نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

1395-06-01

نویدنو  01/06/1394 

 

 

آمریکا- قطبی شدن و بشکه باروت

نوشته: جیمز پتراس – برگردان: آمادور نویدی

 

مقدمه: 

سبک کار قانون اساسی آمریکا، به گونه ی موجود، با یک بحران عمیق مشروعیت ، که در چند قطبی بودن جامعه آمریکا ریشه دارد روبرو ست. آمریکا بین:

(۱) یک دولت متجاوز عمیقاً پلیسی- قضایی وابسته به ریاست جمهوری علیه جامعه مدنی سازمان یافته در  جامعه ای که بر مبنای کار کارگران آفریقایی – آمریکایی، اسپانیایی محروم است؛

 (۲) یک پلیس فدرال، سیستم قضایی، وزارت امورخارجه و دفتر ریاست جمهوری فاسد، علیه یک نظام حقوقی مطابق قانون اساسی که مورد تأئید اکثریت قریب به اتفاق شهروندان ست؛ و

(۳) یک سیستم انتخاباتی ریاست جمهوری متقلّب علیه تصدیق و رضایت اکثریت رأی دهندگان. تقسیم شده است.

اختلافات در جامعه آمریکا به مراتب فراتر از ابراز «نظر» در رأی گیری و نظرسنجی است.

پولاریزاسیون (قطبی شدن) بیان خود را در اعتراض های توده ای خیابانی، در رأی های  «طرد» و حملات خشونت آمیز می یابد . آیا آنها به سوی یک قیام ملی می روند؟ مقامات دولتی وضعیت را مانند «بشکه باروتی توصیف می کنند که در آستانه انفجار قرار دارد.»

بازار چهره های کلاه بردار

نخبگان حاکم وانمود می کنند که قطبی شدن تحت کنترل ست. پرزیدنت اوباما درگیر التماس های لفظی بی فایده ای است که هیچ کس را تحت تأثیر قرار نمی دهد (کسی برایش تره هم خرد نمی کند).

فساد، فریب و خیانت در مقامات بالا به حدی شایع است که مصونیت از مجازات تبدیل به اختیارات و صلاحیت ها شده است. فعال ترین شهروندان مشروعیت سیاست مداران را انکار می کنند، و همه آنها را به عنوان «فاسد» رد می کنند.

سیستم انتخاباتی بازار عظیمی از لبخند خطا کاران، پوچی و وعده های تو خالی است... که قبل از آنکه مورد بحث قرار گیرند شکسته است.

اگر دادگاه ها، روند انتخابات و دولت پلیسی به عنوان یک قدرت دولتی سه گانه،  فراتر از دسترس اکثریت قریب به اتفاق شهروندان آمریکایی عمل می کنند، مردم بنا چار، به روش ها و صداهای دیگری که این استبداد نخبگان را به چالش بکشند و شرایط را تغییر دهند روی می آورند.

بشکه باروت در درون آمریکا ست

به مجموع ثروت بسیار زیاد، امتیازات و قدرت نخبگان در حالی افزوده می شود، که مردم آمریکا از دو دهه کاهش در استاندارد زندگی و بی ثباتی رنج می برند.  انتظار منفعل و صبر و شکیبایی پایان یافته است – وعده های آینده بهتر بر روی سنگ گوش های کر افتاده است و لبخند های پوچ  با چهره های عبوس روبرو می شود.

اولین نشان «بشکه باروت» با صدای بلند ترقّه آغاز شد. جوانان و امیدواران به حامیان «سوسیال دمکرات» داخل خانه  و «میهن پرست ملی گرای» خارج از خانه تبدیل شدند. «ترقّه ها» به ناگهان منفجر شدند و از بین رفتند! سندرز که به حامیان خود وعده آغل دمکراتیک داده بود، در آغوش «ملکه آشوب» خون آشام ،کاندید دو دهه فریب و نیرنگ ذوب شد. در همین حال، طبقه کارگر میهن پرست  طرفداران ترامپ به دربان های بانک داران،بوق و کرنای کتاب مقدس و مزدوران جمهوری خواه بدل شدند.

جدول انتخاباتی در تعدیل (مرطوب کردن) بشکه باروت شکست خورد. در سراسر کشور تعداد زیادی آتش سوزان وجود دارد و آتش افروزان مصمم بسیاری فتیله را روشن می کنند.

پیامبر دروغین عدالت: افشا شد

 برخلاف «انفجار» سخنان بیهوده انتخاباتی میان کینه رأی دهندگان، جوامع سیاه و قهوه ای از آرتیست های کلاه بردار سیاسی، قضات و روسای پلیس دستور راهپیمایی نمی گیرند . آنها از پیامبران سیاست های انتخاباتی دروغین پیروی نمی کنند.  شمار آنها رو به رشد ست و برای مبارزه به خیابان ها می آیند.

رئیس جمهور اوباما در هشت سال گذشته محله ها و مدارس سیاه پوست نشین را با رها کردن نیروهای دولتی پلیس به شدت مسلح ویران کرده است در عین حال از مقام های سیاسی سیاه پوست( رهبران قلابی) وپلیس سیاه پوست که در ایجاد وحشت در جامعه  سیاه پوست ها شرکت می کنند قدر دانی می کند. تعجبی ندارد که قطبی شدن شدید اجتماعی گسترش یافته ودر محله های سیاه پوست ها ژرف تر شده است . ما به دهه های 60 و 70 بر می گردیم که خشونت جاری شده از دفتر ریاست جمهوری به دادگاه ها و پلیس خشونت دو سویه ای را از پایین به سوی نخبگان تحریک کرد .

فتیله روشن

شورش با آمریکایی های آفریقایی تبار شروع می شود و با لاتین آمریکایی ها و فراتر از آن در میان کارگران سفید پوست فقیر فعال  گسترش خواهد یافت. رشد شورش طبقه کارگر سفید علیه دودمان فاسد کلینتون تا شورش مردمی علیه « آتش» سوسیالیست دروغین «برنی» مرتد گسترش یافته است تا بقیه سیستم سیاسی متعلق به میلیاردرها را در بر گیرد. اکثر آمریکایی ها به این دلیل قطبی شده اند که آنها در ثبات اساسی هر روز از زندگی روزمره خود به حساب نمی آیند.  آنها به استاندارد زندگی از دست رفته خود و به آینده تاریک و غیرقابل قبول خود – به ویژه جوانان و کودکان خود - نگاه می کنند.

شورش آمریکا چاشنی های گوناگونی دارد: اقتصاد اشرافیان، سیستم انتخاباتی فاسد و دولت پلیسی نظامی فاقد صفات انسانی.

سیستم انتخاباتی فاسد روی هم رفته بیشترین میزان صداهای خصمانه را در سراسر خطوط نژادی به ارمغان آورده است، که عمیقاً در تقسیمات طبقاتی رخنه کرده است.

قطبی شدن نژادی – پلیسی فوری ترین موضوع  و انفجاری است. به احتمال زیاد به تقابل مستقیم منجر می شود.

طبقه کارگر سفید سیار فقیر بزرگترین گروه شورشی ست، اما در پیشرفت آگاهی طبقاتی و سازماندهی  کند ترین بوده است. با این وجود، آنها بیشترین پتانسیل را برای سرنگونی سیستم دارند.

شورشی های سرخورده انتخاباتی (هواداران برنی) متعدد هستند و سریع عمل می کنند، اما آنها نیز به راحتی فریب شارلاتان ها و دروغ گویان سیاسی را می خورند.

نتیجه گیری

هم جریانی سیاه پوستان مبارز، رأی دهندگان فعال و سفید پوستان فقیر فعال تنها آغاز قیام بزرگ است. تاکنون، آنها «یکدیگر » را در زندگی، کار، همسایگی و یا زبان نمی دیدند، هم زمان  درخصومت عمیق نسبت به دولت پلیسی موظف به محافظت از نخبگان سیاسی و اقتصادی مشترکند .

تحت چه شرایطی آنها می توانند گردهم آیند؟ در حال حاضر هیچ سازمانی وجود ندارد که قادر به وحدت این پویایی و نیروهای منتقد شود.

گروه های خود انگیخته پدیدار می شوند، اما آنها گروه هایی گذرا و« تک موضوعی » هستند.

سازمان هایی که دارای پایگاه اجتماعی هستند، چشم انداز استراتژیک محدود خود را دارند و در ریشه محلات خاص باقی می مانند.

احزاب سیاسی جایگزین و شخصیت ها وعده می دهند، اما درگیر در سیاست های انتخاباتی هستند و از اقدامات مستقیم، جایی که شامل پلیس، دادگاه ها و یا سیستم اقتصادی ست، فاصله می گیرند.

یک «رهبر کاریزماتیک» می تواند ظهور کند و حوزه های انتخاباتی مختلف را بهم وصل کند – کارگران فقیر فعال، سیاه پوستان مبارز و فعالین محروم سیاسی ممکن ست در موردی در اطراف چنین رهبری حلقه زنند. اما مادامی که «این رهبر» توسط یک جنبش قدرتمند سازمان دهی شده  مهار و از سوی فعالان جوامع جهت داده نشود تهدید به خیانت یک احتمال واقعی باقی می ماند.

ما در دورانی زندگی می کنیم که سیستم موجود پوسیده و در حال سقوط، و نارضایتی توده ای در حال رشد ست. با این حال، یک دوره زمانی وجود دارد که «جایگزین» دست نیافتنی و نا ملموس بنظر می رسد.

چیزی که کاملاً روشن ست این ست که سقوط و پوسیدگی محض، بخودی خود شورش گسترده توده ای ایجاد نمی کند که یک جامعه عادلانه بسازد.

 

درباره نویسنده:جیمز پتراس، استاد بارتل (بازنشسته) جامعه شناسی در دانشگاه

بینگهامتون، نیویورک است. آدرس سایت اینترنتی: 

http://petras.lahaine.org/

برگردانده شده از:http://petras.lahaine.org/?p=2093

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: