نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-07-02

نویدنو  11/04/1394 

 

 

توضیح : در باره برکسیت دیدگاه های متفاوتی ابراز شده است . این نوشتار بازتاب دهنده حزب  جهان کارگران امریکا است . اطلاع از دیدگاه های مختلف می تواند به روشن شدن ابعاد واقعی و پی آمد های مثبت و منفی برکسیت کمک نماید .

 

جدایی نژاد پرستانه را با همبستگی جهانی کارگری متوقف کنیم

فرد گلدستین – برگردان : هاتف رحمانی

رفراندوم برکسیت در بریتانیا نتیجه یک کارزار ارتجاعی ، نژاد پرستانه از سوی طبقه حاکم دست راستی بریتانیایی است ، که پیروزی خروج را پیش برد و بریتانیا را از اتحادیه اروپای 28 عضوی خارج کرد .

طبقه کارگر و طبقه متوسط بریتانیا با رفراندومی که از سوی دیوید کامرون نخست وزیر محافظه کارفراخوانده شد مواجه شدند ، که به آن ها دو گزینه طاقت فرسای : ماندن در یک بلوک اقتصادی امپریالیستی که سیاست های ریاضتی وضد کارگری را بر میلیون ها نفر تحمیل کرده است ، یا خروج تحت هدایت یک کارزار نژاد پرستانه عوام فریب بر مبنای لفاظی ضد مهاجرتی برای ترک اتحادیه اروپا را داده بود.

مبتکر موضع سیاسی خروج نیگل فاراگ ، رهبر نژادپرست ، مهاجر ستیز حزب استقلال بریتانیای کبیر بود. نیروهای خروج کارزار را به رفراندومی علیه مهاجرت تبدیل کردند.

حزب استقلال بریتانیا با کسب 4 میلیون رای در آخرین انتخابات به سومین حزب بزرگ بریتانیا تبدیل شده است . آن حزب این موفقیت را با تحریک وحشت نسبت به مهاجر ها ، به ویژه از زمان بحران مهاجرت ناشی از گریزندگان سوری و دیگر کشور های خاورمیانه از جنگ کسب کرده است .

فاراگ رهبر حزب استقلال اشکارا در مارس 2015 اعلام کرد که " با برخی از افرادی که به اینجا می آیند و مسلمان هستند و نمی خواهند بخشی از ما شوند مشکل ویژه ای وجود دارد . مردم ستون پنجمی را که در کشور ما زندگی می کنند، که از ما متنفرند و می خواهند مارا بکشند نمی بینند." ( گاردین ، 12 مارس 2015) 

فاراگ و حزب استقلال بریتانیا کارگران اروپای شرقی ، مانند لهستانی ها و رومانیایی ها را که بعنوان نیروی کار ارزان در بریتانیا استثمار می شوند نیز هدف گرفته اند . او نسبت به "موج جنایت رومانیایی" در سال 2014 هشدار داد . او پیشنهاد می کند تبعیض شغلی با قانونی کردن " مشاغل بریتانیایی برای کارگران بریتانیایی" رسمی شود .  

حاکمیت ترساندن مهاجر

کارزار خروج انباشته از شعار ها و نوشته هایی بود که لهستانی ها و مسلمان ها را تهدید می کرد و به " ساختن بریتانیای کبیر" دعوت می کرد.کارزار به دروغ شایع می کرد که ترکیه در شرف عضویت در اتحادیه اروپا است وبعد از آن بریتانیا غرق مسلمان ها خواهد شد . 

یکی از پیروان این کارزار جو کاکس ، عضو پارلمانی حزب کارگر را که به حمایت از حقوق مهاجرها معروف بود ترور کرد . او در روزی کشته شد که قرار بود بایک سخنرانی به طرف داری از مهاجران در پارلمان سخن بگوید .

بوریس جانسون از حزب محافظه کار و شهردار سابق لندن ، در راس کارزار قرار دارد . در همان زمان نزدیک به ترور جو کاکس ، کارزار بیلبوردی را با تصویر هزاران پناهنده سوری با عنوان " نقطه گسست" بر افراشت .عکس به واقع در مرز اسلوونی گرفته شده بود . پوستر در سراسر بریتانیا از سوی نیروهای باقی ماندن در (اروپا) بعنوان دروغ محکوم شده بود و باید پایین کشیده می شد .

رای به باقی ماندن در اروپا در بین سفید پوست ها 46 درصد بود . آرا در بین ستم دیده ها به این شرح بود : آسیایی ها 67 درصد ، مسلمان ها 70 درصد ، چینی ها 70 درصد ، هندی ها 70 درصد ، سیاه پوست ها 73 درصد . این با برجستگی مشخصه نژاد پرست رای به ترک (اروپا) را نشان می دهد. ( ایندیپندنت ، 25 ژوئن 2016)

بزرگترین سازمان اسلامی ، انجمن اسلامی بریتانیا ، به ماندن رای داد چون ، در راس تمام چیزها ، رای به خروج می توانست " سطح جنایت های تنفر علیه مسلمان های بریتانیا " را افزایش دهد. ( ساندی اکسپرس ، 26 ژوئن 2016)

سعیدا وارسی ، وزیر پیشین حزب محافظه کار حاکم ، به خاطر " گسترش دروغ ها ، نفرت و بیگانه هراسی ، دست از کار کشید و اردوی ماندن را به راه انداخت . او افزود ،" من نمی خواهم کارزار ترک (اروپا) این کشور را اداه کند."( اکسپرس تریبون ، 27 ژوئن 2016)

ابراز همبستگی برترین عمل

نیروهای هوادار ماندن در حزب محافظه کار ، تحت هدایت کامرون ، گفتگو های خود را انحصارا بر تهدید اقتصادی بنا کردند. البته ، این امر برای کارگران مهم بود ، چون خروج تهدیدی برای اقتصاد ومشاغل است . اما کامرون و نیروهای او هرگز نه به  خطر اسلام هراسی ، حمله به لهستانی ها و رومانیایی ها اشاره کردند و نه پذیرفتند که نژاد پرستی موضوع بنیادی در کار زار است . 

جرمی کوربین ، رهبر حزب کارگر ، علیه نفرت و اسلام هراسی ظاهر شد و از مسجدی برای ابراز همبستگی با جامعه اسلامی دیدار کرد .این با وجود این واقعیت بود که کوربین تاریخی از مخالفت ترقی خواهانه با اتحادیه اروپا دارد .

از نمونه ها و نمودار های بالا آشکار به نظر می رسد که رای به ماندن در اروپا در عین ارائه تفسیری ضد امپریالیستی و ضد اتحادیه اروپا که همبستگی با ستم دیده ها رانشان می داد  بهتر از ساکت ماندن و امتناع کردن ، بهتر از نا معلوم بودن موضع شما بود . همین طور ، هر قدر استدلال های ضد امپریالیستی ساخته شوند ، آشکار است که جنبش خروج یک جنبش دست راستی ، با یک برنامه آشکار نژادپرستی است . 

ابراز همبستگی با ستم دیدگان به ویژه در سایه بحران فراگیر آواره گی و بحران کارگران مهاجر – از خاورمیانه تا مرزهای جنوبی امریکا – ضروری است . مخالفت طبقه کارگر با خروج می توانست پاسخ درخوری به دونالد ترامپ باشد ، که خواهان کشیدن دیوار برای بیرون نگه داشتن مکزیکی ها و جلوگیری از آمدن مسلمان ها به امریکا است . ترامپ برای دوره گلف خود به اسکاتلند پرواز کرد ، و با وجود این واقعیت که اسکاتلند به ماندن رای داد اعلام کرد که تفکر رای خروج چیز خوبی بود. 

جناح راست از بحران اقتصادی بهره برداری می کند

آن چه در بریتانیا رخ داد در سراسر جهان امپریالیستی در حال رخ دادن است . بحران اقتصادی طولانی – نا توانی سرمایه داری برای بازگشت از ضربه ای که در سال 2008- 2009 خورد-  در حال تحلیل بردن استخدام ، دستمزد ها و شرایط کار در همه جاست . ریاضت یک سیاست عمومی در وال استریت و در فرانکفورت ، پاریس ، لندن ، رم و روتردام است .  

قطعا ، رای خروج به اتحادیه اروپا ضربه وارد کرد . اما آن ضربه حتی اگر سبب خرابی برای تجارت امپریالیستی و سرمایه مالی گردد ،به سختی به سود طبقه کارگر  است. رای بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا اکنون خوش آیند جبهه ملی در فرانسه ، آلترناتیو برای المان ، حزب دموکراتیک راست گرا در سوئد ، جناح راست در هلند ، اتریش و مجارستان و دونالد ترامپ است .

   همه این راست افراطی ، نیروهای شبه فاشیست و نژادپرست رای خروج را به مثابه یک گشایش می بینند و آماده اند تا مهاجم تر شوند . اگراتحادیه اروپا به بلوک دولت های سرمایه داری دست راستی تجزیه شود ، این امر به سود طبقه کارگر و ستم دیده ها نخواهد بود . 

شایان ارزش است خاطر نشان شود که همیشه یک جناح راست از طبقه حاکم بریتانیایی وجود داشته است که هرگز با از دست دادن امپراطوری کتار نیامد و هرگز خود را با قدرت های قاره ای ، به ویژه المان و فرانسه ، در هیچ انجمنی آشتی نداده است . همیشه  یک جناح از طبقه حاکم بریتانیای به اصطلاح " مشکوک به یورو" وجود داشته است . 

آن ها نمی خواهند امپریالیست های قاره ای ، که در طی سال ها امتیازهای معینی برای طبقه کارگر ایجاد کرده اند ، به آن ها بگویند که باید تعطیلات چهار هفته ای ، یا مرخصی زایمان بدهند ، یا با مقررات زیست محیطی تصویب شده در برلن و پاریس همراهی کنند. 

این ها نیروهایی هستند که در رفراندوم خروج از اتحادیه اروپا پیروز شده اند .آن ها متعصب هایی هستند که با شونیسم متعصب خود به جایگاه صادرات خود در رابطه با بزرگترین بازار امپریالیستی در جهان ، با 500 میلیون مشتری بالقوه آسیب زده اند .آن ها جایگاه خود را بعنوان قطب مالی اروپا به خطر انداخته اند .آن ها به بحران اقتصادی که پی آمد های ترسناکی برای منافع آن ها و منافع کارگران خواهد داشت اظهار علاقه کرده اند . 

اتحادیه اروپا تا سال 2014 ، 741 میلیارد دلار سرمایه گذاری در بریتانیا داشت . اکنون تمام این سرمایه گذاری ها در خارج از اتحادیه اروپا متروک می مانند ،و به منافع امریکا و بریتانیا آسیب وارد می کنند. امریکا در بریتانیا 2.750 شرکت ، با حدود 1.2 میلیون کارگر و 558 میلیارد دلار سرمایه گذاری دارد . این شرکت ها شامل بزرگترین بانک ها – در راس آن ها  مورگان استنلی ، سیتی بانک ، جی پی مورگان / چس ، گلدمن ساچس – اکنون ممکن است از اتحادیه اروپا درخواست مجوز کنند و غیره ( گروه کمونیست انقلابی ، 26 می ،2016) البته تمام مقررات مالی وتجاری موضوع های مذاکره هستند ، اما تاثیر فوری آن ضربه ای تیز است . 

همبستگی بین المللی و آگاهی طبقاتی

راه ضربه زدن از چپ به اتحادیه اروپا آغاز کردن یک کارزار طبقه کارگر علیه سرمایه اروپایی – برای ایستادگی در برابر حکومت بانک ها وشرکت های فرا ملی در سراسر مرز های بین المللی - است . کارگران فرانسوی در مبارزه شدیدی علیه رژیم هولاند درگیر هستند.برای جنبش کارگری و جنبش رادیکال در سراسر اروپا می تواند زمان مناسبی برای آغاز مبارزه همبستگی خود – نه فقط مبارزه نمادین – باشد .

گفتن این آسان اما انجام آن در کوتاه مدت دشواراست . اما جنبش کارگری اروپا می تواند  در هر سو تغییر خود از انفعال و حالت پدافندی را آغاز و به شرایط مبارزه – نه فقط در اتحادیه اروپا ، بلکه در سیستم سرمایه داری – بر مبنای قاره ای فکر کند،که می تواند گام بزرگی به پیش باشد .

مبارزه علیه اتحادیه اروپا می تواند مبارزه ای علیه ریاضت اقتصادی تحمیل شده بر یونان باشد .یک چنین مبارزه می توانست زمانی که دولت سیریزا در 2015 حاکم شد و اولین دولتی شد که آشکارا با ریاضت مخالفت کرد به موقع باشد . البته ، دولت سیریزا ، یک رژیم سوسیال دموکرات بود که نمی توانست چنین مبارزه ای را از طریق خود علیه سرمایه مالی المان و تمام گروه آن به انجام برساند وسرانجام تسلیم شد .   

طبقه برای خود

کارل مارکس گفت که طبقه کارگر باید به "طبقه برای خود" تبدیل شود . آن (عبارت)به این معنی است که طبقه کارگر باید از جایگاه طبقاتی خود در جامعه و جایگاه دیگر طبقات ، به ویژه طبقه حاکم آگاه شود. فرا تر از همه طبقه کارگر باید نسبت به سرکوب  ویژه هشیار باشد . باید ببنید که تلاش برای تقسیم بر مبنای وضعیت مهاجرتی ونیز نژاد ، رنگ ، جنس و منشا جنسی ابزار کشنده ای است که علیه همبستگی به کار می رود و ابزاری برای مخفی کردن دشمنان واقعی یعنی ثروتمند ها ، استثمارگر ها ، طبقه های  دارا است . 

مارکس هم چنین می گفت که طبقه کارگر وطن ندارد ( این برای ستم دیدگان ملی صدق نمی کند) آن چه برای همه کارگران مشترک است آن است که آن ها توسط رئیس ها مورد بهره کشی قرار می گیرند ، که به فروش نیروی کار خود بر پایه روزانه مجبور می شوند . این در مورد کارگران بریتانیایی ، یونانی ، ایرلندی ، امریکایی، افریقای جنوبیایی یا کارگران ونزوئلا حقیقت دارد . طبقه ما باید در تلاش برای کمک به یک دیگر در مبنا های ملی پایداری نماید .

کارگران بریتانیا تنها زمانی می توانند بعنوان یک طبقه متحد شوند که با کارگران مسلمان ، کارگران لهستانی ، کارگران رومانیایی ، کارگران هندی ، کارگران پاکستانی ، کارگران افریقایی ، کارگران فیلیپینی ، کارگران ایرلندی وغیر آن متحد شوند . 

وقتی که آن روز فرا برسد ، روزهای طبقه سرمایه داری به شماره خواهد افتاد .

سرچشمه : جهان کارگران

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: