نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-12-04

نویدنو  13/09/1393 

 

 

 

 

ریشه مشروعیت گفتمان داعش

سمیه غوشی – برگردان : علی سرداری

 

ایالات متحده و اروپا، با تجدید و تحکیم اتحاد کهن با شیخ های خلیج (فارس) و رژیم های مستبد عرب، برای خنثی کردن تغییرات سیاسی دموکراتیک، و کودتاهای نظامی پیامی واضح و پرطنین خطاب به عرب ها ابراز داشته اند: “صندوق های رای برای شما نیست! استفاده از این صندوق ها برای ایجاد تغییر بیهوده است. نتایج این صندوق ها را به راحتی می توان نادیده گرفت و پایمال کرد. خشونت و انتقام راه خروج از وضعیت غم افزای شماست.” هیچ چیز بیش از این نمی توانست اعتماد و مشروعیت به گفتمان داعش و هدفها ستیزه جویانه‌اش ببخشد.

از زمانی که با اعلان آتش پس جنگ جهانی اول و عقب نشینی ترک های عثمانی در مقابل بریتانیا و فرانسه، نقشه ی خاورمیانه بر اساس قرارداد سایکس-پیکو ترسیم شد،هیچگاه، حتی در روزهای اوج ناسیونالیسم پان عربی نیز مرز دولت های عربی به چالش کشیده نشد.


جاه طلبی واقدام نسنجیده صدام حسین در مورد کشور همسایه‌اش کویت به فاجعه‌ای منجر شد که با سرنگونی رژیم بعث و مرگ خودش پایان پذیرفت. اما دو دهه بعد، مجموعه ای پیچیده و کوچک، توانسته به آن چیزی دست یابد که ارتش توانمند عراق در سال
۱۹۰۰ از دستیابی به آن بازماند. “داعش” که سلطه ی خود را بر مناطق وسیعی از عراق و سوریه اعلام کرده است، به شکلی موثر مرز مستحکم و طولانی مدت بین دو کشور را از میان برداشته است، و بدین ترتیب پرچم اولین مبارزه ی موفقیت آمیز علیه قرارداد سایکس-پیکو را به اهتزاز در آورده است.


تاریخ مملو از سازمان های تندرو و پیچیده‌ای  است که بر اساس اندیشه‌های دینی و غیر دینی منحرف بنا شده‌ و اهداف مجرمانه را دنبال کرده‌اند. داعش از این نظر نه استثناء و نه بی سابقه است. آنچه این سازمان را تفکیک می کند؛ نه تعصب آن و نه روش های ضد انسانیش ،بلکه ظهور ناگهانی و سرعت شگفت انگیز گسترش قلمروهایش است. در فاصله ی چند ماه،این سازمان که زمانی در حاشیه قرار داشت به جایی رسیده که صحنه ی مرکزی سیاست بین الملل را متوجه خود کرده‌ و موجودیت تمامی حکومت ها و دولت های محلی را تهدید کرده و می کند و جغرافیای سیاسی قدیمی را بازتعریف کرده است، و حتی موجب شده که دشمنان قسم خورده، حول هدف یک پارچه شکست داعش گرد هم بیایند،از ایران و قطر تا آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج [فارس].

تسلط غیر منتظره

تقسیرهای بی انتها از اصول دینی غیرعقلانی ، گرایش های تکفیری، خشونت و وحشی گری زیر پرده دین که توسط داعش اعمال می‌شود؛ برای فهم تسلط غیر منتظره و گسترش سریع این گروه بی فایده است.


برای درک این موضوع باید به ژئوپلیتیک درحال دگرگونی منطقه توجه کرد. آنچه به داعش – و دیگر گروه های خشونت طلب و آشوبگر شبیه آن – سرعت بخشید و فضا را برای گسترش آن فراهم کرده و می‌کند؛ خلأ استراتژیک و سیاسی ای است که بخاطر فرو کش کردن نفوذ آمریکا در خاورمیانه، و به ویژه در شرق عربی، به وجود آمده است.


ایالات متحده دیگر توان سازماندهی حوادث این بخش حساس از جهان را ندارد. حملات پیشگیرانه و خودنمایانه نومحافظه کاران آمریکا به دو شکست نظامی پی در پی و عقب نشینی های عجولانه منجر شد.


درنتیجه حد و حدود، قدرت نظامی آمریکا در مقابل چشم همگان آشکار شد. آمریکا در سایه ی قدرت نظامی برترش، توانست رژیم ها را سرنگون کند و ساختارهای موجود را از بین ببرد، اما به شکل نگران کننده‌ای در بازسازی دوباره ی آنها ناتوان و ناکارامد بود. خلاء قدرت پس از خروج ایالات متحده از کشورهای منهدم شده، خاک حاصلخیزی، از یک سو برای رشد گروه های خشونت طلب و افراط گرا، و از سوی دیگر، برای درگیری های متقابل قومی و فرقه ای ایجاد کرد.
شوخی دیگر ماجرا این است که آمریکایی ها هم اکنون خود را مجبور به بازگشت به خاورمیانه‌ای می بینند که زمانی که از آن عقب نشینی کردند تا در مقابل خطر فزاینده ی چین و چالش های ثروت و نفوذ آن در شرق مقابله کنند. اما آمریکای تحت رهبری اوباما ابداً شبیه آن آمریکایی نیست که ناوهای نظامی خود را یک دهه پیش علیه “صدام حسین” بسیج کرد. امروز، این آمریکا با بی رغبتی رد پای خود را به سمت همان میدان نبرد پی می گیرد، در حالی که شکسته، مجروح و پر از احتیاط است.


خلأ ژئوپلیتیکی که با فرو کش کردن قدرت آمریکا پس از جنگ افغانستان و عراق آشکار شد، با انقلاب سوریه آشکارتر گشت، چرا که آمریکا و متحدان خلیجی اش از آفرینش یک پایان قطعی به نفع خود بازماندند،و برای کسب تسلط و نفوذ، با نومیدی دررقابت با ایرانی ها و روس ها قرار گرفتند و همچون عراق، گروه های ستیزه جو و رادیکال به سرعت تلاش کردند تا خلأ سیاسی حاصله را پرکنند، و در نارضایتی فرقه‌ای دیرینه‌ای که بخشهای وسیعی از عراق را در برگرفته بود، جای پایی سفت و ایده آلی یافتند .

ترکیب جمعیتی پیچیده

امروزه ناطر انفجار ترکیب بندی های جمعیتی پیچیده‌ی جامعه‌ی عرب هستیم. در روزگار استعمار، رؤسای محلی، تنش های بین پیکربندی های سنتی و متعدد اجتماعی، مذهبی، فرقه ای، قبیله ای و قومی این جامعه را به وسیله سیاست بازدارندگی، رقیق سازی، یا سرکوب، مدیریت می کردند. این نقش را متعاقباً حکومت های پسا استعماری در چارچوب فرایند تحمیل نادرست مدرنیزاسیون و زیر پرچم یک هویت ملی آسیپ پذیر و ضعیف به عهده گرفتند.


در این میان ما شاهد فروپاشی ساختارهای سیاسی پسااستعماری در کشورهایی همچون لیبی، عراق، سوریه، و یمن هستیم که در میانه پیوندها و هویت های سنتی، بار دیگر پایه های خویش را محکم کردند، اما این بار به شکلی خشن و خونبار.سنی ها، شیعه ها، کردها، عرب ها، مسلمانان، و مسیحی ها،همگی درصحنه ای مخوف از خودآزاری احمقانه، به جان یکدیگر افتادند.
در چنین فضای دشمنی دیوانه‌واری است که هرج و مرج اجتماعی و بحران سیاسی، سبب رشد افراط گرایی اسلامی و گرایش های تکفیری می‌شود. ستمهای سیاسی با کینه های قومی و فرقه ای در هم آمیخته تا گفتمان پر آب و تاب و نفرت آمیز القاعده، داعش و دیگر گروه‌های این چنین را پدید آورد

بهای شکست

امروز،این منطقه بهای شکست مدرنیزاسیون از بالا به پایین،و فرو پاشی مرزهای ملی و ساختگی پسا استعماری و شکست کوششهای سیاسی و محو امیدهای بلند بهار عربی برای تغییرات مسالمت آمیز را می‌پردازد. افراط گرایی و خشونت، بار دیگر چهره ی خود را نمودار کرده است. اما آن سان که سرخوردگی و نومیدی بر سر منطقه فرود آمده و پنجه ی سرد خود را بر گلوی آن فشرده است،این بحران مانند کودک غول مانند و ناقص الخلقه، زشت تر،مهلک تر و کینه جو تر از گذشته به نظر می آید.


ایالات متحده و اروپا، با تجدید و تحکیم اتحادهای کهن با شیخ های خلیجی و رژیم های مستبد عرب برای خنثی کردن تغییرات سیاسی دموکراتیک، و مباشرت برای بازگشت به کودتاهای نظامی و مشروعیت بخشی به آن، پیامی واضح و پرطنین خطاب به عرب ها ابراز داشته اند: “صندوق های رای برای شما نیست! استفاده از این صندوق ها برای ایجاد تغییر بیهوده است. نتایج این صندوق ها را به راحتی می توان نادیده گرفت و پایمال کرد. خشونت و انتقام راه خروج از وضعیت غم افزای شماست.” هیچ چیز بیش از این نمی توانست به گفتمان داعش و هدفهای ستیزه جویانه اش اعتماد و مشروعیت ببخشد.


منطقه عربی،درسراسرتاریخ نوین خود،شاخصه ای آشکار از اوج گرفتن و فرو کش کردن قدرت های جهانی و آینه‌ای از بدبختی و خوشبخی پر نوسان و نقش آفرینان بزرگ بوده است. ودراین بخش استراتژیک ازجهان، چرخش قدرت همواره هزینه ای گران در برداشته است، که این هزینه را با خون فراوان و نا امنی اجتماعی-سیاسی پرداخته است، چه از سوی عثمانی ها به بریتانیایی ها پس از جنگ جهانی اول و چه وارثان آمریکایی شان پس ازجنگ جهانی دوم. دگرگونی فعلی که هر لحظه آشکارتر می شود، ازاین قاعده مستثنی نیست. موج آشفتگی، هرج و مرج و نا امیدی و یاس به احتمال زیاد آنقدر ادامه می یابد که سالهای آینده منطقه را گرفتار خود سازد.
منبع: الجزیره

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: