نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2015-04-18

نویدنو  29/01/1394 

 

 

 

محصول نهایی «تفاهم هسته‌ای لوزان»: تعلیقِ مشروط و درازمدتِ تحریم‌ها

 

بلافاصله بعد از پایان گفت ‌وگوهای هسته‌ایِ جمهوری اسلامی با کشورهای “۵ به‌ علاوهٔ۱”، در شهر لوزان (۱۳ فروردین‌ماه ۹۴)، دربارهٔ جزئیات آن چیزی که "تفاهم هسته‌ای" نامیده شده است، اطلاعات ضدونقیضی منتشر شد. وزارت خارجه آمریکا، مجموعه‌یی از نکته‌های کلیدی و جزئیات مربوط به "تفاهم هسته‌ای" در پشت درهای بسته را، به‌منظور مدیریت کردنِ فشارِ کنگره در مورد لغوِ تحریم‌ها، با انتشار "فاکت شیت" (برگهٔ اطلاعات) ارائه داد. دستگاه دیپلماسی و تبلیغاتی دولت رژیم ولایت فقیه نیز به‌منظورِ ارائه تصویری مغشوش از نتیجهٔ مذاکرات اجلاس لوزان، باهدف مدیریت افکارعمومی مردم کشورمان، به‌سرعت اقدام کرد.

 

محمدجواد ظریف، در سخنرانی مطبوعاتی‌اش در لوزان، عامدانه به بیان کلیاتِ طرح توافق‌نامه اکتفا کرد و با اشاره به برخی "پارامترهای" اصلیِ پذیرفته‌شده در "برنامهٔ جامع اقدام مشترک"، تصویری متفاوت با واقعیت را ارائه کرد. چند ساعت بعد نیز، در شب جمعه گذشته، حسن روحانی در سخنرانی‌ای تلویزیونی، کاملاً برخلاف روایت وزارت خارجه آمریکا، در مورد تفاهم هسته‌ای مدعی شد: "تحریم‌ها یکجا لغو می‌گردند."  ‌توجه‌برانگیز اینکه، از دو روز پیش از پایان مذاکرات لوزان، تیم دیپلماسی رژیم ولایی با اعلام جزئیاتِ توافق‌نامه شدیداً مخالف بودند، و در مقابل، خواهان اعلام متنِ کلی آن بودند- درحالی‌که نمایندگان دولت اوباما بر اعلام جزئیاتِ توافق‌نامه اصرار می‌ورزیدند. محمد جواد ظریف، در روز جمعه  ۱۴ فروردین‌ماه، طی پیامی طعنه‌آمیز از طریق شبکهٔ تویتر به انتشار "فاکت شیت"(برگهٔ اطلاعات)  در سایت وزارت خارجه آمریکا اعتراض کرد، و در برنامهٔ تلویزیونی "نگاه یک"، مدعی شد که اتحادیهٔ اروپا در مورد بیان خلافِ بیانیهٔ لوزان به وزیر خارجه آمریکا رسماً اعتراض کرده است. البته فعلاً هیچ‌گونه سندی دال بر اعتراض اتحادیه اروپا به آمریکا مشاهده نشده است. سندهای ارائه‌شده از جانب فرانسه نیز به‌غیراز بیان نکته‌یی فنی در مورد زمان‌بندیِ تولید اورانیوم و بهره‌برداری از سانترفیوژ های IR4, IR2، درمجموع با سند وزارت خارجه آمریکا همخوانی دارد، و دولت آمریکا نیز همچنان بر مواضع خود ایستاده است. باراک اوباما، در سخنرانی‌اش در روز پنجشنبه گذشته، نتیجهٔ مذاکرات را مثبت ارزیابی کرد و به‌طورِمشخص اعلام داشت که، فقط رفع تحریم‌های مربوط به برنامه هسته‌ای موردبحث بوده‌اند و تحریم‌های مرتبط با برنامه موشکی ایران، حمایت از تروریسم، و [نقضِ]حقوق‌بشر پابرجا می‌مانند. نکته مهم دیگر در سخنرانی اوباما، اشاره به این بود که برنامه‌های هسته‌ای رژیم ایران بیش از هر کشور دیگری مورد بازرسی‌های وسیع خواهد بود و تحریم‌ها به‌صورت مرحله‌ای موردبررسی قرار خواهند گرفت.
 
از سندهای ارائه‌شده از جانب ایالات‌متحده و نیز سخنان اوباما مشخص است که اهرم فشار آمریکا همچنان در کار است، اما برنامه هسته‌ای ماجراجویانه رژیم ولایت‌فقیه- که هزینه گزاف ده‌ها میلیارد دلاری را بر کشور ما تحمیل کرده است- عملاً با ایستِ فعالیت مواجه شده است. حزب توده ایران، همواره حق استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای را یکی از حقوق بنیادی کشورمان دانسته و همیشه از آن دفاع کرده است. ما معتقدیم که پروژه هسته‌ای در بیش از یک دهه گذشته به اهرمی خطرناک برای پیشبُردِ سیاست‌های خارجی مخرب رژیم ولایی عمل کرده است. بنابراین، می‌توان تا حدی با این قسمت از سخنان باراک اوباما که می‌گوید: "اگر تفاهم اجرا شود، جهان امن‌تر خواهد"، موافق بود و آن را تحولی مهم ارزیابی کرد که رژیمی دیکتاتوری در خاورمیانه از امکان دستیابی به برنامهٔ نظامی هسته‌ای محروم شده است، و درنتیجه، احتمال جنگ و درگیری نظامی در رابطه با مسئلهٔ هسته‌ای ایران تخفیف یافته است، اما در مقابل، با سیاست‌های امپریالیستی آمریکا و متحدان آن در منطقه خاورمیانه به‌هیچ‌وجه نمی‌توان موافق بود و باور داشت که منطقه را امن‌تر خواهد کرد. از حالا به بعد، به‌موازات گسترش تعامل و بده‌بستان‌های پنهانی میان آمریکا و رژیم ولایت‌فقیه در چارچوب به‌وجود آوردنِ توازن قوا به‌منظورِ تضمین هژمونی جهانی آمریکا، عملاً امنیت منطقه با خطر آتش‌افروزی روبه‌رو خواهد بود. حزب ما این موضوع را در تحلیل‌های گذشته خود بدین‌صورت بیان کرده است: "شواهد نشان می‌دهند که سیاست آمریکا در منطقه بر اساس استفاده از تنش‌های موجود میان نیروها و دولت‌ها، و ترکیبی از تقابل و تعامل با این یا آن نیرو برای مدیریت توازن نیرو در سطح کلان، در حال تغییر است، و این سیاست حتّی شامل اسرائیل نیز می‌شود. آمریکا با دخالت مستقیم و غیرمستقیم در کنش‌های بیرونی و تحولات داخلیِ ۵ قدرت اصلی منطقه (اسرائیل، ایران، ترکیه، مصر، و پاکستان) می‌تواند ناکارایی و پیامد‌های منفی حرکت‌های نظامی تهاجمی وسیع آن را در خاورمیانه جبران کند و تحولات منطقه را- از افغانستان تا شاخ آفریقا- در راستای استراتژی کلان جهانی خود هماهنگ کند" (”نامهٔ مردم، شمارهٔ ۹۴۶، ۱۵ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۳).
 
روشن است که رژیم ولایت‌فقیه نمی‌تواند واقعیت‌ها را، به‌ویژه دربارهٔ "تعلیقِ مشروطِ تحریم‌ها" و وابستگیِ آن با جدول زمان‌بندی برای راستی آزمایی تعهداتش در مورد محدود کردنِ پروژه هسته‌ای، در برابر افکارعمومی مردم ایران اعتراف کند. تیم دیپلماسی ولی‌فقیه، در پشت پرده، باهدفِ "تداومِ نظام"، در برابر قدرتِ آمریکا و متحدانش دقیقاً به این تعهدات ویرانگر و ضدملی از موضع ضعف تن داده است، و آن را نمی‌تواند برملا کند. دروغ گفتن و پنهان‌کاری در برابر مردم  در کشور ما به‌هیچ‌وجه پدیده نویی نیست، و دغدغهٔ دولت روحانی در ارائهٔ تصویری برخلاف واقعیت‌ها را صرفاً به‌دلیل اعتراض "دلواپسان" پر سروصدایی ‌مانند حسین شریعتمداری نسبت به توافق‌نامه هسته‌ای نمی‌توان دانست. حقیقت این است که، تصمیم به‌پذیرشِ خواست‌های ایالات‌متحده و متحدان آن در بالاترین سطح تصمیم‌گیری‌های کلان رژیم گرفته شده است. برای مثال، بنا به گفتهٔ امامی کاشانی، خطیب نماز جمعه تهران (۱۴ فروردین‌ماه): " مذاکره‌کنندگان طبق فرموده مقام معظم‌رهبری در مورد نرمش قهرمانانه عمل کردند." علی خامنه‌ای و سران جناح‌های قدرت، پشتیبان مذاکرات هسته‌ای و جلسه‌های محرمانه با آمریکا بوده‌اند و خواهند بود، زیرا بقایِ "نظام" به این فرایند بستگی دارد، و مهم‌تر اینکه، آنان می‌دانند که باید با آمریکا به تعامل برسند، و نیز درک می‌کنند که این تعامل از موضع ضعف است، بنابراین، به‌پذیرشِ شرایط دیکته‌شده از سوی آمریکا و متحدانش ناگزیرند. باند "دلواپسان"- که در تحلیل نهایی همان دارودسته ذوب‌شدگان در ولایت‌ و مخلصان خامنه‌ای‌اند، عامل تعیین‌کنندهٔ تحول‌های آینده نمی‌توانند باشند. سخنان آیت‌الله شاه (عضو مجلس خبرگان) در نماز جمعه سمنان (۱۴ فروردین‌ماه) مؤید این واقعیت است: "رهبری محور مذاکرات هسته‌ای است... و تحلیلگران باید منتظر دیدگاه معظم‌له بمانند و زودتر از ایشان وارد تحلیل موضوع و روند مذاکرات نشوند. ... سخنان رهبری فصل‌الخطاب است." خدعه گری با برپا کردنِ گردوغبار و توهم‌زایی در افکارعمومی به‌هدفِ پیشبردِ منافع مشترک جناح‌های قدرت، یکی از تخصص‌های ویژهٔ "رهبری" و جناح‌های قدرت در رژیم ولایت‌فقیه است. کما اینکه ظهور پدیدهٔ دولت اعتدال برآمده از همین "وحدتِ" عمل و تخصص ویژهٔ این جناح‌های شکل‌گرفته پیرامونِ "رهبری" است.
ما معتقدیم در میان این گردوغبارپراکنی و تناقض‌گویی‌های بعد از مذاکرات لوزان می‌توان دو عامل تعیین‌کنندهٔ مهم را با مراجعه به مدارک ارائه داده‌شده از جانب وزارت خارجه آمریکا مشاهده کرد و دید چرا و چگونه در روز روشن به مردم کشور ما دروغ گفته می‌شود. نخست اینکه، نه‌تنها از لغوِ یک‌باره و غیرمشروطِ تحریم‌ها سخنی در میان نیست و نخواهد بود، بلکه به‌طورمشخص تنها حرفِ تخفیف مرحله‌ای تحریم‌ها، آن‌هم فقط آن دسته از تحریم‌ها ‌ که به برنامه هسته‌ای مربوط می‌شوند، و در خلال برنامه‌یی طولانی‌مدت که قرار است در توافق‌نامه نهایی (تا ۹ تیرماه ۱۳۹۴) امضاء شود، گنجانده خواهد شد. دوم اینکه، مدارک وزارت خارجه آمریکا بر راستی آزمایی در دوره‌یی طولانی به‌مدت ۱۵ سال تأکید می‌کند، درصورتی‌که در مدارک وزارت خارجه رژیم و در سخنان مقام‌های دولت ایران به جدول زمانیِ برداشتن تحریم‌ها هیچ‌گونه اشاره‌یی نمی‌شود. روشن است که دولت اوباما اهرم بسیار مؤثر تحریم‌ها را به‌زودی و به‌سادگی از معادله‌های تعاملش با جمهوری اسلامی حذف نخواهد کرد. دولت اوباما از موضع قدرت و در مقام برنده قطعی این مذاکرات، جزئیاتِ توافق‌نامه‌یی که باید "فتح‌نامهٔ" لوزان نامیدش را بلافاصله منتشر کرده است تا از این طریق بتواند به جریان‌های هار راست‌گرا در آمریکا نشان دهد که درمجموع منافع امپریالیستی آمریکا را در منطقه خاورمیانه پیش برده است.
حزب توده ایران، در کنار مردم و دیگر نیروهای مترقی کشورمان، از کاهشِ تنش‌های بین‌المللی استقبال می‌‌کند، اما براین نظریم که برخی تحلیل‌گران دربارهٔ محصول مذاکرات لوزان مبالغه می‌کنند و آن را به‌صورت تک‌بُعدی مدنظر قرار می‌دهند. واقعیت این است که در پشت پردهٔ دودِ مذاکرات هسته‌ای- که حسن روحانی اصرار دارد آن را "بازی برد- برد" بنمایاند- مردم کشورمان بازنده بیرون آمده‌اند و خواهند آمد، چون دیکتاتوری حاکم توانسته است در مقابل تضمینِ "تداومِ نظام" و حرکت در راستای  طرح "خاورمیانه جدید" با دولت آمریکا به تعامل برسد.
هم تحریم‌ها مدت‌‌زمانی طولانی ادامه خواهند یافت و هم شدیدترین و عمیق‌ترین نوع نظارت بر صنعت هسته‌ای کشورمان تحمیل شده است و خواهد شد. آمریکا و متحدانش به‌طوربسیار مؤثر و هوشمندانه‌ای توانسته‌اند با بهره گیری موثر از اهرم تحریم ها بر ضد رژیم ولایت‌فقیه، دخالت در امور سیاسی و اقتصادی کشور ما را مدت‌زمانی طولانی به موضوع جلوگیری از "خطر هسته‌ای ایران" گره بزنند.
توجه برانگیز اینکه، در برابر این‌چنین شیوه عریان پایمال شدن حق حاکمیت ملی کشورمان و اینکه باراک اوباما در سخنرانی‌اش به‌طورمشخص بر لغو نشدن یک‌بارهٔ تحریم‌ها تأکید می‌کند و درعین‌حال به مشروط بودنِ لغوِ تحریم‌های دخالت جویانه آمریکا نیز اشاره می‌کند، در مقابل، محمد نهاوندیان، رئیس دفتر رئیس‌جمهور، در نماز جمعه ۱۴ فروردین‌ماه تهران، در روز روشن به‌دروغ مدعی می‌شود که دولت ولایی حق ملت را حفظ کرده است: "دیگر کسی با زبان تحریم با ملت ایران سخن نمی‌گوید." این‌چنین دروغ‌ گفتنی از جانب دولت روحانی مسلماً از سر استیصال و حفظ آبروی علی خامنه‌ای و حسن روحانی است که برداشتنِ غیرمشروطِ کل سامانه تحریم‌ها را پیش‌شرطِ مذاکرات اعلام می‌کردند و حالا باید با سیلی صورت خود را سرخ نگه‌دارند.
تحلیل‌گران پرسروصدای هوادار "کاروان اعتدال"، که برای نمونه، می‌توان در رأس آنان به صادق زیباکلام اشاره کرد، نیز شب پنجشنبه در فیس‌بوک با اغراق محض در مورد "تفاهم هسته‌ای" می‌گوید: "با مسرت بسیار توافق هسته‌ای را به مردم ایران تبریک می‌گویم" ولی در همان‌جا به مردم می‌تازد و می‌گوید:"... اما باکمال تأسف مردمی که برای یک بازی فوتبال آن‌گونه شادمانی می‌کنند، برای این پیروزی و موفقیت هیچ واکنشی نشان ندادند. این بی‌تفاوتی یقیناً به‌واسطه همان عدم آگاهی از ابعاد هزینه‌های هسته‌ای برای کشور می‌باشد." زیباکلام طبق روال معمول دست کشورهای غربی را پاک نشان می‌دهد و مسائل پیچیده بین‌المللی و مخصوصاً نقش آمریکا را به‌صورتی سطحی به عامل‌های ذهنی ارتباط می‌دهد و می‌گوید: " روند موفقیت‌آمیز این مذاکرات درعین‌حال بسیاری از باورهای آمریکاستیزانه و غرب‌ستیزانه رایج در ایران را با پرسش‌هایی فراوانی مواجه خواهد ساخت." ما معتقدیم بین خدعه‌گریِ دستگاه تبلیغاتی رژیم ولایی و این نوع توهم‌زایی از جانب هواداران "کاروان اعتدال" ‌مانند زیباکلام‌ها که در داخل و خارج کشور به‌وسیله بی‌بی‌سی فارسی و صدای آمریکا ترویج می‌شوند آن‌چنان تفاوتی نیست. اگر اولی علی خامنه‌ای را تطهیر می‌کند و مدعی است که جمهوری اسلامی به‌نفع مصالح ملی عمل می‌‌کند، دومی منکر وجود عملکرد ویرانگرانه امپریالیسم و نقش بسیار مخرب آمریکا در تحمیل تحریم‌های دخالت جویانه است. هر دویِ آن‌ها خاک به‌چشم مردم می‌پاشند و هر دوی آن‌ها مسیر خطرناکی را که کشور ما به‌واسطه دادوستدهای پشت پرده بین آمریکا و رژیم ولایی در آن قرار گرفته است را لاپوشانی می‌‌کنند.
حزب توده ایران، به‌همراه دیگر نیروهای مترقی ملی و دموکرات، نگران تحول‌های کلیدی آینده کشور است، تحول‌هایی که به‌طورِ سازمان‌یافته، با بیرون نگه‌داشتن مردم از بحث‌های محوری مطرح در مذاکرات هسته‌ای، و سرکوب نیروهای مردمی افشاگر سیاست بندوبست با امپریالیسم، در چارچوب مذاکرات پشت پرده و داد و ستاد بین سران رژیم ولایی و آمریکا و متحدان آن مهندسی می‌شوند. حزب ما تمام توان خود را در افشایِ واقعیت‌های پشت پرده به‌کار گرفته است، زیرا ما معتقدیم مادامی‌که سیاست کشور ما در چارچوب حکومت ولایت‌فقیه تعیین می‌شود، نمی‌توان با حفظ حق حاکمیت‌ملی به روابط پایدار و احترام متقابل بین ایران و دیگر کشورها دست یافت. رژیم ولایی برخلاف شعارهای پرطمطراق و ضد استکباری‌اش، عملاً میهن ما را به‌لحاظ اقتصادی زیر سلطهٔ آمریکا قرار داده است. اعمال‌نفوذ در تحول‌های سیاسی کشورمان از سوی  آمریکا، روندی بوده است که تبلور کنونی‌اش را در محصول برآمده از مذاکرات لوزان می‌توان به‌وضوح مشاهده کرد.

به نقل از «نامه مردم» شماره ۹۷۰، ۱۷ فروردین ماه ۱۳۹۴

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: