نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2016-03-04

نویدنو  14/12/1394 

 

 

 

چگونه می توان مبارزات دمکراتیک را پیش برد و زائده احزاب بورژوازی نشد

هدایت فلاح نژاد

هدف حزب طبقه کارگر رهبری مبارزه طبقه کارگر است .  این مبارزه دو بخش، یعنی بخش سوسیالیستی مبارزه طبقه کارگر (مبارزه بر ضد سرمایه داران، مبارزه ای که هدف ان انهدام رژیم طبقاتی و ایجاد جامعه سوسیالیستی ) ، و بخش دمکراتیک مبارزه طبقه کارگر را در بر می گیرد .مبارزه بر ضد حکومت استبداد دینی ( مبارزه ای که هدف های آن تامین آزادی های سیاسی و ایجاد ساختاردمکراتیک در سامانه سیاسی کشور است ) به بخش دمکراتیک مبارزه طبقه کارگر  مربوط است .البته باید توجه کردکه رابطه ای دیالکتیکی و ناگسستنی بین مبارزات بخش سوسیالیستی  و مبارزات دمکراتیک وجود دارد .

کار سوسیالیستی حزب طبقه کارگر عبارت از ترویج اموزش سوسیالیسم علمی ،اشاعه مفهوم صحیح در باره رژیم اجتماعی واقتصادی کنونی ،یا به عبارت دیگر تحلیل طبقاتی رژیم موجود و مبانی تکامل این رژیم و جناح های سرمایه داری آن است . و نیز نوع شکل گیری تمرکز سرمایه و نوع این سرمایه داری و خصوصیت های سرمایه داری موجود در ساختار سیاسی را در بر می گیرد . علاوه بر این تحلیل از طبقات و اقشار متنوع موجود در جامعه ایران و روابط متقابل ان ها با یکدیگر از موضوعات مربوط به مبارزه سوسیالیستی می باشد.  طبقه کارگر در این بخش از مبارزه رابطه خود را با دیگر طبقات اجتماعی ونقش تاریخی که دارد و رابطه خودرا با طبقه کارگر بین المللی تنظیم می کند.  تبلیغ در بین کارگران رابطه تنگاتنگی با کار ترویجی دارد و در چنین شرایطی پیروان سوسیالیسم علمی در تمام مبارزات طبقه کارگر ، در اعتراضات خود بخودی و بر خورد ها به خاطر دستمزد ،روز کار ، ساعت کار و شرایط کار،شرکت می کنند . وظیفه حزب طبقه کارگر عبارت است از شرکت در مبارزات روز مره طبقه کارگر، آمورش و آماده کردن این طبقه و بالا بردن درک طبقاتی آن است. علاوه بر این، همبستگی طبقاتی کارگران به عنوان طبقه کارگر سراسرکشور، در بخش های مختلف و روابط بین المللی آن با کارگران دیگر کشور ها نیز شامل این بخش از مبارزه است.

شکل گیری این مبارزه در وهله اول می بایست بنگاه های تولیدی بزرگ و کارخانه های بزرگ و موسساتی باشد ؛که طبقه کارگر صنعتی در ان متمرکز است .در کنار ان کار در بین کارگران گارگاهی و روستایی نیز انجام پذیرد .ایجاد چنین تشکل هایی و گسترش ان، خود به خود به زحمتکشان شهری و صنوف ورشکسته نیز گسترش پیدا خواهد کرد .

وظیفه دیگر مبارزات حزب طبقه کارگر ، مربوط به بخش دمکراتیک مبارزه ای است که می بایست به بهترین شکلی سازمان دهی شود .باید به کارگران اموخت که بدون دست یافتن به ازادی های سیاسی و ساختار سیاسی دمکراتیک ، دست یابی به خواست های مرحله ای طبقه کار گر امکان پذیر نخواهد بود .همانطور که حزب طبقه کارگر به خواست های اقتصادی فوری و مرحله ای و روزمره طبقه کارگر توجه دارد. به همان نسبت می بایست به خواست های دمکراتیک روزمره ، فوری و مرحله ای طبقه کارگر از قبیل ( تعدیات رژیم پلیسی و ماموران دولتی و ارگان های سرکوب و ازادی های مدنی و تشکل های صنفی و گرد هم ایی ها) توجه کند . دمکراتیزه کردن ساختار سیاسی وایحاد رژیم های دمکراتیک از جمله مبارزات دمکراتیک جزب طبقه کارگر است

فرق مبارزات طبقاتی و سوسیالیستی طبقه کارگر با مبارازات دمکراتیک این است که در مبارزه دمکراتیک ،طبقه کارگر تنها نیست . در این مبارزه عناصری از بورژوازی ٌ، خرده بورژوازی، اقشار تحصیل کرده، ملیت های کوچکتر ، اقلیت های مذهبی و زنان شرکت دارند .از انجایی که انقلاب سیاسی و یا تحولات ملی دمکراتیک مقدم و جلوتر از انقلاب سوسیالیستی است . در نتیجه مبارزات دمکراتیک و اتخاذ تاکتیکها و ایجاد مناسبات با سایر اقشار و طبقات شرکت کننده در این مرحله، دارای اهمیت فراوان می باشد .  

باید به این موضوع به دقت توحه شود که حزب طبقه کارگر در حالی که برای انجام مرحله ای مبارزات دمکراتیک، با سایر اقشار و طبقات هم سویی ویا اتحاد و یا ائتلاف می کند؛ همیشه به این موضوع توجه دارد وان را به کارگران اموزش می دهد که این ائتلاف ها مرحله ای و موقتی است.  طبقه و یا اقشاری که در مرحله کنونی از متحدین طبقه کارگر است . در مرحله دیگربا احتمالی قوی، سد راه طبقه گارگراست .ونقش نیروی بازدارنده برای عبور به مرحله دیگر تحولات دمکراتیک وعمیق تر را بازی خواهد کرد . حزب طبقه کارگر انجام کارهای دمکراتیک خود را ، درکنار وظایف سوسیالیستی  به پیش می برد. کار ترویجی و اموزشی و برنامه های تدوین شده خود را  درحالی که در مبارزه روز مره طبقه کارگر شرکت دارد، به انجام می رساند.

حزب و یا سازمان پیش اهنگ طبقه کارگر که تحلیل طبقاتی درست و کاملی از جناح های سرمایه داری کشور نداشته باشد . یا اینکه ماهیت این سرمایه داری و خصوصیات ان و نوع عملکرد ان و مخاصمات و وحدت عمل جناح های سرمایه را نشناسد. قادر به پیش برد مبارزات دمکراتیک طبقه کارگر نخواهد بود و زایده احزاب بورژوازی خواهد شد . حزب طبقه کارگر چنانچه قادر نباشد که ائتلاف مرحله ای را در رابطه با ظرفیت و توانایی هر کدام از اقشار و طبقات ارزیابی کند و از این بابت نتواند صفوف مستقل طبقه کارگر را حفظ کند؛ نیز به زائده بورژوازی تبدیل خواهد شد. حزب طبقه کارگر می بایست قادر باشد که گذر به مرحله دیگر و ویژیگی های ان مرحله و وظایفی را که می بایست صورت گیرد تشخیص دهد . تا رسیدن به ان، کارهای دمکراتیک روزمره و موقتی را شناسایی کرده و در تاکتیک های خود بگنجاند. برای انجام هر کدام از وطایف، چه وطایف فوری و روزمره و موقتی و چه گذر به مرحله پایدار تر که از نظر ما مرحله ملی و دمکراتیک است ؛ جزب طبقه کارگر می بایست متحدین مرحله ای خود را شناسایی کند . موقتی بودن این اتحاد را نیز به طبقه کارگر اموزش دهد .

ایا تاکید بر موقتی بودن ائتلافها و اتحاد ها به مبارزات دمکراتیک طبقه کارگر ضربه نخواهد زد ؟ در پاسخ باید گفت که نه تنها ضربه وارد نخواهد کرد بلکه ان را تقویت خواهد کرد . در نتیجه، حزب طبقه کارگر با شناخت کامل از این موضوع و ظرفیت و توانایی هر کدام از اقشار و طبقات،می تواند متحدین خود را به درستی شناسایی کرده و شعار های هر مرحله و تاکتیک های هر مرحله از عرصه مبارزه را تعیین کند . باید توجه کرد که هر کدام از اقشار و طبقات عیر کارگری ، بورژوایی و خرده بورژوایی نیز با همین هدف تن به ائتلاف و یا اتحاد به طبقه کارگر می دهند. انان مترصد هستند که بعد از دست یابی به اهداف خود، این رابطه را بر هم زنند . طبقات بورژوایی تلاش دارند که در وهله اول، این ائتلاف با طبقه کارگر را با فریب و اغوا و با طبقه کارگر غیر متشکل انجام دهند . انها به هر خدعه و فریبی دست خواهند زد تا مبارزات طبقه کار گر و حزب طبقه کارگر و تشکلات صنفی طبقه کارگر را به زائده بورژوازی تبدیل کنند . بورزوازی متشکل که قدرت دولتی ،منابع مالی ، روشنفکران خود فروخته ، ماموران تعلیم دیده و اتاق های فکر را در اختیار دارد صد بار قدرتمند تراز طبقه کارگر است. تا بتواند در ائتلاف ها طبقه کار گر را به زائده خود در تصادمات دمکراتیک تبدیل کند . بنا براین از این طریق به اهداف مرحله ای و دراز مدت خود دست رسی پیدامی کند . ایا با تمام این توضیحات طبقه کارگر و حزب طبقه کارگر می تواند ویا موظف است، در مرحله مبارزات دمکراتیک به ائتلاف با جریانات غیر کارگری ادامه دهد ؟ در جواب باید گفت نه تنها می تواند این کار را انجام دهد، بلکه انجام این کار ضروری ترین کاری است که حزب طبقه کارگر می باید با ظرافت و اگاهی ان را به پیش ببرد .حزب طبقه کارگر در ائتلاف با خرده بورژوازی ،به این موضوع واقف است . یا در حقیقت باید واقف باشد که خرده بورژوازی و یا تولید کننده سنتی از دیگاه ارتجاعی و نگاه به گذشته است که با کلان سرمایه داری در ستیز است . حزب طبقه کارگر به این موضوع واقف است که جناح هایی از بورژوازی اگر تمایلات دمکراتیک تری از خود بروز می دهند و در صدد ائتلاف و یا اتحاد و یا بهره گیری از نیروی طبقه کارگر، دست به سوی او دراز می کنند برای تامین منافع  جناح های سرمایه داری است . اما طبقه کارگر بنا به تحلیلی که از مراحل جنبش مردمی دارد و بنا به درکی که از موقتی بودن این و یا ان عمل مشترک دارد؛ می بایست و ضروری است اتحاد ها و ائتلاف های موقت خود را انجام دهد . و همیشه به موقتی بودن و مرحله ای بودن ان توجه کامل داشته باشد .زیرا حتی لیبرال ترین جناح بورژوازی و دمکرات ترین ان نمی تواند در مورد پیشبرد دمکراسی تا به اخر پی گیر باشد و همیشه به حفظ ساختارها و روش ها و عملکردهای کهنه وغیر دمکراتیک برای حفظ منافع خود احتیاج مبرم دارد .

تنها نیروی پیگیر که می خواهد دمکراسی را تا مرحله نهایی به پیش ببرد ؛ طبقه کارگر است . زیرا این عمل او را به قدرت می رساند . تا اکنون نیز تجربه تاریخی نشان داده است که طبقه کارگر این دمکراسی را با ایجاد ، تعمیق و گسترش شورا ها انجام می دهد .اما طبقه کارگر تا قبل از رسیدن به این ابزار تامین دمکراسی، از همه ساختارهای قدیمی دمکراسی که ناقص و نا رسا نیز می باشد؛ نهایت استفاده را می کند . یکی از این ساختارها  پارلمان می باشد که سیستم سرمایه داری ایجاد کرده است .

 

باید به این موضوع توجه داشت که در بخش مبارزه دمکراتیک ،دو خطر همیشه طبقه کارگر و حزب طبقه کارگر را تهدیدمی کند .خطر اول مخدوش بودن صف مستقل طبقه کارگر است .در چنین شرایطی اپورتونیسم راست که می خواهد طبقه کارگر وحزب ان را زایده بورژوازی کند ؛ نقش خود را به عنوان یک جریان انحرافی بازی می کند . خطر دیگر عدم درک مراحل جنبش ، نیروهای شرکت کننده در هر مرحله و متحدین مرحله ای طبقه کارگر است .در این مرحله چنانچه حزب طبقه کارگر نتواند مبارزات دمکراتیک جریانات عیر کارگری را با طبقه کارگر پیوند زند؛ خطر سکتاریسم و بیماری چپ روی حزب طبقه کار گر را تهدید می کند .

  خطر عدم درک مراحل جنبش چیست

مهم ترین عامل از عوامل گرفتار شدن در چنین خطری ،به حساب نیاوردن تغییر در پروسه ساختار سیاسی و اقتصادی است . تغییراتی که در یک دوره زمانی هم ساختار های اقتصادی و ارایش نیروها را در جامعه تغییر می دهد و به تناسب ان تغییر در ساختار سیاسی را موحب می شود . ساختار های اقتصادی که اکنون در جامعه ایران حضور دارد با دهه هشتاد قابل مقایسه نیست . همانطور که وضعیت دهه هشتاد این مفاد با دهه هفتاد و شصت نمی تواند یکی تلقی شود .در هر دوره از این دوره ها ما در مرحله ای از باز سازی سرمایه داری ایران بعد از جنگ قرار داریم . در کنار ان ارایش نیروهایی را که هم در ساختار سیاسی قدرت پیدا کرده اند و هم در سطح جامعه این  ارایش به پیروی از ان تغییر پیدا کرده است. ما اکنون با جناح های پر قدرت سرمایه داری مواجه هستیم که در ان دوره هنوز شکل نگرفته بود و یا به قدرت مندی اکنون نبود .حتی در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بنگاه های کلان مثل پتروشیمی ها و پالایشگاه ها و کارخانه های برق توسط دولت ایجاد شد . اما اتخاذ سیاست تعدیل اقتصادی و سمت گیری های شیوه نو لیبرالی راه را برای تمرکز سرمایه در نهادها و افراد منتسب به ساختار سیاسی را  فراهم اورد  .گسترش بوروکراسی فاسد در ساختار سیاسی که در طول عمر جمهوری اسلامی شکل گرفته است  و عدم کنترل دمکراتیک بر ساختار های سیاسی باعث گردید که بخش سرمایه داری بوروکراتیک و بسیار فاسد و غیر مولد در اقتصاد ایران شکل گیرد و اکنون به عنوان پر قدرت ترین چناح های سرمایه داری در ایران قدرت سیاسی را در انحصار خود قرار دهد . بنا بر این در واقعه دوم خرداد 76 که منجر به شکل گیری جنبش اصلاح طلبی گردید ، جناح های سرمایه داری بوروکراتیک با محوریت سپاه و نیروهای نظامی و انتطامی دارای چنین تمرکز عظیمی از سرمایه نبود . در شرایط کنونی هم این بخش از سرمایه داری ایران و هم بخش عظیم وابسته به بنیادها و هم شرکت ها و موسسات اقتصادی با پوشش مذهبی در دست روحانیون ، به عنوان یک طبقه پر قدرت سرمایه داری ایران شکل گرفته است . این طبقه اجتماعی ، تقریبا تمامی نهاد های قدرت و ماشین سرکوب و نطامی و امنیتی را در اختیار دارد و سیاست های کلان را با قدرت هر چه تمامتر برنامه ریزی کرده و به پیش می برد .

بدون تردید طبقه نامبرده بالا تنها طبقه سرمایه داری در ایران نیست . سرمایه داری غیر بوروکراتیک با ویژگی های طبقاتی دیگر نیز در مجموعه ساختار اقتصادی ایران وجود دارد . ورود مقدار قابل توجه دلار های نفتی ، ایجاد پروژه های بزرگ و کوچک در سال های اخیر ،تولیدات کارخانه ای و بنگاه ها و موسسات خصوصی دیگر ،بخش دیگر از سرمایه داری ایران است . این سرمایه داری ، میزان و توان ان می بایست توسط اقتصاد دانان شناسایی و از نظر اماری بر رسی شود .وجود این بخش از سرمایه داری که به شدت تحت فشار سرمایه داری انحصاری بوروکراتیک و فاسد می باشد ؛ می بایست در کنش های اجتماعی  مورد توجه قرار گیرد . زیرا می تواند در یک مرحله نقش ضد استبدادی داشته باشد و مروج نوعی گرایش لیبرالی در رفتار سیاسی خود باشد . در بخش سرمایه داری تجاری نیز بخش هایی وجود دارد که مربوط به سرمایه داری بوروکراتیک است و از رانت سیاسی و اطلاعاتی بر خوردار است و بخش دیگری نیز که از این رانت سود نمی برد . در شرایط کنونی ،سیستم سرمایه داری در ایران بحران های چند سویه ای را تجربه می کند که عبارتند از .

1-در گیری در بین جناح های سرمایه داری موجود در ایران( چه در داخل ساختار سیاسی قدرت و چه طبقات سرمایه داری خارج از ساختار سیاسی) که به منظور سهم خواهی در قدرت سیاسی وجود دارد .

2-دوم نزاع در بین جناح های سرمایه داری بورو کراتیک که از رانت بر خوردار است و جناح های دیگری که از رانت قدرت و اطلاعات بر خوردار نیست

 3-بحران در باز سازی رابطه با سرمایه داری بین المللی و تحولاتی که می بایست در رفتار سیاسی و سازمان های مدیریتی سرمایه داری کلان ایران ، مخصوصا سرمایه داری بوروکراتیک رانتی بوجود اید .

4-خصوصی سازی و سمت دهی بنگاه ها و منابع عظیم ملی و دولتی که در تملک هر یک از جناح های سرمایه داری در ایران قرار خواهد گرفت .این نوع خصوصی سازی ها یکی از موارد مهم در گیری در بین جناح های قدرت می باشد .

5- اجرای سیاست اقتصاد نو لیبرالی که تمامی جناح های سرمایه داری در ایران تقریبا ان را پذیرفته اند . اجرای این سیاست با الگوی صندوق بین المللی پول است که بحران و شکاف طبقاتی در ایران را گسترش داده است . این سیاست نا رضایتی های اجتماعی را گسترش خواهد داد .

 6- یکی از عوامل مهم بحران زایی ، ماهیت سرمایه داری کلان در ایران است که بخش عظیم ان تولید گرا نمی باشد .زیرا گرد اوری و تمرکز سرمایه رابه وسعت زیاد از طریق سلب مالکیت از اموال ملی و دولتی و دلالی و سود بری انحصاری از دلار های نفتی و تجارت در زمینه واردات کالا و حتی خزانه دزدی بدست اورده است .مجموعه این تضاد ها و در گیری ها باعث گردیده است که در عرصه سیاست ورزی در ایران ، پیچیدگی ها ، بغرنجی ها ، سر در گمی ها و نا شناخته های زیادی وجود داشته باشد . در نتیجه جامعه ایران مواجه با بحران است . این بجران از یک طرف در نزاع بین جناح های سرمایه داری ایران به منطور تثبیت هر کدام از جناح ها است و هم بین مجموعه طبقات کلان سرمایه داری ایران با طبقات فرو دست جامعه ایران است .با این تفاوت که طبقات فرو دست جامعه و نمایندگان ان به شدت سر کوب شده است . طبقات فرو دست در شرایط کنونی دارای تشکل صنفی و سیاسی نیست . و یا حد اقل با نمایندگان سیاسی خود ارتباطی ندارد . بنابرین در این جنگ قدرت چون کشتی بی سکانداری ، هر دم به این سو و ان سو کشیده می شود .نزاع در بین جناح های قدرت با این انتخابات پایان نخواهد پذیرفت . البته جناح های قدرتمند سرمایه داری در ساختار قدرت و همچنین اصلاح طلبان راست به عنوان نماینده طبقه متوسط در تلاشند که این نزاع ها را به طور رفرمیستی حل نمایند . و نقش توده های وسیع مردم را کنترل کرده و یا در شرایط لازم از صحنه دور نگاه دارند .در شرایط کنونی جناح های سرمایه داری در ایران و نمایندگان سیاسی ان ها در تلاش هستند که برای کاهش بحران در نزاع درون گروهی ، نوعی از قانونمندی را در مناسبات خود فراهم اورند . این موضوع هیچ   ارتباطی با توسعه سیاسی و دمکراسی بورژوایی با نرم های شناخته شده ان ندارد . ظرفیت ساختار سیاسی در ایران و هم ماهیت سرمایه داری در ایران ،و موقیت تثبیت نشده ان ، قادر به انجام توسعه سیاسی و اجرای دمکراسی بورژوایی نیست . کوچکترین باز گشایی فضای سیاسی در شرایط کنونی تبدیل به یک فضا و شرایط مهار نشدنی خواهد شد .سوال اکنون این است که ایا در شرایط کنونی ، روبنای سیاسی موجود تحولات شتابناک زیر بنایی را در دوره پسا برجام تاب خواهد اورد ؟ ایا اصلاحات در روبنای سیاسی به صورت رفرمیستی انجام خواهد پذیرفت و یا به سطح جامعه کشیده خواهد شد ؟ ایا نیروهای چپ و حزب طبقه کارگر می تواند وارد گرداب این مبارزه شود ؟.حزب طبقه کارگر بدون هیچ تردیدی می باید یکی از طرف های منازعه البته به نمایندگی از طبقات فرو دست باشد . در مبارزه سیاسی در ایران ، میدان مبارزه بسیار الوده است .حزب طبقه کارگر نیز می بایست در این میدان الوده مبارزه کند . البته نمی تواند به خاطر ترس از الودگی در حالی که با دو دست دامن خود را بالا گرفته است وارد این میدان مبارزه شود. چون به دستان خود نیاز دارد . حزب طبقه کارگر با توجه به شناخت از ماهیت جناح ها و تعلقات طبقاتی هر کدام و موقتی بودن ائتلاف ها و شناخت و اگاهی از مرحله سمت گیری و با برنامه ای روشن می تواند وارد این میدان مبارزه شود و به زایده بورژوازی نیز تبدیل نگردد .

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: