نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-12-01

نویدنو  10/09/1395 

 

 

 

سخنی رفیقانه با گروه خرداد

سیامک طاهری

 

گروه خرداد که عنوان " سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت، هواداران داخل کشور" را نیز به دنبال نام دارد ؛ در بیانیه ای زود هنگام به نام "انتخابات پیش رو ورویکرد ما" به تاریخ " اول آبان ماه ۱٣۹۵"  ؛  ضمن تحلیل شرایط ایران از دیدگاه خود؛ در انتها همگان را به " به اتحاد و همبستگی و شرکت فعال در مبارزات انتخاباتی سال ۱٣۹۶ و طرح مطالباتی که اشاره شد و انجام آنها فوریت دارد" فرا میخواند

نقد این بیانیه از آن رو که از سوی افرادی که در داخل ایران می زیند ودر نتیجه برای نوشتن آن خطر هزینه های احتمالی را بر خود هموار کرده اند- واز این رو شایسته تکریم واحترامند – ضرورت بیشتری را می طلبد 

در حالی که از تاریخ انتشار این بیانیه تا انتخابات هنوز 7 ماه وقت باقی است در نتیجه این سوال در ذهن خواننده شکل می گیرد که  چه چیز این همه عجله را توجیه می کند ؟ آیا ترس از عدم شرکت گسترده مردم وگرم نشدن تنور انتخابات باعث شده است که دوستان ما کاسه داغتر از آش شوند؟

واما محتوای این بیانیه :

دوستان ما در همان سطور آغازین نوشته خود از جمله چنین می نگارند :

" آیت الله خامنه ای که در گذشته به تبلیغات زود هنگام انتخابات و حتی بحث پیرامون آن معترض بود ،این بار با هدف متحد کردن اصولگرایان به فعالیت های احمدی نژاد که با رنگ و بوی انتخاباتی انجام می شد، دستور توقف داد. آیت الله خامنه ای توصیه خود مبنی بر عدم شرکت و حضور احمدی نژاد در انتخابات را برای پرهیز از دو قطبی شدن جامعه اعلام کرده است، اما واقعیت چیز دیگری است، دستور وی با نیت جلوگیری از تشتت آراء و دو قطبی شدن بلوک اصول گرایان و تقویت موقعیت آنان در برابر نیروهای اصلاح طلب و اعتدالی صادر شده است."

وکمی پایینتر این گونه ادامه می دهند :

" در شرایطی که اصول گرایان چهره شاخصی برای انتخابات ریاست جمهوری نشان نکرده اند، اصلاح طلبان بر انتخاب مجدد آقای روحانی تاکید می کنند."

اگر اصول گرایان تا کنون نتوانسته اند چهره شاخصی برای انتخابات سراغ کنند ـ که همه داده ها حکایت از همین واقعیت ونیز تشتت در میان اصول گرایان دارد – پس چرا آیت الله خامنه ای باید برای تقویت اصول گرایان از شرکت آقای احمدی نژاد در انتخابات جلو گیری کرده باشد؟ چنانکه از نوشته خود این دوستان و واقعیاتی که در روزنامه ها منعکس است ، این عمل ـ منع شرکت احمدی نژاد – عملا به تضعیف موقعیت اصولگرایان منجر شده است ، چرا که در میان آنان هیچ نیروی دیگری به اندازه او پایگاه اجتماعی ندارد ودرست به همین علت است که آنان تاکنون نتوانسته اند بر روی یک فرد برای کاندیداتوری به توافق برسند به گونه ای که در میان آنان اصطلاح قحط الرجال رایج شده است .

این که احمدی نژاد در صورت کاندیدا شدن چقدر شانس پیروزی در مقابل روحانی تضعیف شده را داشت موضوع سخن دیگری است .در اینجا سخن فقط بر سر آن است که عدم شرکت احمدی نژاد فقط شانس پیروزی اصول گرایان رادر عمل کاهش داده است . چرا که او از دیگر اصول گرایان دارای پایگاه قوی تری است .بخصوص که از سوی او وعده یارانه 100هزار تومانی نیز داده شده بود .

آن چه که مشخص است آن است که از یک سو ستاره اقبال آقای روحانی در جامعه رو به افول است واز سوی دیگر هیچ گزینه دیگری به غیر از او نه برای اصول گرایان ونه برای اصلاح طلبان وجود ندارد. البته آن چه که گفته شد تنها تا این زمان است واین موضوع که هنوز بیش از  شش ماه تا انتخابات باقی است وحوادث بسیاری چه در داخل وجه در جهان ممکن است اتفاق بیفتد که در نتیجه آن تغییراتی در وضعیت ایران پیدا شود را نیز باید در نظر گرفت .

اما علت افول ستاره اقبال آقای روحانی به همان دلایلی است که دوستان ما در بیانیه خود ذکر کرده اند واز آن جمله :

مردم " عملی نشدن وعده های انتخاباتی چون صیانت از حقوق شهروندی، حل مشکلات معیشتی مردم، آزادی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مخالفت با بگیر و ببندهای بی حساب و کتاب، برداشتن حصررهبران جنبش سبز، خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی را یاد آور و از عملکرد دولت روحانی اظهار ناخوشنودی می کنند. " و" همچنان وعده های زیادی بر زمین مانده است. فراگیر شدن تبعیض، فساد و گسترش فقر، زندگی را بر مردم سخت و سخت تر کرده است.  فعالیت نیمی از واحدهای تولیدی متوقف شده و نیمی دیگر نیز با ظرفیت کامل کار نمی کند و اساسا بخش تولید در کشور زیر سایه سرمایه های مالی و تجاری هر روز کوچک تر و رنجورتر شده است، و به موازات بخش دولتی، شبه دولتی و نظامی و بنگاه های اقتصادی زیر نظر رهبری، باکاستن از وزن بخش خصوصی تسلط خود را بر اقتصاد نیمه جان کشور بویژه در دو بخش مالی و تجاری با استفاده از رانت و تبعیض که زمینه ساز اصلی فسادی است که هم اکنون در کشور نهادینه شده، کامل کرده اند."

البته دوستان ما که علاقه بسیاری به حمایت از آقای روحانی از خود نشان می دهند برای ایجاد یک تناسب نسبی در کارنامه ایشان به لیست کردن اقدامات مثبت آقای روحانی هم اقدام کرده اند. این لیست کوتاه به این ترتیب است :

" انعقاد قرارداداتمی با شش کشور بزرگ جهان (برجام) و دور کردن سایه شوم جنگ از کشور و کاهش نرخ تورم و افزایش نرخ رشد اقتصادی "

دوستان ما در تهیه این لیست نیز مانند بیانیه خود عجله به خرج داده اند . چرا که کاهش نرخ تورم – و نه جلوگیری از تورم – به بهای 1- گسترش رکود2 – عدم توان خرید  مردم به دست آمده است . وقتی مردم پولی برای خرید کردن ندارند قاعدتا باید قیمت ها سقوط کنند.به عبارت دیگر کاهش تورم نه بر مبنای ازدیاد کالا ،بلکه به دلیل کاهش تقاضا انجام گرفته است و کم شدن تورم نمی تواند چندان نمره خوبی برای گردانندگان اقتصاد کشور باشد. بنا به آمار رسمی 30 درصد مردم ایران مواد غذایی لازم به بدنشان نمی رسد و19 میلیون ایرانی در حاشیه نشین هستند .

در این مورد آقای دکتر رزاقی به خبرگزاری تسنیم می گویند :

"امروز ۸۰درصد حقوق بگیران زیر خط فقر هستند و ۶ تا ۷میلیون خانوار مشکل در پرداخت اجاره دارند،‌ به نظر می‌آید مشکلات این دسته از اقشار مردم جزو مسائل اساسی کشور است که دولت ها باید در جهت رفع آنها تلاش کنند."

دومین نمره قبولی که از طرف دوستا ن ما در کارنامه قبولی آقای روحانی ثبت شده است مربوط  به " افزایش نرخ رشد اقتصادی " است .

در اینجا نیز شتابزدگی در برخورد با آمار به چشم می آید !

واقعیت این است که این رشد کاغذی ققط وفقط مربوط به افزایش میزان تولید وقیمت نفت و خام فروشی های دیگراست ونه چیز دیگر. از دیگر سو وقتی که در نتیجه سقوط مدام شاخص رشد افتصادی ورسیدن منحنی سقوط به کف رشد موضوعی کاملا طبیعی است .

در این مورد هم آقای فرشاد مومنی هم در در مصاحبه ای با روزنامه آرمان (در  ۱۵ آبان‌ماه،) می گویند :

" واقعیت این است که رشدِ اقتصادی موردنظر به‌غایت بی‌کیفیت است و این همان مسئله‌ای بود که حتی دستگاه‌های ذی‌ربط داخلی نیز بارها به‌آن اشاره کرده‌اند. زیرا رشدِ بی‌کیفیت، بنا بر تعریف، رشدِ مبتنی بر خام فروشی، دلالی، سوداگری و ترویج تجارت پول است. درحالی‌که مسئله‌ای که برای کشور نجات‌بخش است افزایشِ فرصت‌های شغلی مولد در کنارِ افزایش توان رقابت اقتصادی ملی است که ریشه در ارتقای بنیهٔ تولید ملی دارد. واقعیت این است که، رشدِ اقتصادی ۹۵ هیچ ‌یک از این ویژگی‌ها را ندارد، بنابراین رشدِ حاصل‌شده بیش از اینکه به‌کار ملت و کشور بیاید به‌کار رقابت‌های جناحی و سیاسی می‌آید و گرهی از مشکلات کشور باز نخواهد کرد." ایشان در همین مصاحبه  به نقد  سخنان "مسعود نیلی"، مشاور اقتصادی رئیس جمهور، که در اتاق بازرگانی تهران ایراد کرده است  می‌پردازد و می‌گوید:

"خطابهٔ اخیر ایشان بیانگر این مسئله است که در مرکز قوهٔ مجریه اندیشه‌ها و بینش‌هایی در حیطهٔ اقتصادی حکمرانی دارد که به‌هیچ‌وجه برای حلِ مشکلات کشور راهگشا نیست. این گزارش به‌هیچ‌وجه به تجربهٔ تاریخی فاجعه‌آمیزِ ربع قرن گذشته توجه نکرده و حتی به تجربه ‌های ترمیم ساختاری در ایران نیز توجه نشده است."

واگر این همه برای شما کافی نیست اجازه دهید از سایت پارسینه به شما دوجدول را ارائه دهم :

ودر همانجا می خوانیم که :

اقلام عمده صادرات در شش ماهه نخست سال ۱۳۹۵، شامل میعانات گازی به ارزش ۳.۴۹۶ میلیون دلار و سهم ارزشی ۱۶.۱۱درصد، گازهای طبیعی مایع شده به ارزش ۱.۹۴۰ میلیون دلار و سهم ارزشی ۸.۹۴ درصد، گازهای نفتی و هیدروکربورهای گازی شکل مایع شده به ارزش ۸۳۶ میلیون دلار و سهم ارزشی ۳.۸۵ درصد، روغن های سبک و فرآورده ها به جز بنزین به ارزش ۶۸۸ میلیون دلار و سهم ارزشی ۳.۱۷ درصد و پروپان مایع شده به ارزش ۶۳۶ میلیون دلار و سهم ارزشی ۲.۹۳ درصد بوده است.

به این ترتیب تنها درسی که آقای روحانی که از دید دوستان ما نمره قبولی گرفته اند "برجام "است .

در این مورد نیز با افشای مذاکرات پشت پرده عمان وآلماتی روشن شده است که آغازگر مذاکرات هسته ای آقای روحانی وتیم او نبوده اند . افزون بر آن حمایت های بی دریغ آقای خامنه ای از تیم مذاکره کننده  – در کنار پاره ای مخالفت ها وهشدارها – ونیز گفته های بسیاری از سرکردگان اصول گرا از جمله آقای علی لارجانی رییس یکی از سه قوه جمهوری اسلامی  وآقای مصباحی مقدم نایب رییس سابق مجلس ونیزآقای عراقچی ازاعضای ارشد تیم  مذاکره کننده، مشخص می شود که مذاکرات با تصویب آیت الله خامنه ای وتحت نظارت ایشان وخواست نظام بوده است . البته در اینجا منظور آن نیست که سهم آقای روحانی وتیم او در این مساله نادیده گرفته شود .

اینکه دوستان ما تصمیم دارند در هرشرایطی دررای گیری انتخاباتی شرکت کنند ، حق طبیعی آنان است . همانطور که کسانی که از شرکت در رای گیری امتناع می کنند از حق مسلم اشان استفاده  می کنند . این دو عمل دو انتخاب است که باید به هردوی آن ها احترام گذاشت . در اینجا قصد تنها  نقد استدلال هایی بوده است که برای شرکت در انتخابات از طرف این دوستان بیان شده است .

به عبارت دیگر با  چنین  استدلال های ضعیفی نه تنها نمی توان فراخوان زود هنگام شرکت در انتخابات را داد بلکه برعکس بیشتر می توان عدم شرکت در انتخابات رانتیجه گرفت .

اما صرفنظر از موارد ذکر شده ،دوستان ما به هیچ وجه روشن نمی کنند که برای تحقق مطالباتی که خود در بیانیه اشان ردیف کرده اند از کدام اهرم ها می خواهند سودبرند؟

این دوستان گویا فراموش کرده اند که در انتخابات مجلس از جمله به خانمی رای داده اند که صریحا در مجلس حقوق های نجومی را سهم اشان از انقلاب قلمداد کرده است . گویی این همه کارگر وزحمتکش بیکار شده واین خیل گرسنگان وحاشیه نشینان وکودکان خیابانی هیچ حقی وسهمی از انقلاب نداشته اند ؟

دوستان علت و استدلالات شما بری شرکت کردن در رای گیری  ویا عدم شرکت  در انتخابات از خود عمل (شرکت کردن یا نکردن ) مهمتر است !

در اینجا صمیمانه از این دوستان می خواهم که کمی بیشتر بیندیشند وباردیگر که تصمیم به نوشتن بیانیه ای کردند با تامل وحوصله بیشتری به این کار بپردازند.

 با گرمترین درود ها

دوستدار شما 

سیامک  طاهری

                                  

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=76621 

 

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: