نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-10-16

نویدنو  25/07/1395 

 

 

 گزینه های روس ها علیه حمله امریکا بر سوریه

ساکر- برگردان : هاتف رحمانی

تنش بین روسیه و امریکا به سطح بی سابقه ای رسیده است. من کاملا با شرکت کنندگان این مکالمه – که اوضاع حتی بدتر و خطرناک تر از دوران بحران موشکی کوبا است – کاملا موافقم . هر دو طرف در حال ورود  به به اصطلاح "برنامه ب" خود هستند ، که خیلی راحت ، در بهترین حالت ،هواداری از عدم مذاکره ، و در بدترین حالت ، جنگ بین روسیه و امریکا را مطرح می کند.

امر کلیدی در درک موضع روسیه در این درگیری و دیگر ستیزه های اخیر با امریکا آن است که روسیه هنوز بسیار ضعیف تر از امریکا است و بنا بر این خواهان جنگ نیست . آن درک ، اما به هیچ وجه به معنی عدم تدارک فعالانه برای جنگ نیست . در حقیقت ، روسیه بسیار زیاد و فعالانه آماده ( جنگ ) می شود .  معنی همه این (تدارک) ها آن است که می تواند ستیزه ای رخ دهد ، اما روسیه تلاش می کند ، به بهترین شکلی ، تا جایی که ممکن است آن را محدود نگه دارد .  

در نظریه ، این ها ، تقریبا سطح های احتمالی مقابله هستند:

1- بن بست نظامی مانند برلین در 1961. که می توان استدلال کرد این وضعیتی است که هم اکنون ، اگر چه با فاصله ای طولانی و به شیوه ای غیر قابل رویت برقرار است .

2- یک حادثه منفرد نظامی ، مانند آن چه اخیرا رخ داد که ترکیه سوخو 24 روسی را سرنگون کرد و روسیه عدم تلافی را انتخاب کرد .

3- رشته ای از بر خورد های موضعی شبیه آن چه اخیرا بین هند وپاکستان رخ داد .

4- ستیزه ای محدود به صحنه جنگ سوریه (مانند جنگ بین بریتانیا و آرژانتین برسر جزایر فالکلند)

5- مقابله نظامی منطقه ای یا جهانی بین امریکا و روسیه

6- جنگ هسته ای تمام عیار بین امریکا وروسیه .

در طول عمرخود بعنوان دانشجوی راهبرد نظامی در تمرین های بسیاری برای افزایش تنش و تنش زدایی شرکت کرده ام و می توانم گواهی کنم در حالی که مطرح شدن فکر سناریو های افزایش تنش بسیار آسان است ،اما هنوز مایلم شاهد سناریو تنش زدایی معتبری باشم . آن چه محتمل است ، به اصطلاح "گسترش افقی " یا " گسترش بی قرینه " است که در ان یک طرف پیش افتادن یا گسترش مستقیم را انتخاب نمی کند ، بلکه برای تلافی ، بر انتخاب هدفی متفاوت ، البته ضرورتا نه  هدفی ارزشمند تر، بلکه تنها هدفی متفاوت در همان سطح اهمیت مفهومی اصرار می کند.  ( در امریکا جوشوا اپستین و اسپنسر دی باکیچ  کار ابتکاری بسیاری در این موضوع انجام داده اند)

دلیل اصلی آن که چرا باید انتظار داشته باشیم کرملین برای پاسخ به حمله امریکا برای یافتن گرینه های بی تناسب تلاش کند آن است که روسیه در فضای سوریه ، حداقل در شرایط کمی، از امریکا و ناتو مسلح تر است . راه حل منطقی برای روس ها استفاده از برتری کمی خود یا یافتن "هدف های افقی" است که گزینه های تلافی جویانه را مقدور می سازد . این هفته ، چیزی بسیار قابل توجه و به شدت غیر معمول رخ داد: ایگور کوناشنکوف ژنرال ارشد ، رئیس هیئت خدمات رسانه ای و اطلاعات وزیر دفاع فدراسیون روسیه یک چنین گرینه ای را آشکارا ذکر کرد . او گفت : 

" در برابر تهدید های کیربی درباره تلفات هواپیمای روسی و فرستادن خدمه هوایی روسیه در تابوت به روسیه ، مایلم بگویم ما می دانیم که دقیقا در سوریه و در استان حلب چه تعداد "متخصص غیر رسمی" و کجا عمل می کنند و می دانیم که آن ها مشغول عملیات برنامه ریزی هستند و می دانیم که بر عملیات میلیشا ها نظارت می کنند . البته هر کسی می تواند به پافشاری بر این تلاش نا موفق که مشغول جدا کردن تروریست های النصره از نیروهای "اپوزیسون " هستند ادامه دهد . اما اگر کسی برای عملی شدن این تهدید ها بکوشد، به هیچ وجه معلوم نیست که این رزمنده ها وقت خروج از جهنم را داشته باشند ."  

دلپذیراست ،نه ؟ کوناشنکوف ظاهرا درحال تهدید" رزمنده ها" است اما با اطمینان ذکر می کند که روسیه می داند "متخصص های غیر رسمی" بسیاری در بین این رزمنده ها وجود دارند، روسیه دقیقا محل و تعداد نفرات آن ها را می داند. البته ، اوباما، به طور رسمی  اعلام کرده است که چند صد نفر مشاورهای ویژه این چنینی در سوریه حضور دارند . یک منبع بسیار مطلع روسی اعلام می کند که بیش از 5.000 "مشاور" های خارجی از جمله حدود 4.000 امریکایی برای تکفیری ها وجود دارند. من فکر می کنم که حقیقت جایی بین این دو آمار قرار دارد .  

بنا بر این تهدید روسیه ساده است : شما به ما حمله می کنید و ما به نیروهای امریکا در سوریه حمله خواهیم کرد. البته ، روسیه هدف گرفتن خدمه امریکایی را به شدت انکار می کند و اصرار دارد که حمله هوایی تنها علیه تروریست ها بود ، هر دو طرف آن چه در آن جا رخ می دهد را درک می کنند. جالب توجه آن که ، تنها هفته گذشته خبرگزاری فارس ایران گزارش داد که چنین حمله روسی پیش از این نیز رخ داده بود .

30 افسر اطلاعات خارجی اسرائیلی در حمله موشکی روسیه در حلب کشته شدند.

." خبرگزاری اسپوتنیک روسی به زبان عربی روز چهارشنبه از منبعی در میدان جنگ در حلب نقل کرد " ناوهای جنگی روسی سه موشک به افسران خارجی اتاق هماهنگی عملیات در منطقه دیر الزور در بخش غربی حلب نزدیک کوه سامان پرتاب و 30 افسر اسرائیلی و غربی را کشتند " اتاق عملیات در بخش غربی استان حلب در میانه کوه سر به فلک کشیده سامان و غارهای کهن قرار داشت . منطقه در ژرفای رشته ای از کوه ها قرار دارد . افسران امریکایی، ترک، سعودی، قطری و بریتانیایی نیز همراه با افسران اسرائیلی کشته شدند. افسران خارجی که در اتاق عملیات حلب کشته شدند در حال هدایت حمله های تروریستی در حلب و ادلیب بودند. 

خواه این واقعا رخ داده باشد، یا خواه روس ها چنین داستان هایی را سرهم کرده باشند حاکی است که این امر می تواند رخ دهد ، این واقعیت که نیروهای حاضر در سوریه می توانند به هدف آشکار تلافی روس ها ، خواه با موشک های کروز، بمب های رهگیر یا اقدام مستقیم توسط نیروهای ویژه روسی تبدیل شوند باقی می ماند. امریکا نیز تاسیسات مخفی متعددی در سوریه ، از جمله حداقل یک فرودگاه با هواپیمای وی 22 اوسپری چند منظوره دارد .

رخ داد جالب توجه جدید گزارش فاکس نیوز بود که روس ها از اس 300 وی (معروف به سامانه گلادیاتور ضد موشک وضد هواپیما " اس. ا –23") در سوریه استفاده می کنند. این نوشتار عالی را برای بحث جزئیات توانایی های این سامانه موشکی بخوانید . من آن را با گفتن آن که اس 300 وی می تواند موشک های رهگیر(بالستیک) ، کروز، هواپیما های بسیار مخفی و هواپیمای رادار گریز را گیر بیاندازد خلاصه خواهم کرد . این یک سیستم دفاع هوایی زمین به زمین ، با توانایی بالای دفاع از فضای هوایی سوریه است ، اما به خوبی به ترکیه ، قبرس ، مدیترانه شرقی و لنبان هم می رسد . رادارهای قدرتمند این سامانه نه تنها می تواند هواپیمای امریکایی  از جمله "مخفی" را از راه دور شناسایی و گیر اندازد، بلکه می تواند به برتری هوایی اندک روس ها با دادن تصویر های واضح از آسمان ها و هواپیمای دشمن با استفاده از اطلاعات رمز شده نیز کمک عظیمی نماید .

نهایتا دکترین هوایی امریکا به شدت وابسته به استفاده از هواپیماهای هوابرد رادار گریز برای هدایت وحمایت از رزمندگان امریکایی است .سامانه اس 300 وی روسیه هواپیماهای هوابرد رادار گریز امریکا / ناتو  را وادار به عمل در فاصله نامناسبی خواهد کرد. بین رادارهای برد بالای سوخوها،  روسیه می تواند  رادار های کروز های روسی ساحل سوریه را خاموش کند، و (در این وضعیت) روس ها ، با رادارهای اس 300 و اس 300 وی، روی زمین موقعیت هشیاری بهتری  نسبت به امریکای مقابل خود خواهند داشت .     

به نظر می رسد که روس ها برای جبران کردن موضع پایین تر کمّی خود، برای  توسعه سیستم های پیشرفته ای که امریکا معادل واقعی یا امکان اقدام متقابل خوبی برای آن ها ندارد به سختی تلاش می کنند.

برای باز داری اساسا  دو گزینه  وجود دارد : باز داشتن دشمن از حمله وتلافی

بالا بردن هزینه حمله دشمن تا حد غیر قابل پذیرش

به نظر می رسد روس ها هم زمان هر دو گزینه را تعقیب می کنند. از این رو می توانیم رویکرد روس ها را به این صورت خلاصه کنیم  

1- به تاخیر انداختن رو در رویی تا زمانی که امکان پذیر است ( از نظر زمانی)

2- تلاش برای حفظ  هر تقابلی در کمترین سطح تنش زایی

3- در صورت امکان، پاسخ با افزایش تنش نا مناسب/ افقی

4- " غلبه" سریع تر در برابر امریکا/ ناتو – بالا بردن هزینه حمله به مقدار زیاد .

5- تلاش بر گذاشتن فشار روی " متحدان" امریکا در راستای ایجاد تنش در داخل امپراطوری

6- تلاش برای قلج کردن امریکا در سطح سیاسی با بالابردن هزینه حمله از نظر سیاسی

7- سرانجام تلاش برای ایجاد شرایطی روی زمین (حلب) برای بی اثر کردن حمله امریکا   

برای آن هایی که روی فیلم های هالیوود تکیه می کنند یا هنوز تلویزیون تماشا می کنند، این نوع راهبرد (استراتژی) ناکافی و محکوم به شکست به نظر خواهد آمد. میلیون ها استراتژیست روی مبل راحتی نشین وجود دارند که اطمینان دارند که می توانند در مخالفت با امپراطوری امریکا بهتر از پوتین عمل کنند . این گروه "سال ها" به ما گفته اند که پوتین سوری ها( و نو روس ها) را " فروخت" و روس ها باید کار "الف "، و "ب"  و "ج"  را برای شکست امپراطوری انگلو صهیونیست انجام دهند . خبر خوب آن است که هیچ یک از این استراتژیست های راحت نشین ساکن کرملین نیستند و روس ها در سال های گذشته ، یک روز ، حتی زمانی که از سوی دنبال کننده های راه حل سریع و " آسان" مورد انتقاد بودند مجبور نبودند به استراتژی آن ها توجه کنند. اما خبر خوب مشابه  آن است که استراتژی روسیه کار می کند. نه تنها اکرایین تحت اشغال نازی به اصطلاح تجزیه شد ، بلکه امریکا اساسا از گزینه در سوریه خارج شده است (نوشتار عالی دوست من الکساندر مرکوریس را در دوران ببینید ) 

تنها گام منطقی باقیمانده برای امریکا در سوریه پذیرفتن شرایط روسیه یا ترک سوریه است . مشکل آن است که من اصلا متقاعد نیستم که نئو کان ها، که کاخ سفید ، کنگره و رسانه های شرکتی امریکا را اداره می کنند، کلا "معقول " باشند. به همین خاطر است که روسیه این همه تاکتیک های تاخیری را به کار گرفت و با بالا ترین احتیاط عمل کرد : آن ها در حال برخورد با ایدئولوگ های نا لایقی هستند که به سادگی نه با قاعده های نا نوشته بلکه با قاعده های روابط بین المللی متمدنانه بازی می کنند . این چیزی است که بحران جاری را حتی بسیار بد تر از بحران موشکی کوبا می سازد : یک ابر قدرت آشکارا دیوانه شده است .  

آیا امریکایی ها به اندازه کافی دیوانه هستند تا ریسک جنگ جهانی سوم را در حلب بپذیرند ؟

ممکن است باشند وممکن است نباشند. اما اگر ما آن پرسش را دوباره عبارت بندی کنیم وبپرسیم چه اتفاقی می افتد.

آیا امریکایی ها برای حفظ موقعیت خود بعنوان " ملت ناگزیر جهان " ، " رهبر جهان آزاد" ، "شهری در بالای تیه" و تمام این یاوه های امپریالیستی برای ریسک جتگ جهانی سوم به اندازه کافی دیوانه هستند؟

من دراینجا تایید می کنم آری  ، آن ها بالقوه (به اندازه کافی دیوانه) هستند.

گذشته از همه چیز، نئو کان ها  حق دارند احساس کنند که اگر وقتی روسیه  آشکارا با امریکا مخالفت کند و با شکست امریکا در سوریه از تنبیه فرار کند ، دیگر هیچ کس آنگلو صهیونیست ها را جدی نخواهد گرفت. 

شما فکر می کنید نئو کان ها وقتی که می بینند رئیس جمهور فیلیپین آشکار اوباما را "حرامزاده" می خواند وبعد می گوید اتحادیه اروپا گم شو وبه آن دشنام می گوید چه فکری می کنند؟ 

البته، نئو کان ها هنوز می توانند تسلیت خاطر هایی در چاپلوسی فرومایه نخبگان سیاسی اروپایی پیدا کنند، اما بازهم - می دانند که یادگاری نوشتن روی دیوار است و امپراطوری آن ها ، نه تنها در سوریه ، اکرایین یا اسیا ، بلکه حتی در داخل امریکا به سرعت در حال فروپاشی است. بزرگترین خطر در اینجا آن است که نئو کان ها ممکن است برای گردآوردن ملت گرد پرچم ، خواه باز هم با بالا بردن پرچم دروغ یا راه اندازی یک بحران واقعی جهانی تلاش کنند.  

در این نقطه از زمان همه آن چه ما می توانیم انجام دهیم انتظار و امید است که در داخل دولت امریکا برای جلوگیری از حمله امریکا علیه سوریه قبل از سر کار آمدن دولت بعدی مقاومت کافی وجود دارد . و با این که من حامی ترامپ نیستم ، مایلم قبول کنم که هیلاری ونئوکان های دسیسه چین روس هراس او آن چنان بد هستند که ترامپ ، حداقل در مقایسه با هیلاری به من قدری امید می دهد.

پس اگر ترامپ برنده شود ، راهبرد روسیه به صورت بنیادی مورد حمایت خواهد بود . تا زمانی که ترامپ در کاخ سفید نیست ، حداقل امکان یک باز تعریف جامع رابطه امریکا – روسیه وجود دارد ، که البته ، با تنش زدایی در سوریه آغاز می شود : در حالی که اوباما/ هیلاری به صورت قطعی از رهایی از داعش ( منظور من النصره ، القاعده و تمام نام های مختلف آن ها است) خود داری می کنند ،  به نظر می رسد ترامپ به مبارزه جدی با آن ها، حتی اگر به معنی درقدرت ماندن اسد باشد مصمم است . اینجا قطعی ترین بنیان ها برای گفتگو وجود دارد .اگر هیلاری رئیس جمهورشود ، آن گاه روس ها ناچار از  اتخاذ تصمیمی مطلقا بحرانی خواهند بود : سوریه در بستر هدف آن ها برای استقلال دوباره روسیه و زمین زدن امپراطوری انگلو صهیونیست چقدر اهمیت دارد ؟راه دیگر فورموله کردن همان پرسش این است " آیا روسیه ترجیح می دهد با امپراطوری در سوریه مقابله کند یا در اکرائئین ؟ "  

یک روش برای سنجش حالت روانی در روسیه توجه به (ادبیات) زبان قانون جدید پیشنهادی از سوی رئیس جمهور پوتین و تصویب شده در دوما است که با موضوع موافقت نامه مدیریت وکاهش پولوتونیوم روسیه – امریکا سرو کار دارد، که روسیه اکنون آن را به حال تعلیق در آورده است، که یک بار دیگر ، بر کوتاهی امریکا در انجام تعهداتش تکیه می کند. نکته جالب زبان انتخاب شده از سوی روس ها برای فهرست کردن شرایطی که تحت آن شرایط مایلند همکاری خود را در این توافق از سر گیرند، و اساسا، توافق با از سر گیری هر نوع مذاکره دولتی است.    

1-  کاهش زیر ساخت های نظامی و تعداد سربازان امریکایی مستقر در خاک کشورهای عضو ناتوکه پس از اول سپتامبر 2000به ناتو پیوسته اند به سطحی که زمان پیوستن به موافقت نامه اصلی داشتند.

2-  رها کردن سیاست خصمانه امریکا نسبت به روسیه، که می تواند با لغو لایحه 2012 ماگنیتسکی و شرایط لایحه 2014 حمایت از آزادی اکرایین، که علیه روسیه است عملی شود.

3-  لغو تمام تحریم های تحمیل شده از سوی امریکا روی هدف های معین فدراسیون روسیه ، افراد روسی و سازمان های قانونی

4-   جبران تمام آسیب های وارده به روسیه در نتیجه اعمال تحریم ها

5-  امریکا نیز ملزم به ارائه برنامه روشنی برای کاهش پلوتونیوم تحت پوشش موافقت نامه مدیریت وکاهش پلوتونیوم امریکا- روسیه است .

 اکنون روس ها متوهم نیستند. آن ها کاملا می دانند که امریکا هرگز چنین شرایطی را نخواهد پذیرفت . پس واقعا این همه برای چیست ؟ این یک  دیپلماسی اما به شیوه ای بی ابهام برای گفتن همان چیزی به امریکا است  که دوترته رئیس جمهور فیلیپین ( و ویکتوریا نولند) به اتحادیه اروپا گفتند.

 بهتر است امریکایی توجه را آغاز کنند .

 

بازگشت به صفحه نخست

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: