وظایف و چالشهای جنبش کارگری در مرحله کنونی جمعبندی کوتاه از مبارزات
یکساله جنبش کارگری و سندیکایی میهن ما
جنبش کارگری میهن ما سال دشوار دیگری را پشتسر نهاد. طی
یکسال گذشته شاهد صدها اعتصاب و اعتراض پراکنده در محیطهای کارگری، صنایع
و رشتههای مختلف تولیدی – خدماتی در سراسر کشور بودیم. مبارزات اعتراضی
کارگران و زحمتکشان ایران برای دستیابی به حقوق حقه و بدیهی خود گرچه
بهصورت پراکنده و همراه با ضعفِ سازماندهی بوده و هست، اما با این وجود
نشانگر افزایش و گسترش اعتراض ها بر بستر عینی نارضایی عمومی از سیاستهای
اقتصادی – اجتماعی ضدمردمی رژیم ولایتفقیه و به موازات آن رشد و ژرفش
آگاهی طبقاتی است.
طی یکسال اخیر در چهارگوشه کشور ما صدای اعتراض بهحق
زحمتکشان علیه برنامههای گوناگون رژیم و دولت حسن روحانی بلندبود. برای
ارایه یک ارزیابی دقیق و واقعبینانه از کمیت و کیفیتِ پیکار جنبش کارگری –
سندیکایی و میزان تاثیرگذاری آن بر صحنه سیاسی کشور و نیز تبیین و تحلیل
جایگاه، ویژگیها و مشخصههای مبارزات کنونی جنبش کارگری، ضرور است. بستر و
زمینههای عینی – اجتماعی رشد نارضایتیها و همراه با آن گسترش اعتراضات،
چالشها، موانع عینی و ذهنی عدم ارتقاء سطح مبارزاتی جنبش سندیکایی کارگران
و زحمتکشان و پیوند و ارتباط دیالکتیکی میان مبارزه جنبش کارگری و جنبش
مردمی در راه برقراری عدالت اجتماعی، تامین حقوق و آزادیهای دمکراتیک و
تضمین حق حاکمیت و استقلال ملی بررسی و مورد توجه جدی و دقیق قراربگیرد.
* گسترش اعتراض های صنفی – سیاسی:
رشد جنبش اعتراضی کارگران و زحمتکشان طی سالیان
اخیر برپایه خواسته های صنفی به حق کارگران مانند سطح دستمزد، عدم امنیت
شغلی و شرایط کاری و همچنین افزایش نارضایتی از اعمال سیاستهای مخرب
اقتصادی – اجتماعی رژیم ولایتفقیه صورت گرفتهاست. این بستر عینی گرچه
موجبات گسترش اعتراضات را فراهمآورده، اما به هیچرو برای ارتقاء سطح
رزمندگی جنبش و تکامل آن بهمرحله عالیتر کافی نیست.
آمارهای رسمی نشان میدهد، قدرت خرید و میزان
دستمزد کارگران میهن ما طی بیش از سه دهه اخیر همواره با فاصلهای معنادار
از تورم و هزینههای زندگی قرارداشته و دارد. از زمان اجرای سیاست تعدیل
اقتصادی توسط دولت رفسنجانی در دهه 70 خورشیدی، نکته محوری و کانون
برنامههای اقتصادی رژیم و دولتهای مختلف جمهوری اسلامی، اجرای دستورات
صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بودهاست. این برنامهها در بطن راهبرد
رژیم، سبب نابودی امنیت شغلی طبقه کارگر و نیز پایمال شدن بدیهیترین حقوق
شناختهشده زحمتکشان مانند دستمزد عادلانه، حق انعقاد قراردادهای دستجمعی،
حق برپایی سندیکا و سازمانهای واقعی صنفی – سندیکایی، قراردادهای دایم و
رسمی و حق بازنشستگی و نظایر آن گردیدهاست. با اجرای برنامه آزادسازی
اقتصادی تحت عنوان هدفمند کردن یارانهها، وضعیت زندگی و امنیت شغلی طبقه
کارگر و دیگر زحمتکشان روبه وخامت بیشتری نهاد و آنچنان اوضاعی را رقم زد
که اینک شاهد آن هستیم. موضوع مزدهای معوقه، قراردادهای سپید امضاء و موقت،
شکاف میان درآمد و هزینه یا به عبارت دیگر شکاف دستمزد – هزینه و رعایت و
تضمین حقوق سندیکایی و حقوق بنیادین کار، همگی ناشی از اجرای برنامههایی
است که رژیم ولایتفقیه مجری غدّار و بیرحم آنهاست. حسن روحانی در جریان
انتخابات مهندسیشده ریاست جمهوری گفتهبود، شکاف میان دستمزدها و
هزینهها را پر خواهدکرد و در راه بهبود معیشت کارگران اقدامهای مشخص
انجام خواهدداد. این وعدهها نه تنها صورت واقعیت بهخود نگرفت، بلکه با
ادامه اجرای برنامه هدفمندی یارانهها و آزادسازی قیمتها شکاف میان درآمد
خانوارهای کارگری با هزینههای زندگی ژرفش بازهم بیشتر یافت. مطابق اعلام
رسمی مراکز حکومتی و وزارت کار و خانه کارگر دستمزد کنونی کارگران سراسر
کشور که مشمول قانون کار هستند، تنها کفاف ۱۰ روز اول ماه را میدهد و
زحمتکشان قادر به تامین مایحتاج ضروری زندگی نیستند. بهعلاوه رواج
قراردادهای موقت که اکنون بیش از ۸۰ درصد زحمتکشان را در بر میگیرد، امنیت
شغلی را در رشتههای مختلف صنعتی – تولیدی و خدماتی نابودساخته و اخراجهای
دستجمعی به امری متداوم بدل شدهاست. این مجموعه مسایل نمیتوانست به رشد
جنبش اعتراضی طبقه کارگر فرا نروید. در واقع جنبش اعتراضی فعلی کارگران و
زحمتکشان محصول این بستر عینی و نارضایتی عمومی و گسترده است. این اعتراضات
کماکان در حالت تدافعی قرارداشته و بهدلایل متعدد از امکان رشد و قوام و
تبدیل شدن به مبارزه سازمانیافته، هدفمند و با برنامهریزی صحیح صنفی –
سندیکایی بازمانده است. کمبود تشکلهای واقعی سندیکایی و نقض خشن حقوق
سندیکایی کارگران ایران یکی از علتهای عمده تداوم این وضعیت قلمداد
میگردد.
در کنار سیاست عمیقا سرکوبگرانه رژیم،به دلیل
رشد و رواج اقتصاد دلالی و غیرمولد و سلطه سرمایه بزرگ تجاری و نمایندگان
سیاسی آن در حاکمیت، تغییرات مهمی در ترکیب طبقه کارگر ایران در دهه های
اخیر نیز رخ داده است که تاثیرهای معینی بر اعتراض ها، شعارها و خواستهای
جنبش اعتراضی زحمتکشان و مجموعه جنبش کارگری – سندیکایی برجای گذاشته است.
بهعلاوه ایجاد و گسترش مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی که درآن کارگران
بدون کمترین حقوق و با اشکالی نظیر کارگران پیمانکاری، موقت و فصلی و نظایر
آن مشغول بهکار هستند، مانع از آن گردیده که در قطبهای صنعتی بالقوه و
بالفعل کشور مانند منطقه پارس جنوبی – عسلویه – کارگران صنعتی تمرکز یافته
و با این تمرکز یابند. رژیم ولایتفقیه به موازات سرکوب خشن و خونین جنبش
کارگری شامل بخش سیاسی آن حزب طبقه کارگر – حزب توده ایران و همچنین جنبش
سندیکایی کشور، در تمام طول سالهای اخیر بهصورت پیگیرانه و برنامهریزی
شده، مانع از تجمع، تمرکز و شکلگیری قطبهای صنعتی – کارگری در کشور
بودهاست که میتوانند پایگاه و تکیهگاه مبارزات کارگری و نیز ملی و
دمکراتیک به حساب آیند. نباید از اثرهای این سیاست ضدملی که رژیم
ولایتفقیه با حد اعلای خشونت و مهارت بهاجرا گذاشته، به سادگی گذشت و
اهمیت آنرا در محاسبه و تحلیل سیاسی درنظر نگرفت!
* ضرورت پیوند مبارزه برای خواستهای فوری با
برنامههای اقتصادی:
برای آنکه بتوان بهطور موثر و همهجانبه در راه
رشد جنبش اعتراضی و سازماندهی آن گام بهپیش برداشت، ضرورت دارد که به
موازات بسیج و سازماندهی کارگران حول شعارهای مطالباتی شان در مورد دستمزد
و شرایط کاری عادلانه، موضوع مبارزه علیه برنامههای اقتصادی – اجتماعی در
راستای رشد آگاهی طبقاتی زحمتکشان طرح و با واقعبینی و استفاده از همه
روزنهها و امکانات به مورد اجرا گذاشته شود.
تجربه چند سال اخیر به خوبی به کارگران بهویژه
فعالان سندیکایی آموخته است، رابطهای مشخص و مستقیم میان نابودی امنیت
شغلی و کاهش و تنزل سطح زندگی و درآمد کارگران با اجرای برنامههایی همچون
خصوصیسازی، آزادسازی اقتصادی، مقرراتزدایی، "بهبود فضای کسب و کار"،
آزادسازی قیمتها و جلب و جذب سرمایه خارجی بهشیوه رژیم، وجوددارد. مبارزه
برای لغو قراردادهای موقت افزایش عادلانه دستمزدها مطابق نرخ واقعی تورم و
سبد معیشت خانوارهای کارگری نمیتواند و نباید جدای از مبارزه و مخالفت
فعال و موثر با برنامههایی همچون خصوصیسازی و هدفمندی یارانهها بهشمار
آید.
در مرحله کنونی رژیم میکوشد پس از امضای
موافقتنامه ”برجام” با غرب و حرکت به سمت احیای مناسبات با امپریالیسم،
سیاستهای اقتصادی – اجتماعی را بهمورد اجرا بگذارد که پویه بازسازی
مناسبات با سرمایه جهانی ضمن آنکه شتاب معین داشتهباشد، فضای کافی برای
زدوبند با آمریکا و اتحادیه اروپا را فراهم ساخته و به مجرای کم دردسر و
فارغ از تنشهای نگرانکننده هدایت نماید. اقتصاد مقاومتی ولیفقیه و
برنامه ششم توسعه دقیقاً و هدفمند در خدمت چنین راهبردی قراردارند.
مانورهای فریبکارانه خامنهای و دیگر باندهای رژیم در خصوص چگونگی و سرعت
اجرای برجام نیز تا حد معینی دراین چارچوب میگنجد. رژیم ازسویی با پایمال
کردن حقوق مردم بهویژه طبقه کارگر، سیاستهایی را در عرصه اقتصادی –
اجتماعی به مورد اجرا میگذارد که مورد پسند و تمایل امپریالیسم است و از
دیگر سو در عرصه سیاسی به مانور مبادرت میکند تا تعادل ضرور را در حاکمیت
برای ادامه سیاست "نرمش قهرمانانه" و تداوم و تضمین موفقیت سیاست حفظ نظام
مهیا سازد. در هر دو زمینه زحمتکشان میهن ما مورد یورش قرارگرفته و منافع و
حقوق آنان در هیچیک از محاسبات رژیم حتی جایی ندارد!
بنابراین مبارزه برای ارتقاء سطح مبارزاتی جنبش
کارگری و سازماندهی جنبش اعتراضی کنونی ارتباط ارگانیک و غیر قابل انکاری
با مبارزه علیه برنامههای اقتصادی رژیم و دولت بهویژه آزادسازی اقتصادی –
هدفمندی یارانهها – و خصوصیسازی دارد. بدون توضیح چنین ضرورتی برای
کارگران در تمامی کارخانهها و کارگاهها و تجهیز جنبش سندیکایی موجود،
نمیتوان انتظار رشد و تکامل جنبش اعتراضی را حداقل در مرحله کنونی در افق
دید قرارداد و در محاسبههای سیاسی وارد ساخت.
* جنبش کارگری به مثابه بخش جداییناپذیر جنبش
مردمی:
جنبش کارگری – سندیکایی موجود زحمتکشان بخش
جدایی ناپذیر و کلیدی جنبش مردمی در راه طرد رژیم ولایت فقیه در میهن
ماست. رژیم ولایت فقیه هراس عمیقی از سازمان یافتگی جنبش کارگری و
تاثیرهای آن بر جنبش عمومی ضد استبدادی دارد و از این رو در سال های اخیر
همه تلاش های خود را به کار بسته است تا از نزدیکی، هماهنگی و مبارزه مشترک
گردان های اجتماعی خصوصا طبقه کارگر ایران و زحمتکشان در کنار دیگر گردان
های اجتماعی جلوگیری کند. یکی از تلاش های ارگان های وابسته به رژیم کشاندن
مبارزات سندیکایی و جنبش اعتراضی در کشور به مجرای سیاستهای "اعتدال" و
پیروی از جناحبندیهای حکومتی – مستقیم و غیرمستقیم – بوده است. تلاشی که
خانه کارگر در تعیین شعارها و چگونگی سازمان دهی تظاهرات اول ماه مه امسال
در تهران به کار برد. همچنین طرحهای اخیر وزارت کار در خصوص حقوق سندیکایی
و چگونگی تشکلهای کارگری ناظر نمونه های دیگری از این تلاش هاست. باید
بهصورت خستگیناپذیر با این جریان مقابله کرد. همسو ساختن جنبش سندیکایی و
کارگری با خط اعتدال و دفاع از دولت روحانی ثمری جز ادامه وضعیت کنونی و
ادامه سیاست های کارگر ستیزانه مجموعه حاکمیت جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
دراین زمینه جنبش کارگری و سندیکایی ضمن استفاده آگاهانه و موثر از شکافها
و روزنهها که ناشی از اصطکاک منافع جناحها در دوران جدید است، باید با
تمام توان به مقابله با ترفندهای رژیم و ارگان های امنیتی آن بپردازد.
* تلفیق مبارزه سیاسی و صنفی وظیفهای مبرم:
جنبش کارگری و سندیکایی میهن ما باتوجه به
پیشینه یکصد ساله خود و سنتهای درخشان طبقاتی و انقلابی همواره بهمثابه
ستون فقرات جنبش ملی و دمکراتیک مردم ایران ایفای نقش سازنده و موثر
کردهاست. اکنون نیز این جنبش با بازسازی و احیای بدنه خود و پیوند ضرور با
دیگر گردانهای جنبش مردمی میتواند نه تنها به تکامل و قوام خود و
نقشآفرینی در معادلههای سیاسی کمر همت بر بندد، بلکه از هر حیث سبب تقویت
جنبش مترقی و آزادیخواهانه مردم علیه استبداد مذهبی خواهدشد. منافع،
خواستها و سرنوشت جنبش کارگری جدای از دیگر جنبشها نیست و نمیتواند باشد.
از اینرو جنبش کارگری ضمن تقویت صفهای خود در
عرصه سندیکایی و تاکید بر اتحادعمل گسترده و فراگیر جنبش سندیکایی،در دفاع
از شعار های مطلباتی صنفی خود میباید خواستهای سیاسی خود نظیر حقوق
آزادیهای دمکراتیک، عدالت اجتماعی، حق حاکمیت ملی و استقلال و آزادی بیان،
اجتماعات و حزبها را متناسب با شرایط و هر مرحله طرح و پیگیری کند. تلفیق
این دو عرصه سیاسی و صنفی وظیفهای مبرم و تاخیرناپذیر محسوب میشود.
طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان میهن ما باید از
حقوق و منافع خود با مبارزه سازمانیافته دفاع کنند. تضمین و تامین حقوق
سندیکایی، حق برپایی تشکلهای واقعی و مستقل و دیگر خواستهای صنفی ارتباط
مستقیم و درونی با خواستهای سیاسی دارد. سال پیش روی، سال دشواری برای
کارگران و زحمتکشان میهن ماست، از هم اکنون باید با عزم راسخ در راه تقویت
همهجانبه جنبش کارگری و سندیکایی کوشید و ازاین رهگذر به تقویت مبارزه
برای نیل به عدالت اجتماعی، حقوق و آزادیهای دمکراتیک فردی و اجتماعی و
تضمین حق حاکمیت ملی و استقلال ملی یاری رساند!
به نقل از «نامهٔ مردم»
شمارهٔ ۹۹۸، دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵
مطلب را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست