نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-12-25

نویدنو  04/10/1393 

 

 

 

آیا چپ اسرائیلی می تواند قدرت را باز پس بگیرد؟

یوری اونری – هاتف رحمانی

روز دوشنبه پارلمان نوزدهم ، کمتر از دوسال پس از انتخابش به انحلال خود رای داد . آن روز برای بسیاری از اعضای پارلمان روز غم انگیزی بود ، یک نوع خود کشی سیاسی . آن ها هیچ شانسی برای انتخاب مجدد ندارند. برخی از آن ها چنان فراموش شدنی هستند ، که من اسامی یا چهره های آن ها را نمی شناسم.

روز بعد یک بمب سیاسی در اخبار تلویزیون ها منفجر شد . کانال 10 تلویزیون – نسبتا لیبرال تر از سایر کانال ها – نتیجه نظر سنجی سریع یک ناظر انتخابات محترم را منتشر کرد .

نتیجه ها غافلگیر کننده بودند .

نتیجه اول آن بود که حزب کارگر ، پس از اتحاد خود با" جنبش" تیزیپی لیوینی ، بزرگترین حزب پارلمان بعدی خواهد بود. اسرائیلی ها به نفس نفس افتادند. چی ؟ کارگر؟ حزبی که در نظر بسیاری مرده متحرک است ؟

البته ، این تنها یکی از صدها نظر سنجی پیش از روز انتخابات در 17 مارس 2015 است . با این حال نتیجه ها تاثیر خود را دارند. ( دو نظر سنجی دیگر پس از آن نیز نتایج را تایید کردند.)    

نتیجه دوم آن که لیکود ،که در جایگاه دوم قرار دارد، می تواند دقیقا همان تعداد کرسی را که دارد به دست آورد خواه تحت هدایت ناتانیاهو باشد یا گیدئون سا آر به چالش کشنده معروف او ، یک کارگذار نا محبوب حزب ( وکارمند سابق من ) . بعنوان وزیر کشور ، او اساسا در تعقیب پناه جویان افریقایی برتری یافت .( و در لحظه آخر مبارزه ، ساآر خود را تسلیم ناتانیاهو کرد.)

آیا امکان دارد ؟ ناتانیاهوی کبیر ، "بی بی شاه" مجله تایم ، دیگر جذابیت رای ندارد ؟ 

یائیر لاپید ، قهرمان انتخابات گذشته ، به نیمی از اندازه خود کاهش یافت . مانند گرداب در کتاب جوناح ، " که  درشبی ظاهر  و در شبی نا پدید شد  ".

اما حس واقعی نظر سنجی چیز دیگری بود : اگرچه ناتانیاهو هنوز در راس لیست ارائه شده برای نخست وزیری قرار دارد ، اما آمدن ایزاک هرزوگ ، رهبر حزب کارگر ، به این نزدیکی هیچ تفاوتی ایجاد نمی کند؟   

تنها یک ماه پیش ، چنین نتیجه ای می توانست شوخی مضحکی به نظر رسد . در آن زمان ، ناتانیاهو ریاست غیر قابل حمله ای داشت ، که بر سر همه کوتوله های اطراف سنگینی می کرد . عقل قرار دادی تصور می کرد که " هیچ کس دیگری وجود ندارد"

اکنون وجود دارد . هرزوگ ! هرزوگ ؟

هرزوگ کلمه المانی برای دوک است . ایزاک ،که معمولا بوجی نامیده می شود ( به خاطر آن که مادرش او را در کودکی به همین نام می خواند) ، در واقع منشا اشرافی دارد .

پدربزرگ او ، ایزاک هرزوگ ( که (نوه) طبق سنت یهودی بعد از او آن نام را گرفت ) ، خاخام اعظم ایرلند بود . او آن چنان آوازه خوبی داشت که در دهه 30 برای ریاست خاخام اشکنازی فلسطین دعوت شد . او ( به طور نسبی) لیبرال تلقی می شد .  

چایم ، پسر او در انگلستان تحصیل کرد ، بعنوان یک بوکسور معروف شد و در جنگ جهانی دوم به ارتش بریتانیا پیوست . او زمانی که با سوزان امباش ، دختر یک خانواده ثروتمند یهودی محلی آشنا شد بعنوان افسر اطلاعات در مصر خدمت می کرد .

دو دحتر امباش شنبه ها برای آوردن افسرهای یهودی به خانه برای صرف غذای شابات به کنیسه می رفتند. در یک روز شابات آن ها دو افسر را آوردند – یکی چایم هرزوگ و دیگری اوبری (اببا) ابان . آن ها با آن افسر ها ازدواج کردند. 

در جنگ 1948 ، چایم هرزوگ بعنوان افسر اطلاعات به ارتش جدید اسرائیل پیوست ، و عاقبت ژنرال و رئیس اطلاعات ارتش شد . او با ترک ارتش چیزی را که به بزرگترین و ثروتمند ترین شرکت قانونی در کشور تبدیل شد بنیاد گذاشت .

اما روزهای درخشان واقعی او در جنگ شش روزه پدیدار شد . به مدت سه هفته ، اسرائیل از قربانی حمله ای شدن به شدت نگران بود . برخی ها از آمدن هولوکاست دوم صحبت می کردند. در طی آن دوران ، ژنرال هرزوگ برنامه روزانه ای در رادیو داشت و با هوشیاری ، تحلیل های معقول ، بدون کم ارزش شمردن خطر پیش رو یا مبالغه در مورد آن موفق شد افکار عمومی را آرام کند .

مردم پاداش اورا با ریاست کشور دادند. در این مقام ، او بیشتر بریتانیایی بود تا اسرائیلی. یک نمونه : زمانی که من از سوی تمام سران کشور بایکوت شده بودم ،از دعوت به یک ناهار خصوصی با او در اقامتگاه ریاست جمهوری غافلگیر شدم . ما بدون هیچ موضوع خاصی گفتگوی خوش آیندی داشتیم . او فقط می خواست مرا بشناسد .

من از آن فرصت برای درخواست دخالت او در ترتیبات امنیتی فرودگاه بن گوریون استفاده کردم ، که شهروند های عرب پیوسته به صورت فردی انتخاب و به شکل تحقیر آمیزی مورد بازجویی قرار می گرفتند (و می گیرند). ( او قول داد ، اما هیچ چیز دیگری نگفت .)

تصادفا من ناهار مشابهی با برادر او ، یااکوف ،که  آن زمان رئیس دفتر نخست وزیر بود داشتم . از دو برادر یااکوف با هوش تر به نظر می رسید . از آن زمان  تاکنون من راه حل دو کشور را موعظه می کنم که در آن زمان در اسرائیل و سراسر جهان کاملا رد شده بود . در طی ناهار یااکوف گفت مایل است دلایل مرا برای این راه حل بشنود ومرا سوال پیچ کرد – باز هم گرایشی بریتانیایی تر از اسرائیلی . مقام های ارشد اسرائیلی با افراد اپوزیسیون رادیکال صحبت نمی کنند. 

ایزاک هرزوگ هم قبل از انتصاب به دبیری کابینه در اطلاعات ارتش خدمت می کرد . با پیوستن به حزب کارگر ، مانند پدر خود ، او به عضوی از پارلمان و وزیر در چندین وزارتخانه کوچکتر تبدیل شد .

 هرزوگ 54 ساله ریز نقش ، با چشم های آبی و چهره ای زیبا بیشتر بریتانیایی به نظر می رسد تا اسرائیلی. او به آرامی صحبت می کند ، به شیوه معتدلی خود را بیان می کند و هیچ دشمنی ندارد . او بسیار متفاوت از سیاست مدارهای تیپیک اسرائیلی است .  

او وقتی که یکی از این سیاست مدارهای تیپیک را برای ریاست حزب کارگر شکست داد همه را شگفت زده کرد . شلی یاچیمویچ ، گوش خراش ، حراف و جنگجو ، سوسیالیستی ثابت قدم  است که در لگد کردن پنجه پای افراد تردیدی به خود راه نمی دهد . او با بسیاری از همکاران خود هم تضاد داشت و رای نیاورد. بوجی رهبر حزب و به صورت خودکار " رهبر اپوزیسیون" شد ، عنوان و وضعیتی طبق آیین نامه برای رئیس بزرگترین حزب مخالف .  

یکی از شوخی های کوچک سیاست ها : زمانی که ناتانیاهو لاپید را بر کنار کرد ، هرزوگ نزدیک بود تقریبا عنوان و امتیاز های وابسته به آن را از دست بدهد ، چون  دسته پارلمانی لاپید بزرگتر از حزب است . چون کنست خود را منحل کرد ، لاپید نمی تواند عنوان را به ارث برد .

بنا به درخواست رهبری حزب ، هرزوگ وقت را برای اعلام خود بعنوان نامزد نخست وزیری از دست نداد . این نامزدی عموما با خنده ملیحی مواجه شد .

اکنون ، برای اولین بار این نامزدی امکان پذیر ، نه به هیچ وجه ، محتمل به نظر می آید ، بلکه غیر ممکن ممکن شده است . غیر قابل تصور ، قابل تصور .

این در نوع خودش انقلابی است . 

در طی سال های گذشته ، رسانه های اسرائیلی با این فکر که " اسرائیل به راست حرکت می کند". که ناتانیاهو ، به همان میزانی که بد است ، برای کسانی که خواهان کامیابی حتمی او هستند – فاشیست های آشکار ، جنگ طلب ها ، عرب خور ها -  برتر است اشغال شده بوده است.

بیان آن که چپ تمام شده است ، مرده است ، مرحوم شده است  تقریبا مدروز شده بود . در میان تحلیل گران ، به ویژه در میان چپ گراها خوار شمردن چپ و باقی چپ گراها اجباری شده است  . نمی توانند ببینند چه اتفاقی رخ می دهد . پرورش توهم . سوت زدن در تاریکی .

و یک باره برای چپ فرصتی– فرصتی بعید ، اما فرصتی بی چون وچرا –برای کسب قدرت وجود دارد. 

چرا ؟ چه چیزی رخ داده است ؟

ساده ترین توضیح آن است که مردم از "بی بی" سیر شده اند. ناتانیاهوآدمی است که سیر شدن از او ساده است . در حقیقت ، قبلا برای او اتفاق افتاده است . زن او سارا ، که عموما دوست داشتنی نیست نمی تواند کمکی به حال او بکند.

اما ، من اعتقاد دارم ، مسئله عمیق تر است . نظر سنجی نشان می دهد که لیکود با سر نامزد دیگری هم وضعیت خوبی نخواهد داشت . آیا لیکود تاثیر خود را از دست داده است ؟ 

دو عامل به این امر کمک کرده اند:

نخست ، موشه کاهلون . نمونه تنومند و محبوب لیکود بین هم سالان خود بود  ، که به ناگهان حزب را ترک کرد . هیچ دلیلی هم ارائه نشد.

به عنوان وزیر ارتباطات ، یک وزارتخانه خیلی کوچک ، کاهلون بی اندازه محبوب شده بود . او از بازرگان های مهم صنعت موبایل تعهد گرفت ، انحصار آن ها را شکست ، رقابت را نهادینه کرد و قیمت ها را به نصف رساند . چون تصور یک اسرائیلی جوان – مرد یا زن – بدون چسباندن یک تلفن موبایل به گوش خود مشکل است ، او قهرمان شد .   

اکنون کاهلون ، دو ماه جوانتر از هرزوگ ، اعلام کرده است که در حال ایجاد حزب جدیدی است . آن حزب "کولانو" ( ما همه) خوانده می شود . اگر چه حزب هنوز هیچ نامزدی ندارد ، اما پیشاپیش در نظر سنجی با 10 کرسی مجلس ظاهر می شود – عموما مورد حمایت رای دهنده های سابق لیکود . 

این امر به دلایل بسیار اهمیت بسیار بالایی دارد . اول ، حوزه های رای بنیادی لیکود را یهودی های شرقی تشکیل می دهند ، اگر چه مناحیم بگین ، ناتانیاهو و همکاران آن ها اشکنازی بودند وهستند. کاهلون همان طور که می دانید شرقی است : والدین او اهل طرابلس لیبی هستند ، آن ها سه فرزند دارند ، موشه در یک شهرستان فقیر مهاجر نشین بزرگ شد .

شکستن تسلط لیکود بر جامعه شرقی به شدت اهمیت دارد . به ویژه کاهلون از بگین بعنوان رهبری یاد می کند که تمام صحرای سینا را برای صلح با مصرتسلیم کرد . "لیکود معتدل" او می تواند کل تعادل بین راست و چپ مرکز را در کنست بعدی تغییر دهد . و فراتر از همه آن چیزی است که به حساب می آید . 

دلیل دوم : حزب"خانه یهود" دست راستی مذهبی – ملی بنت ( برخی ها می گویند فاشیست ) حتی با گرفتن رای از لیکود در حال قدرت گیری است. نفتالی بنت ، آرام ، مهربان ، با کوچکترین کیپه (کلاه یهودی) روی زمین بر سر ، متقاضی آرای سکولارها هم هست .

حزب های ارتودوکس ، به صورت سنتی کلید را حفظ می کنند. چون نه نگران چپ هستند ونه راست ، و به هیچکس جز خودشان مدیون نیستند ، می توانند انتخاب نمایند .   

مدت طولانی ان ها متحد های حزب کارگر بودند. در طی چند دهه گذشته ، آن ها متحد های خودکار راست بودند . پس از آخرین انتخابات ، ناتانیاهو ، آن ها را به خاطر لاپید افراطی سکولار رها کرد . آن ها اکنون اماده انتقام هستند. چون هرزوگ نوه یک خاخام ارشد است ، پاک است .

هرزوگ اولین موفقیت را با تشکیل لیست مشترک با تزیپی لیونی در کارزار جاری کسب کرد . الان لازم است که او شتاب را حفظ و با لاپید ، کاهلون و مرتس - احتمالا - متحد شود . در صورت موفقیت در این انتخابات ، او باید دست هایش را به سوی ارتودوکس ها وعرب ها هم درازکند.

هفته پیش من این چشم انداز را ترسیم کردم . این هفته آن چشم انداز با گام های کوچک اما مهم به سوی تحقق پیشرفته است .

آیا دوک می تواند شاه شود؟ خوب ، این چیزی است که کتاب های تاریخی به ما می گویند .

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: