توضیح نویدنو : دوم آرز زاد روز رفیق
دکتر پرویز شهریاری است . متن زیر برگرفته از فیس بوک آقای محمد علی رجایی
است که به همین مناسبت منتشر کرده اند .ضمن سپاس از نویسنده واین یادآوری
ارزشمند ایشان ف نوشتار ایشان را تقدیم خواننده های عزیز می کنیم .
به مناسبت دوم آذر زاد روز دکتر
پرویز شهریاری
پرویز شهریاری،
رودی که آرام، فروتن ومهربان در این دشت تشنه وکم آب رونده بود.
محمد علی رجایی
من ديده ام بسيار مرداني که خود ميزانِ شأنِ آدمي بودند
واز کبرياي روح بر ميزانِ شأنِ آدمي بسيار افزودند.
ه.الف.سايه
پرويز شهرياري، معلم واستاد رياضيات، نويسنده، مترجم، روزنامه نگار، بامداد
روز 22 اردیبهشت 1391 در سن 86 سالگي در بيمارستان جم تهران درگذشت. پيکر
اين معلم واستاد رياضي برجسته بعدازظهر روز جمعه در آرامگاه زرتشتيان در
قصر فيروزه تهران به خاک سپرده شد.
پرویز شهریاری، دوم آذرماه ۱۳۰۵ در محله فقیر نشین «دولت خانه» کرمان در
خانواده زحمتکش وفقیر زردشتی از لایههای پایین درآمدی جامعه به دنیا آمد.
پدرش دهقانزادهای بی زمین بود که روی زمینهای اربابی مزدوری میکرد. پس
از رانده شدن از زمین اربابی در کارخانه نخ ریسی خورشید مشغول به کار شد.
پدرش در سن 46 سالگی زود در گذشت. بعد از مرگ پدر، مسئولیت خانواده به عهدهٔ
مادر او (گلستان شهریاری) بود. دوران کودکی ونوجوانی شهریاری دوران سختی از
نظر گذران زندگی ومعیشت بود. گذرانی سخت که از راه زحمت کشی در مزارع، بوته
جمع کنی، خرمن کوبی ،درو، وجین کردن، تا کارگری ساختمان ودر نوزده سالگی
باربری در راه آهن تهران گذشت.
وی پس از اتمام دوران ابتدایی خود در دبستان کاویانی به دبیرستان ایرانشهر
و سپس دانشسرای مقدماتی کرمان رفت و در خرداد ۱۳۲۳ فارغالتحصیل شد و از
آنجا که شاگرد اول و دومها میتوانستند برای ادامه تحصیل به تهران بروند،
برای ادامه تحصیل به تهران آمد. در دانشکده ادبیات تهران به تحصیل مشغول
شد؛ اما به دلیل شلوغی (200 نفره) کلاسهای ادبی و از آنجا که در مجموع شش
نفر از آنها فارغالتحصیل میشدند به رشته ریاضی که 13 دانشجو داشت، تغییر
رشته داد.
شهریاری
در دوران پرالتهاب سیاسی دههٔ
۲۰ به مبارزهٔ
سیاسی روی آورد و در جریان حزب توده ایران به فعالیت پرداخت. او درسال
۱۳۲۴ در نوزدهسالگی به عضویت حزب توده ایران پذیرفته شد. درهمین سال ۱۳۲۴،
پس از پایان کلاس مقدماتی (معادل سال آخر دبیرستان) درصدد ورود به دانشگاه
بر آمد و در رشته ریاضی دانشکده علوم ثبتنام کرد. و همزمان به تدریس در
دبستان کاخ واقع در میدان رشدیه و کلاسهای شبانه اقدام کرد.
نخستین کتاب شهریاری در سال ۱۳۲۷ بنام «جنبش مزدک و مزدکیان» به چاپ رسید.
که پس از آن هیچ گاه تجدید چاپ نشد. در این کتاب
مينويسد:"ابهامي که در فکر شما از جنبش مزدک و مزدکيان وجود دارد، با
مطالعه اين کتاب بر طرف خواهد شد... اين کتاب را که سراسر از مبارزات،
کوششها، سرسختيها و ناکاميهاي عدهاي از رنجديدهترين افراد اين کشور در
13 قرن قبل گفتوگو ميکند، به همه آن کساني که امروز نيز در راه منافع
ملت... رنجها برده و جانفشاني ميکنند و از پاي نمينشينند، تقديم
ميکنم." در این کتاب با استناد به اسناد تاریخی موجود، از دروغ بزرگ
تاریخی درباریان و موبدان در باره عادل بودن انوشیروان و فسادعقیده مزدکیان
و نیزکشتار وحشیانه آنها پرده برمیدارد.
پس
از ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ و سوءقصد به جان محمدرضا پهلوی، موجی از دستگیری آغاز شد و
در فروردین ۱۳۲۸ شهریاری که عضو حوزهیی به مسئولیت احسان طبری بود برای
اولین بار بازداشت شد و به زندان افتاد که تا آذر 1331در زندان بسر برد.
نخستین ترجمه خود از زبان فرانسه را که یادگاراین دوران زندان بود در سال
1329 با عنوان «تاریخ حساب رنه تاتون» منتشر کرد.او پس از آن بارها در
دوران محمدرضا پهلوی و جمهوری اسلامی به زندان افتاد. او زبان روسی را در
زندان قزل قلعه در سال های بعد از 1336فرا گرفت. وبا در دسترس بودن منابع
فراوان علمی در زمینه دانش ریاضی به این زبان، دست به تألیف و ترجمه زد.
شهریاری جوان در سال ۱۳۲۹
–
یعنی زمانی که هنوز در زندان بود
–
یک مجموعه کتاب درسی ریاضی دوره اول دبیرستان را تالیف کرد وی از همان سال،
تحصیلات خود در دانشکده علوم را ادامه داد و در کنار آن تا ۲۸ مرداد سال
۱۳۳۳ سردبیری هفتهنامه «وهومن» را برعهده گرفت.
شهریاری، سرانجام در خرداد ماه سال ۱۳۳۲ لیسانس ریاضی دانشکده علوم و
لیسانس دانشسرای عالی را دریافت کرد و با حکم آموزش و پرورش تا خرداد ماه
۱۳۳۳ به تدریس در دبیرستانهای شیراز پرداخت. . یک سال در شیراز معلم بود.
در ۱۳۳۳ بعد به تهران آمد. شهریاری در تابستان سال ۱۳۳۴ با خانم بهی زاده
ازدواج کرد که ثمره این ازدواج پنج فرزند بود. تمامی آنها جز فرزند دومشان
که در هشت سالگی در اثر تصادف در گذشت، به مدارج عالی علمی و تحصیلی دست
یافتهاند.
پرویز شهریاری تا آذرماه ۱۳۳۵ زندگی مخفیانه داشت و در آن مدت با نام
مستعار در یک دبیرستان و آموزشگاه شبانه تدریس میکرد تا این که دستگیر شد
و مدت ۴۰ روز همراه با زن و فرزندش در خانهای در تهران تحت بازداشت قرار
گرفت و پس از آن به زندان پادگان قصر و سپس به قزل قلعه منتقل شد. شهریاری
در فروردین ماه ۱۳۳۷ با قید کفالت آزاد شد و از مهرماه سال ۱۳۳۸ به صورت
حقالتدریسی در دبیرستانهای مختلف تهران به آموزش دانشآموزان همت گمارد.
او با تأسیس گروه های فرهنگی و دبیرستانهای خوارزمی ۱۳۳۹، مرجان ۱۳۴۰، و
دیگر موسسات فرهنگی سعی کرد، با بالاتر بردن کیفیت و سطح آموزش و ایجاد
محیط آموزشی مناسب تر به رشد جوانان و ارتقاء
آنان به سطح المپادهای جهانی،
المپیادهایی که به پیشنهاد انجمن ریاضی -فیزیک رومانی ازسال 1959 در بین
هفت کشور اروپای شرقی وشوروی برگزار می شد، کمک کند. او میگفت: "این گونه
مسابقه ها علاوه بر آنکه جوانان با استعداد ما را به فعالیت وامیدارد و
انگیزه سالمی برای بالارفتن سطح آموزش ریاضی در کشور است. به تفاهم بین
المللی و منطقه ای هم کمک میکند. در روزگار ما باید از هر وسیله سالمی برای
نزدیکی ملت ها به یکدیگر و تفاهم بین فرهنگ های مختلف، استفاده کرد و
المپیادهای بین المللی ومنطقه ای یکی از این وسیله هاست."( گفتگوی در جست
وجوی شادی، ص60) "البته نه به شیوهای زبده گزینی کنونی که 6نفر زبده را به
خارج میفرستند ... که کمترین فایده ای ندارد."
او شدیدا با نخبه پروری با این شیوه های طبقاتی شده ی تفکیک دانش آموزان و
دکان های کلاس کنکور و مدارس انتفاعی و تیز هوشان و خود سیستم و روش کنکور
درایران، آنهم به این صورت فرسایشی، شدیدا مخالف بود.آن را موجب سرگردانی و
رقابت ناسالم بین دانش آموزان می دانست. او میگفت: "آیا به خاطر دکان هایی
که براه افتاده ( موسسات وآموزشگاه های خصوصی..) و سازمان عریض و طویل سنجش
وارزیابی، نیست، که جلوی کنکور گرفته نمیشود. چون اگر کنکور برچیده شود
بساط آنان نیز برچیده می شود. باید برای این مسئله فکری اساسی کرد تا این
حل نشود مساله توسعه کشور و همکاری دانشگاه وصنعت و هر مساله ای بی فایده
است. در واقع، کنکور دانش مملکت را ویران کرده است. تا وقتی کنکور اجرا می
شود، هیچ امیدی به آینده علم در ایران نیست." (زندگی نامه وخدمات فرهنگی
ص71).
او در باره شرایط رشد و توسعه و شکوفایی دانش در کشور
میگوید: "تاریخ نشان داده است که هرملتی بدون استثنا می تواند
همراه دانش حرکت کند. جابجایی مرکز ثقل دانش و دانشمندان در طول تاریخ،
دلیلی بر این ادعاست. به خصوص ملت ایران که شایستگی خود را در همه زمینه ها
و مِن جمله ریاضیات نشان داده است. ولی باید پذیرفت که تنها شایستگی کافی
نیست. باید شرایط شکوفایی دانش فراهم باشد. واین به عهده ی مسئولان ومدیران
کشور است. دو عنصر اصلی
لازمه ی شکوفایی
دانش است: وجود آزادی عقیده وعمل، برای اهل علم و تامین زندگی مادی آنان.
شاید در یک جمله بتوان گفت: اهل علم باید امنیت داشته باشد هم امنیت
اجتماعی و هم امنیت مالی. می توان در هر دوره ای عاشقانی را پیدا کرد
که به رغم همه دشواری ها به راه علم بروند. ولی بویژه در جهان امروز، با تک
انسان های عاشق
نمی توان به جایی رسید. اگر این امنیت به دانش و دانشمند
داده شود، و از دخالت و فرماندهی هر بی دانشی در امر دانش
جلو گیری شود، خواهید دید که خیلی زودتر از آن چه به گمان خوش بین ترین
آدمها می رسد، حتی از کاروان علم جهانی هم جلوترخواهیم بود." ( گفتگوی در
جست وجوی شادی... ص 60)
وی
از سال ۱۳۴1 تا ۱۳۴۹ در کنار فعالیتهای وسیع آموزشی خود و تدریس در
دانشکده فنی دانشگاه تهران و دانشسرای عالی ۹۰ شماره از مجله «سخن علمی
و فنی» را منتشر کرد.
نشریهٔ
سخن علمی نشریهٔ
«سخن علمی» از سال ۱۳۴۱ منتشر شد و پرویز شهریاری سردبیر این نشریه بود.
دربارهٔ
این نشریه و سرنوشت آن استاد پرویز شهریاری میگوید:
"این
نشریه هشت سال پیاپی منتشر شد: در سال اول ۶ شماره و در ۷سال بعد، هر سال
۱۲ شماره. روی هم ۹۰ شماره. در بهمن ۱۳۴۸ بلایی نازل شد. در یکی از
شعبههای سازمان امنیت مرا خواستند. برایم چای آوردند و بسیار با محبت صحبت
میکردند و در خواست کوچکی داشتند. مجلهٔ
سخن علمی را به ما (یعنی سازمان امنیت) واگذار کنید. ما همچنان خانلری و تو
را به عنوان صاحب امتیاز و سردبیر در مجله اعلام میکنیم، ولی شما هیچ
دخالتی در آن نخواهید داشت. به هر کدام از شماها (دکتر خانلری و من)،
ماهیانه پنج هزار تومان میدهیم؛ این قرار هم باید همین جا دفن شود. من به
ظاهر مخالفتی نکردم، ولی گفتم، اجازه بدهید سال هشتم را تمام کنیم، آن وقت
خدمت میرسم و مجله را تحویل میدهم. شمارهٔ
۱۲ نشریه تا فروردین ۱۳۴۹ طول کشید و در آن یادداشتی به صورت یک برگ رنگی
گذاشتم که این، آخرین شمارهاست. به ظاهر سازمان امنیت چند
مجله را به همین صورت در دست گرفته بود. بعد از پخش مجله، آقای دکنر خانلری
مرا خواست و جریان را جویا شد. به او گفتم، چه پیش آمدهاست ... ولی اکنون
با کاغذی که لای مجله گذاشته و پخش کردهام، گمان میکنم مسأله منتفی شده
باشد و در واقع هم بعد از آن خبری نشد. برای اینکه ارزش پنج هزار تومان را
در آن زمان بفهمید، باید یادآوری کنم که من از همهٔ
کارهایی که میکردم، روی هم ماهیانه، کمتر از آن درآمد داشتم، مجلهٔ
سخن علمی هم اشتراکی برابر ۲۵۰ ریال برای ۱۲ شماره داشت."
پرویز شهریاری، همچنین از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۴ سرپرست دفتر ترویج علوم وزارت
آموزش عالی بود و در آن مدت، نشریهای به نام مسائل دانشگاهی برای استفاده
استادان دانشگاهها منتشر میکرد. وی در فاصله سالهای ۱۳۵۰ تا آذرماه
۱۳۵۴ گروه فرهنگی مرجان، انتشارات توکا و مدرسه عالی علوم اراک را
پایهگذاری کرد.
شهریاری، خود تا سال ۱۳۵۶ در این مدرسه عالی که با کمک دکتر عبدالکریم
قریب و دکتر حسین گلگلاب راهاندازی کرده بود، تدریس کرد. استاد همچنین
از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۶۲ مسوولیت نشریههای جانبی دانشگاه آزاد و از سال ۱۳۵۶
تا اسفند ۱۳۷۱، انتشار ۷۰ شماره از مجله «آشتی با ریاضیات» و «آشنایی با
ریاضیات» و هفت شماره از نشریه «آشنایی با دانش» را برعهده داشت.
سردبیری نشریه «چیستا» از جملهی دیگر فعالیتهای علمی و فرهنگی استاد است
که از شهریور ماه ۱۳۶۰ تاکنون تداوم داشته است. علاوه بر این وی از سال
۱۳۷۹ ماهنامه «دانش و مردم» را منتشر کرد.اودر پی دستگیری اعضاء و رهبران
حزب توده ایران در 8 اردیبهشت 1362 برای هفتمین وآخرین بار بازداشت شد، وبه
کمیته مشترک ضد خرابکاری سابق برده شد. اوتا آخر تیر ماه سال 1363 در باز
داشت بسر برد.
ولی پس ازسالها کار وپیکار
تلاش پیگیروتحمل سختی ها سرانجام، در بیست و ششمین کنفرانس ریاضی کشور که
فروردین ماه ۱۳۷۴ در کرمان برگزار شد، به پاس یک عمر تلاش علمی و آموزشی
استاد پرویز شهریاری از او به عنوان پیشکسوت ریاضی تجلیل شد. در سالهای
۱۳۷۶ و ۱۳۷۸ نیز در نخستین کنفرانس آموزش ریاضی در اصفهان و سومین گردهمایی
شکوفههای ریاضی در دانشکده علوم ریاضی دانشگاه شهید بهشتی از وی تقدیر شد.
ولی او با فروتنی میگوید: "من خودم را ریاضی دان نمیدانم ولی این را میدانم
که ریاضی دان هم یک انسان است که مثل هر انسانی نیاز به انسان های دیگر
دارد تا از آنها درس بگیرد وبا آنها بیامیزد. اگر کسی خود را برتر از
دیگران دانست، مطمئن باشید او حتی ریاضی هم نمیداند."(ارج نامه ص58).
در سال ۱۳۷۹ به مناسبت سال جهانی ریاضیات (سال ۲۰۰۰) در مراکز مختلف به
عنوان پیشکسوت از استاد شهریاری تجلیل شد و در اردیبهشت ماه ۸۱ در مراسمی
ویژه با حضور وزیر وقت علوم، تحقیقات و فنآوری، دکتری افتخاری ریاضی آن
دانشگاه به استاد اعطا شد. استاد پرویز شهریاری همچنین در آبان ماه ۱۳۸۴ در
پنجمین همایش «چهرههای ماندگار» به عنوان چهره ماندگار آموزش ریاضیات
ایران تقدیر شد.
کار روزنامه نگاری ومطبوعاتی او با انتشار نشریاتی چون اندیشه ما، وهومن،
سخن علمی
(90 شماره)، آشتی با ریاضیات و آشنایی با ریاضیات (70
شماره)، آشنایی با دانش(7شماره)، چیستا (291 شماره)، دانش ومردم( بیش از100
شماره) جمعا با بیش از پانصد شماره.کاری مثال زدنی است. او میگوید: "با
اينکه سردبير چند مجله علمي، فرهنگي و اجتماعي بودهام هرگز جواز مجلهاي
را نداشتم."
استاد پرویز شهریاری با تالیف و ترجمه
بیش از دویست کتاب ریاضی در فاصله 1327 تا 1390 و همزمان با آن تالیف و
ترجمه هزار مقاله علمی، در تاریخ و آموزش ریاضیات توانست نقش مهمی در پرورش
فکری دانش آموزان و دانشجویان ایفا کند.این استاد بزرگ 57 عنوان کتاب درسی
ریاضیات
–
از جمله دوره کتابهای درسی ریاضی سه سال اول دبیرستان نظام قدیم، دورهی
کامل ریاضیات دبیرستانی و کتابهای مسائل مربوط به آن و جبر سال سوم رشتهی
ریاضی فیزیک و سه جلد کتاب آنالیز ریاضی تالیف کرده است.
همچنین
از او 97 کتاب کمک درسی
–
به صورت ترجه و تالیف
–
منتشر شده است. 21 کتاب در زمینههای مختلف تاریخ، فلسفه، کاربرد و آموزش
ریاضیات است که برجسته ترین کار او در این زمینه کتاب بسیار جامع و فلسفی
«ریاضیات، محتوی، روش و اهمیت آن» است. که از سال 1336 در زندان قزل قلعه
شروع به ترجمه آن کرد واز سه جلد فقط جلد اول و دوم
آن چاپ شد. برای چاپ جلد سوم در پی امکانی بود. خودش میگوید: "فصل اول این
کتاب در واقع یک بحث فلسفی است، در مقابل ذهن گرایان که با برداشت سطحی از
مفهوم ماده وبا استفاده از ذهنی وانتزاعی بودن ریا ضیات، [سعی میکنند]
دلایلی در تایید ایده آلیسم پیداکنند. این کتاب به طور قانع کننده ای ثابت
کرده که این استدلال ها چیزی جز سفسطه وبازی با واژه ها نیست
وریاضیات برخلاف تصور آنها تاییدی درخشان برقانون های دیالکتیک است."(ارج
نامه ص32)
وی همچنین
9 جلد کتاب سرگرمی در ریاضیات برای دانشآموزان و دانشپژوهان ریاضی کشور
تالیف وترجمه کرده است.
استاد شهریاری علاوه بر این آثار، 24 عنوان کتاب دیگر در زمینههای مختلف
تالیف یا ترجمه کرده که در این ارتباط میتوان به کتابهای، دانشمندان و
هنرمندان، علم جامعه واخلاق، خانه اهریمن، دانش و شبه دانش، دو درس کوتاه
درباره دیرینشناسی، قطاری که در بعد چهارم گم شد، نظریه نسبیت در
مسالهها و تمرینها، کتابی در باره کتاب،آواریست گالوا، یان هوس وجنبش
انقلابی دهقانان چک،اخلاق و انسان، در جستجوی هماهنگی، عالی جناب چکمه، باد
وباران اثر زاهاریا استانکو، فلسفه، اخلاق وریاضیات، اشاره کرد. جمع کتابها
یی که شخصا ویا با همکاری سایر نویسندگان، ترجمه یا تالیف کرده است، از مرز
208 عددمیگذرد. این نویسنده،مترجم و معلم ریاضیسخت کوش و پر تلاش همچنین
از سال ۱۳۲۵ تاکنون حدود یک هزار مقاله در نشریات مختلف به ویژه نشریههای
علمی و ریاضی به چاپ رسانده است.
او
یکی از پرکارترین شخصیت های فرهنگی کشورمان بود. یکی از کارهایش، سرپرستی
انتشار مجموعه کتابهای سیمرغ بود، که مجموعه ای از کتابهاي جيبي و ارزان
در رشتههاي گوناگون علمي و تحقيقي وحدود 80 جلدبود.
همچنین سرپرستی تهیه فرهنگ اصطلاحات علمی وفنی برای بنیاد فرهنگ ایران با
او بود.
پرویز شهریاری عاشق ایران، ماندن در اینجا وکارکردن برای مردم ستمدیده و
محرومش بود، ودر این راه از همه چیز میگذشت. او در گفتگویی در مرداد 1381
با تهیهکننده ویژه نامه انجمن آثار ومفاخر ملی میگوید: "در سفری که در
سال1372 برای دیدار با خانواده به کانادا رفته بودم، در بازدید از دانشگاه
ونکوور در صحبت با رئیس دانشگاه از من برای ماندن در کانادا و تدریس تاریخ
ریاضیات شرق در آنجا دعوت شد."
گفتم:
"من زبان شما را نمیدانم گفتند: مترجم همراه شما میفرستیم. گفتم: راضی به
این کار نمیشوم. سرانجام گفت: کتابخانه ات را بیاور وبنشین بنویس، مانوشته
های شمارا چاپ میکنیم وبه استادانمان میدهیم تا با استفاده از آنها تدریس
کنند. گفتم کتابها ومدارکی که من میخواهم بسیار زیاد است. من کتابخانه
بزرگی در ایران دارم. گفت: ما به سفارتمان مینویسیم، هرچه کتاب دارید،
بسته بندی کنند، برای ما بفرستند. گفتم: فکر میکنم جواب می دهم. حتی در
مورد دستمزد هم صحبت کردند. من توجهی نکردم وگفتم بعد از این که فکر هایم
را کردم، خواهم آمد. اما بعد از 15 روز به ایران آمدم. (زندگی نامه وخدمات
علمی و فرهنگی... ص51و52)
اما پرويز شهرياري در رياضيات ومعلمی، که بسیاردوست داشت، یا تالیف وترجمه
و خدمات علمی وفرهنگی خلاصه نميشود.
او
با آگاهي طبقاتي، راه مبارزه سياسي را از اوان جواني در پيش گرفت، تاوان
اين کار را هم داد. بارها به زندان افتاد و ستمها کشيد. اما از پاي ننشست.
بر سر اعتقاد خود جانانه ايستاد. خود میگوید:"من بارها گفتهام از زندگي
گذشتهام راضي هستم. هرچند بر لبه تيغ زندگي کردهام، هر بار که گرفتار شدم
باز همان شيوه علمي و فرهنگي [والبته شریف وانسانی ] را پيش گرفتم. چطور
انسان ميتواند به گذشته خود پشت کند؟!"
اما اودر اين راه تنها يک فعال سياسي،اجتماعی یا فرهنگي نبود بلکه انسانی
شریف ومنزه در کار وپيکار و همبستگي با مردم محروم و پیگیر سعادت مردمانش
بود. در راه
گسترش آگاهي و خرد و توانمندی آن ها کوشید. زماني که ازتنگدستي وفقر رهايي
يافت دانش آموزان ودانشجويان بسياري رابا پرداخت کمک هزينه تحصيلي ياري
ميرساند. برای تجهیز کتابخانه های مراکزی که
برای سخنرانی ویا شرکت درکنفرانس علمی دعوت میشد انبوهی کتاب با خودش
میآورد. بردبار، صبور، پرحوصله و پرگذشت بود.
کارگرسابق چاپخانه، آقای حسن نيک بخت که سالها مسئول حروف چيني نشريه چيستا
بود، در خاطره اي از او نقل ميکند: " يک روز به خانه استاد رفتم وبه کمک
ايشان فرشي را برداشتم وبراي تامين بخشي از هزينه هاي چاپ شماره اي از
چيستا به فروش رسانديم. به چاپخانه که رسيديم يکي از کارگران که با استاد
مختصر آشنايي داشت مشکل مالي خود را با استاد در ميان گذاشت واستاد که مي
دانست اين ياري مالي بي باز گشت است، از آن دريغ نکرد ومقدار زيادي از پول
فرش را که براي تامين هزينه نشريه گذاشته بود، به ايشان داد."... بزرگ بود،
وبزرگ ماند.. او افتخار همه ما بود.
دکتر پرویز رجبی سر پرست انتشار ارج نامه استاد شهریاری در مقدمه خویش
مینویسد: " پرویز شهریاری برای مردمی که بیشترین نیاز را به آموزگار
وآموزگاری وتراویدن و بیرون خزیدن از پوسته
تاریخی خویش دارند. یکی از تنومند ترین، استوار ترین و پرمغز ترین الگوهای
زمان است که در یادِ شاگردان همه آموزشگاههای کشور وهر دبستان رفته ای نمو
میکند واندام میگیرد.
مردی که دلداده دانش است و جان ومغز پر بارش هر روز ثمری نو و ارمغانی نو
دارد.
مردی که هم چون رودِ خوش برکتی است که آبشخور همه نونهالان وتناوران این
مرز وبوم است" (ارج نامه شهریاری ص12)
پرویز شهریاری، رودی که آرام واستوار، فروتن ومهربان در این دشت تشنه وکم
آب رونده بود وهست.
شخصیتی برجسته وبی همتا
در عرصه ترویج، عمومی وهمگانی کردن دانش ریاضی و آموزش آن در ایران سر آمد
بود وهست.
بیش از هر نام آشنای دیگری، نوشته است و یا ترجمه کرده است. بیش از هر
مطبوعاتی وروزنامه نگاری سردبیری کرده و نشریه به چاپ رسانده است. بیش از
هرکسی بنگاه کتاب و نشر براه انداخته،گروه فرهنگی، مدرسه انتفاعی وغیر
دولتی
تشکیل داده است. او از جهاتی بدرستی مصداق این شعر فردوسی است.
/
بسی رنج بردم در این سال سی /
عجم زنده کردم بدین پارسی/ نمیرم از ین پس که من زنده ام / که تخم سخن را
پراکنده ام / یاد ونامش گرامی و شیوه و راهش پر رهرو باد.
مطلب را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست