نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2015-01-30

نویدنو  10/11/1393 

 

 

 

فرانسه تحت نفوذ

دیانا جانستون – برگردان : مهرگان

پاریس

قتل های تروریستی  شارلی هبدو فرانسه را در لحظه ای مورد اصابت قرار داد که دولتی نا محبوب و رئیس جمهوری ضعیف دارد ، زمانی که کارخانه ها در حال تعطیلی اند ومشاغل از دست می روند ، زمانی که سیاست اقتصادی فرانسه از سوی المان و از طریق اتحادیه اروپا تعیین می شود و سیاست خارجی آن توسط امریکا و از طریق ناتو تعیین می گردد .  به جز لحظه درمانی گردهم آیی در 11 ژانویه ، کشور احساس می کند در معرض بادهای ستیزه ای قرار دارد که نمی تواند در برابر آن مقاومت کند.

یک تقارن وحشتناک  پایدار در فرانسه وجود دارد . اسرائیل عمدا و پیوسته هر آن چه را  که می تواند برای القا وحشت در میان یهودی های فرانسه ، در راستای فریب دادن این جمعیت مطلوب برای مهاجرت به اسرائیل انجام می دهد . تساهال (ارتش دفاع اسرائیلی ) حمایت سالانه  حرکت در پاریس را حفظ می کند و تعدادی از یهودی های فرانسوی خدمت سربازی را در اسرائیل انجام می دهند .

هم زمان ، دولت به اصطلاح " اسلامی" و نیز "القاعده یمن" و گروه های متعصب وابسته به آن ها به شدت برای سرباز گیری رزمنده ها از داخل جامعه مسلمان ها در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی تلاش می کنند . حدود 1400 جهادگر از فرانسه برای شرکت در جنگ مقدس به سوریه سفر کرده اند . آن ها با چشم انداز قهرمانانه کمک به " ایجاد خلافت" ، نوعی اسرائیل برای مسلمان ها ، سرزمین مقدس احیا شده  فریب خورده اند . 

سربازگیری ناتانیاهو از حمایت رسانه های غربی مانند فاکس نیوز بر خوردار است که با انتشار داستان های وحشیانه نشان می دهد که یهودی ها در فرانسه امنیت ندارند . این به نوبه خود فرانسه را با بایکوت یهودی ها امریکایی ، فاجعه ای در روابط اقتصادی و سیاسی احتمالی تهدید می کند ، که بدون شک در حلقه دولت فرانسه ایجاد وحشت می کند . رهبرهای فرانسه نه تنها شخصا از نزدیک به جامعه یهودی پیوسته اند ، هم چنین از مشاهده رسوایی متهم شدن کشور خود بعنوان " سامی ستیز" وحشت دارند .    

ناتانیاهو با زور راه خود را در صف اول مهمان های ویزه ای که برای احترام یازده ژانویه بزرگ با قربانی های شارلی هبدو به پاریس آمده بودند باز کرد . هولند از این که ناتانیاهو از فرصت برای بازی فلوت زن ابلق استفاده کرد، تا به یهودی های فرانسه بگوید که تنها "خانه" ان ها اسرائیل است عصبانی بود .  اوباما نیز قطعا ، وقتی که مشاهده می کند ناتانیاهو با تحسین دائمی کنگره روبروست در این عصبانیت شریک است . اما هولاند مانند اوباما جرات نمی کند این تجاوز را آشکارا هدف گیرد . 

به همان خاطر ، او جرات نمی کند دخالت مشکوک عربستان سعودی تامین کننده بزرگ نفت و خریدار اسلحه ،یا قطر سرمایه گذار بزرگ ، که هر دو از حامیان افراط گرایی اسلامی هستند هدف قرار دهد . 

احمد داود اوغلو نخست وزیر ترکیه به هولاند گفت که باید با مسلمان ها با مهربانی رفتارشود واز مساجد ان ها حفاظت شود . اما ترکیه هم از اسلام گرایی افراطی در سوریه که مردان فرانسوی را برای تبدیل کردن به تروریست استخدام می کند حمایت می کند  ، و خود ان کشور هم به زور نمونه ای از آزادی و مدارا است . حضور پترو پورشنکو ، که تنها به واسطه بی نظمی ایجاد شده از سوی تیراندازهای نئو نازی در کیف توانست رئیس جمهور اکرایین شود ، نشانه آن بود که فرانسه باید به تحریم های ضد روسی تحمیل شده از سوی امریکا که به فروپاشی اقتصادی فرانسه یاری می رساند بچسبد. 

فشار های خارجی اکنون فرانسه را به جنگی در خاورمیانه می کشانند که نه حاصلی دارد ونه برنده ای .

فضای عدم اعتماد این روز ها ان چنان ضخیم است که  نظریه های " پرچم دروغ" ، که از داستان های عجیب وغریب رسمی تغذیه می کنند در اینترنت موج می زنند . گزارش آن که یکی از بردران کوشی شناسنامه خود را در اتوموبیل جا گذاشت ، آسان کردن تعیین هویت سریع قاتل ها ، به مقوله " شما نمی توانید سر در آورید" تعلق دارد و شما باید فکر کنید که هر پرچم دار دروغی می تواند هر چیز بی اعتبار تری را ابداع کند.  

در آن موضوع هر کسی می تواند در وحله نخست مشاهده کند ، که بی کفایتی انسانی پایان ندارد  و در وحله بعد ببیند که ، وقتی کسانی که در قدرت هستند برای بهره برداری از قوی سیاه حمله می کنند ، ثابت نمی کند که آن ها آن را به راه انداخته اند . آن هایی که داستان را دیکته می کنند ابزارهایی برای بهره برداری از رخ داد ها دارند . همچنان که در مورد یازده سپتامبر ، حکایت رسمی آن است که تروریست ها " خواهان نابود کردن آزادی های" ما بودند ، انگار که دهه ها ویرانی در خاورمیانه ربطی به یازده سپتامبر نداشت . این خطی است که مردم را برای حمایت از جنگ آماده می کند .  

یکی از برادران کوشی ، که به شارلی هبدو شلیک کرد ، و امدی کولیبالی ، که  ترور فروشگاه خواربار کوشر را انجام داد ساعت ها قبل از کشته شدن در حمله های پلیس ، مصاحبه ای تلفنی با تلویزیون بی اف ام انجام دادند . کوشی اظهار داشت که او با تجاوز امریکا در خاورمیانه تحریک شده بود . اقدام او به جهاد با مشاهده ویرانگری امریکا در عراق و عکس های عراقی های شکنجه شده از سوی امریکایی ها در ابو غریب آغاز شد .   

برادران کوشی ادعا کردند از طرف دولت اسلامی در عراق و سوریه ( داعش) عمل می کنند. کولیبالی گفت او دستور های القاعده یمن را اجرا می کند – محل  پرواز درون های متعدد امریکا که تماشاگران بی گناهان بی شماری را کشته است . کولیبالی گفت که پس از گذراندن دوره ای در زندان به خاطر دزدی ، برای تبدیل کردن افراد به جهاد به اطراف مسجد ها چسبیده بود .  

کاملا متقاعد کننده است که انگیزه بنیادی برای حمله به شارلی هبدو نه حتی " انتقام پیامبر" ، بلکه تحت تاثیر قرار دادن ، الهام بخشیدن واستخدام مسلمان ها برای پیوستن به جهاد اکبر برای احیا خلافت در خاورمیانه باشد . شارلی هبدو هدفی راحت با ارزش های نمادین بود . از آن جایی که فاجعه به بالا بردن احساس بیگانگی مسلمان های جوان خدمت می کند ، خطر های هدف استخدام افزایش می یابد .   

فرانسه به انجام اقدام هایی برای محدود کردن ترافیک سفر بین جنگ مقدس در سوریه و فرانسه متعهد است . صحبت های بسیاری از احیا اقتدار و " ارزش های جمهوریت" برای کلاس درس وجود دارد . اما رهبر های فرانسه لازم است نگاه تندی به سیاست خارجی کاملا متناقض خود بیندازند ، و هیچ نشانه ای از توجه به ان وجود ندارد . با به عهده گرفتن رهبری نمادین در جنگ تغییر رژیم در لیبی ، فرانسه آن کشور را به حفره سیاه افراط گرایان اسلامی تبدیل کرد . فرانسه در قتل معمر قذافی همدستی کرد ، که فلسفه "کتاب سبز" او مورد تمسخر غرب بود ، اما آن کتاب تلاشی برای تدارک  یک نسخه روز آمد ( مدرن سازی) ومعتدل اصول اسلامی برای مبارزه با تعصب گرایی اسلامی بود که همیشه دشمن های داخلی او بودند و از مرگ او سود بردند. نابودی لیبی قذافی به دست ناتو فرانسه را وارد جنگ در مالی ، در تعقیب یک دشمن فراری کرد که قذافی آن را کنترل کرده بود .     

فرانسه مانند امریکا تروریسم اسلامی را بعنوان دشمن بزرگ خود بر می گزیند ، در حالی که هر کار ممکن را در راستای رشد و گسترش آن انجام می دهد . حمایت پیوسته از اسرائیل ، حتی در دوران بمباران مرگبار غزه ی بی دفاع ، حتی وقتی که موساد دانشمند های ایرانی  یا عراقی را ترور می کند ، یا حتی زمانی که هواپیماهای جنگی اسرائیلی عمدا کشتی نیروی دریایی امریکا ، یو اس اس لیبرتی را غرق می کنند ،  نشان می دهد که امریکا باید تحت کنترل و نفوذ اسرائیل باشد ، در عین حال نشان می دهد که فرانسه  هم تحت نفوذ اسرائیل و هم تحت کنترل امریکا است . 

بیش از نیم قرن ، غرب به صورت سامانه مندی با دولت های ملی گرای سکولار در خاورمیانه ،که با ناصر در مصر آغاز شد  ،  با در خواست بی نتیجه دموکراسی مدل غربی که فاقد ریشه های اجتماعی مورد نیاز است مخالفت کرده است . اسرائیل همیشه از ملی گرایی عربی وحشت داشت ، چون به صورت بالقوه می تواند فلسطین را در بر گیرد . تعصب گرایی مذهبی به نظر امن تر رسیده است . ملی گرایی عربی امید سیاسی مثبت منطقه بود ، و چون یک باره  آن امید نابود شده است  ، افراط گرایی اسلامی به داخل خلاء حمله می کند. این مبارزه در سوریه ، با سرکردگی فرانسه در مخالفت با بشار اسد ادامه دارد ، که معنی آن ، در عمل ، حمایت کردن از اسلام گرا ها در همان زمانی است که  برای ورود به جنگ علیه آن ها آماده می شود .     

دیوانگی آشکار این وضعیت عکس العمل دولت فرانسه است که به نظر می رسد دیگر قادر به اتخاذ سیاستی به سود منافع ملی خود نیست ، و درجریان های متقاطع " جهانی سازی" دست وپا می زند . 

کفر گویی و هرزه نگاری

فرانسه در حال انباشه شدن از اعلامیه هایی است که اعلام می کنند ما باید به انتشار کارتون های مدل  شارلی هبدو حمله کننده به مسلمان ها ادامه دهیم ، در غیر این صورت ما با مطالبات اسلامی محاصره خواهیم شد . برای دفاع از آزادی خود باید اثبات کنیم که از انجام آن نمی ترسیم .  

آدم برای داشتن یک روح مذهبی قطعی به جدی گرفتن کفر گویی نیاز دارد . اما این کلمه صریحا برای من معنایی ندارد .

کفر گویی به معنی چیزی است که اگر شما جرات خشمگین کردن خدای خود را دارید ، که نسبت به آن هشدار داده است این امر شما را به زحمت عمیقی دچار خواهد کرد . 

اما توهین به خدای کس دیگر کفر گویی نیست . تاثیری روی رابطه شما با خدایتان ندارد ( که به معنی کفر گویی است ) بلکه به رابطه با  افراد دیگری که به خدایی که شما توهین می کنید اعتقاد دارند تاثیر دارد .

این تصور که  اقدام به " کفر گویی " علیه خدایی که به آن اعتقاد ندارید هیچ احساسی در من بر نمی انگیزد بسیار جسورانه است . به ویؤه  زمانی که آن خدا خدایی نیست که رسما در جامعه ای که زندگی می کنید پرستش می شود ، بلکه به نوعی خدای اقلیتی منفوراست . به طور قطع ، در اطراف شارلی هبدو ، توهین به اعتقادات اسلامی مطمئن ترین راه برای سرگرم کردن دوستان آدم بود. تصور می شد به فروش نشریه کمک می کند .   

از سوی دیگر ، کشیدن کارتون هایی که توده های مردم را تا حد اقدام به کشتار خشمگین خواهد کرد جسارت امیز تر از " کفرگویی" است . شما همیشه برای ابراز جسارت آزادید . اما احساس عمومی به شما می گوید ارزش آن را از خود بپرسید .

فرضا شما از جنبه هایی از یک مذهب خاص خوشتان نمی آید ، . تمایل دارید با چنین اعتقاد هایی مبارزه کنید . آیا کشیدن کارتونی که میلیون ها نفر را در خشم متحد خواهد کرد راه موثری برای مبارزه با این اعتقاد ها است ؟  اگر نیست ، این امر از نظر عقلانی  دیگر حاکی از سقوط آزاد است . صدای سوت خفیف ، چگونگی جرات من را ظاهر می کند . آیا مهم نیست ؟

راه های بسیار موثر تری برای بحث در باره مدهب وجود دارد . به عنوان نمونه فیلسوفان روشنگری قرن 18  را در نظر بگیریم . توهین های تکرای احتمال بیشتری برای متحد کردن مردم در دفاع از اعتقاد خود به وجود می آورد . این فقط یک ملاحظه عملی  بدون توجه به " آزادی" است

یا به عبارت دیگر ، توهین می تواند تحریک هدفمند صریحی برای به عرصه آمدن معتقدین باشد ، به نحوی که مورد حمله قرار گیرند. این ممکن است انگیزه پنهانی برای ترویج چنین کاریکاتورهایی باشد . تحریک مسلمان ها به دفاع از دین خود ، به شیوه ای که به اکثریت جمعیت ما بصورت کاملا پوچی ضربه زند ، به نحوی که بتوان آن ها را باز هم مورد استهزای بیشتری قرار داد و شاید علیه آن ها اقدام هایی انجام داد – جنگ در خاورمیانه ( در کنار اسرائیل) ، یا حتی اخراج از کشورخودمان ( ایده ای که اکنون مطرح می شود ...)  

در مورد خاص شارلی هبدو ، اکثریت بزرگی از کاریکاتورهایی که "کفر آمیز" تلقی می شوند کاری به باورهای مسلمان ها ندارد ، اما کم وبیش پورنوگرافیک ، نشان دهنده انگاره اندام جنسی مردانه است . حضور آلت مرد " جوک " بود. این ترکیب به مغشوش کردن موضوع گرایش دارد . آیا مسئله " کفر گویی" یا توهین بی مورد است ؟ هر شخص ازاد است هر دو را انجام دهد ، اما آیا این بحثی در باره مذهب یا سقوط آزاد است ؟  

این ظاهرا در باره آخرین شماره شارلی هبدو ، که در 7میلیون نسخه با سوبسید یک میلیون یورویی دولت فرانسه منتشر شد حقیقت دارد . برای این افکار عمومی گسترده ، جلد طراحی شده توسط لوز هنرمند نجات یافته ( رنالد لوز) تصویری از آشتی مسالمت آمیز بود ، تصویر سر مردی دستار پوش را نشان می دهد، صراحتا اشاره به محمد ، در حال افشاندن قطره ای اشک و علامت " من شارلی هستم" زیر جمله " همه چیز فراموش شد". اشک اصیل بود . لوز موقع کشیدن گریه می کرد .همان طور که لوز برخی جزئیات را در مراسم ختم  چارب ( استفن چاربونی) سردبیر شارلی  در روز 17 ژانویه شرح داد ، او و چارب عاشق یک دیگر بودند . اما لوز می خواست همکاران خود را نیز با تصویر جلد بخنداند و آن ها به دفعات خندیدند.چرا ؟ براساس کامنت های اینترنت ، نقاشی یک شوخی داخلی بود ، چون در بر گیرنده دو نمای پنهان الت – علامت تجاری شارلی- بود . این شوخی کثیف خوبی برای بچه های چارلی بود . لوز گفت " ما مثل بچه ایم "      

به محض برگذاری مراسم ختم برای چارب در فرانسه ، شورش هایی در برابر سفارت خانه های فرانسه در کشورهای مسلمان از پاکستان تا نیجریه رخ داد . جمعیت پرچم های فرانسه را به آتش کشیدند ودر الجزیره آشوب به راه انداختند. من مدت های زیادی در الجزیره بوده ام ، به اندازه کافی شاهد جدایی ژرف موجود بین طبقه روشنفکران مدرن ، تحصیل کرده سکولار که آرزوی  رهایی کشور خود ازقید عدم عقلانیت را دارند ، وتوده مردان جوان کم سواد مومن به ساده ترین تفسیر ها از قرآن بوده ام . نبرد دراماتیک و ژرف افکار در الجزیره وجود دارد . روشنفکرانی وجود دارند که با امید به تاثیر گذاری روی هم میهنان خود با شجاعت آشکارا از آته ایسم دفاع می کنند.

مسلمان ها آخرین کارتون شارلی را تکرار توهین های ناپسند هدف مند علیه پیامبر خود– نه تنها کفر گویی ، بلکه یک تصویر پورنوگرافیک " تحریک کننده " - تلقی می کنند  . شورش آن ها در سراسر الجزایر خطری را متوجه روشنفکرانی می کند که در موضع ترویج عقلانیت و سکولاریسم در کشور خود قرار دارند .امنیت آن ها به در حفاظت ارتش بودن بستگی دارد . خشم اسلام گرایی علیه غرب روی تعداد کثیری از سربازهای عادی تاثیر می گذارد ، که می تواند پی آمدهای دراماتیکی داشته باشد .  بلوای چارلی برگ برنده ای به افراط گرایان اسلام گرا علیه نیروهای روشنگری داده است .  

طنز پردازهای شارلی هبدو تا حدی شبیه بچه های بی مسئولیتی بودند که  حین بازی با کبریت خانه را به آتش کشیدند . وشاید خانه های بسیاری را . 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: