نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-06-09

نویدنو  19/03/1394 

 

سیاست فاجعه بار امپریالیسم در منطقه

و خطر گسترش تنش های نظامی به مرزهای ایران

عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان، که کشورش به عنوان کارگزار سیاست های امپریالیسم نقش مهمی در دخالت در امور دیگر کشورهای منطقه  و در سرکوب جنبش های رهایی بخش از جمله در بحرین و دیگر کشورها دارد، ایران را به دخالت در امور منطقه متهم کرده و گفت که کشورش در برابر این دخالت ساکت نخواهد نشست.

آتش جنگ‌های فرقه‌یی- نیابتی در خاورمیانه که صلح را در این منطقه به‌شدت مورد تهدید قرار داده، در هفته‌های اخیر بالا گرفته است. خبرگزاری‌های جهان گزارش داده‌اند که نیروهای نظامی وابسته به اسلامگرایان تا بُن دندان مسلّح و سیه‌اندیش حکومت اسلامی ”داعِش“ نیمی از خاک سوریه و بخش قابل‌توجهی از سرزمین‌های میانی عراق و از جمله شهر رمادی را  زیر کنترل خود گرفته‌اند. منطقهٔ مرزی میان سوریه و عراق نیز زیر کنترل نیروهای حکومت اسلامی ”داعش“ قرار گرفته و راه‌های کمک‌رسانی مؤثر به دولت سوریه به‌شدت محدود شده است. تبلیغات هدفمند خصمانه و تهدیدآمیز علیه ایران، هم از سوی اسرائیل و هم از جانب عربستان سعودی و متحدان عرب آن، وسعت بی‌سابقه‌ای یافته است.
اظهارنظرهای برخی از شخصیت‌های سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی و از جمله خامنه ای- ولی فقیه رژیم، علی شمخانی- دبیر شورای عالی امنیت ملی، سرتیپ احمد رضا پوردستان- فرمانده نیروی زمینی ارتش، هاشمی رفسنجانی- رئیس شورای مصلحت و محسن رضایی- فرمانده اسبق سپاه پاسداران و دبیر شورای مصلحت- در ارتباط با تهدیدهای حکومت اسلامی ”داعش نسبت به ایران، دامنهٔ واقعی و گستردهٔ فعالیت‌های هماهنگی را افشا می‌کند که هدفِ آنها تغییر دادن جغرافیای سیاسی منطقه است. بمباران شهرهای یمن توسط هواپیماهای نظامی عربستان سعودی و متحدان آن در ”شورای همکاری  خلیج (فارس)“ به بهانهٔ حمایت حکومت ایران از نیروهای حوثی و کشتار شهروندان عادی و غیرنظامیان همچنان ادامه دارد. عربستان با صراحتی بی‌سابقه سرگرم تدارک ائتلافی نظامی از کشورهای منطقه، شامل همراهان آن در شورای همکاری خلیج (فارس) و نیز ترکیه و مصر و پاکستان، برای فشار گذاردن بر ایران است
دامنهٔ جنگ‌های نیابتی در شرایطی گسترش می‌یابد که عربستان سعودی و اسرائیل و ترکیه برای حمله به تحرّک دیپلماسی رژیم ولایی ایران و روند تدوین موافقت‌نامهٔ نهایی میان ایران و کشورهای ”۵ به‌علاوهٔ ۱” ارکستر تبلیغاتی هماهنگی را به راه انداخته‌اند. برخی از تغییر و تحوّل‌های سیاسی مهم در هفته‌های اخیر نشان دهندهٔ نارضایتی گسترده و فزایندهٔ عربستان سعودی و شیخ‌نشین‌های عرب حاشیهٔ جنوبی خلیج فارس نسبت به نقشی است که آمریکا برای ایران در آیندهٔ خاورمیانه در نظر گرفته است.
در چنین شرایطی، برگزاری نشست مقام‌های عالی‌رتبهٔ شش شیخ‌نشین حاشیهٔ خلیج فارس با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در کمپ دیوید در نزدیکی واشنگتن پایتخت آمریکا، و هم‌زمان، مسافرت فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه، به کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) را فقط می‌توان بازتاب پُررنگی از تغییر و تحوّل‌های سیاسی مهمی دانست که در منطقهٔ خاورمیانه در جریان است. بسیاری از تحلیلگران سیاسی بخشی از این تغییر و تحوّل‌ها و پیامدهای آنها را مرتبط با روند شکل‌گیری نهایی ”طرح خاورمیانهٔ جدید“ می‌دانند که در سال‌های اخیر با دقت و برنامه‌ریزی حساب شده‌ای در دستور کار قدرت بزرگ جهان سرمایه‌داری قرار داشته است.
خودداری قابل‌تأمل ملک سلمان، پادشاه جدید عربستان که چند ماه پیش به دنبال مرگ برادرش ملک عبدالله به قدرت رسید، و همچنین خودداری پادشاهان ارتجاعی و دیکتاتورمآب امارات متحد عربی و بحرین از قبول دعوت اوباما و نفرستادن نماینده به این گردهمایی مهم سیاسی را باید نشانهٔ برخی دشواری‌ها و اختلاف‌نظرها در روابط کشورهای حاشیهٔ جنوبی خلیج فارس با آمریکا و برخی از راهکردهای مورد نظر دولت اوباما دانست. (سلطان قابوس عمان هم به دلیل بیماری در این نشست شرکت نکرد و نخست‌وزیر خود را راهی واشنگتن کرد). کشورهای عضو شورای همکاری خلیج (فارس)، که همکاری‌های سیاسی و نظامی و امنیتی نزدیکی با هم دارند، و عربستان سعودی در رأس آنها، از بهبود روابط دیپلماتیک میان آمریکا و جمهوری اسلامی ایران و کوشش‌های آمریکا برای مهندسی کردن نقشی استراتژیک برای رژیم ولایی ایران در آیندهٔ منطقه، و به‌ویژه در حفظ امنیت و ثبات سیاسی منطقه، خشنود نیستند.  ملک سلمان که دو روز پیش از برگزاری نشست کمپ دیوید شرکت خود در این نشست را تأیید کرده بود، بعداً موضوع آتش‌بس پنج روزه در درگیری‌های میان نیروهای عربستان و شورشیان یمن را دلیل شرکت نکردن خود در آن نشست اعلام کرد و ولیعهد خود راه همراه با سفیر پیشین عربستان در آمریکا، که اخیراٌ به مقام وزارت امور خارجه منصوب شده است، راهی واشنگتن کرد.  
جالب این است که در هفتهٔ پیش از برگزاری نشست کمپ دیوید، فرانسوا اولاند، رئیس‌جمهور فرانسه، در جریان بازدید رسمی خود از قطر، به دعوت ملک سلمان  در نشست رسمی شورای همکاری خلیج (فارس) در ریاض پایتخت عربستان سعودی شرکت کرد که با حضور سران سلطان‌نشین‌های نفتی عرب خلیج فارس، عربستان سعودی، قطر، بحرین، امارات متحد عربی، عمان و کویت برگزار می‌شد. این چهارمین سفر فرانسوا اولاند به عربستان از زمان انتخابش به ریاست‌جمهوری فرانسه است. اولاند در جریان برگزاری این نشست با ملک سلمان که اخیراً به خود لقب ”امام“ داده است نیز ملاقات کرد. فرانسوا اولاند پیش از پرواز به سوی ریاض، در مراسم امضای رسمی قرارداد فروش جت‌های جنگندهٔ ساخت شرکت ”داسو رافال“ به قطر شرکت کرد. در حالی که در گوشه و کنار خاورمیانه جنگ و خون‌ریزی بیداد می‌کند، تجارت سلاح‌های پیشرفتهٔ فرانسوی پُررونق است. مبلغ فروش تسلیحات ساخت فرانسه در پنج ماه گذشته بالغ بر ۱۵ میلیارد دلار بوده است. روزنامهٔ آمریکایی نیویورک تایمز در روز ۲۴ اردیبهشت ماه امسال مطلب مفصّلی در ارتباط با موضع فرصت‌طلبانهٔ دولت فرانسه در گسترش روابط خود با کشورهای عربی و حمایت دولت فرانسه از ارتجاع عرب منتشر کرد.
در روز گشایش نشست شورای همکاری خلیج (فارس)، پادشاه عربستان سعودی اشاره‌ای نه‌چندان سربسته به ایران کرد. او در حالی که مزوّرانه سیاست تهاجمی و جنگ‌طلبانهٔ کشورش نسبت به سوریه و عراق و یمن را مسکوت گذاشت، تهدید خارجی ”با هدف گسترش کنترل و تحمیل سرکردگی“ را محکوم کرد. فرانسوا اولاند نیز در این نشست از بی‌ثباتی“ یمن ابراز نگرانی کرد و بر ”تعهد فرانسه“ به ایستادن در کنار کشورهای عربی خلیج فارس در برابر ”تهدید“ ایران تأکید کرد. گفتنی است که در همان روز ورود فرانسوا اولاند به عربستان سعودی، یعنی روز دوشنبه ۱۴ اردیبهشت، ۵ نفر قاتل و دزد محکوم به مرگ را در شهر جدّه که دوّمین شهر بزرگ عربستان است سر بریدند. گویا سران عربستان راهی بهتر از این برای به نمایش گذاردن نگرش خود نسبت به انسان و حقوق بشر در مراسم خوش‌آمدگویی به رئیس دولت فرانسهٔ مدّعی دفاع از حقوق بشر نیافتند!
همان‌طور که اشاره شد، فرانسوا اولاند پیش از پرواز از قطر به سوی ریاض در مراسم امضای رسمی قرارداد فروش جت‌های جنگدهٔ ساخت ”داسو رافال“ به قطر شرکت کرد، که قراردادی است به مبلغ ۶.۳ میلیارد دلار و مستلزم همکاری ۵۰۰ شرکت در ساختن این جت‌ها است. این قرارداد همچنین شامل خدمات پس از فروش، از جمله آموزش ۳۶ خلبان و صد تکنیسین و شماری از کارشناسان امنیتی نیز می شود. قراردادی جداگانه نیز میان آنتوان بوویه، رئیس شرکت سازندهٔ موشک اروپایی ام‌بی‌دی‌ای“، و احمد الملکی ژنرال قطری امضا شد که موضوع آن تأمین تسلیحات رافال است. در این مراسم فرانسوا اولاند گفت: ”هیچ بده بستانی در این معامله وجود ندارد. گفتگوهایی با قطر در مورد مسائل دیگر در جریان است تا با شرکت کشورهای دیگر، خطوط هوایی نیز ایجاد شود، ولی موضوع قرارداد امروز چیزی به‌جز هواپیماهای رافال و تجهیزات آن نبود“.
در واقع بده بستان حساب شده و رسوای فرانسه با ارتجاع عرب را می‌توان در نشست شورای همکاری خلیج (فارس) و آنجایی دید که صحبت از ایران و سوریه و یمن می‌شود. نیکولا سارکوزی، رئیس‌جمهور سابق فرانسه، خوابِ بستن قرارداد با کشورهای خلیج فارس را می‌دید و حالا فرانسوا اولاند آن راعملی می‌کند. در عربستان نیز موضوع اجرای ۲۰ پروژه با همکاری فرانسه به ارزش چندین میلیارد دلار در حال بررسی است. به نظر می‌آید که تمرکز و توجه مجدّد استراتژیکی فرانسه به این منطقه با هدف نزدیک شدن به سلطان‌نشین‌های نفتی و بستن قراردادهای عظیم تسلیحاتی تا کنون برای این قدرت اروپایی موفقیت‌آمیز بوده است.
دولت فرانسه و سلاطین نفتی خلیج فارس، به‌ویژه عربستان سعودی،  دست‌کم بر سر دو موضوع ایران وسوریه سیاستی مشترک دارند. ریاض وهم‌پیمانانش، از جمله در پاریس، ایران را تهدیدی برای خاورمیانه و اقتدار خود می‌دانند. همین سیاست آنها در مورد سوریه نیز صادق است. ”شورای همکاری“ موضع اولاند در قبال سوریه را  مثبت ارزیابی کرد. او به‌خصوص بر ضرورت استفاده از عملیات نظامی برای مقابله با دولت بشار اسد تأکید کرد که از نظر کشورهای عربی، با سیاست کج‌دار و مریز باراک اوباما تفاوت دارد. سیاست‌گذاران پاریس به بهانهٔ اینکه رژیم سوریه از تسلیحات شیمیایی علیه مخالفان استفاده کرده است، قصد داشتند با حمایت کشورهای فئودال-مذهبی حاشیهٔ خلیج فارس، در سوریه همان سناریوی بِنغازی در لیبی را تکرار کنند که به سرنگونی قذافی و پیامدهای فاجعه‌باری منجر شد که امروزه در لیبی شاهد آنیم.
روز سه شنبه ۱۵ اردیبهشت، روز پایانی بازدید اولاند از عربستان سعودی، فرانسوا اولاند و پادشاه عربستان بیانیهٔ مشترکی شامل یک ” نقشهٔ راه“ سیاسی، اقتصادی، استراتژیکی  منتشر کردند که در آن به پروندهٔ هسته‌یی ایران اشاره و بر لزوم رسیدن به توافقی قاطع، ماندنی، قابل کنترل، بی‌چون‌وچرا و اجبارآور تأکید شده است که بتواند ”از دسترسی ایران به بمب اتمی جلوگیری کند“. رهبران شورای همکاری خلیج (فارس) در بیانیهٔ پایانی نشست خود اعلام کردند که توافقی که قرار است با ایران امضا شود باید ”تضمین کند که ماهیت فعالیت‌های هسته‌یی ایران صلح‌آمیز و مطابق با تمام قوانین بین‌‌المللی است“. شباهت موضع کشورهای عربی حاشیهٔ خلیج فارس با موضع اسرائیل در قبال گفتگوهای ایران و کشورهای ”۵ به‌علاوهٔ ۱” و مخالفت آنها با راهکرد استراتژیکی دولت آمریکا در این زمینه قابل‌توجه است.
فرانسوا اولاند با طرفداری از رژیم‌های ارتجاعی و محافظه‌کار عرب، در واقع دامنهٔ حمایتش از سیاست‌های ماجراجویانهٔ این کشورها و گرایش مذهبی ارتجاعی وهّابی را گسترش می‌دهد که محرّک و مشوّق بخش بزرگی از ”جهادگرایان“ ارتجاعی است. دولت فرانسه در حالی که هیچ‌گونه انتقادی از این رژیم‌ها را بر‌نمی‌تابد، در برابر ایران موضع خصمانه و یک‌طرفه‌ای گرفته است. این طرفداری سؤال‌برانگیز از رژیم‌های ارتجاعی، موقعیت جبهه النصرة در سوریه و داعش در منطقهٔ پیرامون ایران را محکم‌تر می‌کند. برخلاف ادّعای برخی از رسانه‌ها، هدف اصلی برنامه‌های به‌اصطلاح ”ضدتروریستی“ سلطان‌نشین‌های خلیج فارس و حامیان ناتو“یی آنان این گروه‌ها نیست، بلکه هدف آنها بهره‌گیری از سیاست‌های حمایتی فرانسه و دیگر کشورهای ”ناتو“ و از جمله ترکیه، به منظور گسترش تهاجم علیه نیروهای منتسب به ایران در عراق، یمن و در کل منطقه خاورمیانه است. پرسشی که مطرح است این است که آیا افزایش گرایش و نزدیکی فرانسه به کشورهای عربی خلیج فارس به معنای چشم‌پوشی فرانسه از فرصت‌های طلایی‌ای است که انحصارهای فراملّی در پی امضای موافقت‌نامه میان ایران و کشورهای  ”۵ به‌علاوهٔ ۱” در ماه آینده می‌توانند از آن برخوردار شوند؟ به یاد بیاوریم که در آغاز مذاکرات هسته‌یی ایران با کشورهای ”۵ به‌علاوهٔ ۱”  در سال ۱۳۹۲، فرانسه هیئتی متشکل از نمایندگان ۱۲۰ شرکت بزرگ را به ایران روانه کرد تا در صورت کاهش یا لغو تحریم‌های تحمیل شده بر ایران، سرمایه‌داری فرانسه از قافله عقب نماند. بنابراین به نظر می‌رسد که این افزایش طرفداری فرانسه از کشورهای عربی نشانهٔ دیگری است از روند اجرای طرح ”خاورمیانهٔ جدید“ و نقش تازهٔ فرانسه در این طرح چندبُعدی که هدفِ آن نه برقراری و حفظ صلح، بلکه تأمین کنترل چند‌جانبهٔ قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری جهانی بر منطقه است.

در مجموع می توان بر این نکته مهم تأکید کرد که سیاست های مخرب امپریالیسم و آتش جنگ های داخلی و منطقه ای که در نتیجه  این سیاست ها امروز شعله ورند می توانند خطرات جدی برای دیگر کشورهای منطقه از جمله ایران پدید آورند. دولت های ارتجاعی و وابسته ای همچون عربستان سعودی و اسراییل خواهان کشاندن شعله جنگ های منطقه ای  به ایران و صادر کردن جنگ داخلی ای از نوع سوریه،  از طریق نیروهای داعش به میهن ما هستند. اتخاذ سیاست  های ماجراجویانه و تهدید آمیز  از سوی حکومت ایران تنها به اجرای سیاست های ارتجاع وابسته به امپریالیسم و نیروهای جنگ طلب در هیئت حاکمه آمریکا در منطقه یاری خواهد رساند.
حزب ما در طول سال های اخیر همواره تأکید کرده است که مخالف سرسخت هرگونه مداخله خارجی در امور میهن ماست و با آن به شدت مقابله خواهد کرد. باید با بسیج افکار عمومی جهان و نیروهای صلح دوست جهان جلوی کشانده شدن آتش جنگ های محلی و داخلی و تبدیل آن به یک برخورد نظامی تمام  عیار و بسیار مخرب را در منطقه خلیج فارس گرفت. تجربه دهه های اخیر و جنگ خانمان سوز و فاجعه بار ایران و عراق و میلیون‌ها کشته و زخمی و صد ها میلیارد دلار خسارات اقتصادی نشان داد که قربانیان اساسی این چنین برخوردهای نظامی خونینی مردم و استقلال سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه  است. باید با تمام توان جلوی تکرار چنین فاجعه ای را سد کرد.


به نقل از «نامه مردم»، شماره ۹۷۴، ۱۱ خرداد ماه ۱۳۹۴

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: