نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-12-05

نویدنو  14/09/1394 

 

 

چه کسی از دولت اسلامی می ترسد ؟

جان وایتبک – هاتف رحمانی

پاریس .

برای فرانسوا هولاند رئیس جمهور فرانسه ، حمله های 13 نوامبر در پاریس ، که توسط شهروند های فرانسوی و بلژیکی انجام شد ، همه چیز را تغییر داد .

اولویت او ، که بارها با لکنت تکرار کرده بود که " اسد باید برود" به مجرای خاطره پیوست ، و شکست دادن ونابود کردن دولت اسلامی به اولویت فوری فرانسه تبدیل شد و او همکاری همه در یک "ائتلاف زمینی" از تمام کشورهای نگران را برای دست یابی به شکست و نابودی دولت اسلامی را آغاز کرد – هدفی ارزشمند در صورتی که امکان پذیر باشد .

اما ، سفرهای دوره ای این هفته آقای اولاند و دیدار های او با دیوید کامرون، باراک اوباما ، انجلا مرکل ، ماتئو رنزی و ولادیمیر پوتین آشکار کرد که حمله های پاریس اولویت های دیگر کشورها راکه باید نگران می شدند تغییر نداده است .

برای کشورهای سنی خلیج (فارس) ، تغییر رژیم در سوریه (صرف نظر ازآن چه باید جایگزین رژیم شود) ، پایین کشیدن ایران شیعه و مبارزه با "نایب های فرضی ایران" ( به طور برجسته تری در یمن ) در اولویت باقی ماند.

برای ترکیه ، تغییر رژیم در سوریه ( صرف نظر از آن چه می تواند جایگزین رژیم شود) و پایین کشیدن کردها ، هم در ترکیه وهم در سوریه در اولویت باقی ماند.

برای امریکا و بریتانیا ، تغییر رژیم ( صرف نظر آز آن چه می تواند جایگزین رژیم شود) ، پایین کشیدن روسیه و حفظ خوشحالی کشورهای سنی خلیج  در اولویت باقی ماند.

برای روسیه وایران ، جلوگیری از یک تغییر رژیم موفق غربی در منطقه ( پس از "موفقیت" غربی در افغانستان، عراق و لیبی ) و حفظ کشور سوریه ، متحد طولانی مدت آن ها ، و ساختار کشوری آن ( با یا بدون بشار اسد) در اولویت باقی ماند.

برای دیگر کشورهابدون دیدگاه مستحکم در باره شایستگی یا عدم شایستگی تغییر رژیم در سوریه ، دولت اسلامی به نظر نمی رسد سبب نگرانی ناروایی باشد . دولت های آن ها نیز ممکن است دریابند که حتی  همکاری اندک و متوسط آن ها علیه دولت اسلامی ، بدون داشتن هیچ تاثیر ساختاری ، می تواند مخاطره تلافی جویی علیه مردم خود آن ها را – شاید ، مانند پاریس ، توسط " افراد خودشان"- بالا ببرد.
به نظر می رسد برای سنی های بسیاری که در کشور اسلامی زندگی می کنند ، حاکمیت خشن ، ریاضتی و اغلب بی رحمانه آن نسبت به حاکمیت احیا شده از سوی آن چه وسیعا از سوی سنی های سوری و عراقی سلطه شیعه یا حتی دولت های تحت سلطه ایران تصور می شود برتر است .

از آن جایی که تا حد زیادی مشخص شده است که بمباران منطقه ای به تنهایی نمی تواند دولت اسلامی را شکست داده ونابود کند ، از آنجایی که "پیاده نظام غربی" ممکن است عطیه ای برای دولت اسلامی باشد و از آن جایی که کشورهای سنی منطقه ،که به صورت منطقی باید از دولت اسلامی بیش از هر دولت دیگری وحشت داشته باشند ، در وضع کنونی به هیچ وجه به اعزام نیروی زمینی خود علیه همکار های سنی خود علاقه نشان می دهند ، کشورهای غربی چه باید بکنند ؟

شاید بیشتر از تسلیم شدن به فراخوان عصبی برای خشونت بیشتر و شدیدتر در جهان اسلام ( صرف نظر از پی آمد های آن ) وتشدید محدودیت ها در آزادی های مدنی در کشور ( قطعا تحریک بیشتری برای تبدیل شدن به جنگجویی جهادی اما کاهش کیفیت زندگی برای همه ) ، کشورهای غربی باید آرام بگیرند ، بپذیرند که دولت اسلامی یک واقعیت زشتی است که باقی می ماند ( حداقل برای زمانی قابل توجه) ،بپذیرند که محدود کردن بهترین راه است که می توان در کوتاه مدت به آن امیدوار و به آن دست یافت ( و آن که محدود کردن توسط دولت های عراقی وسوری و نیرو های نظامی خود آن ها بهتر می تواند به دست آید) و عقب بنشینند و منتظر سائیده شدن دولت اسلامی بمانند ، تا به کشور شکسته خورده ای مانند بسیاری دیگر از کشور های منطقه ای که غرب قبلا در آن ها دخالت و به شیوه خود مشکل های آن ها را برای خلق های منطقه رده بندی کرده است تبدیل شود.     

در حالی که در مورد دولت اسلامی آشکارا نابودی هر چه زودترآن می تواند مطلوب باشد ، که (این نابودی)  تنها با کاربرد  گسترده نیروهای زمینی از سوی کشورهای سنی منطقه می تواند حاصل شود ، و تنها زمانی امکان پذیر می گردد که کشورهای غربی از ادعای " رهبری" یا " مالکیت " «جنگ» علیه دولت اسلامی دست بردارند و این دست برداشتن را با بمباران های هوایی موثردر محدود نگه داشتن دولت اسلامی تضمین کنند ، که (این اقدام)  به دولت های سنی منطقه اجازه احساس آرامش می دهد ، و به کار بردن منایع آن هارا برای دنبال کردن دیگر اولویت هایی که خیلی عاجل می دانند آسان می سازد .

چون غرب ، از طریق تجربه های نادرست خود در جهان اسلام ، نقش دکتر فرانکشتین (دراکولا- مترجم) را در ایجاد هیولایی که اکنون دولت اسلامی خوانده می شود بازی کرده است ،می توان استدلال کرد که غرب یک مسئولیت اخلاقی دارد تا هرچیزی را  که در توان دارد برای اصلاح خطا های خود در منطقه انجام دهد . 

غرب باید سطحی از عقلانیت وشجاعت را اتخاذ کند که سیاست مدارهای غربی در شرایط جاری و با وجود مسئولیت اخلاقی آن ها به ندرت به تشخیص درست آن دست می یابند ، کشورهای غربی اکنون می توانند با انجام کار کمتر به نتیجه بیشتری دست یابند.

سرچشمه : کانتر پانچ

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: