نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-06-30

نویدنو  10/04/1394 

 

 

 

 

 جامعه آبستن تحولات بزرگی است 
گفتگوی اخبار روز با مسئولین گروه «به سوی سوسیالیسم»

 

مسئولین گروه «به سوی سوسیالیسم» - هواداران سازمان فدائیآن خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور؛ در گفتگویی با اخبار روز درباره ی اوضاع سیاسی کشور، انتخابات هفتم اسفند، توافق هسته ای و نتایج آن و نیز تلاش هایی که برای وحدت بین نیروهای چپ صورت می گیرد، نظرات خود را اعلام کرده اند ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
سه‌شنبه  ٨ تير ۱٣۹۵ -  ۲٨ ژوئن ۲۰۱۶



 

اخبار روز: گروه «به سوی سوسیالیسم» از جمله قدیمی ترین گروه های هوادار سازمان فدائیان اکثریت در داخل کشور است که سال هاست مواضع خود را در سایت اخبار روز منتشر کرده است. در یک ساله ی اخیر اما شاهد غیبت مواضع این گروه که به دلیل تیتر ثابت همه ی مقالات و تحلیل های خود به گروه «به سوی سوسیالیسم» معروف شده است، بوده ایم. به مناسبت روز جهانی کارگر این گروه مجددا اعلامیه ای داد. در صدد بودیم که در گفتگویی با مسئولین گروه مذکور دلایل سکوت یک ساله ی آن ها و نظرشان در مورد رویدادهای جاری را بپرسیم. این فرصت در استانه ی هشتم تیر که روز جان باختگان فدایی نام گرفته دست داد. 
حاصل گفتگوی اخبار روز با مسئولین گروه «به سوی سوسیالیسم» - هواداران سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در داخل کشور ار می خوانید:
 


اخبار روز: از انتشار آخرین نوشته‌تان خطاب به کنگره چهاردهم، تا اعلامیه اخیرتان بمناسبت روز جهانی کارگر وقفه‌ای یک ساله را شاهد بودیم. سکوت طولانی مدت در قبال تحولات منطقه، مسائلی داخلی و سازمانی متفاوت از رفتار قبلی‌تان بود. چرا؟ 

نخست اجازه دهید مراتب سپاسگزاری خودمان را از توجه مسئولانه شما اعلام نمائیم. بله حق با شماست فاصله زیادی بوجود آمده. در‌این مدت مسائل متعددی رخ داده که بهتر بود به آنها می‌پرداختیم. بخشی از‌این وقفه ناخواسته و اجباری بود؛ ولی اساساً برمی‌گردد به بازنگری که در اهداف و برنامه‌های خود از فعالیتهایمان داشتیم. اگر بخواهیم ملموس‌تر صحبت کنیم، از ۵۴ مطلبی که تا کنون ارائه کرده‌ایم، بیش از ۶۰% آنها به مسائل تشکیلاتی، سازمانی، وحدت چپ، پیام‌ها و اسناد پیشنهادی به کنگره‌های سازمان مربوط می‌شد و در کمتر از ۴۰% شان به مسائل داخلی‌ایران، انتخابات، موضوعات کارگری و مسائل جهانی و منطقه‌ای پرداخته ایم. بعد از کنگره چهاردهم به ‌این جمعبندی رسیدیم که رویکرد ما اشکالاتی دارد و باید تغییر کند. 


اخبار روز: چه تغییراتی؟ 

مهم‌تر از همه تصمیم گرفته‌ایم بجای ‌اینکه خود را درگیر چالشهای جاری در فضای مجازی بکنیم، بیشتر به مسائل جاری جامعه و خودمان بپردازیم و تعمق کنیم توانایی چه کارهایی را داریم، تا نیرو و وقت خود را بیشتر صرف همان موضوعات نماییم. در مرحله ی بعد سعی داریم بجای ‌اینکه مخاطب اصلی ما سازمان فدائیان اکثریت و رهبری آن باشد، به هواداران و دوست داران سازمان خصوصاً در داخل کشور مراجعه نماییم. چرا که متقاعد شده‌ایم در شرایطی که هیچگونه ارتباط سازمانی نداریم و سازمان هم به همچون ارتباطی اعتقاد ندارد، تلاش ما جهت تأثیر گذاری در بخش عمده رهبری سازمان برای توقف و یا کند ساختن سمت گیریهای سیاسی و برنامه‌ای راست‌روانه آن، اگر نگوئیم امری محال، حداقل کاری است بسیار دشوار و صرف کردن نیروی‌ اندک خود برای آن کار دشوار معقول بنظر نمی‌رسد. 


اخبار روز: با‌ این رویکرد رابطه خود را در ‌آینده با سازمان فدائیان اکثریت چگونه تعریف می‌کنید؟ 

تا کنون نیز ارتباطی وجود نداشته؛ چرا که رهبری سازمان همچنان به سیاست حذف فدائیان داخل کشور از تاثیرگذاری در سرنوشت سازمان پایبند است و البته برای ‌این تصمیم خود مصوبه سازمانی هم دارد. ما نیز بسان همه فداییان داخل کشور در تصمیم گیری‌ها نقشی نداریم؛ در کنگره‌ها غایب‌ ایم و از هیچگونه حقوق تشکیلاتی برخوردار نیستیم. البته در چندین کنگره اسنادی را برای تصویب ارائه دادیم که بدلیل عدم حضور نمایندگانمان در کنگره امکان دفاع از اسناد ارائه شده وجود نداشت و از‌ این‌رو اسناد مزبور هم بدلایل واهی و یا سلایق حاکم در کنگره طرح نمی‌شدند و یا اگر هم به رأی گذاشته می‌شدند، از شرایط عادلانه‌ای در طرح شدن برخوردار نبودند. ولی از آنجائیکه خود را در‌این خانه سهیم می‌دانیم و بارها تاکید کرده‌ایم که «این خانه مال ما هم هست»، همچنان تا فراهم شدن فرصتی برای تصمیم گیری دمکراتیک و فراگیر در رویکرد سازمان به‌این تعامل ادامه خواهیم داد. 


اخبار روز: در انتخابات اخیر، موضعی اعلام نکردید، می خواهیم ارزیابی‌تان را از انتخابات بیان کنید. 

انتخابات آزاد شرایط ویژه خود را دارد. آنچه کشور ما بنام انتخابات برگزار می‌شود فاقد ابتدائی‌ترین الزامات یک انتخابات دمکراتیک است. انتخابات در جمهوری اسلامی ‌‌از جمله انتخابات اخیر، همواره غیردمکراتیک و ناعادلانه بوده. منطقاً با ابزار ناصواب نمی‌توان به اهداف صواب دست یافت. مگر آنکه بپذیریم هدف وسیله را توجیه می‌کند و برای دست یافتن به هدف می‌توان به شیطان نیز اقتداء نمود. امری که متاسفانه در انتخابات اخیر بشکلی عریان از جانب مدعیان «چپ» در کسوت «سبز» و «بنفش» نیز که بعنوان محلل اختلافات مردم و نظام عمل می‌کنند، بکار بسته شد و آنها ضمن مشروعیت بخشیدن به نهاد ضددمکراتیک و ارتجاعی «خبرگان» نظام؛ با رای دادن به جانیان و قاتلان بهترین فرزندان مردم، ‌این سیاست مذموم را بکار بستند. 
در‌ این انتخابات برای نظام کسب مشروعیت سیاسی از طریق کمیت آرای شرکت کنندگان امری حیاتی تلقی می‌شد. ‌این موضوع تا آن حدی برای حکومت مهم بود که رهبر نظام با تمسک به احساسات ملی و طرح مسائل امنیتی، از مخالفان نظام نیز دعوت کرد تا در رأی دهی مشارکت داشته باشند. حکومت موفق شد ۶۲ درصد از مردم‌ ایران و نزدیک به ۵۰ درصد از مردم تهران را به پای صندوق‌های رأی بکشاند. حضور کم رنگ مردم تهران در سیاسی‌ترین شهر کشور نشان داد که درصد قابل توجهی از مردم معتقدند انتخابات در جمهوری اسلامی ‌‌راهکاری قابل قبول برای تغییر وضعیت معیشتی، سیاسی و مدنی‌شان نمی‌باشد. این انتخابات درس آموخته ی دیگری نیز داشت و آن ‌این که تیم «امید و اعتدال» نقش خود را بخوبی ‌ایفا کرد. ‌اینها آمده بودند تا از یک طرف مطالبات مطرح شده در جریان «جنبش سبز» را از عرصه مطالبات حداقلی مردمی ‌‌که به کوچکترین گشایش سیاسی در چارچوب نظام ولایت‌فقیهی راضی شده‌اند را از دستور جنبش مردم خارج سازند و از طرف دیگر تعمیق شکاف بین مردم و نظام را که روزبروز حتی در بین افراد و نیروهای دلبسته به اصلاح چارچوبهای حقوقی نظام جمهوری اسلامی‌ شدت می‌گرفت حل کنند و آنها را امیدوار به «تغییر» نگه دارند. به باور ما تیم امنیتی «اعتدال»‌ این سناریو را با موفقیت پیش برد. هر چند در پایتخت بازی را به مردم باختند، اما در شمارش آرا مشروعیت هدف گذاری شده را برای نظام بدست آوردند. رفتار منتخبین «امید و اعتدال» در انتخابات مجلس شورا و خبرگان در کرنش به سیاستهای راست افراطی در بعد از خاتمه انتخابات را نیز در‌ این راستا می‌توان ارزیابی کرد. 


اخبار روز: مواضع گروه‌های داخل حکومت و اپوزیسیون را چگونه دیدید؟ 

در بین گروههای سیاسی، احزاب و جریانات داخل حکومت با توان حداکثری در انتخابات حضور داشتند. علیرغم رد صلاحیت کاندیداهای شاخص اصلاح طلبان حکومتی، در مراحل نخست صداهای مخالفی مبنی بر عدم مشارکت نیز به گوش می‌رسید. «سبزها» از دوره‌های قبلی نیز پراکنده‌تر بودند. با ‌این حال در پی تصمیم رهبری اصلاح طلبان، اجماع وسیعی از مخالفین و موافقین اصلاح طلب برای شرکت در انتخابات ۷ اسفند شکل گرفت که بیشتر با یک رویکرد حساب شده برای غلبه بر‌ تردید و پراکندگی صفوف اصلاح‌طلبان حکومتی سیاستگذاری شده بود. عده زیادی از اصلاح طلبان غیرحکومتی نیز از سر استیصال به امامزاده‌ای دخیل بستند که امیدی به معجزه آن نیست. برای تعداد زیادی از آنان شرکت در انتخابات نه تنها انتخاب سیاسی، بلکه رفتاری اجتماعی است که بطور ادواری تکرار می‌شود. در جبهه ی مقابل نیز اکثر آنهایی که رأی ندادند برنامه خاصی برای شرکت در کارزار انتخاباتی از موضع تحریم نداشتند و صدایشان آنچنان که لازم بود انعکاسی در بین مردم پیدا ننمود. خوشبختانه بودند کسانی که در‌این کارزار فعالانه و از موضع تحریم فعال با توضیح و استدلال در افشای شوی انتخاباتی رژیم برآمدند، تعداد آنها کم، ولی امیدوار کننده بود. 


اخبار روز: موضع سازمان اکثریت بعنوان بخشی از اپوزیسیون، کجای‌این تقسیم بندی قرار داشت؟ 

خوشبختانه سازمان، با وجود ‌تردیدهای اولیه در دام حامیان شرکت در انتخابات گرفتار نشد. علیرغم فشارهایی که از درون و بیرون بر رهبری سازمان وارد می‌شد، سازمان توانست خود را از زیر فشاری که بر سرش آوار کرده بودند، بیرون بکشد. در کل بیانیه هیئت سیاسی – اجرایی را مثبت ارزیابی می‌کنیم. ولی بر کسی پوشیده نیست که بدلایلی بیانیه مزبور دو پهلو و فاقد قاطعیت لازم بود. سازمان در انتخابات مجلس شورای اسلامی‌‌با ‌این استدلال که؛ "شرکت در انتخابات مجلس در درجه اول با معرفی کاندیداها، ارائه لیست و برنامه و یا دفاع از لیست و کاندیداهای معین، معنی پیدا می‌کند. ما امکان کاندیداتوری نداشته‌ایم و لیست قابل دفاع با برنامه‌ای که مطالبات دمکراتیک مردم را بازتاب دهد، ارائه نگردیده است. برای سازمان ما امکان مشارکت در انتخابات مجلس فراهم نیست و سازمان از هیچ یک از لیست‌های موجود انتخاباتی حمایت نمی‌کند." عملا" رأی بر عدم شرکت در انتخابات داد. ولی در ادامه اظهار نمود؛ "خواست ما از شرکت‌کنندگان در انتخابات مجلس این است که در رای دادن به کاندیداها، ... به لیست شورای ائتلاف اصول گرایان، ... رای ندهند" و "به کسانی رای دهند که وجوهی از مطالبات عمومی‌جامعه را در برنامه خود منظور و از آن دفاع می کنند." ‌این دوگانگی و سیاست یک بام و دو هوا شایسته نبود. اما در مورد مجلس خبرگان سازمان صراحتاً اعلام نمود؛ "سازمان ما با اصل ولایت فقیه و سیستم سیاسی مبتنی بر آن مخالف است و موضع ما نسبت به انتخابات مجلس خبرگان، عدم شرکت است." و قاطعانه تحریم آن را خواستار شد. به باور ما ‌این موضع بجا و درست بود. 


اخبار روز: برخلاف شما دو گروه از هواداران سازمان سازمان فدائیان اکثریت در داخل کشور "گروه خرداد" و "گروه بهمن" از دو موضع متفاوت فعالانه در موضوع انتخابات وارد شدند. ارزیابی‌تان از مواضع آنان چیست؟ 

بجز ‌این دو گروه، اخیراً رفقای دیگری هم تحت عنوان "گروه شهید همایون کتیرائی" از هواداران داخل کشور سازمان در مواردی بغیر از انتخابات اعلام نظر نموده‌اند. مشارکت رفقای داخل در مسائل سیاسی و اجتماعی کشور و در حیات سیاسی سازمان به هر صورت موجب خوشنودی ماست. افزایش ‌این گروه‌های هواداری، ما را بیش از پیش در ادامه راهمان امیدوار می‌سازد. هرچند زاویه فکری و سمتگیری طبقاتی ما با دوستان "گروه خرداد" زیاد است، با‌ این همه برآمد آنان نیز موجب خشنودی ما گردیده، چرا که آنها نیز نمودی از گرایش بخشی از رفقای داخل کشور می‌باشند. 
در خصوص جهتگیری‌ این دو گروه در انتخابات اخیر، طبیعتاً با رفقای "گروه بهمن" مواضع نزدیکتری داریم. منتظریم ببینیم در ‌آینده مواضع آنان در خصوص سایر مسائل اجتماعی و سازمانی چگونه خواهد بود. اما جهتگیری دوستان "گروه خرداد" متفاوت از مواضع ما بود و به هیچ وجه آن موضع‌گیری را قبول نداریم. ما، مواضع آنان در مسائل اجتماعی و سیاسی را در چارچوب سیاست‌های چپ و فداییان خلق ارزیابی نمی‌کنیم. به باور ما رویکرد ‌این دوستان لیبرالی محض هست. هم در حوزه اقتصادی و هم در موضع‌گیریهای سیاسی‌شان؛ و حتی بسیار عقب‌مانده‌تر از بخشی از اصلاح‌طلبان حکومتی مدافع «جنبش سبز» می‌باشند. کار ‌این دوستان بجایی کشیده که انتخابشان نه بین «بد و بدتر»، بلکه بین «بدتر و بدترین» هست و طبیعتا در‌ آینده شاهد سرعت بیشتر‌ این سقوط خواهیم بود و شاید آن موقع انتخابشان بین «بدترین و بدترین‌تر» باشد.‌ 
این دوستان با ورود زود هنگام به موضوع انتخابات از شهریور ماه، سعی داشتند رهبری سازمان را به تأسی از خود به پای صندوق‌های رأی بکشانند که خوشبختانه ‌اینگونه نشد. فارغ از تلاش آنان برای کسب هم رأیی سازمان که کار ناپسندی نمی‌باشد؛ بیانیه‌شان پس از انتخابات و نوشته یکی از اعضای آن جمع بنوعی "قدرت‌نما"یی در برابر رهبری سازمان بود و جای تعمق داشت. آمارهای ارائه شده در آن دو نوشته از جمله مشارکت ٨۵ درصدی فداییان داخل کشور در انتخابات که فاقد هرگونه منابع پژوهشی بود، بیشتر شگردهای تبلیغاتی احمدی نژاد را تداعی می‌نمود تا یک اظهار نظر صادقانه بنام فدایی. 


اخبار روز: بخشی از نیروهای منتسب به چپ در انتخابات شرکت و یا از آن دفاع کردند، بازتاب رفتار ‌این طیف از چپ را در جامعه چگونه می‌بینید؟ 

اساسا"‌این طیف در انتخابات اخیر به برنامه‌ای رأی نداد، بلکه بدنبال آن بودند تا اشخاص مشخصی به مجلس شورای اسلامی‌‌ و مجلس خبرگان رهبری راه پیدا نکنند.‌ این حضرات که فریاد دمکراسی خواهی و حقوق بشری‌شان گوش فلک را کر نموده، در راستای سیاست تأسف بار و مخرب خود تا جایی پیش رفتند که مجبور شدند به کسانی رأی دهند که پرونده‌های قطوری در نقض حقوق بشر و کشتار آزادیخواهان داشته‌اند. کسانی که سازمان‌های حقوق بشری بدلیل جنایت علیه بشریت خواستار پیگرد آنان هستند. آنها با رأی به جنایتکاران منفور آنان را تأیید و به نمایندگی خود انتخاب و از هر اتهامی‌ تبرئه کردند. ضمن ‌اینکه با حضور بلاشرط‌شان در انتخابات مهر تأییدی بر اقدام شورای نگهبان در رد صلاحیت هزاران داوطلب نمایندگی زدند. پرسیدنی است اگر روزی برای رسیدگی به جنایت‌ قاتلین فرزندان این مردم دادگاهی برگزار شود ‌اینان به چه استنادی علیه منتخبین جنایتکارشان اعلام جرم خواهندکرد؟ 
هر دو جناح حکومت مدافع سیاست‌های نئولیبرالی و پیگیر برنامه‌های تعدیل ساختاری هستند و از بیان آن نیز ابائی ندارند. از منظر یک نیروی چپ چگونه می‌توان به آنها رآی داد؟ هر رفتاری طبیعتا" پی آمدهایی دارد و هر نیروی سیاسی هم بایستی مسئولیت رفتار و مواضع خود را برعهده گیرد. با توجه به ‌اینکه برنامه مدونی از جانب کاندیداهای اصلاح‌طلب ارائه نشده بود، بعضی مواضع آنان در سخنرانی‌ها و‌ تراکت‌هایشان دیده می‌شد. بطور مثال؛ آقای "وکیلی" از کاندیداهای راه یافته به مجلس از لیست اصلاح طلبان، در بنرهای تبلیغاتی‌اش خواستار «خصوصی سازی تأمین اجتماعی» شده بود. اگر در مجلس مورد تأیید ‌این دوستان، نمایندگان منتخب‌شان رأی به خصوصی‌سازی سازمان تأمین اجتماعی یا تغییر قانون کار علیه کارگران و ... دادند؛ این دوستان مسئولیت رفتار خود را می‌پذیرند؟ ‌آیا در برابر کارگرانی که بخاطر مبارزات حداقلی خود در چنبره سرکوب و اختناق همین آقایان اسیرند، شرمگین نخواهند شد؟ 
از جمله‌ اینان تعدادی از رهبران فعلی و سابق سازمان اکثریت بودند. 
حکایت‌این رفقای رهبری تأسف بارتر است. یکی از دوستان افسوس می‌خورد که در ‌ایران نیست و نمی‌تواند در انتخابات شرکت و به دری، ری‌شهری، رفسنجانی و ... رأی دهد!!!. و دیگری با وام گرفتن از کانت و جابجایی فکر کردن با رأی دادن که راحتر می‌نماید، نوشت: "من رأی می‌دهم پس هستم." اگر خادم امامزاده حرمت امامزاده را نگه نمی‌دارد، از دیگران چه انتظاری می‌توان داشت؟! واقعاً متعجبیم از رفتار‌این رفقا؛ وقتی‌اینان بعنوان رهبران سازمان ارزشی به موضع گیری رفقای‌شان در شورای مرکزی و هیئت سیاسی – اجرائی قائل نیستند و علناً مواضع سازمان را به چالش می‌کشند، به دیگران چه می‌توان گفت. بد نیست یادآور شویم، ٣۵ سال قبل کمتر از دو سال شعار «شکوفایی جمهوری اسلامی» ‌را سر دادیم، الان ٣۵ سال است برای آن سیاست فاجعه‌بار به بهای افتراق چپ تاوان پس می‌دهیم. سوال ‌این است که رفقا؛ برای پرداخت تاوان رأیتان به این جنایتکاران، عمرتان کفاف خواهد کرد؟ 


اخبار روز: انتخاب اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی‌را چگونه ارزیابی می‌نمایید؟ 

سیاست "رأی سلبی" و "شرکت در انتخابات به هر بهایی" و هیاهوی اصلاح طلبان و پیروانشان برای کسب رهبری دو مجلس خبرگان و شورای اسلامی‌ با انتخاب ‌آیت‌اله جنتی تندروترین چهره ی لیست ولایت به ریاست مجلس خبرگان و انتخاب هفت نفر از دوازده نفر هیئت رئیسه مجلس از لیست ولایت از جمله انتخاب علی لاریجانی به ریاست مجلس و کسب ریاست اکثر کمیسیون‌های تخصصی مجلس، نه تنها توازن قوا را مانند موارد قبلی به نفع نهاد قدرت در جمهوری اسلامی‌‌ تنظیم نمود، بلکه هوچی گری و کلاهبرداری مدعیان ‌این سیاست را بار دیگر افشاء کرد. جالب آنکه از راه یافتگان لیست امید در مجلس شورای اسلامی ‌‌بیش از چهل نفر به جای عارف به لاریجانی رأی دادند. در مجلس خبرگان وضع بدتر از آن بود؛ چرا که ‌آیت‌اله امینی در رقابت با‌ آیت‌اله جنتی تنها توانست ۲۵ رأی بیآورد. گنجاندن نام کسانی که از کینه‌ورزی آشکار علیه جنبش سبز و رهبران آن ابایی‌ نداشتند در لیست انتخاباتی امید و رأی دادن آنان به نفع لیست ولایت در انتخاب هیئت رئیسه مجلس خبرگان و شورای اسلامی ‌‌از دستآوردهای سیاست داهیانه!!! اصلاح‌طلبان و مریدان چشم و گوش بسته آنان بود. 
   بنابر این اگر بپذیریم در کشور ما ولی فقیه بجای مجلس در رأس امور قرار دارد و پیشبرد اوامر و سیاست‌های این نهاد قدرت بر سایر اقدامات نمایندگان منتخب ارجحیت دارد، آنگاه در می‌یابیم که در موضوع اخیر نیز نمایندگان گوش به فرمان ولایت فقیه و طراحان سناریوی آشتی مردم و نظام از طریق شرکت در انتخابات و بازگرداندن «امید» به جامعه برای اعتماد دگرباره مردم به نظام ضد مردمی، به وظیفه خود عمل کرده‌اند و چیز جدیدی اتفاق نیفتاده است. این موضوع با همکاری دولت تمام امنیتی روحانی در کشاندن آقای جنتی به رده‌های بالاتر انتخاب شروع و در موضوع اخیر انتخابات داخلی مجلسین شورا و خبرگان نظام نتیجه داد و فقط سر آنهایی بی‌کلاه ماند که "شرکت در انتخابات به هر بهایی" را فریاد می‌زدند و در عملیاتی شدن این سناریوی نقش سربازان را ایفا کردند. 


اخبار روز: حسن روحانی با شعار حل موضوع هسته‌ای با غرب برکرسی ریاست جمهوری دست یافت. نزدیک به یکسال از امضای توافق هسته‌ای‌ایران با ۱+۵ می‌گذرد، پی آمدهای برجام را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

نخست به یک موضوع توجه کنیم، تمامی‌دولت‌های بعد از جنگ در پروژه هسته‌ای نقش داشته‌اند. ولی هیچ تلاش متفاوت و خارج از اراده ی رهبری توسط دولت‌های مزبور نه بوده و نه می‌توانست باشد. به قول علی لاریجانی: "پرونده ی هسته‌ای، پروژه رهبری است." وضع تحریم‌های هسته‌ای در شورای امنیت به دلیل اصرار ‌ایران بر اجرای برنامه هسته‌ای بود. مسئله‌ای که احمدی نژاد بازیگر اصلی آن نبود. تمامی‌نهادهای قدرت پشت ‌این قضیه بودند، ولی مدیریت برنامه هسته‌ای همواره خارج از اراده ی دولت‌ها و مستقیماً با بیت رهبری و شخص رهبر بوده، همچنین مذاکرات هسته‌ای. در دوره احمدی نژاد ‌این موضوع ملموس‌تر بود. علیرغم تلاش وی برای‌ ایجاد پلی برای ارتباط با آمریکا، ادبیات سخیف و موضع گیری‌های تنش زای وی مانع از آن شد که طرف‌های غربی، خصوصاً آمریکا بتوانند باب گفتگو را با وی باز کنند. سیاست جمهوری اسلامی‌‌ در مذاکرات هسته‌ای با تیم جلیلی معطوف به خرید زمان جهت گسترش برنامه‌های هسته‌ای و بازگشت ناپذیر شدن برنامه هسته‌ای بود.‌ این سیاست تا حدودی جواب داد، البته به بهای صدها میلیارد دلار و ورشکستگی اقتصادی و فقر و فلاکت کارگران و زحمتکشان. وقتی کشور تا آستانه فروپاشی، ورشکستگی اقتصادی، نابودی تولید و فلاکت زحمتکشان پیش رفت، نوبت «نرمش قهرمانانه رهبر فرزانه» رسید. 
واقعیت آن است که نه گسترش برنامه ی هسته‌ای به نفع مردم و کشورمان بود، و نه توافق هسته‌ای توانست منافع ملی ما را تأمین کند. ۷۵۰ میلیارد دلار پول نفت در کمتر از ٨ سال سوخت و از بین رفت. بدون آنکه دستآورد ملموسی برایمان داشته باشد. ثروتی هنگفت که تاریخ ‌ایران مشابه آن را بیاد نمی‌آورد. سیاست‌های جمهوری اسلامی‌در دوره ی ریاست جمهوری احمدی نژاد تنش زا بود. پول‌های نفتی سران جمهوری اسلامی‌‌ را جری کرده بود. با کاهش قیمت نفت و عدم امکان انتقال پول نفت فروخته شده به داخل کشور، جمهوری اسلامی‌ در بد وضعیتی گرفتار شد. با رسیدن به آستانه ورشکستگی کشتی بان را سیاستی دیگر لازم آمد. تغییر تیم اجرایی و مذاکراتی از احمدی نژاد و جلیلی به روحانی و ظریف هر دو طرف –‌ ایران و آمریکا – را راضی می‌ساخت. مقدمات ‌این تغییر در دوره ی ریاست جمهوری احمدی نژاد و با وساطت سلطان قابوس کلید خورد. 
   مردم هنوز آثار مثبت رفع تحریم‌ها را لمس نکرده‌اند. شاید بهتر آن که بگوئیم تحریم‌ها شکسته، ولی هنوز برداشته نشده است، آثار عینی و روانی آن مدتها خواهد ماند. ضمن آنکه طرف آمریکایی هم به هر‌ترفندی دست می‌زند تا به تعهدات خود عمل نکند و در صورت پیروزی جمهوری خواهان ‌این روند تشدید نیز خواهد شد. در‌این راستا آمریکا تنها نیست، تمامی‌ کشورهای بزرگ غربی و خصوصاً موسسات مالی جهانی آمریکا را همراهی می‌کنند. 


اخبار روز: با این توصیف؛ پیش بینی شما از اوضاع اقتصادی و احتمال حل موضوع چیست؟ 

توجه کنید، مشکل اقتصاد‌ ایران صرفاً به تحریم‌ها مربوط نمی‌شود،‌ این مشکل به مجموعه ی ساختار اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی و اخلاقی حکومت برمی‌گردد. بنابراین رفع تحریم‌ها نیز نمی‌تواند به تنهایی حلال مشکلات ساختاری اقتصاد ‌ایران باشد. هر چند وضع تحریم‌ها اوضاع اقتصاد بیمار ‌ایران را هر چه بیشتر تخریب کرد. ولی وضع وخیم‌تر از آنی است که با تزریق چند ده میلیارد دلار به ‌این اقتصاد بیمار و آلوده و رانت خوار بتوان اوضاع را سامان بخشید. بدتر آنکه در اقتصاد مبتنی بر سیاست‌های تعدیل ساختاری دولت روحانی، جایی برای کارگران و زحمتکشان دیده نشده تا آثار مثبت آن در زندگی ‌ایشان مشاهده شود. 
پیش بینی می‌کنیم امسال و سال ‌آینده تنش‌های اجتماعی شدت خواهند گرفت، مطالبات بی پاسخ و انباشته شده مردم به حد انفجار رسیده، جامعه تحولات بزرگی را آبستن است و ‌این را رهبر جمهوری اسلامی‌‌ و دست‌اندرکارن حکومت نیز بخوبی فهمیده‌اند. آمارهایی که وزیر کشور برای نمایندگان مجلس ارائه نمود، حاوی حقایق مهمی‌است؛ "دو میلیون و پانصد هزار نفر بیکار، یک و نیم میلیون نفر معتاد، سی و شش درصد ازدواج منجر به طلاق، یازده میلیون نفر حاشیه نشین و ششصد هزار بزهکار زندانی." کشور برای برون رفت از ‌این بحران نیازمند توسعه اقتصادی، راه‌اندازی تولید و‌ ایجاد اشتغال است که متاسفانه شرایط مادی تحقق آن با سیاستهای نئولیبرالی دولت امنیتی روحانی سازگاری لازم را ندارد. 


اخبار روز: در‌ این وضعیت بحرانی وظیفه ی نیروهای چپ و دمکرات چیست؟ 

قبل از آنی که دیر شود و پیش از آنکه آلترناتیوی خارج از اراده مردم بر آنها تحمیل شود، باید متشکل شده و مبارزه هدفمندی را پیش ببریم. اتحاد با نیروهای دمکرات و چپ برای حضور پر رنگ و تأثیرگذار در مبارزات مردم و حضور فعال و ملموس در مبارزات اجتماعی کارگران، زحمتکشان و اقشار فرودست جامعه به اشکال مختلف. 
    از جانبی باید با توهم پراکنی لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکرات ها برای سازش طبقاتی، ایدئولوژی زدایی از مبارزات طبقاتی و مهم تر از همه با گرایش مخرب تشکل گریزی مبارزه کرد. بایستی با حضور و تلاش پیگیر در سازماندهی طبقه کارگر و جنبش های اجتماعی زحمتکشان، زنان، جوانان و توده های مردم به دمیدن روح انقلابی در مبارزات اجتماعی مساعدت نمود. 


اخبار روز: بعد از مدت‌ها با اعلامیه روز جهانی کارگر مجدداً اعلام حضور کردید. دلیل خاصی داشت؟ 

اول ماه مه و دفاع از حقوق طبقه ی کارگر مهم‌ترین نمود هویتی ماست. اول ماه مه روز همبستگی و رزمندگی کارگران جهان، روزی فرخنده و ارزشمند، و بزرگداشت آن وظیفه‌ای فراموش ناشدنی است.‌ اینکه در‌ این روز با کارگران همراه شدیم نه جای تعجب دارد و نه دلیل دیگری می‌طلبد. اگر هم قرار است در‌این رابطه مورد انتقاد قرار گیریم، بایستی به سبب قصورمان در پرداخت ناکافی به ‌این موضوعات باشد. همانطور که گفتیم، مصمم هستیم عمده نیروی خود را صرف اهداف اصلی خود سازیم؛ از جمله مسائلی که به طبقه کارگر بر می‌گردد، و بالتبع روز جهانی کارگر. 


اخبار روز: رابطه سازمان اکثریت با طبقه ی کارگر را چگونه می‌بینید و ارزیابی‌تان از بیانیه‌های امسال فدائیان اکثریت بمناسبت روزجهانی کارگر چگونه بود؟ 

سازمان سالهاست که خود را حزب طبقه کارگر نمی‌داند و اعلام نموده: "ما در مبارزه‌ای‌ که‌ هم‌ اکنون‌ در نظام‌ سرمایه‌داری‌ جهانی‌ میان‌ کار و سرمایه‌ در جریان‌ است‌، در جانب‌ کار قرار داریم‌." سازمان بیشتر مایل است بعنوان حزبی فرا طبقاتی معرفی شود تا حزب طبقه کارگر. اگر بخواهیم تعریفی دقیق از موقعیت اجتماعی و جهتگیری سیاسی سازمان داشته باشیم، سازمان ما، بخشی از اردوی چپ کشورمان است در جهت راست آن. آنچه در ادبیات سیاسی با نام سوسیال دمکراسی از آن یاد می‌شود. سازمان ما حزب "به اصطلاح" طبقه ی متوسط است، با گرایشات دمکراسی خواهی و عدالت طلبی. هر چند بار منفی سوسیال دمکراسی در ادبیات سیاسی کشورمان مانع از آن می‌شود که رهبران سازمان صراحتاً خود را با‌ این نام معرفی کنند. 
خوشبختانه هر دو بیانیه سازمان بمناسبت روزجهانی کارگر محتوایی مثبت و تاحدودی واقعگرایانه نسبت به قبل داشت. پرداختن به سیاست‌های نئولیبرالیستی و همبستگی جهانی کارگران در‌این بیانیه بارز بود. اما همچنان موضوع «انترناسیونالیسم» با پسوند کارگری و «امپریالیسم» در ادبیات سیاسی سازمان غایب هستند و سازمان به هر طریقی از بکار بردن و پرداختن به آنها ابا دارد. 


اخبار روز: درست در نقطه مقابل شما که به ارزش‌های نخستین سازمان پایبندید، جمع دیگری از هواداران داخل کشور، به سازمان فشار می‌آورند که صراحتاً اعلام نماید؛ تشکیلاتی سوسیال دمکرات است. اگر چنین اتفاقی بیافتد برخورد شما چه خواهد بود؟ 

نزد بنیان گذاران جنبش فدایی و حتی در سازمان فداییان خلق که بر پایه ی نفی مبارزه مسلحانه شکل گرفت، سوسیال دمکراسی محلی از اِعراب نداشت. جنبش فدایی و نام فدایی ظرفی است با محتوای مشخص. استقلال و عدم وابستگی، شجاعت، جسارت، صداقت از شاخصه‌های بارز آن است، که بهمراه باورمندیش به کمونیسم و مبارزه طبقاتی، نفی سوسیال دمکراسی، مبارزه برای دمکراسی و ستیز علیه سرمایه داری و امپریالیسم، آن ظرفی است که جنبش فدایی خارج از آن نمی‌تواند تعریف شود. حتی اگر اکثریت‌ این فداییان به مواضع سوسیال دمکراسی بگروند فارغ از درستی یا نادرستی انتخاب جدیدشان آنان دیگر فدایی نیستند و باید بدنبال ظرف دیگری باشند. 
البته نیازی هم به اعلام سوسیال دمکرات بودن نیست، برنامه، اساسنامه، تمامی‌سیاست‌ها و رویکردهای سازمان برآیندی از تفکر سوسیال دمکراسی است و حتی در برخی موضوعات راست‌تر از آن. همانگونه که گفتیم تنها قُبح و بار منفی سوسیال دمکراسی در ادبیات سیاسی کشورمان، مانع از آن شده که سازمان خود را سوسیال دمکرات معرفی کند. به باور ما رفقای خارج از کشور مجاز به شکستن قُبح آن نیستند. مگر آنکه بخواهند در غیاب رفقای داخل کشور به تصمیم خود جامه عمل بپوشانند. به دو دلیل ما فعلاً نگران چنین اتفاقی نیستیم: ۱-‌این تصمیم می‌تواند بخشی از رفقای اتحاد فدائیان خلق را در کناره گیری از پروژه وحدت مصمم سازد، که فعلاً ‌این مد نظر رهبری سازمان ما نیست. ۲- از بزرگترین شاخصه‌های فدائیان صداقت آنان بوده، علیرغم کم رنگ شدن پارامتر صداقت در صفوف ما، معتقدیم هنوز ‌این پارامتر به آن میزان تقلیل نیافته که که چنین پی آمدی داشته باشد. 


اخبار روز: به سازمان اتحاد فدائیان اشاره کردید، چرا پروژه وحدت چپ پس از سالها تلاش با بحران مواجه گردیده؟ 

متأسفانه ده سال است رفقای ما اراده گرایانه در بستری نادرست بر تولد فرزندی اصرار می‌ورزند که اساساً مادری ندارد. سه سال پیش هم گفتیم؛ "نهایت آنکه ‌این پروژه چند انشعاب را در بطن خود آماده ی زایمان دارد." که حداقل سه مورد قابل پیش بینی است. ما معتقدیم با توجه به ذهنیت شدیداً ضد اکثریتی بخشی از رفقای اتحاد فداییان خلق و مجموعه ی دوستان شورای موقت سوسیالیست زمینه‌های عینی برای وحدت حزبی بین ما و آنها وجود نداشت و هنوز هم چنین است. طولانی شدن پروسه وحدت به مدت یک دهه خود بیشتر از هر دلیلی موید غیرعینی و‌ایده آلیستی و اساساً خارج از کشوری بودن ‌این پروژه اراده گرایانه است. فعالیت‌های اجتماعی موفق بر بستر فرایندهایی شکل می‌گیرند که در بطن جامعه در جریان هستند، طبیعی است تلاش‌های بدون زمینه عینی منتهی به نتیجه نشود و دخلش با خرجش نخواند. وظیفه نیروهای سیاسی رفتن دنبال غیرممکن‌ها نیست. ضمن اینکه نباید فراموش کرد، اگر انشقاقی در اتحاد فداییان رخ دهد، تمایل به گریز از وحدت نیز تشدید خواهد شد. 
   جناح غالب در سازمان ما بدلیل ترس از بازگشت هیولای «رهبران لیبرال دمکرات» و بلعیده شدن سازمان توسط آنها، و برای پیروزی قطعی در نبرد اعلام نشده با آنان، پروژه وحدت چپ را اراده گرایانه پیش می‌تازاند. چنین بنظر می‌رسد در سازمان ما پروژه‍ی وحدت نه در راستای اهدافی غائی، بلکه برای اهدافی ثانوی دنبال می‌شود. به همین دلیل نیز علیرغم زمینه‌های مساعد برای "اتحاد چپ" آن را برنمی‌تابند و تنها و تنها بر "وحدت چپ" پای می‌فشارند. 


اخبار روز: شما از ابتدا با این شکل از وحدت مخالفت کرده اید، اکنون فکر می کنید بحران موجود بر چه زمینه‌هایی شکل گرفته و تعمیق یافته است؟ 

در پاسخ سوال قبلی به مواردی اشاره کردیم، برای درک بهتر موضوع نظری می‌افکنیم به چهار جریان شرکت کننده در وحدت، تا چرایی‌ این ادعا مشخص شود. 
شورای موقت سوسیالیست‌ها: این دوستان نه به لحاظ تئوریک و نه در عمل اعتقادی به وحدت خصوصاً "وحدت بزرگ چپ"ندارند. چندی قبل آقای شیدان وثیق مجدداً تأکید نمودند: «شرایط تاریخیِ عینی و ذهنی امروزه به گونه‌ای است که شکل گیری "وحدت چپ»، در کلیت آن و یا حتا در بخشی بزرگی از آن (تأکید کنیم روی بخشی بزرگ)، امکان پذیر نیست." آنها بیشتر مایلند وارد مباحث مربوط به وحدت شوند تا خود وحدت. دیدگاه آنها به تشکیلات، نه بعنوان سازمانی برای کسب قدرت جهت اجرای برنامه‌های خود، بلکه باشگاهی برای مباحثات آکادمیک می‌باشد. کناره گیری آنها در مرحله ی عمل‌این ادعای ما را ثابت نمود. آنها از قبل هم می‌دانستند که «به ویژه و به طور مشخص با سازمانِ اکثریت و عناصری از‌این سنخ» نمی‌توانند وحدت کنند. حضور آنها متأسفانه به شکلی ناصادقانه و اپورتونیستی برای مطرح کردن خودشان بود و برای سنگ‌اندازی در روند وحدت. حضور محفلی ۱۰ -۱۵ نفره که با انشعاب رخ داده به ۶-۷ نفر تقلیل یافتند، بعنوان تشکیلاتی برابر حقوق در پروژه وحدت هیچ توجیه عقلانی و سیاسی نداشت. اصرار بخشی از رفقای اتحاد فداییان خلق برای حضور‌ این محفل سیاسی بعنوان محلل و شاید هم مخرب پروژه وحدت از اساس نادرست بود. بعبارتی می توان شورای موقت را برنده اصلی پروژه وحدت بشمار آورد. 
اتحاد فداییان خلق: اکثریت‌این رفقا به لحاظ نظری و گرایشات سیاسی تفاوت چندانی با فداییان خلق اکثریت ندارند. بطور واضح می‌توان کفت هر دو سوسیال دمکرات‌اند. سوال‌اینجاست که اگر بخش رادیکال‌ این رفقا به دلایلی می‌توانند حضور خود را در چهارچوب تشکیلاتی واحد با رفقای سوسیال دمکرات‌شان در سازمان اتحاد فداییان خلق توجیه کنند، هیچ دلیل منطقی برای مخالفت با وحدت تشکیلاتی با فداییان خلق اکثریت ندارند، مگر احساسات و خاطرات تاریخی‌شان. بخشی از‌این رفقا عملاً رغبتی به وحدت ندارند، ولی در ظاهر از آن دفاع می‌کنند. عدم تحقق امر وحدت نیز عمدتاً از جانب آنها بوده، ده سال است به اتفاق دوستان شورای موقت بقیه را سرکار گذاشته‌اند. تحمیل شورای موقت را هم در‌این راستا و برای عدم تحقق امر وحدت می‌توان ارزیابی نمود. امری که موجب لبریز شدن کاسه صبر دیگر رفقای اتحاد فداییان خلق شده است، که تمایل وافری به وحدت دارند. احتمال بروز انشقاق تشکیلاتی در‌این سازمان بر سر‌این موضوع وجود دارد. 
فداییان خلق اکثریت: رهبری سازمان ما تمامی‌ تخم مرغ‌هایش را در سبد "پروژه وحدت" چیده و به هر بهایی می‌خواهد پروژه وحدت را به سرانجام رساند.‌ این نفطه ضعف موجب گردید دو شریک دیگر ما شورای موقت و بخشی از اتحاد فداییان کاسبکارانه با موضوع برخورد کنند. و به نوعی از اشتیاق رفقای رهبری ما به وحدت سوء استفاده کنند. دوستان شورای موقت که تا شروع "پروژه وحدت" نامی‌ از آنها در میان نیروهای سیاسی شنیده نمیشد، به یکباره به شریکی برابر حقوق با فداییان خلق اکثریت و اتحاد فداییان خلق فرا روییدند. ضمن احترام به نقطه نظرات‌ این دوستان، ما به چنین تعامل غیرمنطقی باور نداشتیم و آن را در‌ شان سازمان خود نمی‌دیدیم. رهبری سازمان ما داشته‌ها و اعتبار خود را ارزان می‌فروشد. 
کنشگران منفرد چپ: یکی از محاسن "پروژه وحدت" انسجام تعداد قابل توجهی از کنشگران منفرد چپ که عموماً به خانواده فدایی تعلق دارند، بوده است. ‌این رفقا بدلایل متعددی حاضر نبودند تحت نام "اکثریت" فعالیت کنند. بنابر‌این "وحدت چپ" یا "وحدت فداییان" می‌تواند مستمسک خوبی برای فعالیت تشکیلاتی آنان باشد. شاید صریح‌ترین و بی غل و غش‌ترین رکن وحدت‌ این رفقا باشند. 


اخبار روز: با‌ این اوصاف تنش‌های بوجود آمده در سازمان اتحاد فداییان خلق را ناشی از عملکرد کمیته مرکزی فعلی‌ این سازمان می‌دانید؟ 

هر چند که موضع اخیر کمیته مرکزی سازمان اتحاد فداییان خلق را به نوعی فرافکنی ارزیابی می‌کنیم. معتقدیم؛ بیش از آنکه رهبران فداییان خلق اکثریت موجب بوجود آمدن شکاف در‌این سازمان باشند، رفتار کج دار و مریض خود ‌این رفقا موجب بروز شکاف بوده است. سیاست یکی به میخ یکی به نعل نمی‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد. بالاخره صبر جناح دیگر هم جایی لبریز خواهد شد. بهتر آن بود که ‌این رفقا صریحاً مخالفت خود را از اتحاد با اکثریت اعلام می‌نمودند. چه لزومی‌دارد که با تحمیل نیرویی که اساساً اعتقاد و علاقه‌ای به "پروژه وحدت" نداشته سازمان دیگری و رفقای هم سازمانی خود را به بازی گرفت. ما خود را به لحاظ نظری به ‌این رفقا نزدیکتر احساس می‌کنیم و حضورشان را در سازمان یا حزب سنتز وحدت غنیمت می‌شماریم، ولی پرنسیپ‌هایی را که برای کار سازمانی لازم می‌بینیم با رفتارهای ‌اینچنینی مغایر است. 
با ‌این همه خاطره ی بدِ وحدت سازمان ما با حزب توده ایران در اوایل دهه ی شصت که به انشعاب پیروان بیانیه ‌شانزده آذر از سازمان ما منجر شد را نمی‌خواهیم در سازمان اتحاد فداییان خلق شاهد باشیم. بنابر‌این رفقای رهبری سازمان و رفقای طرفداران وحدت در سازمان اتحاد فداییان خلق را به رویکردی رفیقانه و توأم با صبوری فرا می‌خوانیم، تا از انشعابی برای وحدت پیش گیری شود، و هر تصمیمی‌که رفقای کمیته مرکزی اتخاذ می‌کنند، رفیقانه، وحدت گرایانه و به نفع جنبش عدالت طلبی و دمکراسی خواهی مردم کشورمان باشد. 
ما از تأکید ‌این رفقا بر اساسنامه و اصولیت زندگی سازمان دفاع و اعتراض برخی از رفقای سازمانی‌مان را به روند جاری تأیید می‌کنیم و معتقدیم اگر در شرایط فعلی نمی‌توانیم پروژه ی وحدت چپ را به سرانجام رسانیم، فعلاً بر موضوع اتحاد چپ متمرکز شویم و پروژه "وحدت چپ" را نیز از مسیر "اتحاد چپ" دنبال کنیم. 


اخبار روز: با این حساب سرنوشت "وحدت چپ" چه می شود؟ 

ما در موارد متعددی به موضوع وحدت چپ پرداخته‌ایم. و از ابتداء هم موافق وحدت درون خانواده فداییان بوده‌ایم. و آنرا امری عینی و ممکن ارزیابی می‌نمودیم و هنوز هم بر‌این باوریم. هر دو سازمان فداییان خلق-اکثریت و اتحاد فداییان خلق به لحاظ نظری و جهت گیری‌های سیاسی نقاط مشترک فراوانی دارند که حضورشان در دو سازمان همسو و مشابه امری غیرعقلانی محسوب می‌شود. به هر حال ما معتقدیم وحدت دو سازمان مزبور با همراهی تعداد قابل توجهی از کنشگران چپ منفرد با تمامی‌‌ محاسن آن نمی‌تواند پراکندگی چپ را پاسخگو باشد. بنابر‌این هم راستا با پروژه وحدت در خانواده فداییان می‌بایستی پروژه مهم‌تر "اتحاد چپ" را پیش ببریم. به باور ما اگر به موضوع "اتحاد چپ" نه از روی تفنن و برای گرفتن ژست سیاسی، بلکه بعنوان ضرورتی اجتماعی پرداخته شود، نیروهایی که حضورشان می‌تواند در "پروژه اتحاد چپ" مثمر ثمر باشند، شامل: فداییان خلق اکثریت، اتحاد فداییان خلق، حزب توده ایران، فداییان اقلیت، راه کارگر، حزب کومله و طیف‌های مختلفی از کنشگران چپ منفرد و ... می‌باشد. فارغ از‌اینکه هر کدام از‌این جریانات تا چه میزانی برای حضور در چنین اتحادی آمادگی دارند، ما بایستی تلاش خود را در‌این راه بکار گیریم و منتظر اتفاق کامل نیروهای چپ برای شکل گیری اتحاد چپ نمانیم. ما براین باوریم که "اتحاد چپ" می‌تواند ساختاری مناسب برای حضور و تأثیر گذاری چپ در تحولات اجتماعی کشورمان باشد و در عین حال بستری برای شکل گیری زمینه‌های وحدت چپ خواهد بود. 


اخبار روز: نقش نیروهای داخل کشور را در این روند چگونه می‌بینید؟ 

به باور ما عرصه ی فعالیت حزب حاصل از "پروژه وحدت چپ" می‌بایستی جامعه ‌ایران و متغیرهایش مردم کشورمان باشند. در چنین شرایطی حضور و نقش نیروهای چپ داخل کشور در‌ این حزب راهبردی خواهد بود. ولی طراحان پروژه وحدت برای نیروهای همسو در داخل کشور صرفاً نقشی مشورتی تعیین نموده بودند. طبیعی است که حوزه ی عمل و بالتبع دایره ی نفوذ ‌این تشکیلات که قرار بود متولد شود، خارج از کشوری باشد و از حضور و دخالت نیروهای هوادارشان در داخل استقبال نشود، بخصوص اگر رفقای داخل کشوری بخواهند نقشی در راهبرد تشکیلات نوپا داشته باشند، با تمهیداتی آنها را به بازی نگرفته و تنها بعنوان سیاهی لشکر و سربازان پیاده مورد استفاده قرار گیرند. همانگونه که پیش‌تر رفیق خلیق، مسئول هیئت سیاسی- اجرایی سازمان فداییان خلق‌ایران - اکثریت گفته بودند: "چپ داخل کشور به جهت سرکوب شدید قادر نیست در شکل مطلوب متشکل شود." 


اخبار روز: در آستانه چهلمین سالگرد ٨ تیر روز جان‌باختن رفیق حمید اشرف و گروهی از موثرترین کادرهای سازمان چریک‌های فدائی خلق هستیم. مایلید در این باره صحبت کنید؟ 

۸ تیر روز شهدای سازمان، روز گرامیداشت خاطره رفقای جانباخته‌ای است که در سال های سیاه اختناق، علیه سرمایه جهانی و امپریالیسم آمریکا بپاخاستند. این روز یادآور تلاش انقلابی و صادقانه انسانهایی است که در برابر رژیم خودکامه پهلوی و حامیان امپریالیست‌ آن تسلیم نشدند و جان خویش را در راه نابودی استثمار و رهائی زحمتکشان و میهنمان فدا کردند. با جان باختن رفیق حمید اشرف همه نُه انقلابی رزمنده‌ای که ساواک از سال ۱٣۴۹ با انتشار عکسهایشان برای دستگیری آنها صد هزار تومان جایزه تعیین کرده بود، یا در صحنه‌های نبرد رو در رو و یا در شکنجه‌گاه‌های رژیم جان باختند. در واقع با این ضربه سازمان تمامی‌ رهبران و شمار قابل توجهی از کادرهای با تجربه خود را از دست داد. اما آنچه که در ارتباط با این موضوع می‌خواهیم به آن بپردازیم شخصیت انقلابی خود رفیق حمید اشرف است. 
    رفیق حمید اشرف بنابر تمامی ‌اسناد و شواهد بیشترین و مهمترین نقش را بعد از دستگیری جرنی و یارانش در بازسازی -شاید بهتر است بگوئیم در بنیاد- گروه ایفاء نمود. بویژه پس از شهادت برخی از رفقای رهبری از جمله مفتاحی، پویان و احمدزاده، موقعیت ویژه‌ای در سازمان کسب کرد. به اذعان تمامی‌ فداییان خلق رفیق حمید اشرف عنصر کلیدی سازمان چریک‌های فدایی خلق از حماسه سیاهکل تا روز جان‌ باختن‌اش بود و با قاطعیت انقلابی و شکیبائی کمونیستی در مقاطع حساسی از حیات سازمان به بازسازی آن پرداخت و سایه یأس و ناامیدی را که بر اثر گرفتار شدن همرزمان او بر سازمان گسترده شده بود به شراره هائی از امید و نویدی از پایداری در مبارزه تبدیل کرد. فرار مکرر او از تورهای ساواک حمید اشرف را به اسطوره ای در میان مبارزان تبدیل نمود. اسطوره‌ای که گماشتگان ساواک و ارگان‌های امنیتی رژیم و "امنیتی کاران فرهنگی" جمهوری اسلامی هنوز هم بعد از گذشت چهل سال کینه وی را به دل دارند و به موازات هم در هراس از نامیرایی‌اش و برای انتقام از او به هر تبلیغ منفی دست می‌زنند. 
رفیق حمید اشرف نماد کاملی از فدایی خلق بود. استقلال و عدم وابستگی، شجاعت، جسارت، صداقت، باورمندی به کمونیسم و مبارزه طبقاتی، مخالف سازش طبقانی و سوسیال دمکراسی، مبارزی خستگی‌ناپذیر علیه سرمایه‌داری و امپریالیسم. 
رفیق حمید اشرف طی یک دهه مبارزه پیگیر و خستگی ناپذیر و شش سال فعالیت چریکی مداوم در کوه و شهر، در تدارکات گروه جنگل، در بحث‌های تئوریک، در انسجام بخشی سازمان و تحقق اتحاد با گروه احمدزاده – پویان و ... و در شرایطی که همواره ساواک بدنبال وی بود و شاه مدام سراغ‌اش را می‌گرفت و برای دستگیری‌اش علاوه بر شهربانی و ژاندرمری "۴۰ اکیپ عملیاتی ساواک در تهران مختص این عملیات بود"، توانست " ۱۲- ۱۳ بار از تور ساواک و مأموران فرار کرده" و علیرغم دو بار زخمی‌شدن به فعالیتهای بلا وقفه‌اش ادامه دهد. رفیق حمید اشرف علیرغم نیاز سازمان برای بقای وی و خواست رفقایش حاضر به ترک ایران نشد. او رهبری کاریزما و دوست داشتنی بود، رفقایش بارها برای حفاظت از او جان‌شان را به خطر انداختند و نهایت حمید با تمام "رشادت، نبوغ و تحرک"اش ترجیح داد به همراه رفقایش و در سنگر مبارزه جان فدا نماید. 


اخبار روز: آیا می توانیم از تفاوت رهبری حمید اشرف با رهبران بعدی سازمان فدائیان سخن بگوئیم؟

جواب: هرچند پس از ضربات سال ۱۳۵۵ سازمان از بین نرفت و مبارزه همچنان ادامه یافت، ولی آثار این ضربات هیچگاه از پیکر سازمان زدوده نشد. فقدان رهبرانی جسور، صادق، مستقل و باورمند به مبارزه رهایی‌بخش همچون حمید اشرف، پس از چهل سال هنوز هم احساس می‌شود. ۴۵ سال پس از تولد جنبش فدایی و در ۴۰ مین سالگرد شهادت "رفیق حمید اشرف" بیش از پیش احساس می‌کنیم سازمان ما و جنبش فدایی به رهبرانی نیازمند است تا بتواند روح جسارت و صداقت و ایمان به مبارزه از دست رفته را بار دیگر بر کالبد سازمان و جنبش فدایی بدمد. جنبش فدایی و بیش از همه سازمان فداییان خلق ایران – اکثریت نیازمند باز تعریف مجدد از موضوع «رهبری» است.  

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: