در گرامی داشت
خاطره خسرو گلسرخی
وکرامت دانشیان
گل سرخی که
همیشه شکوفان است
منوچهر بهزادی
به مناسبت سالگرد شهادت خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان
گل سرخی که همیشه شکوفان است
وقتی جلاد نهال زندگی خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان را از
پای در آورد ، مردم به گل سرخ روی آوردند تا از راه تشابه نام هم یاد این
شهیدان آزاده و دلیر را زنده نگاه دارند و هم به آن ستم گری که می خواهد
گلزار ایران را به کویر لوت بدل کند ، خشم و نفرت خود را نشان دهند . و
مردم در این منظور خود موفق شدند . جلادان این نشانه را فهمیدند وکار به
جائی کشید که ساواک به هرکس که به شکلی گل سرخی با خود داشت ، با سوء ظن می
نگریست !
ممکن بود چنین تصادفی در تشابه نام روی ندهد ، در واقع هم چنین تصادفاتی
استثنائی است . دانشیان که همراه گلسرخی به پای تیر اعدام
رفت ، حکمت جو که چون تیزابی زیر شکنجه شهید شد و آن دهها
وصدها فرزندان شایسته خلق که بی دریغ جان خود را در راه آرمان انقلابی خویش
نثار کرده اند ، نام های " عادی " داشته اند . ولی مردم هر وقت امکان و
فرصتی یافته اند ، احساس خود را در باره ی قهرمانان خلق با برجسته کردن یک
شعر ، یک ترانه ، یک نام و هر آن چه که بتواند بیانگر این احساس انسانی
باشد ، بروز داده اند . این سپاس خلق در در برابر فرزندان قهرمان خویش در
عین حال نشانه ی مقاومت و مبارزه است . و همین است که قهرمانان جدیدی را می
پرورد . اگر گل زندگی است ، گل سرخی که مظهر شرف و آزادگی ، نشانه ی مقاومت
و مبارزه است ، همیشه شکوفان است ، زیرا که خلق که زاینده ی شرف و آزادگی ،
مقاومت و مبارزه است ، جاویدان است .
رژیم شاه که برای حفظ سلطه ی شوم و اهریمنی خویش گروه گروه میهن پرستان را
به دادگاه های فرمایشی واز آن جا به زیر شکنجه ویا به پای تیر اعدام می
کشاند ، گاه « مدارک دادگاه پسند » هم برای اثبات " جرم " متهمان در اختیار
دارد . « ثابت می شود » وگاه متهمان خود « اعتراف » می کنند که برای سرنگون
ساختن رژیم شاه ، برای برچیدن بساط ظلم واستبداد به پا خاسته اند ! ولی
اتهام " توطئه برای ربودن افراد خانواده سلطنت " ، که به گروه گلسرخی و
دانشیان وارد شد ، از بیخ و بن بی پایه بود . ساواک با تمام تلاشی که کرد و
دادستان نظامی با تمام «مهارتی » که به خرج داد ، هیچ کدام نتوانستند
کوچکترین مدرک و دلیلی برای اثبات این اتهام ارائه دهند . و دادگاه نظامی
فرمایشی به صورت خیمه شب بازی مسخره ای در آمد . با این همه خسرو گلسرخی
و کرامت دانشیان محکوم به اعدام شدند و شربت شهادت نوشیدند .
چرا ؟
فرمانروایان ستمگر ، با وجود محدودیت فکری طبقاتی خود ، این واقعیت را درک
می کنند که اگر افکار انقلابی امکان نشر داشته باشند ، امکان تبدیل شدن به
نیروی مادی را نیز خواهند یافت و این همان خطری است که موجودیت آن ها را
تهدید خواهد کرد .آن ها این واقعیت را هم درک می کنند که نمونه های مقاومت
، فداکاری و قهرمانی به مبارزان انقلابی ، به خلق پیکار جو نیرو وامید می
دهد ، واین خطر نابودی نظام استثمارگران و ستم گران را تشدید خواهد کرد .
دستگاه جاسوسی ، پیگرد ، زندان ، شکنجه و اعدامی که رژیم شاه بر پاساخته
برای آن است که از نشر افکار انقلابی ، از تبدیل شدن افکار انقلابی به
نیروی مادی جلوگیری کند ، برای آن است که مظاهر مقاومت و مبارزه ی مردم را
یا با وادارکردن به تسلیم و توبه ویا با نابودی جسمی خرد کند ، برای آن است
که امید خلق را به پیروزی آزادی و عدالت به نومیدی مبدل سازد .
گلسرخی
و دانشیان به ندای خلق گوش فرا دادند ، هنر خود را در خدمت خلق
گذاشتند ، وعده های ستمگران آن ها را نفریفت ، شکنجه ی جلادان آن ها را از
پای در نیاورد و حکم اعدام اعتقاد و اراده شان را سست نکرد . گلسرخی در شعر
* فردا * گفته بود :
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان .
گلسرخی
و دانشیان با ایثار جان خود به راه خلق ، به آرمان انقلابی خویش
وفادار ماندند ، و کاری کردند کارستان ! از نظر رژیم ضد خلقی شاه چه جرمی
بالاتر از این ممکن است وجود داشته باشد ؟
ولی فرمانروایان ستمگر وقتی می خواهند با تطمیع وتهدید ، با نیرنگ و زور ،
با زندان و شکنجه و اعدام * خطری * که موجودیت ننگین آن ها را تهدید می کند
، از بین ببرند ، دیگر واقعا در چارچوب محدودیت فکری طبقاتی خود اسیرند .
آن ها نمی توانند درک کنند که با زر و سیم وبا داغ و درفش نمی توان از
تکامل تاریخ جلو گرفت ، که خلق ها با تن خونین از شکنجه ی ستمگران وبا دل
اندوهگین از شهادت همرزمان ، ولی سرانجام به آزادی خود دست خواهند یافت .
گل سرخی که پس از شهادت گلسرخی و دانشیان بیانگر احساس مردم
نسبت به این جنایت رژیم شاه شد ، پیک این فردای آزاد بود .
وبرای آن که خورشید آزادی چشمان ما را با نور درخشان خود زودتر روشن کند ،
پیش از هرچیز و قبل از هرچیز ، یگانگی آزادگان ضروراست . چه زیبا و چه درست
گفته است گلسرخی که :
باید در هر سپیدی البرز
نزدیک تر شویم
باید یکی شویم
اینان هراسشان ز یگانگی ماست .
در سالگرد شهادت خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان وبا یاد همه
ی شهیدان راه آزادی میهن عزیز ما ایران ، بار دیگر پیمان می بندیم که برای
تحقق این یگانگی از هیچ کوششی دریغ نورزیم .
منوچهر بهزادی
منبع : دنیا نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران شماره 8 بهمن
1353
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست