مطلب دریافتی
هوشیاری انقلابی در استفاده از
رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی!
سیامک
بنگاه های رسانه ای امپریالیستی
نباید
هر خبری را که خبرگزاری ها به ما می دهند بدون تفکر، به
عنوان یک تصویر واقعی از رویدادهایی که در جهان رخ می دهد قبول کرد. آن ها هیچ
خبری را بدون دخالت نظری خود در رسانه ها یشان انعکاس نمی دهند. روزانه
هزاران رویدادهای مختلف در جهان اتفاق می افتد و فقط قطره یی از این اقیانوس
کبیر به عنوان خبر از فیلترهای بنگاه های امپریالیستی میگذرد و به
ما می رسد. و
برعکس
، بسیاری از
خبرهایی که ما می خوانیم، خبرهای
اختراعی و ابداعي هستند
که ریشه
در واقعیت خارجی
ندارند.
حتما خوانندگان از دو دروغ بزرگ که منجر به دو جنگ بر علیه
کشور همسایه ما عراق شد، اطلاع
دارند .
دروغ
دختری که شهادت داد که نیروهای عراقی کودکان نوزاد را کشته اند و دروغ
بزرگ بمب اتمی داشتن عراق!
چامسکی سال ها پیش این موضوع را در کتاب ”تولید جعل رضایت
Manufacturing Consent ”به
دقت مورد بررسی قرار داد.
این رسانه
ها ما را با بمباران های اطلاعاتیِ دائمی
به پذیرفتن آرام مدل های اقتصادی
و سیاسی خود عادت می دهند. کار اصلی این رسانه ها دیگر اطلاع رسانی ساده
نیست. این ها
”اطلاعات و دانش“ را
برحسب قوانین اصلی سرمایه داریي به عنوان
کالا به فروش می رسانند.
چامسکی توجه ما را به ویژه به سه موضوع مهم جلب میکند:
- صاحبان
این رسانه ها کیستند؟
- سرمایه ي این
رسانه ها از کجا تامین می شود؟
- منابع
خبری این رسانه ها از کجاست؟
٩٠ در
صد از رسانه های همگانی آمریکا توسط ۶ شرکت
بزرگ اداره می شود:
شركت GE,
News Corp, Disney, Viacom, Time Warner, CBS
این شرکت ها
در مجموع حدود 300 میلیارد دلار
در سال 2010 درآمد داشته اند. در
همان سال کل دارایی GE نزدیک
به 750 میلیارد دلار بوده است. این شرکت ها علاوه
بر رابطه
نزدیک با صنایع نظامی، مالک
استودیوهای تلویزونی و سینمایی، کانال
های کابلی و ساتلیتی، روزنامه،
مجله، اینترنت و غیره هستند.
بسیاری از مخارج این شرکت ها از طریق فروش تبلیغات کالاهای
حقیقی و مجازی شرکت های بزرگ تامین می شود. فکر
این که این شرکت ها پول تبلیغات را بدون لطف مقابل این رسانه ها پرداخت
می کنند، فکری
است ساده لوحانه.
مسلم
است که این وابستگی اقتصادی از استقلال تحلیلی این رسانه ها می کاهد.
منابع خبری این رسانه ها متشکل از دوستان قبلی و کنونی شان
در مراکز مختلف قدرت است. تسلط کامل
آن ها بر
رسانهها ما را در موقعیت دشواری قرار داده است. آن ها می دانند
که بدون توجه به این که ما هرچقدر با هوش و هرچقدر به منافع زحمتکشان
وفادار باشیم، فقط
بر پایه خبرهایی که به ما میرسد می توانیم اوضاع
را تحلیل کنیم. به زبان دیگر، اگر
آن ها کانال های خبری ما را
کنترل کنند، می توانند از
این طریق تحلیل ما را تحت تاثیر قرار بدهند.
انقلاب دیجیتالی یاور انقلاب اجتماعی؟
حقیقت این
است که بحران اقتصادي، کار
دیجیتالي برده
وار و بدون امنیت شغلی را به
طور وحشتناکی افزایش داده است. این
بحران بخش پایینی طبقه متوسط را آن چنان زیر
فشار آورده است که آن ها مجبورند به این شرایط تن در دهند.
استون هیل
خبرنگار آمریکایی در کتاب ”معامله خام“Raw
Deal، به
وضوح نشان می دهد
که چطور انقلاب دیجیتالی کارهای اصلی با شرایط مناسب و با حقوق بازنشستگی
و امنیت شغلی را آرام به کنار می زند و ارتشی از برده هاي دیجیتالی
را به قیمت
ارزان و بدون امنیت شغلی در اختیار شرکت های فراملیتي، همچون ”آموزون”
قرار میدهد. شهروندان آمریکایی مجبورند با وجود هزینه بالای
زندگی در آمریکا، با
شهروندان هندی و تایلندی در این بازار آشفته رقابت
کنند. مشاغل امنِ خوب
و دایمي، بعد
از بین رفتن، دیگر
بر نمی گردند و این
موجب خشم و سرخوردگی طبقه متوسط آمریکا
شده است. در
نتیجه طبقه متوسط آمریکا
در حال کاهش است. وب
سایت های جدیدی به عنوانUpwork ساخته
شده است. این وب سایت تهدید کننده اصلی افراد با تحصیلات آکادمیک در
کسب شغل دائمی است. این وب سایت پروژه های مستقل و مختلف را درهمه رشته
ها از طراحی تا معماری و برنامه نویسی در سراسر جهان به حراج می گذارد. تخمین
زده می شود كه Upwork فقط
ده میلیون مترجمان آزاد را تنها
با 800 کارمند اداره می کند.
نوع جدیدی از کارمندان، بدون
هیچ شبکه
امنیت شغلی و اجتماعی، بدون
پرداخت حقوق در زمان بیماری، بدون هیچ آموزش
جدید و بدون حق متشکل شدن در حال شکل گرفتن است. و
این جای بسیار تاسف
است که بعضی از طرفداران زحمتکشان از
این روند با عنوان این که انقلاب
دیجیتالی یاور انقلاب اجتماعی است، حمایت
می کنند؟!
ضررهای ”انقلاب
دیجیتالی“ به
اینجا ختم نمی شود. فقط اطلاع از الگوریتم جستجوی گوگل کافی
است که طرفداران راه زحمتکشان را به هوشیاری از استفاده از این منابع
وا دارد. نزدیک
به ۶۰ عوامل
و پارامتر مختلف از جمله اطلاعات شخصی جمع
آوری شده در مورد شما، در
عرضه نتیجه جستجوی شما موثر است. گوگل باتسلط بر
% ۹۰ از
جستجوهای اینترنتی در اروپا، بهترین،
مهم ترین، ارزان ترین
کالاها و یا مقالات را بعد از جستجو در اختیار شما نمی گذارد، بلکه
با استفاده از الگوریتمِ یاد
شده، کالاها
و مقالاتی را که صاحبانشان پول
بیش تری داده اند در ردیف اول به شما ارأئه می دهد. دامنه قدرت این ماشین
عظیم جستجوی اطلاعاتی بحدی است که بعضی ها گوگل
را به عنوان قدرت پنجم
دولتی به حساب می آورند.
این سؤاستفاده ي انحصاری به
حدی است که حتا داد
اتحادیه اروپا را هم در آورده است که در حال حاضر دادگاهی در مورد شکایت این
اتحادیه از گوگل در
جریان است.
نیتهای اصلی شبکههای اجتماعی
از نیت گوگل بهتر نیست. مدیرعامل
اروپايي فیس
بوک، ریچارد آلن، اعتراف
می کند که اطلاعات شخصی اعضایی که خودشان در هنگام نصب برنامه با شرایط
نوشته شده موافقت کرده اند، به
شرکت های تجاری فروخته می شود. قابل ذکر است
که بدون قبول این شرایط، امکان
نصب برنامه وجود ندارد! ایشان
همچنین تایید
می کنند که «پست های دیواریِ»
کاربران به منظور هدفمند قرار دادن تبلیغات، مورد
بهره برداری فیس بوک قرار می گیرد. دولت آلمان
فیس بوک را متهم
به صعب کردن عمدی فهم شرایط نوشته شده کرده است، تا
افراد ندانسته هر دقیقه
میلیاردها اطلاعات شخصی را در پایگاه فیس بوک قرار دهند. فیس بوک برای
هدف های تبلیغاتی به جمع
آوری اطلاعات بسیار دقیق شخصی در مورد کاربران
خود دست می زند.
شرکت های «دلال اطلاعات دیجیتالی» data
broker این
اطلاعات خصوصی انباشته شده را در بازار آزاد
به شرکت های تجاری به فروش می رسانند.
از آن
جمله می توان از فروش اطلاعات خصوصی زنان آمریکایی که مورد تجاوز
قرار گرفته بودند یاد کرد. قابل گفتن است که امروز بیش از 4000 ”data
brokers” آمریکایی
به جمع آوری، تجزیه و تحلیل و فروش اطلاعات شخصی مشغول هستند.
کنترل جمهوری اسلامی بر رسانه و شبکههای اجتماعی
قابل ذکر است
که جمهوری اسلامی هم از این قافله عقب نمانده است. رژیم با خرید دستگاه های
مراقبت و نظارت بر شبکههای اجتماعی، خود
را در برخورد احتمالی با
عواقب آن خیلی مجهز کرده است. بنا بر این، انتظار
انقلاب داشتن با تکیه به
این شبکهها نه تنها انتظاری پوچ است، بلکه
به رژیم کمک میکند تا ردّ اعتراضات
را به سهل و راحتی بگیرد و آنها را در نطفه خفه کند.
جمهوری اسلامی
با یاد گیری از دوستان غربی ش همچنین سعی میکند که با کنترل رسانههای
خبری متعدد نه تنها افکار عمومی را شکل بدهد، بلکه
تحلیل اپوزیسیون
را نیز تحت تاثیر قرار بدهد. چطور می توان یک تحلیل اقتصادی قابل اطمینان
از شرایط اقتصادی جامعه ارائه داد، وقتی
که حتي به
یک آمار نمی توان اعتماد
کرد؟ یکی از حربههای موفقيت مطبوعاتی
رژیم، اختراع
کلمات تهی شده از مفهوم
طبقاتی مانند "اصلاح طلبان" "کارگزاران" "اعتدال گران" "اصول گران“ است
که متاسفانه نیروهای مخالف بدون کاربرد حس انتقادی، این
کلمات من درآوردی
را به بخشی از زبان سیاسی روزانه خود بدل کردهاند.
نتیـجـه
همان طور که قبلا نوشته ام، یکی
از حیله های بورژوازي این
است که ما را با بمباران مفاهیم شبه علمی به بیراهه بکشاند.
استفاده غیر انتقادی از منابع اینترنتی می تواند آن ها را به تحقق اهدافشان
نزدیک تر کند، هر چند که با حسن نیتِ نویسنده
همراه باشد.
حزب توده
ایران همیشه از افشاگران این منابع قلّابی و غیر علمی بوده است و اگر
در گذشته و حال از آن ها استفاده شده است این استفاده با دیدی باز، انتقادی،
هشیارانه و در راستای منافع زحمتکشان تنظیم شده است.
مطبوعات حزبی
و اعضای حزب نباید هیچ خبری را بدون تحلیل جانبدارانه طبقاتی منتشر کنند.
طرفداران زحمتکشان نه تنها نباید شبکههای اجتماعی
اینترنتی را سازمانده
انقلابات اجتماعی بدانند، بلکه
در ثبت داوطلبانه اطلاعات شخصی خود در
این شبکه ها باید بی نهایت محتاط باشند.
مطلب را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست