کم درآمد و تهیدست جامعه مواجه گردد و از سوی دیگر نیز رد صلاحیت او با توجه به این که "رئیس جمهور نزدیک به ولی فقیه " و به نوعی نماد حیثیت ولی فقیه تلقی می شد ، که در انتخابات سال 88  هزینه گزافی بابت آن پرداخت شده بود ، از نظر گروه های بسیاری  دشوار و چالش برانگیز تصور می شد. )

-   پیش بینی انتخاب روحانی در دور اول با اختلاف آرای قابل توجه در صورت حذف احمدی نژاد از رقابت (حتی با فرض روی آوردن بخش قابل توجهی از ناراضیان از برنامه های اقتصادی روحانی به جریانات اصولگرا )

-   پیش بینی تمرکز یعنی  "وحدت آراء  " نیروهای اصول گرایان و اصلاح طلبان اعتدالی حول یک نفر بر اساس منطق نهفته در آن تحلیل (تا آنجا که در تحلیل مذکور هیچ صحبتی از  قالیباف و جهانگیری نبوده بلکه از اصلاح طلبان ، اصولگرایان پوپولیست و اصولگرایان پیرو ولایت فقیه نام برده شده است که با حذف احمدی نژاد، عملا در مجموع به رقابت اصول گرایان و اصلاح طلبان تبدیل گردید.

-      منطق تحلیلی مقاله مذکور بیانگر پیش بینی و استنباط زیر بوده است :

توضیح اینکه درصدهای ردیف دوم از تقسیم جمع امتیازات کسب شده هریک از جناح ها از مجموع 115 امتیاز ممکن جدول  مربوطه بدست آمده است. مشاهده می گردد که بر اساس پیش بینی،  آرای اصلاح طلبان 14% بیشتر از آرای اصول گرایان است و نتیجه واقعی  انتخابات این اختلاف را  19%  نشان می دهد.

می بینیم  که با اندکی واقع بینی و استفاده از رویکرد علمی ، پیش بینی نتیجه انتخابات دور از دسترس نبود. اما برخی از کسانی که با ادعای "چپ و ترقی خواه"  تمایل به مشارکت داشتند وانتخابات را با استدلال توازن قوای شکننده و احتمال رای آوردن رئیسی  به صحنه تقابل "خیر" و" شر" تبدیل  کردند ، اساسا فاقد هرگونه محاسبه واقعی در این زمینه بودند و به "سونامی" انتخابات امید بسته بودند.

آنها در عین حال  نا توان از این ادعایند  که این آمار نتیجه مشارکت "ما" و تشویق مردم به مشارکت از سوی ما بوده است. این ادعا در واقع اگر ریاکاری نباشد، حتما نوعی خودفریبی است. چرا که اولاً آنها خود به لحاظ کمیتی  واز نظر سازمانی و تشکیلاتی از چنین وزنی برخوردار نیستند. ثانیاً آنها عملا از این چنین قدرت تاثیر گذاری تبلیغی و بسیج گری در میان مردم برخوردار نیستند، که اگر چنین بود به استناد ادعایشان ( مبنی بر چپ وترقی خواهی) باید می توانستند مثلا با تاثیر تبلیغی خود چهره هایی چون دکتر حسین راغفر و یاشار سلطانی را به عنوان نماد آکادمیک مبارزه با نئولیبرالیسم و نماد رسانه ای مبارزه با فساد وارد شورای شهر می کردند ( اگر چه آن چنان در "لیست امید" اصلاح طلبان اعتدالی غرق بودند که عملا هر لیست پیشنهادی را تحت عنوان جعلی ، تقلبی و...از میدان به در می کردند). و ثالثاً همه این تاثیرات فرضی  مورد ادعای آن ها نیز نیز در قالب گمانه زنی تحت عنوان آرای مردد و انتقالی و... مورد توجه قرار گرفته است.

این بررسی و نتایج بدست آمده نشان می دهد که بخش مهمی از جو سازی های انجام شده توسط برخی ها جهت ایجاد رعب و وحشت در مورد پیروزی رئیسی چندان واقع بینانه نبوده و تنها برای داغ کردن تنور انتخابات و کشاندن مردم به پای صندوق های رای بوده است.

ولی فقیه نیز در این انتخابات عملا نوعی شرط بندی دو سر برد را برگزید. با همه تضییقات و فضای تبلیغاتی حمایت از نماینده اصولگرایان   و زیر سوال بردن نماینده اصلاح طلبان اعتدالی  که از سوی نهادهای وابسته به ایشان( از جمله از سوی نهادهای هسته سخت قدرت مانند سپاه ، بسیج ، هیئت های مذهبی ، گرداندگان جلسات مذهبی بانوان ، ائمه جمعه وجماعت ، اعام طلبه ها از سوی جامعتین و...) انجام گردید، حسابشان کاملا درست و دقیق بوده است. اگر رئیسی رای می آورد مراد حاصل بود که  اصول گرایان با انتخابات و بدون کودتا و... قوه مجریه را هم بدست می گرفتند و اگر رای نمی آورد که در آن صورت هم می توان بر نرخ بالای مشارکت فخر فروخت و هم بر اینکه در ایران انتخابات دموکراتیکی برگزار شده است که در آن رئیس جمهوری که به رهبری نزدیکتر نبودرای آورد ، ژست دموکراتیک گرفت. ( البته در این ارتباط باید بصیرت سیاسی ایشان را مبنی بر "مصلحت" مناسب تر بودن روحانی با توجه به ، اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی کشور ، وضعیت بحرانی منطقه و روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و نیز محافظه کاری و مدارای چهار ساله روحانی با ایشان مورد توجه قرار داد.)

کمونیستها باید واقع بین باشند و واقعیت حضور گسترده مردم در انتخابات را فارغ از دلایل متعدد آن حتی تا حدودی فراتر از پیش بینی بپذیرند. آنچه مهم است ، تحلیل درست این واقعیت و اعلام صادقانه آن به مردم  است. با توجه به تضاد نیروهای ملی  با امپریالیسم ، تضادهای اساسی مردم با دیکتاتوری، و تضاد کار و سرمایه که در تعاملی دیالکتیکی بر روند تحولات سیاسی کشور تاثیر می گذارند، رفتار سیاسی مردم در انتخابات نشان داد که آنها تضاد مردم با دیکتاتوری را عمده ترین تضاد در شرایط کنونی می دانند و از انتخابات برای دادن رایی ایجابی به کسی که "ظاهرا"  به ولی فقیه نزدیکتر نیست، استفاده کرده اند. این که چنین انتخابی  تا چه حد از ظرفیت پیشبرد مبارزه برای دموکراتیزه نمودن حیات سیاسی کشور و  حل تضاد مردم  با دیکتاتوری برخوردار باشد، امری است که  توده های مردم  شرکت کننده در انتخابات با تجربه سیاسی خود در آینده به پاسخ آن دست خواهند یافت.  نیروهای چپ واقعی با توجه به عدم وجود ظرفیت های  لازم در ساختار سیاسی موجود  و تجربه های  موجود در استحاله اصلاح طلبی به مماشات فزاینده و مداوم  و پرهیز از هر گونه چالش با نهادهای دیکتاتوری و فراموش نمودن تئوری اولیه اصلاح طلبی مبنی بر" فشار از پایین و چانه زنی در بالا"، نمی توانند  در بین مردم مروج دیدگاهی باشند که با هزینه های بسیار زیاد به تجربه کردن آن چیزی می انجامد  که خود آن ها به مدد شناخت عینی از وضعیت نیروها ی اجتماعی ، ساختار های طبقاتی  و نگرش علمی و دیالکتیکی-ماتریالیستی از آن آکاهند .  چپ واقعی می کوشد تا به توده های مردم در درک ضرورت تمرکز بر نهادهای مدنی و مبارزات اجتماعی به عنوان اهرم اساسی ایجاد تحولات دموکراتیک یاری رساند و به آنها یادآور شود که بدون شکل گیری مبارزات مدنی متشکل و نیرومند ، امید دستیابی به دموکراسی و آزادی از طریق مشارکت صرف در انتخابات بشدت مهندسی شده چهار سال یک بار در یک فضای بسته سیاسی و دیکتاتوری نمی تواند به دستاورد معینی منجر گردد.   

تحت تاثیر فضای نگران کننده ایجاد شده در ارتباط با گرفتن قوه مجریه توسط اصول گرایان، برخی از چپ ها و رای دهندگان به قول خودشان با درد و تاسف  و با "گرفتن بینی خود"  در انتخابات شرکت کردند و بر اساس استدلال شناخته شده "بد و بدتر" به روحانی رای دادند . اما برخی از کسانی که ادعای چپ را نیز یدک می کشند، با دفاع آشکار از کارنامه گذشته دولت روحانی نه تنها در حوزه سیاست خارجی بلکه در حوزه های مرتبط با نهادهای مدنی و اقتصادی و اجتماعی و... به او رای دادند. از دسته اول می توان انتظار داشت که پس از انتخابات مبارزه علیه سیاست های نئولیبرالی ، تقویت جنبش های مدنی، رشد آگاهی طبقاتی و انسجام تشکیلاتی طبقه کارگر و... را دنبال نمایند. اما دسته دوم با دفاع از کارنامه گذشته دولت بر چنین انتظاری خط بطلان می کشد و اساساً فارغ از هر ادعایی که ممکن است در ارتباط با اندیشه چپ داشته باشد، بواقع قابل ارزیابی در درون جنبش چپ نیست.  

برای روشن تر شدن موضوع می توان منتظر ماند  و در آینده رفتار سیاسی کسانی را که فکر می کنند با روی کار آمدن روحانی ، فضا برای فعالیت های مدنی بازتر می گردد و...، رصد نمود و دید برای استفاده از این فضا ، جهت نقد برنامه ها و اقدامات نئولیبرالی دولت، دفاع از حقوق دموکراتیک مردم، دفاع از حقوق قانونی و صنفی  کارگران و شکل گیری نهادهای صنفی و تشکیلاتی آنها و دفاع از سایر نهادهای مدنی و... چه کنشی از خود نشان خواهند داد . باید منتظر ماند و دید این دسته از مدعیان چپ پس از انتخابات و پیروزی نماینده اصلاح طلبان اعتدالی ، کدام تحلیل طبقاتی را ارائه می کنند.

اگر ادعای  آن ها را  در رابطه با انتخاب گزینه روحانی به جای رئیسی برای گشایش فضای سیاسی جهت فعالیت های مدنی  جدی فرض کنیم، منطقاً باید شاهد فعالیت های مدنی آنها جهت مطالبه  توسعه دموکراتیسم ، تامین حقوق واقعی شهروندی ، ایجاد نهادهای مدنی و کارگری ، تامین حداقل دستمزد لازم برای ادامه حیات ، شکستن حصر ،  آزادی زندانیان سیاسی و...  پس از انتخابات باشیم. امیدواریم چنین باشد تا شائبه ادعای دروغ از میان بر داشته شود .

از یک سو  تبلیغات و مناظره های انتخاباتی بیانگر عمق فساد ساختاری نهادینه شده در سیستم و دست یازی نامزد ها  به پایین ترین حد ارزش های اخلاقی  وسقوط  اخلاق و گذار از تمام پرنسیپ های سیاسی  مورد ادعایشان بود. از سوی دیگر ، این انتخابتات نشان داد که تمام مدعاهای "امر قدسی" در تجسم "اسلام ناب محمدی" به گاه انتخابات به "دنیایی" ترین پله عوام فریبی سقوط می کند و در خاکی ترین نمود برای "گدایی رای" دست به دامان توده ها می شود  و در این مسیر از به بازی گرفتن رنجورترین ومحروم ترین لایه های مردمی شریف اما فقیر ابایی ندارد( برای نمونه می توان به عکس های تبلیغاتی رئیسی در کپرهای بی سرپناه بندرعباس و... اشاره کرد ، که حکایت دردناک ملعبه قرار گرفتن شرافت انسانی برای کسب رای را به نمایش می گذارد ).  این انتخابات  باردیگر نشان داد بنیادگرایی و تمامیت خواهی خود را در پشت شعارهای پوپولیستی  و عدالتخواهانه و مبارزه با فساد و نئولیبرالیسم  هم خود را در پشت اصلاح طلبی اعدالی و قطره چکان بسیار رقیق شده ای از وعده های حقوق شهروندی و آزادی، بهبود ارتباط با جهان و.... پنهان کرد و این در حالی است که تجربه های  بسیاری در جهان شاهد آن است  که در شرایط عدم وجود انسجام نظری و سازمانی چپ و نا برخورداری از شرایط مناسب برای سازماندهی اعتراضات و مبارزات اجتماعی مردم در برابر نئولیبرالیسم،  جریانات ارتجاعی با شعارهای پوپولیستی می کوشند خود را به عنوان بدیلی (آلترناتیو) در برابر گرایش های نئولیبرالی مطرح کنند. حال آنکه پوپولیسم و نئو لیبرالیسم را  اساساً باید به مثابه  دو روی یک سکه  مورد بررسی قرار داد.   

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: