نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-03-08

نویدنو  18/12/1394 

 

 

 

فکر کن فردا چه روز روشنی است

هاتف رحمانی

 

مغزت را خسته مکن

این پازل درهم خاطره ها را

یارای چیدنت نیست !

 

تکه ای را سال های سال پیش تر

در قهوه خانه ی جوانی جا گذاشته ای ،

قطعه ای را در دیوار سیمانی سلول ،

تکه ای را مادر با خویشتن برد

قطعه ای دیگر را

در تپه های بیداد اعدام کردند!

نه ، مغزت را بیهوده خسته مکن

این پازل در هم خاطره ها را

هیچگاه یارای چیدنت نیست !

 

پنجره را بازکن ،

شتاب ابری راکه می گذرد

در سوسوی مهتاب

تماشا کن

لیوانی آب خنک بنوش

وشاید فنجانی چای داغ

و مویه های غریب شبانه را فریاد کن!

 

همین قطعه ها را که یافته ای

در آلبوم خاطره ات بچین

و فکر کن فردا چه روز زوشنی است !

 

2:20 بامداد 17/12/94

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: