نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-12-17

نویدنو  27/09/1395 

 

 

حقیقت مبارزه فیدل

چاندرا مظفر –برگردان : هاتف رحمانی

 

طی 17 روز پس از درگذشت فیدل کاسترو در 25 نوامبر 2016، من برای شناسایی آن که چگونه بخش های گسترده ای از رسانه مسلط می توانند به کارزارتبهکارانه خود برای لکه دار کردن و تحقیر رهبری که در برابر یگانه ابر قدرت جهان تنها 145 کیلومتر دور تر از این کشور جزیره ای مقاومت کرد ادامه دهند تلاش می کردم . چون جریان مسلط رسانه ای می دانست که مقاومت برجسته فیدل در برابر سرکردگی امریکا می تواند سبب احترام برای انسان باشد،تصمیم گرفتند تا تصویر او را با معرفی او بعنوان زنباره ای با اشتهای سیری ناپذیر برای سکس تیره سازند . قابل ملاحظه تر آن که تعدادی از روزنامه های سراسر جهان همان داستان مضحک هم بستر شدن فیدل با 35.000 زن را ، به نقل از مقام ناشناس سابق کوبا منتشر کردند . جریان مسلط رسانه ای کاملا آگاه است که این نوعی از دروغ شهوت انگیز است که توجه را از دست آوردهای شگفت انگیز او بعنوان یک انسان اصولی ، قهرمان ثابت قدم عدالت منحرف خواهد کرد .   

این حکایت مهمل اغلب در رسانه های مسلط با ادعاهای جدی تری که فیدل در تمام  طی 47 سالی که در قدرت بود چگونه به حقوق دگراندیشان حمله کرد کنار هم گذاشته می شود . اما تمام ارزش های متفاوت ما ، مشخصه آن ، و نقش آن تنها در یک زمینه ویژه می تواند درک شود در صورتی کسی کل زمینه را درک کند. از زمان انقلاب کوبا در سال 1959 ، طبقه ممتاز امریکا ، دهه ها ، از طریق سازمان ها و نماینده های مختلف برای سر نگونی دولت فیدل تلاش کردند. حمله شکست خورده خلیج خوک ها در سال 1961 بود ، محاصره کامل اقتصادی در همان سال تحمیل شد ، که هنوز، البته با تغییر های عمده به قوت خود باقی است ، حمله های تروریستی در خود کوبا از جمله سرنگون کردن هواپیمای مسافری کوبا در سال 1978 ، و صد ها تلاش برای به قتل رساندن خود فیدل . هیچ رهبرمنفردی و هیچ ملتی روی کره زمین هدف چنین تهدید هایی در طی دوران طولانی از زمان نبوده است . آن (رخ داد) ها توضیح می دهند که چرا زهبری کوبا اغلب ناچار از اقدام علیه افراد و گروه هایی بود که در رخدیس دگراندیشی عملا در حال واژگون ساختن انقلاب بودند.   

جریان مسلط رسانه ای به ندرت به این تلاش تخریبی سازمان یافته و  بی ثبات سازی یک کشور کوچک ، مستقل ، دارای حق حاکمیت ملی از سوی یک ابر قدرت، که مشخصه تمام دوران قدرت فیدل ، ابتدا بعنوان نخست وزیر و بعد بعنوان رئیس جمهور بوده است توجه کرده است. چه چیزی پشت این تخریب بود ؟ آیا کوبا برای امریکا یک تهدید بود ؟ آیا فیدل برای نابودی امریکا تلاش می کرد ؟ 

دلیل اصلی دشمنی طبقه ممتاز امریکا نسبت به فیدل آن بود که او و رفقای او با یک جنبش مردمی فولگنسیو باتیستا ،دست نشانده امریکا در هاوانا را سرنگون کرده بودند ، و دولتی را که تصمیم گرفته بود از استقلال و حق حاکمیت خود حفاظت کند و تضمین نماید که مردم کوبا سرنوشتشان را خودشان تعیین کنند مستقر کرده بودند. در ارزوی آتشین او برای حفظ حق مردم خود برای تعیین آینده خود ، فیدل هم در همان مقوله ای قرار می گرفت که در راس آن ها مصدق ایران ، لومبای کنگو و سوکارنوی اندونزی، قرار دارند. امابرای طبقه ممتاز امریکا، این التزام به استقلال ملت، حق حاکمیت یک خلق ، گناه نابخشودنی بود که باید مورد تنبیه قرار می گرفت .    

ادامه تحمیل محاصره اقتصادی علیه کوبا بخشی از تنبیه است .دیگر کشورهای امریکای لاتین از رویکرد امریکا نسبت به کوبا چشم پوشی نمی کنند که (این امر) سبب انزوای فزاینده امریکا در منطقه در سال های اخیر شده است . این انزوا تا حد زیادی توضیح می دهد که چرا رئیس جمهور اوباما هیچ گزینه ای جز احیا رابطه دیپلماتیک با کوبا در جولای 2015 نداشت .

در حقیقت، کل جهان موضع امریکا نسبت به کوبا را تایید نمی کند. سال های زیادی، اکثریت عطیمی از ملت – دولت ها خواهان پایان دادن محاصره اقتصادی کوبا ازسوی امریکا بودند. در نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل  در سال 2016 ،191 کشور علیه محاصره رای دادند تنها دوکشور – امریکا واسرائیل – از دادن رای خود داری کردند.

رای سازمان ملل ، صحنه ای از صحه گذاشتن غیر مستقیم بر آرزوی کوبا برای حفظ استقلال و حق حاکمیت ملی است . این بزرگترین دست آورد فیدل است . او نه تنها در برابر نابرابری های عظیم موفق شدبلکه استقلال خلق خود را حفظ کرد. او همچنین خانواده انسانی را به به رسمیت شناختن اهمیت مرکزی این اصل وادار کرد . تنها کشورهای جنوب جهان با پیش زمینه استعماری نیستند که باید از استقلال خود، با هر قیمت و پی آمدهایی دفاع کنند . بلکه حتی کشورهای شمال جهان که با چالش کنترل و سلطه امریکا رو در رویند، باید از استقلال خود دفاع نمایند .

اگر مبارزه فیدل برای حفظ اسنقلال ملت خود در بین خلق های دیگر طنین انداخت ، به خاطر آن است که با تلاش عظیمی برای بهبود رفاه مردم عادی کوبا همراه بود . با تقریبا 100 درصد با سوادی ، کوبا سامانه آموزشی فراگیری دارد که تا سطح دبیرستان رایگان است . برنامه مراقبت بهداشتی ستایش بر انگیز آن تقویت شده از طریق کلینیک ها ، پلی کلینیک ها وبیمارستان های محلات خدمات بهداشتی رایگان ، با کیفیت خوب را برای تمام جمعیت کوبا فراهم می آورد . نرخ پزشک کوبا برای 159.2 نفر بهترین در جهان است ومرگ ومیر کودکان زیر 5 آن از 6 مرگ در هزار تولد زنده با جامعه های پیشرفته غربی برابری می کند. 

در دوران فیدل ، کوبا آوازه رهبری در پژوهش های پزشکی را نیز داشته است . کوبا پیشگام واکسینه کردن نوین و ایجاد پیشرفت های مهمی در مطالعه انواع معینی از سرطان ها بوده است . این امر تا حد زیادی به خاطربنیاد علمی استواری است که کوبا بعنوان بازیگر مهمی در عرصه بیوتکنولوژی پدیدار کرده است .  

به خاطر تاکید کوبا بر علم است که در دهه 90 وقتی که  به دنبال فروپاشی اتحاد شوروی کوبا در حال تحمل مشکلات کشنده اقتصادی بود توانست کود و آفت کش وابسته به بخش کشاورزی را به کشاورزی زیستی ( ارگانیک) تبدیل نماید . امروز ، کشاورزی زیستی کوبا یکی از تکیه گاه های اقتصاد آن است . کوبا شاید اولین کشورجهان است که پایه کشاورزی خود را به این روش و با چنین مقیاس بزرگی تغییر داده است .  

به همان نسبت اهمیت دارد که اقتصاد سازمان دهی شده کوبا از طریق شرکت های ایالتی وشهری ، تعاونی ها ، و اشتراکی ها در کشاورزی ، تجارت وصنعت تا این نقطه در حفظ حداقل اخلاف  در در آمد ها موفق شده است . هیچ طبقه ممتاز اقتصادی در کوبا وجود ندارد . کوبا جامعه ای است که مساوات دستور روز آن است . 

این امر بخشی به خاطر سعی قاطع فیدل برای تضمین آن است که به کسانی که  قدرت و اتوریته بیشتری نسبت به دیگران داده می شود از مقام خود سوء استفاده نکنند. زمانی که او در قدرت بود ، برای محدود کردن فساد تلاش می کرد . نمونه خود او ،  شیوه زندگی ساده زیست او الگوی درستی برای دیگران در لایه های رهبری ایجاد کرد .  

فضیلت برجسته دیگر فیدل بر انداختن تبعیض نژادی وفرهنگی بود .امروز جامعه عمیقا منشعب شده قبل از انقلاب 1959، با سفید پوست های برخوردار از امتیاز و اعتبارکوبا، به یکی از هماهنگ ترین جامعه های چند نژادی و چند فرهنگی ، همراه با فرصت های برابر برای سیاه پوست ها ، دورگه ها ، سفید پوست ها و گروه های اقلیت در جهان تبدیل شده است .حرفه های مختلف و زندگی اجتماعی همگرایی جامعه کوبایی را باز تاب می دهد. 

برابری جنسیتی نیز در راس برنامه فیدل قرار داشت. نه تنها فرصت های مساوی برای زنان در محل کار وجود دارد، بلکه در تعدادی از مشاغل بحرانی در حقیقت زنان بیشتری نسبت به مردان وجود دارد . 50 درصد کل پزشکان از زنان هستند. زنان 38 درصد مجلس ملی را تشکیل می دهند و درتمام سطح ها و در تمام عرصه های تصمیم گیری عمومی به خوبی نمایندگی می شوند. 

در ارزیابی پرونده فیدل ، هیچ کس نمی تواند حمایت او از هنر و فرهنگ را نا دیده بگیرد. موسیقی دان ها ، رقصنده ها و کارگردان ها جایگاهی را در عرصه های بین المللی برای خود حک کرده اند . در واقع ، جنبه های مختلف فرهنگ کوبایی ، که قبل از انقلاب در نوسان بودند از سال 1959 بسیار پویا تر شده اند . 

همان را می توان در باره ورزش گفت . از بیسبال تا بوکس ، از دو میدانی تا دوچرخه سواری، ورزش ها به مثابه پیکر کاملا برجسته ای در زندگی ملت حضور دارد .  

  تنها در فضای محلی نیست که کوبا موفقیت های تماشایی را به ثبت رسانده است . برای فیدل ، دست یابی به فقرا و مردم نیازمند همیشه در خط مقدم مبارزه او قرار داشت . هزارها پزشک ، پرستار و دیگر کارمندان پزشکی کوبایی در دیگر نقاط امریکای لاتین، افریقا،و آسیاخدمت کرده اند. کوبا به دانشجویانی از دیگر کشورها آموزش پزشکی عرضه می کند و مدارس پزشکی در دیگر کشورهای کارائیب و امریکای لاتین تاسیس کرده است . شاید هیچ برهانی بهتر از آن که کمک پزشکی انسان دوستانه کوبا چه معنایی برای افراد در دیگر کشور ها دارد بیشتر از برنامه " معجزه عمل " آن که از طریق آن چشم پزشکان کوبایی بینایی ده ها هزار نفر از فقیرترین افراد در امریکای لانین و کارائیب را اعاده کرده اند وجود نداشته باشد. 

بعد دیگری از رفتار فیدل با کشورهای دیگر وجود دارد که جریان مسلط رسانه ای آن را به نشانه انسان بد نهاد تحریف می کند . فیدل همیشه مایل بود سربازان خود را برای جنگ علیه سرکوب در سرزمین های دیگر اعزام نماید . سربازان کوبایی علیه رژیم آپارتاید افریقای جنوبی در آنگولای رو در رو با متتجاوزان جنگیدند و آن ها را به ترک اشغال غیر قانونی نامیبیا وادار کردند . شکست رژیم آپارتاید به ویژه در جنگ تعیین کننده کویتوکوناوال افسانه برتری سفید پوست ها را در هم شکست و به مردم افریقای جنوبی در مبارزه علیه آپارتاید الهام بخشید . همان طور که خود نلسون ماندلا آن را مطرح کرد " در تمام طول زندان من ، کوبا یک منبع الهام و فیدل کاسترو قلعه قدرت بود – آن ها افسانه شکست ناپذیری ستمگران سفید پوست را نابود کردند. به توده های رزمنده افریقای جنوبی الهام بخشیدند – نقطه عطفی برای آزادی قاره ما – و مردم من  -  از تازیانه آپارتاید – کدام کشور دیگری به پرونده ای بزرگتر از  از خودگذشتگی ای که کوبا در رابطه با افریقا ایفا کرده است می تواند اشاره کند ؟"

خواه در عرصه جهانی یا در جبهه داخلی ، خدمت و فداکاری متواضعانه فیدل همانندی ندارد. این به معنی آن نیست که هیچ کوتاهی در فرمانروایی او وجود نداشته است . او اشتباه هایی کرد ، برخی اشتباه های جدی تر از دیگران . مثلا ، او خطای دردناک برابر گیری کسب و کار کوچک و متوسط را با شرکت های سرمایه داری مرتکب شد و برای از بین بردن آن ها به زیان اقتصاد کوبا تلاش کرد.نظر او از "دارایی خصوصی" برخی از سختی ها ی دگم مارکسیستی را همراه داشت . 

با این حال ، اگرکسی تصویر بزرگ را مد نظر قرار دهد، یاری فیدل به کوبا و جهان بی کران بود. برای قرن های آینده ، مردم مقاومت او را در برابر قدرت نا عدالانه وگردن فراز و آن چه او به توده های کوبایی– و در واقع فقیرها و سرکوب شدگان همه جا - ارزانی داشت  با احترام و عزت نفس به یاد خواهند آورد .

او پیش از مرگ ، آرزو می کرد که نام و تصویر او هرگز " روی موسسه ها ، خیابان ها ، پارک ها یا دیگر جایگاه های عمومی " مورد استفاده قرار نگیرد و " مجسمه های نیم تنه ، تندیس ها ، و دیگر اشکال احترام " هرگز برای او برافراشته نشود." او نیازی به آن ها نخواهد داشت.چون فیدل در قلب انسانیت ، بعنوان الهامی ابدی برای کسانی که آرزومند عدالت و احترام هستند برای همیشه زنده خواهد ماند ،

 

دکتر چاندرا مظفر ، رئیس جنبش بین المللی برای عدالت جهانی مالزی است . 

  سرچشمه : کانتر کیورنت

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: