نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

1395-06-03

نویدنو  03/06/1394 

 

 

 

راه توده و عدالت : تطهیر چهره جلاد!

هاتف رحمانی

بیست و هشتمین سالگرد فاجعه ملی با انتشار نوار گفتگوی آقای منتظری با هیئت مرگ کشتار های تابستان 1367 چهره دیگری به خود گرفت . تمام رسانه های تاثیر گذار خبری به گفتگو در اطراف آن پرداختند، و به لطف شبکه های اجتماعی مانند تلگرام ، اینستاگرام ، فیسبوک و... پوشش خبری بی نظیری در تاریخ این فاجعه رخ داد و موجب توجه و اطلاع افراد عادی بسیاری در جامعه با این فاجعه ملی گردید .

این رخ داد چهره های بسیاری از حاکمین امروزی را هم با توجه به موضع گیری ناگزیر آن ها در برابر نوار منتشر شده افشا کرد و عمق سبعیت و ضد مردمی بودن آن ها را به عموم مردم و افکار عمومی ایران و جهان نشان داد . در راس این موضع گیری ها ، واکنش آقای لاریجانی رئیس قوه قضائیه ، آقای خاتمی امام جمعه تهران و روح الله حسینیان یار دیرین سعید امامی از برجستگی و وقاحت عریانی بر خوردار بود. صادق لاریجانی رویس قوه قضائیه از جمله با تاکید بر این که "جمهوری اسلامی ایران بر سر اقتدار و امنیت خود هیچ گونه مسامحه‌ای نخواهد کرد؛ به جنایت‌های گروهک منافقین و به شهادت رساندن بیش از ۱۷ هزار نفر از مردم و مسئولان کشورمان اشاره کرد و گفت: منافقین تا سال‌ها، با بدترین و خشونت آمیزترین روش ها مردم و بزرگان مورد احترام این مردم را ترور کردند و در جنایت های خود حتی از مردم عادی کوچه و بازار هم نگذشتند؛ با این حال اکنون در حرکتی شیطنت آمیز و مرموز از سوی رسانه های غربی با همراهی برخی جریان ها و افراد در داخل کشور در صدد تطهیر این جنایت ها و احیای نام آنان هستند.

رئیس قوه قضائیه با اشاره به اینکه منافقین در زمان خود بدتر از داعش بودند افزود: کشورهای غربی و اذناب منطقه ای آنان با دعوت از منافقین به فرانسه و برگزاری همایش، سعی در حمایت از آنان دارند و متاسفانه برخی نیز در داخل به نحوی در حال همگامی با این جریان و تشویش اذهان عمومی هستند؛ اما باید بدانند قوه قضاییه همچنان با اقتدار عمل خواهد کرد و هر گونه تشویش اذهان عمومی در اینگونه امور امنیتی مسلماً پیگرد قضایی خواهد داشت."[1]

از میان اصلاح طلبان هم تنها آقای تاج زاده به خود جرات ابراز نظر داد و از خانواده های کشتار شدگان خواست به تبعیت از نلسون ماندلا ببخشند اما فراموش نکنند. سخنان آقای تاج زاده با واکنش های موافق وخالف بسیاری مواجه شد . جالب توجه آن که آقای تاج زاده ظاهرا هیچ الگوی اسلامی برای مصداق مدعای خود "ببخش اما فراموش نکن" نیافته و به ناگزیر به آقای نلسون ماندلا متوسل شده است . اما آقای انصاری مسئول دفتر نشر آثار امام سخنان آقای منتظری را "دور از انصاف و با پیش داوری" خواند [2]

واکنش ها در اکثریت خود در بین تمام نیروها محکومیت مطلق کشتار فاجعه ملی و درخواست افشا مستندات بیشتر و محاکمه آمرین و عاملین این فاجعه بود .

در این میان دو تار نگاشت مدعی " چپ" خط دیگری پیش گرفتند. راه توده در سرمقاله 564 خود پس از کلی "تیز بینی " و "پشت پرده شناسی" و "ربط یابی" ، آسمان ریسمانی از" قائم مقامی رئیسی"،" توجیه حصر مهندس موسوی" گرفته تا ضربه به "آبروی حسن خمینی " ، "نبود دست خط "امام" برای اعدام "کمونیست" ها و کشیدن خط جدایی بین اعدام شدگان محاهد و کمونیست به هم بافته و در آخر اعلام کرده است :" مسئله سوم به اطلاعات تازه ای باز می گردد که از این جنایت در داخل کشور منتشر شده است. این ابهامات بیش از هر چیز به نقش شخص آیت‌الله خمینی در این اعدام ها باز می گردد. در واقع در مورد اعدام کمونیست ها اصلا دستخط و حکمی از آیت‌الله خمینی وجود ندارد. آنچه در مورد مجاهدین خلق هم هست مورد تردید قرار دارد که به خط آیت‌الله خمینی است؟3]

" راه توده به صرف خود نمی داند بنویسد که اولا  بر همگان مسجل است که سه نامه وجود دارد که به خط احمد خمینی و امضا "امام" است . ثانیا در جایی که آیت الله منتظری در گفتگو با هیئت مرگی که به گزینش "رهبر" انتخاب شده اند در باره همین فرمان سخن می گوید ، اصلا آیا نیازی به خط کتبی وجود دارد ؟ سوم آن که آیا مگر همه دیکتاتورها و جلاد های تاریخ کلیه جباریت خود را مکتوب کرده اند ؟ آن چه عیان است وقوع این فاجعه است و واکنش در برابر آن محکومیت تمام عیار آمرین و عاملین آن است و نه "تشکیک" و تردید در نقش آمر اصلی که دیگران بی اذن او حتی آب هم نمی توانستند بخورند! اما این همه آسمان ریسمان برای چیست ؟ به زعم راه توده حکومت از انتشار نوار می خواهد بهره برداری کند :" در واقع حکومت از انتشار این نوار در این جهت می خواهد بهره گیرد: توجیه ادامه حصر موسوی و کروبی و ادعای اینکه گویا به آنها ارفاق هم شده است. می خواهند بگویند دوران آقای خامنه‌ای از دوران آقای خمینی بهتر بوده است. فقط به یک نکته "کوچک" توجه نکرده اند. تفاوت این دوره با آن دوره در آنجاست که قائم مقام و جانشین آقای خمینی و شخص دوم کشور آیت‌الله منتظری بود و قائم مقام و جانشین آیت‌الله خامنه ای ظاهرا آقای ابراهیم رئیسی، قاضی هیئت مرگ و اعدام."[4] به عبارت دیگر یکی از " پشت پرده ها یی" که راه توده مدعی آن است همین است که این نوار – احتمالا از سوی حکومت- برای "خراب کردن خمینی به سود خامنه ای" منتشر شده است و هدف اصلی آن هم ضربه زدن به حیثیت بیت امام و آقای سید حسن خمینی است :" انتشار این نوار را در شرایط کنونی توطئه ای حکومتی برای ضربه به اعتبار و محبوبیت مردمی حسن خمینی و بیش از آن رها شدن از فشار پایان حصر موسوی و کروبی می دانند، چرا که این اعدام ها در اواخر دوران نخست وزیری موسوی انجام شد."[5] راه توده فراموش می کند که آقای علی خمینی ، برادر حسن خمینی و پسر احمد خمینی تمام قد از این فاجعه حمایت می کند. و خود حسن خمینی نیز با فرار به جلو آن سخنان (منتظری) را "دروغ"[6] می خواند . راه توده که تلاش می کند از نمد حیثیت آقای منتظری برای آقای خمینی کلاه بسازد ، فراموش می کند که تفاوت های دیگری را برای دوران خمینی و خامنه ای غیر از نیابت منتظری و بیابت " احتمالی" رئیسی بشمارد . همه دست و پایی که با عنوان خر رنگ کن "پشت پرده ها" زده می شود یک هدف بیشتر ندارد : پاک کردن دامان خمینی از آمریت فاجعه ملی !راه توده باید بداند که حتی آب زمزم خود مسلمان ها هم قادر به شستن این داغ ننگ نیست . راه توده می گوید :" راه توده بارها و بارها گفته است که آفتاب برای همیشه زیر ابر نمی ماند و دیر یا زود ابعاد فاجعه اعدام های زندانیان سیاسی از زیر پرده بیرون خواهد آمد، همانطور که روزی پشت پرده کودتای 88 و حصر موسوی و کروبی از پرده بیرون خواهد افتاد."[7] اما دریغ از آن که حتی یک بار در کل نوشتار سرمقاله نامش این فاجعه ملی را محکوم کرده باشد . باید به افراد صادق راه توده گفت به راستی به کجا چنین شتابان ؟

اما تار نگاشت دیگری که عنوان پر زرق و برق " پیروان سوسیالیسم علمی " را یدک می کشد در چندین کلاژ ژورنالیستی تلاش کرده است در سالگرد فاجعه ملی سیبل حمله را از آمرین و عاملین آن به سوی حزب توده ایران ، یکی از قربانی های بزرگ این فاجعه و مهندس موسوی محصور همین جنایتکاران بر گرداند.

تار نگاشت عدالت با مطلبی با عنوان شرم آور "سودا گری ناشران "نامه مردم" در برخورد با تاریخ معاصر" از مطلبی منسوب به رفیق کیانوری نقل می کند :" گفته شد که کميسيونی مرکب از آقای خامنه‌ای، رييس‌جمهور، آقای رفسنجانی، رييس مجلس شورای ‏اسلامی، آيت‌الله موسوی اردبيلی، رييس قوه قضاييه، مهندس موسوی نخست‌وزير، و وزير اطلاعات ‏فهرست اعدام شوندگان را آماده کرده و به تصويب آيت‌الله خمينی می‌رساندند. اين را هم بيافزاييم که ‏اعضای رهبری حزب تودۀ ايران در سال ۱٣۶۵ در دادگاه محکوم به اعدام شده بودند، ولی اعدام نشدند. به ‏آن ‌ها گفته شده بود که اين حکم را به حال تعليق در آورده اند و قرار نيست اعدام شوند.‏" [8]

تار نگاشت عدالت بر مبنای همین " تحلیل" منتسب به رفیق کیانوری ، یقه رفیق علی خاوری را می گیرد که گفته اند :" از آنجا که حزب ما در لحظات حساس خیزش و اعتراض سرتاسری نسبت به وضع استبدادی- پلیسی و امنیتی حاکم رژیم، خود را در کنار و همراه و تا حدی پیشاپیش اعتراضات مردم می داند، از طرح هر گونه مساله ای که به وحدت و یک پارچگی حرکت وسیع مردمی لطمه بزند به درستی خودداری می کند. حزب توده ایران و همه نیروها و افراد مترقی میهن ما که در گذشته و اکنون قربانی هموار کردن راه حکومت فقها و اعوان و انصار آنها در نیروهای سرکوب مردم کشور بوده اند، صورت حساب تاریخی خود را داشته و دارند که به موجب آن همه آمران و عاملان آن جنایت بزرگ و دیگر جنایت های ضدمردمی رژیم باید به مردم ایران حساب جنایات خود را پس بدهند.

شخص میرحسین موسوی با آنچه گفته شد و با برنامه های ارائه شده از طرف او و مواضع تا کنونی خود علیه حکومت دروغ و بیدادگری و استبداد موجود تاکنون در کنار جنبش و با جنبش مردمی بوده است. این همان چیزی است که موجب شده است مردم معترض میهن ما با توجه به همه محدودیت های موجود نقش رهبری او را به پذیرند." [9] ایراد ناگفته و اشاره وار عدالت این است که چرا رفیق خاوری مانند سخنان منتسب به رفیق کیانوری مهندس موسوی را استثنا کرده و حتی پذیرش نقش رهبری  او از سوی مردم را گوش زد می کنند .

در سالگرد فاجعه ملی انسانی ترین و اصولی ترین واکنش به این اقدام محکومیت شدید آن و آمرین و عاملین این جنایت فاجعه بار است . نه نشان دادن مسیر انحرافی ، اما عدالت جمله ای در  محکومیت این جنایت عریان نمی نویسد .

عدالت فراموش می کند که در تحلیل منتسب به رفیق کیانوری نیز نوشته است که : " البته، آيت‌الله خمينی کم‌ ترين توجهی به اين توصيه ‌های انسان ‌دوستانه و درست و سودمند برای حيثيت ‏رهبری جمهوری اسلامی نکرد، و در طول چند ماه هر گونه ملاقات زندانيان را با خانواده ‌ها يشان بريدند و ‏گروه گروه به جوخه‌ های مرگ سپردند. آن‌ ها پس از ماه ‌ها بی ‌خبری، خانواده ‌ها را به گرفتن لباس زندانيان در ‏زندان دعوت کردند. و کينه ‌توزی را تا آنجا رساندند که جسد اعدام شدگان را به خانواده ها ‌يشان تحويل ندادند و ‏آن ‌ها را در بيابانی در شرق تهران در گودال دسته ‌جمعی ريخته و با خاک پو شا ند ند، حتا مادران يک و دو ‏فرزند خردسال را هم کنار نگذاشتند..." [10]

اما آن چه عدالت را بر آشفته می سازد در فراز دیگری از نقل قول های آن خود را می نمایاند. عدالت اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران را زیر همان مطلب درج کرده است  :" امسال ما در شرایطی بیست و سومین سالگرد فاجعه کشتار زندانیان سیاسی را برگزار می کنیم که رژیم ولایت فقیه با تکیه بر همان سیاست هایی که زمینه ساز سرکوب خونین زندانیان سیاسی شد، تلاش می کند تا صدای حق طلبانه میلیون ها ایرانی را که از ادامه حاکمیت استبدادی مشتی بزرگ سرمایه دار مرتجع به شدت ناراضی اند، خاموش سازد و بر بحران فزاینده سیاسی- اقتصادی چیره گردد. دو سال پس از کودتای انتخاباتی ولی فقیه و نیروهای وابسته به او، خصوصا رهبری سپاه پاسداران و نیروهای انتظامی، که دولت ضد مردمی محمود احمدی نژاد را بر خلاف راِی ده ها میلیون ایرانی به میهن ما تحمیل کرد، رژیم ولایت فقیه نه تنها نتوانسته است به ثبات سیاسی مورد نظر خود دست یابد، بلکه با پدید آمدن شکاف های جدید و جنگ قدرت بین جناح های گوناگون سرمایه داری حاکم به منظور تحکیم موضع های خود، و بی اعتباری بیش از پیش رهبری رژیم، در مجموع، وضعیت دشواری رویاروی سران ارتجاع قد برافراشته است. "[11] (تاکید از من است) چشم اسفندیار عدالت همین جا ست . هر جا سخنی از احمدی نژاد است عدالت کهیر می زند – این مورد در بر خورد عدالت به گزارش کمیته مرکزی حزب توده ایران به پلنوم هم باز تاب داشت و از آن همه مطالبی که در گزارش پلنوم مطرح شده بود تنها به قسمتی که به دولت احمدی نژاد پرداخته شده بود واکنش نشان داد[12]- به زعم عدالت چرا حزب توده ایران از کودتای انتخاباتی و تحمیل احمدی نژاد سخن می گوید؟ آن هم در برابر  مهندس موسوی ،کسی که بنا به تحلیل منتسب به رفیق کیانوری از مطلعین و تصمیم گیران کشتار سال 67 بوده است . نویسنده این نوشتار عقد اخوتی با هیچ یک از حکومتیان ایران ندارد ، اما خود را موظف می داند از انتقال درست آگاهی دفاع نماید . مهندس موسوی در گفتگویی صریحا اعلام می کند که:" در ابتدا و پیش از هر سخنی لازم است بر سر یک اصل توافق کنیم، اصلی که به نظر من مورد پذیرش هر انسانی است آن هم این که سیاه، سیاه است و سفید، سفید؛ جنایت را جنایت ببینیم و به دست هرکس که بود محکوم کنیم. موضع‌گیری ما در این مورد باید مبتنی بر همین اصل اساسی باشد. " اصلی که به شدت مورد غفلت راه توده و عدالت قرار گرفته است . و ادامه می دهد :" در مورد نقش بنده هم چنان‌چه گفتم به هیچ وجه نه نقشی داشتم نه اطلاعی. حتی با این‌که یکی از اعضای هیات سه نفره منصوب نماینده وزارت اطلاعات بود و قاعدتا وزیر اطلاعات می‌بایست من و دولت را در جریان می‌گذاشت، آقای ری‌شهری حتی کلمه‌ای را هم راجع به این موضوع نگفت، نه در هیات دولت نه به طور خصوصی به شخص بنده و ما در بی‌اطلاعی محض بودیم و وقتی هم خبردار شدیم سعی در جلوگیری داشتیم. این که بنده نقش داشتم خلاف واقع است و اصلا به ما اجازه ورود به این موضوع را هم نمی‌دانند و همان‌طور که قبلا گفتم در ماجرای تحقیق از زندان‌ها هم چه کردند، به طور اولی در این ماجرا ما را در بی‌خبری مطلق گذاشتند. با این حال، این جنایتی است که رخ داد و واقعیت این است که هنوز هیچ کس از ابعاد واقعی آن خبر ندارد و شاید در آینده بتوان بیش‌تر و جامع‌تر به این واقعه و ابعاد آن پرداخت."[13]

سخن آقای موسوی در زمانی عنوان شد که آقای ریشهری و دیگران نه تنها بخشی از حاکمیت بودند بلکه مقام های اجرایی مهم و تریبون های قدرتمندی هم داشتند. آن ها کوچکترین اعتراضی به سخنان ایشان نکردند و این دلیل مهمی بر راست گویی آقای موسوی است . خود عدالت به نقل از گفتگوی جرس با مهندس موسوی آورده است که :" میر حسین موسوی به سئوالات بسیاری که درباره سال ۶۷ وجود دارد اشاره کرد و گفت: مسئله سال ۶۷ را در منظر تاریخی خود باید بررسی کرد و بعد هم دید آیا دولت در این زمینه اطلاعی داشته است؟ نقشی داشته است؟ آیا اصلا امکانی برای دخالت داشته است؟ آیا در احکام و اسناد، نامی از دولت وجود داشته است؟ دولت که نقشی در این مسئله نداشته است. خیلی از کسان دیگر هم اطلاع نداشته اند. اما برای مطرح کردن این مسائل با ذکر جزئیات، من هم محذوراتی دارم. "[14]  امروز ، گمان می کنم "محذورات" مهندس موسوی قابل درک تر باشد . ماشین حاکمیت درنده خو و افرادی با منش های ضد انسانی سوار بر این ماشین که به هیچ بنی بشری – از جمله مهندس موسوی- رحم نمی کنند بهترین توجیه محذورات مهندس موسوی ، ان هم در گرما گرم نبرد انتخاباتی است . به نقل از بیانیه کمیته مرکزی حزب توده ایران که عدالت آن را اکنون با هدف تغییر سیبل از آمران و عاملان فاجعه به سوی مهندس موسوی و حزب توده ایران باز نشر کرده است :"  جنایت فراموش نشدنی کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ سند انکار ناپذیری از ددمنشی و سرشت واپس گرای رژیمی است که در همه طول حیات خود بر دروغ، تزویر، شکنجه، و اعدام تکیه داشته است. ... با توجه به مجموعه اسنادی که در بیست و سه سال گذشته منتشر شده است، این واقعیت اکنون آشکار است که فرمان کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی، در ۱۳۶۷، از سوی شخص خمینی صادر شد، و بنابراین نمی توان و نباید نقش او در قتل عام کم نظیر تاریخ معاصر کشور نادیده گرفته شود و یا کم رنگ جلوه داده شود." [15] بی گمان تمام تلاش های راه توده و عدالت برای دگرگونه نشان دادن "ددمنشی و سرشت واپسگرای رژیم" حاصلی جز رسوایی بیشتر و پروار کردن  بیشتر جناح های بورژوازی رانت خوار بوروکرات از هر دو فرقه هاشمیه و احمدیه تخواهد داشت متاسفم که راه توده و عدالت مشتاقانه در این راه می کوشند.

01/06/95

 

 

 


 

[3] http://rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/sar564.html

[4] همان

[5] همان

[7] همان

[8] http://www.edalat.org/sys/content/view/10886/1/

[9] همان

[10] همان

[11] همان

[12] http://www.edalat.org/sys/content/view/10840/1/

[13] https://khodnevis.org/article/46091

[14] http://www.edalat.org/sys/content/view/10885/1/

http://www.edalat.org/sys/content/view/10886/1/[15]

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: