نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2015-05-15

نویدنو  25/02/1394 

 

 

 

رژیم مردم فریب!.

اردشیر قلندری

زمانی که هنوز خمینی در فرانسه بسر می برد، زمانی که مردم در خیابان های شهرهای مختلف پایه های رژیم استبدادی سلطنتی را به لرزه در آورده بودند، ایشان سخن از جامعه ای عاری از ستم، تضمین آزادی برای همه و در همه زمینه های اجتماعی، برقراری عدالت در امور اقتصادی سخن سرایی می نمود. اینک از آن روزهای تاریخی حدود سی و شش سال گذشته است. جامعه ما هم چنان در قهقرای فقر شدید، با نابودی لجام گسیخته پایه های تولید، سرکوب همه آزادی ها و کشتارها و زندانها دست به گریبان است.  

پرواضع بود، که کشور با برقراری نظام ولایت فقیه به چنین روز نگونی فرو افتد، رشد بی رویه سرمایه های انگلی و رانت برای تعداد معدود از خودمونی ها زیر چتر حمایت دستگاه ولایی، همه شئون اقتصادی- اجتماعی را در کام خود گیرد، میلیون ها ایرانی آواره و یا به زیر خط فقر رانده شوند .

اینک به جرات می توان ادعا کرد، که جامعه تا زمانی که در چنبره ساختار ولایی است، با هیچ اصلاحی به بهبودی نخواهد رفت. به تبع آن، هر روز وضع کارگران و زحمتکشان در ایران بدتر گشته، موج نارضایتی ها به همان اندازه بیشتر، فشارها و سرکوب ها افسار گسیخته تر خواهد گشت.

در چنین شرایطی، وزیر اطلاعات رژیم ضد مردمی ولایی پرده از اسرار پشت پرده می درد، جان کلام را در مورد نقش دولت روحانی به زبان می آورد. البته، عجیب نیست. چرا که، برای دستگاه ولایی، هدف عمده نه رفاه کارگران و زحمتکشان، بل تداوم حیات دستگاه خامنه ای، در ساخت و پاخت و به تاراج گذاشتن منافع ملی با سران جهان امپریالیسم به سرکردگی آمریکا در راستای اجرای  بنیاد های راهبردی سیاست های رژیم ولایی در کشور و در منطقه است.

در همان زمان (انتخابات ریاست جمهوری) برخی سازمان ها و احزاب  ازجمله، حزب توده ایران بنیادهای تشکیل دهنده سیاست های راهبردی دستگاه را روشن ساخته، و عواقب آن را گوشزد کردند. با این همه، بودند برخی که با جامه چپ بر تن با تعریف و تمجید "انتخاب" روحانی به عنوان رئیس جمهوری اصلاح طلب به پایکوبی پرداختند. اینک پس از گذشت حدود دوسال هنوز با عینک آفتابی به آنچه در ایران می گذرد نگاه می کنند ، وهنوز در کمین فرصتند تا از این امامزاده آبی گرم شود!

  در مدت ریاست جمهوری آقای روحانی مردم جز دروغ که جوهر اصلی سیاست های رژیم از آغاز تا به امروز را بنیان نهاده است، نشنیده اند و این اواخرشاهد دروغ های بی پرده ای از وزیر امور خارجه (ظریف) نیز بوده اند. در کشوری که دستگاه ولایی ، دولت و همه ریز و درشت های مقام های دولتی  دروغ می گویند، چگونه می توانند مورد اعتماد باشند؟  

کشور در رویکردی بسمت رادیکال است، از همین روی، وزیر اطلاعات دولت روحانی در راستای تداوم رژیم، یگانه راه را در گردهم آیی همه به ظاهر مخالفین در زیر چتر اوامر ولی امر میبیند، تا فضا برای رقابت و رفاقت سالم انتخاباتی را فراهم آورد. به هر روی، در پایان سال جاری کشور شاهد دو انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی خواهد بود. به تبع آن، برایند مهندسی سیاست های پیش رو، ایجاد فضایی مطلوب جهت فریب مردم در راستای کشاندن هرچه وسیع تر رای دهند گان به پای صندوق های رای می باشد. در همین راستا، وزیر اطلاعات به مدیران کل استان های سراسر کشورتاکید می کند : هر موردی از سوی هر جریان سیاسی که به امنیت و آرامش اسیب بزند، (باید) مدیریت شود. (بخوان مهندسی شود)

علوی وزیر اطلاعات در ادامه می گوید : "دولت تدبیر و امید در پی تحکیم وحدت ملی زیر چتر رهبری است و باید تا می توانیم برای رهبری سرباز باشیم". سربازانی با انسجام کامل در راستای منافع دستگاه ولایی که در شرایط امروزی کشور در تضادی آشتی ناپذیر با منافع مردم قرار دارد. با گسترش اعتصابات در لایه های اجتماعی گوناگون چالشی سازمان نیافته در حال نضج است، در راستای هدایت و مدیریت آن وزیر اطلاعات از : اصولگرا و اصلاح طلب همگی  را زیر چتر واحدی (ولایت) به دور از هرگونه تنش فرا می خواند. برایند این فراخوان اتحاد عمل جناح ها و گروه های موجود جهت فریب مردم است تا بدین سان مانعی در ژرفش چالش ها ایجاد گردد، و بیهوده نیست که هاشمی رفسنجانی نیز کمی پیشتر خود را رفیق فاب رهبری می خواند.  از طرفی نیز ایجاد گروه ها وسازه های سیاسی از میان اصلاح طلبان رنگ پرده نیز می توان در همین مسیرمدیریت مطالبات حق طلبانه مردم، مسیر رسیدن به اهداف تدام رژیم کارساز افتد.

طرف دیگر این معادلات سیاسی کشور ایران است، که با بیکاری فزاینده، تورم، گرانی کمر شکن اجناس اولیه ... بطور روزمره دست و پنجه نرم می کند. آشکار شدن دولت روحانی بمثابه گماشته خامنه ای زمان زیادی لازم نداشت، پرده های اسرار در بیست ماه گذشته فرو ریخت، ماموریت آقای کلید دار بر همگان روشن گردید.

مسجل است که مارکسیست ها در واکاوی دولت ها نخست به پایگاه طبقاتی و بر آیند برنامه های اقتصادی آن ها می نگرند. خاستگاه طبقاتی دولت فعلی سرمایه داری انگلی و همه برنامه های اقتصادی آن در راستای اجرای بی چون و چرای دستور های نهاد های مالی امپریالیستی است، یعنی به طور آشکار وارد میدان بازی های دست پخت امریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا شدن است. ساختار حاکم بر ایران چنان با شتاب پیوندهای خود را با برنامه های منطقه ای امپریالیسم گره زده است که انتظار چرخش بسوی مردم حتا در خواب ورویا نیز ممکن نیست. به تبع آن، در سال های پیش رو تخریب سامانه های تولیدی، رشد تورم و فقر به بالاترین میزان خود خواهند رسید. با درنظر داشت موراد فوق و بسیاری از سایر موراد، در انتخابات دو مجلس بر پایه شرکت نمایندگانی بسیار مرتجع، با مهندسی بازهم عیان تر، نیروهای مترقی و دگراندیش چاره ای بغیر از تحریم در پیش رونخواهند داشت. شرکت سازه های سیاسی به نام اصلاح طلب در راستای هدف تداوم رژیم یا با التزام به اصل ولایت فقیه نیزدر واقع، پرده استتار و ابزار ترفند ساختار ولایی خواهند بود، باید توهم ورود اصلاح طلبان حقیقی و دلسور به منافع مردم و کشور به ارگان قانونگذاری را یک باره بدور انداخت. فریب مردم در مهندسی انتخابات ریاست جمهوری، جهت قبضه کردن پست ریاست جمهوری توسط روحانی و با فریب بخش بزرگی از روشنفکران اصلاح طلب، انشقاق آنان به حقیقی و سرسپرده به ولایت بهترین گواه این ادعاست.  

در حالی که حرکت جامعه به سوی گسترش اعتراضات شتاب می گیرد ، رئیس جمهور کلید دار در صدد ائتلاف با فراکسیون اعتدال (رهروان دکتر لاریجانی) می باشد. که بنوبه خود  دهن کجی به مطالبات حقیقی مردم و رای دهندگان ایشان است . البته، جای تعجب هم  نیست که فردایی آقای رئیس جمهور کلیددار با اصولگرایان به خواست و اوامر ولی فقیه مسلمین در یک جبهه در راستای تدام و منافع دستگاه قرار گیرد.

در بالا اشاره به اعتصابات لایه های گوناگون در کشور شد، که اعتصابات سرتاسری معلمین نمونه ای بارز و اعتصابات جسته گریخته کارگران رشته های گوناگون صنعتی بسیار اهمیت دارد. چنین بنظر می رسد، که سکوت ها شکسته شده است. برکسی پوشیده نیست که کارگران و زحمتکشان بیش از این تحمل شرایط اقتصادی – اجتماعی ویرانگر، بی قانونی، و فقر فزاینده را ندارند. ولی این که آیا این اعتصاب ها  رژیم را وادار به تسلیم  در برابر مطالبات خواهد کرد؟ مبحث دیگریست. این اعتصاب های اعتراضی  بی تردید تازمانی که بصورت یک پارچه، سازمان یافته، و از سوی تشکل های کارگری ، حزب ها و سازمان های مترقی رهبری نگردد، با اهرم های فشارو ابزار های رنگارنگ ترفندهای رژیم درهم کوبیده خواهد شد. برای بی اثر کردن برنامه های رزیم برای تغییر میسر این اعتصاب های اعتراضی  و جلو گیری از مدیریت آنها توسط عامل های پنهان و آشکار رژیم ، سازمان های سیاسی با تفاوت در اندیشه و وحدت در عمل باید وارد میدان این کارزار شوند.

شعارها و یاوه گویی های سران در راستای مهار شرایط وخیم به اوج بی ارزشی خود رسیده است . جامعه به شکل های مختلف از خود واکنش نشان می دهد. رژیم حقیقتا توان مدیریت بر اقتصاد و سایر مسئله های اجتماعی را از دست داده است، مردم نیز در تضاد آشتی ناپذیر با رژیم قرار گرفته به پایان آن می اندیشند. البته در حال حاضر نمی توان ادعا کردکه شعور اجتماعی در جامعه تا حد خیزشی سراسری (انقلاب) فرا روئیده است. علیرغم این، ستون های اصلی اعتماد به دستگاه ولایی درحال فرو ریختن است. از این جهت، در شرایط فعلی کسب مشروعیت و کشاندن مردم به پای صندوق های رای غیر ممکن می نماید. اما، نباید ترفندهای آتی رژیم را دستکم گرفت، همه ما به تجربه در گذشته بارها شاهد بوده ایم که رژیم با بیرون کشیدن شخصیت های سرسپرده خود از آستین مهندسی روند ها ، و با ایجاد توهم مخالفت این شخص با ولی فقیه توانسته است با فریب همگانی، به اهداف سودجویانه خود دست یابد .

در انتخابات دو مجلس آینده بی تردید این بازی تکرار خواهد شد. اما این که این چرخه تاکی می تواند ادامه یابد؟ پاسخ  خود را می تواند تنها در اتحاد عمل و ایجاد جبهه واحدی از همه نیروهای سیاسی خواستار تغییر بنیادی بیابد .

اردشیر قلندری 11.05.2015   

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: