نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-06-19

نویدنو  29/03/1394 

 

آن چه می خوانید مطلبی است که از سوی یکی از خواننده ها برای نوید نو ارسال شده است .

جلوه ای از میهن پرستی

 

با یکی از دوستان در باره میهن دوستی صحبت می کردیم . سخن بر سر تایید وانکار به درازا کشید . دوست دیگری وارد بحث شد و پس از اطلاع از موضوع بحث مطالبی را بیان کرد که من تلاش می کنم چکیده آن را شرح دهم . دوست من گفت :" یکی از بستگان نزدیک ما در زمان طاغوت یکی از اعضای  شاخص ساواک  در اداره هشتم قسمت ضد جاسوسی بود که هنوز هم در قید حیات است . او که از علاقه من به شوروی اطلاع داشت  روزی  در بحثی مانند همین گفتگو خاطره ای  را برایم بازگو کرد  که عینا آن را برایتان بیان می کنم .

او می گفت از جمله وظایف ما کنترل رفت و آمد  افراد مراجعه کننده  به سفارت اتحاد شوروی  و نیز تعقیب  و مراقبت از دیپلمات های سفارت خانه بود . به این هدف یکی از همکاران خود  را مامور کردیم تا در جلو درب اصلی  سفارت بساط سیگار فروشی راه بیاندازد .سفارت که دست مارا خوانده بود بلافاصله پس از آن که  سیگار فروش ما بساط خود را پهن می کرد یکی از اعضای سفارت اتحاد شوروی  می آمد و همه سیگارهای همکارمان را می خرید . همکار ما هم که دیگر هیچ بهانه ای نداشت تا آنجا بماند مجبور می شد محل را ترک کند . ما نیز دریافتیم  که اعضای سفارت متوجه منظور ما شده اند . این بار به پیشنهاد یکی از همکاران در جلو درب اصلی سفارت خانه  دکه  روزنامه فروشی گذاشتیم ،  و دو تن از همکاران کار کشته را  نیز مامور کردیم  تا به نوبت ، به بهانه روزنامه فروشی  سفارت خانه را زیر نظر بگیرند . بعد از مدت تعقیب و مراقبت از اعضای سفارت خانه ، که به شهر رفت و آمد می کردند ، دریافتیم که  یکی از دیپلمات ها بیشتر برای عیاشی  از سفارت خارج می شود . تصمیم بر آن شد که خانم زیبایی  که از اعضای ساواک بود ماموریت طرح دوستی  با اورا بعهده بگیرد  . این خانم با توانایی های خاصی که در این رابطه داشت در اندک مدتی با آن  دیپلمات شوروی  باب دوستی باز کرد . و بعد از گذشت چند مدت اورا  به خانه ای که  از طرف ما در اختیارش گذاشته شده بود  دعوت کرد . دعوت ها ادامه یافت و کار به معاشقه  در آنجا کشید . ماموران ما هم  بی آن که توجه دیپلمات شوروی  جلب شود از تمام صحنه های همخوابگی آن دو فیلم برداری  می کردند . روزی  پس از چند ماه که  دستمان به خیال خودمان پر بود و از تمام صحنه های رفتارآن دیپلمات از ورود و خروج به آپارتمان تا نحوه معاشقه فیلم گرفته بودیم ، زمانی که دیپلمات شوروی لخت مادر زاد روی تختخواب  دراز کشیده بود به ناگهان  وارد اتاق شدیم  تا اورا غافلگیر کرده باشیم . او که اصلا انتظار چنین پیش آمدی را  نداشت خودش را به کلی  باخت . یکی از همکاران ما که او را دلداری می داد  گفت  ما در این چند ماه گذشته  از همه اعمال  تو فیلم  برداری کرده ایم ، و بهتر است با ما همکاری کنی تا اتفاق بدی نیفتد . چون اگر تو  با ما همکاری نکنی  نسخه ای از  فیلم را برای سفیر اتحاد شوروی خواهیم  فرستاد . دیپلمات شوروی که کاملا خودش را باخته بود ،اندکی به اعصابش مسلط شد ،  لباسش را پوشید و لیوانی آب نوشید ، و بعد با لحنی قاطع گفت : ببینید من می دانم اگر شما این فیلم را  به سفیرمان بدهید طبق قوانین اتحاد شوروی  مسلما  نه تنها از کارم اخراج  می شوم بلکه حتی ممکن است به تحمل مجازاتی سنگین ، احتمالا تبعید به سیبری هم محکوم شوم . ولی مهم نیست . شما هر کاری  را که درست می دانید  بکنید . این که من به اتهام فساد اخلاقی و عدم رعایت شئون دیپلماتیک مجازات شوم هزار بار شرافتمندانه تر از آن است که به وطنم خیانت کنم . نه آقایان من با شما همکاری نمی کنم . این را گفت و آپارتمان را ترک کرد ."

ما که مشتاق ماجرا همه گوش بودیم پرسیدیم می دانی بعدا چه شد ؟  دوست من ادامه داد :" این موضوع را آن فامیل سالها پیش  برای  من تعریف کرد . خوب به یاد دارم  که از او پرسیدم خوب شما در پاسخ او چه کار کردید . آیا فیلم را به سفیر دادید ؟  گفت نه بابا . ما که مسئله  شخصی با آن فرد نداشتیم ، هدفمان جلب همکاری او بود که او هم قبول نکرد . البته ما تا مدت ها بعد از آن  اتفاق در گفتگوی بین خودمان از وطن پرستی این ها ( شوروی ها ) تعجب می کردیم ،  که چطور حاضر ند تن  به هر نوع مجازاتی  بدهند اما با جاسوسی برای ما  به کشورشان خیانت نکننند . "

امضاء محفوظ

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: