نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2015-01-30

نویدنو  10/11/1393 

 

 

 

دست تکان دادن در صف نخست

هجوم وحشت در پاریس

یوری اونری -برگردان : هاتف رحمانی

 

سه تروریست اسلام گرا اگر زنده مانده بودند می توانستند با دیدن آن چه رخ داد به خودشان افتخار کنند .

با انجام دو حمله ( با استاندارد های اسرائیلی کاملا معمولی) وحشت را در سراسر فرانسه منتشر کردند ، میلیون ها نفر را به خیابان ها کشیدند ، بیش از 40 نفر از سران کشورهای جهان را در پاریس گرد هم اوردند . آن ها چشم انداز پایتخت و سایر شهر های فرانسوی را با بسیج هزار ها سرباز و افسر پلیس برای حفاظت از یهودی ها ودیگر هدف های احتمالی تغییر دادند . روزهای بسیاری در راس اخبار دنیا قرار گرفتند. 

سه تروریست ، احتمالا به تنهایی عمل کردند . سه!!!

برای سایر تروریست های احتمالی در سراسر جهان ، این رخ داد باید دست آورد عظیمی به نظر رسد . این واقعه ابتکاری برای افراد وگروه های کوچک برای انجام دوباره همان عملیات ، در همه جا است .

معنی تروریسم جرقه وحشت است . سه نفر در پاریس قطعا به انجام آن موفق شدند. آن ها جمعیت فرانسه را دچار وحشت کردند. و اگر سه نوجوان بدون هیچ معلوماتی می توانند آن را انجام دهند ، تصور کنید 30نفر یا 300 نفر چه می توانند بکنند !

صریحا ، من در تظاهرات عظیم شرکت نکردم. من در طول عمر خود در اعتراض های بسیاری شرکت داشته ام ، شاید بیش از 500 تظاهرات ، اما همیشه علیه قدرت حاکم. من هرگز در اعتراضی به درخواست دولت، حتی زمانی که هدف خیر بود شرکت نکرده ام . این تظاهرات خیلی زیاد مرا به یاد اتحاد شوروی مرحوم ، فاشیست ایتالیا و بد تر از آن می اندازد . متشکرم ، مناسب من نیست . 

اما این اعتراض خاص هم ضد هدف بود . نه تنها ثابت کرد که تروریسم موثر است ، نه تنها حمله های تقلیدی را فراخواند ، بلکه به مبارزه واقعی علیه متعصب ها آسیب وارد کرد .

برای عملی کردن مبارزه ای موثر ، آدم باید اول خود را به پای متعصب ها بیندازد و برای درک نیروی محرکه ای که مسلمان های بومی زاد جوان را به انجام چنین اقدام هایی وادار می کند تلاش نماید . این ها چه کسانی هستند ؟ چه فکری دارند ؟ احساسات ان ها چیست ؟ در چه شرایطی بزرگ شده اند ؟ برای تغییر ان ها چه می توان کرد ؟  

بعد از دهه ها غفلت ، این کار مشکلی است . این کار با نتیجه ای نا مطمئن زمان و تلاش می برد . برای سیاست مدارها راهپیمایی در خیابان در مقابل دوربین ها بسیار آسان تر است . 

و چه کسی در صف مقدم ، با خوشرویی یک فاتح راهپیمایی می کرد ؟

تنها بیبی( ناتانیاهو) خود ما .

او آنجا چه به دست آورد ؟ واقعیت ها در زمان نگارش آشکار شدند . به نظر می رسد او اصلا دعوت هم نشده بود . بر عکس ؛ رئیس جمهور فرانسوا هولاند ، پیام روشنی فرستاد . : لطفا ، لطفا نیا . آمدن تو می تواند نمایش را، به جای فریاد عمومی برای آزادی مطبوعات و دیگر " ارزش های جمهوریت " به همبستگی با یهودی ها تبدیل کند . با این حال ناتانیاهو ، همراه با دو وزیر راست افراطی یدکی آمد .

با جای گرفتن در صف دوم ، او همان کاری را که اسرائیلی ها انجام می دهند انجام داد :  با تنه زدن به یک رئیس جمهور سیاه افریقایی خود را در صف اول قرار داد .

یک بار دیگر ، او دست تکان دادن به مردمی را که در بالکن ها ی مسیر قرار داشتند آغاز کرد . او مانند یک افسر رومی در رژه پیروزی اش خوش رو بود . آدم تنها می تواند احساس هولاند و سایر سران کشور را– که سعی می کردند به طور رسمی جدی و عزادار به نظر برسند -  در این نمایش ننگین تصور کند .

ناتانیاهو به عنوان بخشی از کارزار انتخاباتی اش به پاریس رفت . به عنوان یک کارزار چی کهنه کار ، او می دانست که سه روز اقامت در پاریس ، بازدید از کنیسه ها و ایراد سخنرانی های مغرورانه یهودی ، از یک هفته کار زار لجن پراکنی در کشور بسیار ارزشمند تراست.  

وقتی که هنوز خون چهار کشته شده یهودی در سوپر مارکت کوشر خشک نشده بود رهبران اسرائیل یهودی های فرانسه را به دست کشیدن از فرانسه و بازگشت به اسرائیل دعوت کردند. چون اسرائیل همان طور که همه می دانند ، امن ترین جای جهان است !

این تقریبا یک واکنش اتوماتیک حریص صهیونیستی بود . یهودی ها در خطرند . تنها بهشت امن آن ها اسرائیل است . شتاب کنید و بیایید . روز بعد روزنامه های اسرائیلی با شادمانی گزارش کردند که در 2015 بیش از 10.000 یهودی فرانسه با رشد آنتی سمیتیسم  برای زندگی به اسرائیل خواهند آمد . 

ظاهرا اندکی آنتی سمیتیسم (یهود آزاری) در فرانسه و سایر کشور های اروپایی وجود دارد ، اگر چه شاید کمتر از اسلام هراسی . اما مبارزه بین یهودی ها وعرب ها در خاک فرانسه کاری به یهود آزاری ندارد . بلکه مبارزه ای صادر شده از افریقای شمالی است . 

زمانی که جنگ آزادی بخش الجزایر در سال 1954 آغاز شد ، یهودی ها مجبور شدند سمتی را انتخاب کنند . تقریبا همه تصمیم گرفتند از قدرت استعماری ، فرانسه ، علیه مردم الجزایر حمایت کنند .

آن حمایت یک پیش زمینه تاریخی داشت . در 1870 ، وزیر دادگستری فرانسه ، آدولف کرمی ، که اتفاقا یهودی بود ، به همه یهودی های الجزایری حق شهروندی فرانسوی اعطا کرد، و آن ها را ازهمسایه های مسلمانشان جدا کرد .

جبهه رهایی بخش الجزایربرای کشاندن یهودی های محلی به سوی خود خیلی تلاش کرد . من اطلاع دارم چون به نوعی درگیرآن بودم .سازمان زیر زمینی آن ها در فرانسه از من درخواست کرد تا یک گروه حمایت اسرائیلی  در راستای متقاعد کردن هم کیشان الجزایری خود راه اندازی کنم . من کمیته " اسرائیلی برای الجزایر آزاد" را تاسیس کردم و مطالبی را که توسط جبهه رهایی بخش الجزایر در تلاش برای جذب یهودی ها آن جا  استفاده می شد منتشر می کردم .

یهودی های محلی ، بی خودی به شهروندی خود افتخار می کردند و وفادارانه از استعمار گر ها حمایت می نمودند. سرانجام ، یهودی ها در سازمان ارتش سری ، سازمان زیر زمینی فرانسویOAS  که مبارزه ای خونین را علیه مبارزان آزادی هدایت می کرد جایگاه برجسته ای یافتند. نتیجه آن که زمانی که روز تصفیه حساب فرا رسید ، همه یهودی ها عملا همراه با فرانسوی ها  از الجزایر گریختند . آن ها به اسرائیل نیامدند. تقریبا همه آن ها به فرانسه رفتند. ( بر خلاف یهودی های مراکش و تونس ، بسیاری از آن ها عموما عازم اسرائیل شدند . فقرا و کم سواد ها اسرائیل را انتخاب کردند، در حالی که تحصیل کرده های ممتاز در فرانسه به فرانسه وکانادا رفتند.) 

آن چه امروز ما شاهد آنیم ادامه این جنگ بین مسلمان ها و یهودی ها در خاک فرانسه است . همه "چهار" یهودی کشته شده در حمله اسم های شمال افریقایی داشتند و در اسرائیل به خاک سپرده شدند .

البته نه بدون زحمت . دولت اسرائیل برای دفن کشته شده های فرانسه در اسرائیل فشار زیادی بر خانواده های آن ها وارد کرد . آن ها خواهان دفن آن ها در فرانسه ، نزدیک خانه های خود بودند. خانواده ها ،نهایتا پس از مقداری چانه زنی بر سر نرخ قبرها پذیرفتند.

معروف است که می گویند اسرائیلی ها مهاجرت را دوست دارند ونه مهاجر ها را . آن گفته دقیقا در مورد مهاجر های جدید " فرانسوی" صدق می کند. در سال های اخیر ، جهانگرد های فرانسوی به تعداد زیادی به اسرائیل می آمدند. آن ها اغلب خوش آیند نبودند . به ویژه زمانی که آن ها خرید آپارتمان در نمای دریای تل آویو را اغاز کردند و آن ها را بعنوان نوعی بیمه خالی رها کردند ، در حالی که افراد جوان بومی نه می توانستند و نه از عهده خرید یا اجاره آپارتمان ها در مناطق شهری بر می امدند. به ویژه همه این جهانگرد های " فرانسوی" و مهاجر ها منشا افریقای شمالی دارند .    

وقتی از آن ها پرسیده می شود چه چیزی شما را به اسرائیل می کشاند ، پاسخ یکسان ان ها یهود آزاری است . این پدیده جدیدی نیست . بعنوان یک واقعیت ، اکثریت عظیم اسرائیلی ها ، خود یا والدین یا پدر ، مادربزرگشان به خاطر یهود آزاری به اسرائیل رانده شدند .

دو عبارت – یهود آزاری و صهیونیسم – تقریبا هم زمان ، در اواخر قرن نوزدهم متولد شدند. تئودور هرزل ، بنیان گذار جنبش صهیونیست ، ایده های خود را زمانی که بعنوان رابط خارجی روزنامه وینی در دوران دریفوس در فرانسه کار می کرد ، زمانی که یهودی ستیزی زهر آگین در فرانسه به اوج خود رسید پرورش داد . ( یهود ازاری "سامی ستیزی" ، البته بی مسما است . عرب ها سامی هستند. اما عبارت عموما به معنی متنفر از یهودی به کار می رود )  

بعدا ، هرزل به رهبر های حراف سامی ستیز روسیه و جاهای دیگر ، با درخواست کمک و قول از آن ها برای دست بر داشتن از یهودی ها ابراز علاقه کرد . میراث خواران او هم چنین کردند . در سال 1939 ، ایرگون زیر زمینی  برای  یورش به فلسطین با کمک ژنرال های عمیقا سامی ستیزی ارتش لهستان طراحی ومسلح شد . آدم ممکن است تعجب کند که اگر هلوکاستی وجود نداشته بود  کشور اسرائیل  چگونه می توانست در سال 1948 موجودیت یابد . اخیرا ، یک ونیم میلیون یهودی روس با سامی ستیزی به اسرائیل رانده شدند . 

صهیونیسم در اواخر قرن نوزده بعنوان پاسخ مستقیم چالش سامی ستیزی متولد شد . پس از انقلاب فرانسه ، ایده های ملی جدید سراسر کشور های بزرگ و کوچک اروپا را فرا گرفت ، وتمام جنبش های ملی کم و بیش سامی ستیز بودند .

اعتقاد بنیادی صهیونیسم آن است که یهودی ها جایی غیر از کشور یهودی نمی توانند زندگی کنند ، چون پیروزی سامی ستیزی در همه جا گریز نا پذیر است . بگذار یهودی های امریکایی در آزادی ورفاه خود خوش باشند – دیر یا زود این خوشی به پایان خواهد رسید . آن ها مانند یهودی های همه جای خارج از اسرائیل محکوم به فنا هستند .

خشم جدید در پاریس تنها این اعتقاد بنیادی را تایید می کند. دراسرائیل دلسوزی واقعی بسیار اندک اما یک احساس پنهان پیروزی وجود داشت . عکس العمل حریصانه اسرائیلی های عادی " ما به شما گفته بودیم !" و نیز" سریع بیایید ، قبل از آن که دیر شود" است .

من همیشه برای توضیح به دوستان عرب خود سعی کرده ام بگویم که : سامی ستیز ها بزرگترین دشمن های خلق فلسطین هستند. سامی ستیزها به رانده شدن یهودی ها به فلسطین کمک کرده اند ، و اکنون همین کار را دوباره انجام می دهند. و برخی از مهاجر های جدید قطعا ورای خط سبز در سرزمین های اشغالی فلسطین در زمین های ربوده شده عربی مستقر خواهند شد . 

واقعیت آن است که اسرائیل از حمله پاریس که منجر به آن شده است که برخی رسانه های عرب باور کنند که کل موضوع در واقع اجرای یک" پرچم دروغ" است بهره برداری می کنند. بنا بر این ، در این مورد ، مرتکبین عرب واقعا توسط موساد اسرائیل منحرف شده بودند .

پس از جنایت ، اولین پرسش آن است که چه کسی از آن بهره می برد ؟ آشکارا ، تنها برنده این خشم اسرائیل است . اما گرفتن این نتیجه که اسرائیل پشت سر جهادگران مخفی می شود کاملا بی معنی است .  

واقعیت ساده آن است که تمام جهادگرایی اسلامی در خاک اروپا تنها به مسلمان ها اسیب می زند.  متعصب های تمام مارک ها عموما به بدترین دشمن های خود یاری می رسانند . سه مرد مسلمانی  که مرتکب حمله در پاریس شدند قطعا لطف بزرگی به بنیامین ناتانیاهو کردند.

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: