نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-09-09

نویدنو  18/06/1394 

 

نیرویی تاثیر گذارتر باشیم

احمد سپیداری

مدت هاست انتخابات مجلس خبرگان و شورای اسلامی اسفندماه سال جاری کلید خورده است.  جریانات سیاسی - امنیتی حکومتی خود را برای برگزاری این انتخابات آماده می کنند و پیمانکاران انتخاباتی و مشاوران داخلی و خارجی آن ها فعال شده و مشغول طرح ریزی اند. این تنها حکومتیان و نیروهای اصلاح طلب پیرامون آن ها نیستند که با شناخت اهمیت این انتخابات در دوران «پسا تفاوفق هسته ای » به ابراز نظر و توجیه نحوهٔ عمل خود مشغول اند، اپوزیسیون رژیم نیز برای یافتن شیوه عملی ترقی خواهانه و موثر برای پیشبرد اهدافش در همین عرصه فعال شده است.

اینجا و آنجا به بهانهٔ انتخابات مقالاتی نوشته می شود که قابل تامل اند. برخی از این مقالات به بهانهٔ نقد رفتار روشنفکران و یا سازمان ها و احزاب سیاسی چپ در انتخابات، نوعی بی باوری به تلاش ها و مبارزات سیاسی موجود در برابر رژیم را دامن می زنند که نمی توان از کنار آن گذشت.

ما در خلاء زندگی نمی کنیم ؛ در جامعهٔ خود احزاب و سازمان های چپی (کمونیست، سوسیالیست و سوسیال دمکرات های رادیکال) داریم که کار بلند مدت کرده و می کنند. در مبارزات طبقه کارگر و جنبش های آزادی خواهانهٔ مردم کشور شرکت فعال داشته اند و تلاش کرده اند بر بستر این مبارزات، به شکل گیری تشکل های صنفی و سیاسی وسیع کارگران و زحمتکشان کمک کنند. صدای مردم باشند و مبارزهٔ آزادی خواهانه در جامعه را به پیش ببرند. می شود اینجا یا آنجا با این عملکرد یا آن موضعگیری و شیوهٔ مبارزهٔ آن ها موافق یا مخالف بود یا به برخی از آن ها انتقاد جدی هم داشت. می توان از ضعیف بودن برخی عملکردهایشان رنج کشید و سرِ خود و بقیه داد زد، اما واقعیت ها بیرون از خواست ما تمام قد ایستاده اند و پذیرش آنچه هست بعنوان نقطه شروع، اولین و مهمترین قدمی ست که یک کنشگر سیاسی اجتماعی باید به آن تن دهد.

ما در کنار این احزاب و سازمان های چپ (ضد سرمایه داری انحصاری جهانی شده)، تعداد زیادی فعالان منفرد چپ داریم که گستردگی وجودشان، حاصل فرود آمدن پتکِ ضربه های مرگبار تاریخی بویژه کشتارهای وسیع زندانیان سیاسی و فروپاشی سوسیالیسم سابقا موجود بوده است. پراکندگی نیروها متاسفانه از ویژگی های بارز این مرحله از حیات تاریخی چپ ایران است.

تلاش های بسیاری صورت گرفته تا این نیروهای پراکنده ، حول جبهه مشترکی برای مبارزه علیه سیاست های رژیم گرد هم بیایند. جنبش سبز در روزهای خیزش بزرگش به این همگرایی دامن زد. ظاهرا وضع از چند سال قبل بهتر است، اما هنوز ضعف های جدی وجود دارد و احتمالا تا دوران انتخابات هم تغییری جدی روی نخواهد داد.

در میان چپ دو نگاه و دو روش برخورد به انتخابات وجود داشته و هنوز هم خودنمایی می کند. بخشی از آن ها به علت بی نتیجه دانستن آنچه «مبارزات براندازانه» می نامند، به سمت شرکت در انتخابات و همگرایی با چالش های محدودِ عملا موجود گرایش نشان داده اند، و برخی دیگر به علت بی نتیجه دانستن «مبارزات اصلاح طلبانه در چارچوب بسیار تنگ رژیم ولایتی» به تحریم این گونه نمایش های انتخاباتی روی آورده اند. (قلم به مزدان وابستهٔ رژیم و امپریالیسم را نمی توان با وجود این گرایش رفرمیستی در پشتیبانی از اصلاح طلبان در بخشی از جامعه یکی گرفت. این گرایش مستقل از رفتار مزدوران وجود دارد و نادیده انگاشتن آن اشتباه است و به خواست رژیم برای رو در رو قرار دادن نیروهای ترقی خواه و تفرقه افکنی در میان مخالفانش کمک خواهد کرد.)

از سوی دیگر، ضرورتی هم ندارد این شیوه برخورد را درست دانسته یا به آن تن داده و یا دنباله رو اش بشویم. در یک کلام، مبارزه با رژیم را نباید به مبارزه با مشارکت جویان در انتخابات های مدیریت شده اش تبدیل کرد.

نیروهای ترقی خواه نمی توانند نسبت به انتخابات و فضای سیاسی برآمده از آن بی اعتنا باشند. این که برخی پیشنهاد می کنند نیروهای ترقی خواه چه در شکل متشکل و چه به صورت انفرادی دوران انتخابات را تعطیل کنند و به مسافرت بروند تا بازیگر سناریوهای نوشته شدهٔ حکومتی نشوند، گمراه کردن این نیروی تاثیر گذار و رو به تکامل است. بی شک کارزار انتخاباتی یکی از بزرگ ترین فرصت های سیاسی برای تبلیغ و ترویج اندیشه های ترقی خواهانه است و لحظه ای از آن را نباید از دست داد.

چپ بویژه بخش متشکل آن علیرغم کوچکی و ضعف هایش سخت تاثیر گذاراست. حقیقت به بلندگوهای زیادی برای نشستن درقلب ها نیاز ندارد. این صدای خود انسان های زجرکشیده است و آن را به سادگی باز می شناسند. این دروغ است که  حقیقت به هزاران بلندگو و تکرارهای مکرر و مکرر برای ملکه کردن خود در وجدان های بیدار نیاز دارد.

باید برای کارزار انتخاباتی برنامه داشت. باید با توجه به واقعیت ها و تعادل قوا و امکانات موجود، تحلیل مشخص از اوضاع مشخص، و ویژگی های برشمرده در بالا طرح ریزی کرد. باید تلاش داشت کارهای جمعی بیشتری صورت گیرد. همبستگی بیشتری دامن زده شود. باید فهرست بزرگی از مطالبی داشت که می خواهیم نشر دهیم و آماده پاسخ به سوالاتی بود که کنش انتخاباتی بر می انگیزد.

رهایی طبقه کارگر از استثمار، خلاصی از چنگال یک نظام بهره کش و نه تنها بهره کش، بلکه غارتگر، فاسد و پوسیده و نابودکنندهٔ حیات بر روی زمین به نیروی عظیم آگاه، مصمم و متحد مردم نیازمند است. فراهم آوردن این نیروی دگرگونی، یک مبارزهٔ تاریخی است که عرصه وسیعی از مبارزه روزمره کار و زندگی مردم تا تدارک چرخش های بزرگ انقلابی را در بر می گیرد. قرار نیست یکی منتظر دیگری باشد، نباید  تصور کرد حذف مبارزات سیاسی در دوران انتخابات انرژی را برای انقلابی بودن و انقلابی رفتار کردن باز می کند. همه آنچه باید رخ دهد و تدارک آن قدم به قدم پیش می رود، در تنگنای شکست ها و پیروزی ها و همین امواج ست که قوام می گیرد و به بار می نشیند.

بی شک نمایندگان طبقه کارگر، آن ها که مبارزه را مبارزه طبقاتی می دانند، متوجه واقعیت ها هستند. در هزاران اعتراض اعم از تحصن، راهپیمایی، تجمع، طومار نویسی  و غیره نیروی کار در دوران پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، کمتر گرایشی به دفاع از این دولت و امید به تحولی توسط آن دیده شده است. این اعتراضات هر جا که از حالت صنفی خارج و سیاسی شده، علیه مجموعه سیاست های نولیبرالی حاکم سمت گیری داشته است.

اما مبارزه در جامعه ما منحصر به مبارزات کارگری نیست. در تحولات سیاسی تاریخ اخیر کشور ما، لایه های میانی جامعه و اقشار مختلف تشکیل دهندهٔ آن نقش آفرینی داشته و دارند. مبارزات طبقهٔ کارگر نمی تواند این واقعیت را نادیده بگیرد. نوع مبارزه و گرایش ها در این اقشار ضرورتا همان گرایش و شیوه مبارزه کارگران متشکل چپ نیست. عجیب نیست که این دوگانگی در شرایط عدم وجود تشکل های وسیع و قدرتمند کارگری و پراکندگی نیروهای ترقی خواه، سخت جانی نشان داده باشد. و عجیب هم نیست که بخش هایی از چپ که ارتباطش را با پایگاه واقعی طبقاتی اش از دست داده به سمت نماینگی این گرایش ها کشیده شود. این قدرت گرفتن مبارزهٔ طبقاتی است که لایه های میانه را به سوی پایینی ها می کشد و به همین دلیل نقد ها نمی تواند و نباید شکل آشتی ناپذیر به خود بگیرد.

احزاب و سازمان های متشکل روز به روز قوی تر می شوند. با قدرتمند تر شدن آن ها تاثیر گذاری شخصیت های سیاسی منفرد و نیروهای پراکندهٔ پیرامونی آن ها کاهش می یابد. روشنگران و روشنفکران واقعی نقش تاریخی درست خود را باز می شناسند. همه شاهدیم که از حجم تشکل سازی های بی پشتوانه کاسته شده است.

اگر رژیم خطر تقویت جدی چپ را می بیند و پس از سال ها شوهای تلویزیونی ننگینش را برای در هم شکستن حزب توده ایران دوباره به نمایش در می آورد، چرا ما نبینیم و با عمل و رفتار خود به تقویت گرایش های درست و اصولی مبارزه چه در دوران انتخابات و چه در بیرون از آن کمک نکنیم.

آیا بدنام کردن همه و همه در پشت شعارهای آتشین چپ و تلاش برای حذف آن ها از صحنه مبارزه، راه تقویت این مبارزه است؟ آیا وقت آن نرسیده که مرزهای رقابت گروهی و همبستگی مبارزاتی را درست فهمید و درست ترسیم کرد؟

آیا نمی شود از همه کسانی که بالاخره در راه روشنگری سیاسی تلاش می کنند، سپاسگزار بود. نقد ها و روشنگری ها را طوری نوشت که این جبهه هر چه بیشتر تقویت شود، متشکل شود، وزن تفکر طبقاتی در آن تقویت شود و به یک نیروی تاثیر گذارتر در صحنه سیاسی تبدیل شود و کاری کند که بحث های انتخاباتی حول خواست های اساسی کارگران سو بگیرد و با انتخابات و بی انتخابات مهر چپ بر حیات سیاسی کشور زده شود؟

پاسخ من به این سوال مشخص است. امیدوارم پاسخ های هر چه مثبت تری را از سوی کنشگران سیاسی چپ شاهد باشیم.



 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: