اسید پاشی
وحاشیه ها
باز هم «زندگی» در اسید سوخت
حلقه مفقوده
پروندههای اسیدپاشی چیست؟
توضیح نوید نو : برای مشاهده عکس ها
روی آن ها کلیک کنید
پروندههای اسیدپاشی را میتوان از حساسترین پروندههای قضایی محسوب کرد
که بازتاب گستردهای در جامعه دارند.
برخی از صاحبنظران حقوقی معتقدند که برای رسیدگی به این پروندهها با خلاء
قانونی مواجه هستیم و بر لزوم بازنگری در قوانین مربوط به اسیدپاشی تاکید
دارند. از سوی دیگر برخی بر این عقیدهاند که قانون نحوه برخورد با این جرم
را بیپاسخ نگذاشته است و در عین حال بر جنبه بازدارندگی مجازات تاکید
میکنند.
در این میان هستند کارشناسانی که محدودیت در خرید و فروش اسید را به عنوان
وسیله ارتکاب جرم پیشنهاد میدهند و بر این نکته تاکید میکنند که اسید
نباید بهراحتی در اختیار مردم قرار گیرد. در نقطه مقابل چنین مطرح میشود
که آیا ما به دلیل اینکه توانایی حل یک مشکل را در جامعه نداریم باید از
خرید و فروش کالایی جلوگیری کنیم. به عبارتی وسایل ارتکاب جرم دلیل وقوع
پدیده مجرمانه نیست و اگر فرد با اسید نتواند مرتکب جرم شود با وسیله دیگری
این کار را انجام میدهد.
به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سابقه تقنینی در
مورد جرم «اسیدپاشی» در کشور به اسفند سال 1337 که لایحهای تحت عنوان
«لایحه قانونی مربوط به مجازات پاشیدن اسید» که در مجلس به تصویب رسید،
بازمیگردد. در مجموع در قوانین قصاص، حبس و دیه برای این جرم پیشبینی شده
است. باید توجه داشت که مجازات قصاص در مورد نقص عضو حاصل از پاشیدن اسید
به وجود میآید و با توجه به اینکه اجرای قصاص در اینگونه موارد غالبا با
اشکالات پزشکی روبروست و مطرح میشود که وقتی اسیدپاشی میشود نمیتوان به
همان نسبت و درصد اسیدپاشی را در مورد اعضای بدن مرتکب انجام داد، عملا
امکان قصاص عضو هم وجود ندارد. ضعف قانون، اجرای نادرست قوانین و ... مشکل
کجاست؟ البته نباید از نظر دور داشت که اسیدپاشی یک نوع انتقام تلقی میشود
و مجرم در زمان ارتکاب جرم به مجازات فکر نمیکند. در اینجا چند پرونده
مطرح اسیدپاشی را مرور میکنیم.
آمنه چشمان خواستگار سابقش را به او بخشید
پرونده «آمنه» از جنجالیترین پروندههای اسیدپاشی شناخته میشود. دختری که
تاوان «نه» گفتن به خواستگارش را با از دست دادن زیبایی، دست و پنجه نرم
کردن با ناراحتیهای روحی و فشار مالی برای درمان خود داد.
آمنه به عنوان یک قربانی اسیدپاشی کینهجویانه با گذشت از قصاص مجید که او
را کور کرده بود، تحسین همگان را برانگیخت. وی در مورد علت رضایتش چنین
گفت «رضایت دادم تا نام کشورم بهعنوان کشوری با مردم بخشنده بر سر زبانها
بیفتد و مردم خوشحال باشند»، اما این اتفاق در پاییز سال 83 چگونه رخ داد...
آمنه بهرامی
آمنه در
شکایت خود اعلام کرد: چند ماه قبل وقتی در دانشکده برق مشغول تحصیل بودم
متوجه شدم که یکی از دانشجویان به اسم مجید به من علاقهمند شده است. چند
بار مادرش با منزل ما تماس گرفت اما مادر من به دلیل تفاوتهای زیاد سنی،
فرهنگی و خانوادگی ما پاسخ منفی داد که البته جواب خودم نیز منفی بود تا
اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد داد برای تمام کردن موضوع، یک بار رودررو
پاسخ قطعی خود را به او بدهم. به همین دلیل یک روز که بعد از ایجاد
مزاحمتهای فراوان و تماسهای گاه و بیگاه به محل کارم آمد، به او گفتم که
با فردی عقد کردهام و دیگر سراغ من را نگیرد.
این دختر جوان ادامه داد: مجید در مقابل این ادعای من خواست که از همسرم
طلاق بگیرم و اظهار کرد که در صورت عدم جدایی از همسرم مرا خواهد کشت. من
تهدیدهای او را جدی گرفتم و همان روز به پلیس اطلاع دادم، اما پلیس گفت تا
زمانی که جرمی واقع نشده نمیتوان وارد عمل شد و او را بازداشت کرد. با
گذشت دو روز از این ماجرا عصر روز حادثه زمانی که از محل کارم خارج شدم
ناگهان فردی مثل سایه از پشت به من نزدیک شد و بعد روبرویم ایستاد. سپس
ظرفی سرخرنگ را جلو آورد و مایع به شدت سوزاننده داخل آن را روی صورتم
پاشید. اول تصور کردم که آب جوش است، اما وقتی مرا به چند بیمارستان
بردند، فهمیدم اسید بوده و همان ابتدا چشم چپم از بین رفت. پزشکان اقدام به
تخلیه چشم چپم کردند و گفتند که چشم راستم نیز در شرف نابینایی است و به
این ترتیب چشم دیگر خود را هم از دست دادم.
با صدور قرار مجرمیت برای متهم، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع
شد و قضات شعبه 71 دادگاه کیفری، در آذر ماه سال 87 پس از اخذ اظهارات
متهم و شاکی، حکم قصاص دو چشم به شیوه مورد درخواست شاکی یعنی ریختن اسید
در چشم متهم و پرداخت دیه جراحات وارده پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی
شاکی را صادر کردند.
این پرونده پس از تایید رای صادره از سوی دادگاه توسط دیوان عالی کشور، روز
21 اسفندماه 87 به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.
پس از ناکامی پزشکان در درمان آمنه وی و خانوادهاش بار دیگر بر اجرای حکم
قصاص تاکید کردند و به این ترتیب پرونده در آستانه اجرای حکم قرار گرفت.
آمنه که قرار بود صبح روز یکشنبه 9 مرداد 1390 چشمان «مجید» را قصاص کند،
از قصاص وی گذشت.
بخشش از قصاص در مقابل حضانت فرزند
معصومه عطایی
در شهریور سال 89 از سوی پدر شوهر سابقش مورد اسیدپاشی واقع شد. علت
اسیدپاشی مخالفت معصومه در مقابل اصرار پدرشوهر برای بازگشت به زندگی سابق
بود. با شکایت معصومه پروندهای تشکیل و جلسه رسیدگی به آن در بهمن ماه
1390 در شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان برگزار شد.
معصومه عطایی
شعبه مذکور متهم را به قصاص چشم و پرداخت یک دوم از 72 درصد دیه کامل بابت
ارش سوختگی صورت، اندامهای فوقانی، قفسه صدری، نقص زیبایی و تخریب صورت و
تحمل 5 سال حبس تعزیری محکوم کرد. پس از صدور حکم، معصومه عطایی به میزان
دیه در نظر گرفته شده اعتراض داشت و محکومعلیه نیز معتقد بود که معصومه
نابینا نشده و به همین دلیل پرونده با اعتراض طرفین به دیوان عالی کشور
رفت. دیوان عالی کشور نیز با رسیدگی به این پرونده، رای شعبه 17 دادگاه
کیفری استان اصفهان را به علت نقص تحقیقات نقض کرد و پرونده را برای رسیدگی
مجدد به دادگاه بدوی ارجاع کرد.
شعبه 17 دادگاه کیفری استان اصفهان بار دیگر پدر شوهر سابق معصومه عطایی را
به قصاص چشم و پرداخت دیه اعضا به عروس سابقش محکوم کرد.
مهر ماه سال جاری بود که وکیلمدافع معصومه عطایی از گذشت موکلش از اجرای
حکم قصاص که دادگاه برای متهم صادر کرده بود، خبر داد. این اعلام گذشت از
اجرای حکم قصاص در برابر این بود که شوهر معصومه در مقابل حضانت فرزندشان
هیچ گونه ادعایی نداشته باشد و حضانت فرزند به معصومه عطایی واگذار شود.
نمیدانم برای چه قربانی اسیدپاشی شدم؟
اعظم یکی
دیگر از قربانیان اسیدپاشی است که با گذشت بیش از 9 سال از وقوع حادثه هنوز
که هنوز است نمیداند برای چه و از سوی چه کسی مورد اسیدپاشی قرار گرفته
است. وی در توضیح چگونگی وقوع این حادثه گفت: بهار سال 84 بود که برای شرکت
در مراسم عروسی برادرم از شهرستان به تهران آمده بودیم که یک روز پیش از
حادثه در حالی که قصد داشتم برای خرید به بیرون بروم با باز کردن در خانه،
یک دست را دیدم که لیوانی از اسید را روی صورتم ریخت.
اعظم مظاهری/اسیدپاشی
اعظم ادامه داد: پس از آن به بیمارستان منتقل شده و تحقیقات پلیس برای
شناسایی متهم آغاز شد، اما تحقیقات نتیجهای در بر نداشت و تاکنون نمیدانم
که چه کسی روی صورتم اسید ریخت.
وی با اشاره به انجام عملهای جراحی روی صورت و گردنش برای ترمیم چهرهاش
گفت: هزینههای درمان برای قربانیان اسیدپاشی سرسامآور است و تاکنون بیش
از 30 عمل جراحی در این رابطه انجام دادهام.
سوءتفاهم همکار دلیلی برای اسیدپاشی
فروردین سال 91 محسن قربانی
دیگر اسیدپاشی از سوی یکی از همکارانش با سه لیتر اسید مورد حمله قرار گرفت
و از ناحیه چشم راست، گوش و بینی دچار آسیبدیدگی شدید و حتی چشم راست وی
به طور کامل تخلیه شد.
جلسه اول رسیدگی به این پرونده در شعبه 1041 دادگاه عمومی و جزایی شهید
قدوسی به ریاست قاضی علوی برگزار شد که قاضی به دلیل عدم صلاحیت دادگاه
عمومی و درخواست قصاص شاکی، پرونده را به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع
داد.
محسن مرتضوی
پرونده در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران مطرح و شعبه مذکور در بهمن ماه
سال 92 تشکیل جلسه داد. محسن همچنان در دادگاه بر قصاص عضو تاکید داشت. پس
از صدور رای از سوی شعبه رسیدگیکننده، متهم به قصاص چشم راست، گوش راست و
پرداخت مبلغ 600 میلیون تومان دیه محکوم شد.
با اعتراض شاکی به رای صادره، پرونده برای فرجامخواهی به دیوان عالی کشور
ارسال و به تازگی اعلام شد که حکم قصاص عضو متهم تایید شده، اما هنوز زمانی
برای اجرای حکم تعیین نشده است.
قربانی رابطه همسرم با زن دیگری شدم
طاهره زن
جوان 26 ساله همدانی در آغازین ساعات روز 15 اردیبهشت ماه سال 89 با شنیدن
صدای زنگ حیاط منزلش به همراه دختر 3 سالهاش به سمت حیاط میرود. پس از
بازکردن در حیاط با زن ناشناس و بلندقامتی روبرو میشود که دستکشی بر دست و
سطلآبی رنگی به همراه داشت و این زن با بیان اینکه شیره انگور از طرف
مادرشوهرش برای او آورده است از طاهره میخواهد که برای آوردن ظرف بزرگتر
به خانهاش برود.
هنگامی که طاهره برای برداشتن ظرف بزرگتر به داخل خانهاش رفت، «مونا» این
زنناشناس از فرصت استفاده کرده و به طور ناگهانی وارد خانه شد به گونهای
که هنگامی که طاهره از آشپزخانه خارج میشود زن ناشناس در فرصتی مناسب با
آچاری که به همراه داشت، ضربات متعددی به سر طاهره میکوبد.
طاهره بهرامی
پس از آنکه طاهره بی حال بر روی دو زانوی خود قرار میگیرد، مونا، چهار
لیتر اسیدسولفوریک را که در سطل آبی رنگ به همراه داشت را بر روی بدن طاهره
میریزد و این در حالیست که کودک طاهره که پشت مادر پناه گرفته بود نیز از
این جنایت مصون نماند و قسمتی از صورت و بدنش در اسید میسوزد. مونا در
اعترافات خود بیان کرد که با همسر طاهره (جعفر) رابطه داشته و برای
انتقامجویی از طاهره اقدام به اسیدپاشی کرده است.
با شکایت طاهره پروندهای در دادگاه کیفری استان همدان تشکیل شد. طاهره بر
قصاص اصرار داشت. دادگاه کیفری در نهایت حکم به قصاص متهم صادر شد. پرونده
به دلیل تجدیدنظرخواهی به دیوان عالی کشور ارسال شد.
آبان ماه سال 90 مقامات پزشکی قانونی اعلام کردند که مونا متهم این در
زندان همدان خودکشی کرده است.
این موارد نمونهای از خروار پرونده اسیدپاشی است که علاوه بر صدور رای
قصاص عضو که شدیدترین مجازات در این رابطه تلقی میشود، به مرحله اجرای حکم
نرسیدهاند. حال باید دید که آیا برخورد، تشدید مجازاتها برای جلوگیری از
ارتکاب جرایمی همچون اسیدپاشی و اعمال محدودیت برای خرید و فروش اسید موثر
است؟ هیچ زمان مجازات بهتنهایی جواب مناسبی نبوده؛ چرا که در این مدت
نهتنها جرم اسیدپاشی در کشور مهار نشده بلکه روند رو به رشدی داشته است.
دکتر علی نجفیتوانا حقوقدان و وکیل دادگستری در اظهارنظری در این رابطه
بیان کرده که برای مقابله با جرم اسیدپاشی باید همانند جرایم جنسی امکان
مطالعه جامعهشناختی و جرمشناختی فراهم آید و با شناخت انگیزههای ضد
اجتماعی روشهای علمی مورد استفاده قرار گیرد و دست از اعمال مجازات به
تنهایی برداریم.
بهمن کشاورز حقوقدان و رییس اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران
(اسکودا) بر این عقیده است که در مورد جرم خاص «اسید پاشی» به نظر میرسد
از یکسو با افکار و اذهان و سرشت جنایتکارانه و ضداجتماعی روبهرو هستیم و
از سوی دیگر افرادی با این ویژگیها با دقت و زیرکی منفی ابزار جرم را به
نحوی انتخاب میکنند که حداقل ضایعه را برای خودشان و حداکثر را برای
قربانی در پی داشته باشد؛ لذا شدت مجازات برای این جرم خاص خبیثانه توصیه
میشود.
دکتر ایرج گلدوزیان استاد برجسته حقوق جزا و جرمشناسی نیز با بیان اینکه
تشدید مجازات برای جلوگیری از ارتکاب جرایمی همچون اسیدپاشی موثر نخواهد
بود، گفت: فرهنگسازی تنها راه حل کار است که اشخاص برای موجودیت یکدیگر
احترام قائل شوند.
حال باید به پیشگیری از وقوع چنین جرمی اندیشید، اگرچه مطابق قانون اساسی،
پیشگیری از وقوع جرم از وظایف قوه قضاییه است ولی با این وجود قوه قضاییه
به تنهایی نمیتواند از عهده این کار برآید چرا که این کار نیازمند همکاری
قوای سهگانه، حقوقدانان، روانشناسان و جامعهشناسان است.
گزارش از خبرنگار ایسنا: الهام رئیسی
اسید، لیتری
1000
-
اسید دارید؟
بله.
-
چند؟
بستگی داره...
-
به چی؟
میخوای فقط پوست رو بسوزونه یا چشم و چال رو هم کور کنه؟
حالا... چند؟
مفت! 4 لیتری ببری 5 هزار تومن برات تموم میشه.
«ناصر
خسرو» را که پایین میروی، همینطور هر 10 - 15 قدم صدای «دارو، دارو» را
میشنوی؛ میرسی به کوچه «خدابنده لو»، راسته مواد شیمیایی فروشها. داخل
مغازه کوچکی نبش کوچه، «محمدحسین» مردی 35 - 36 ساله کمی چاق با موهای
پرپشت، صورتی تراشیده و پیراهنی قرمز به تنش، با جلیقهای سیاه از روی آن.
پشت میز نشسته و در حال نوشتن فاکتور برای مشتری است. به چهرهاش که دقیق
میشوی چیزی شبیه «چاه زنخدان» روی گونهاش میبینی اما فقط روی گونه چپ!
دوستش هم کنارش نشسته قهوه هم میزد و میگفت: «پسر کوچکت، خیلی شر و شیطون
است. پسر بزرگت هم همینطور بود اما این یکی...». «محمدحسین» همینطور که سرش
پایین است و گرم نوشتن فاکتور، جواب میدهد: «پسر بزرگم آرام است، فقط بازی
میکند اما دومی همهچیز را بهم میریزد...»
لحظهای بعد، خودکار را زمین میگذارد و سرش را بالا میآورد: بفرمایید؟
-
اسید دارید؟
چه اسیدی؟
-
اسید سولفوریک، نیتریک...
بله، داریم...
-
چند؟
کیلویی 400 - 500 تومان.
-
الان دارید به من بفروشید؟
کار ما عمده فروشیه... کمتر میخوای باید بری پایینتر...
-
نه منظورم اینه که راحت میتونم اسید بخرم؟ مجوزی، چیزی نمیخواید؟
نه! خب هرکی بخواد میفروشیم...
-
نظارتی چیزی نیست؟ یعنی اینکه من بخوام از اون برای صدمه زدن به یکی دیگه
استفاده کنم، میتونم خیلی راحت تهیه کنم؟
آره خب... چون اسید زیاد کاربرد داره. برای چاهگرفتگی، رسوبگیری و خیلی
چیزهای دیگه میآن و میخرن... ما هم نمیپرسیم کسی برای چی میخواد؛ تازه
بپرسیم هم کسی نمیگه میخوام رو صورت یه دختر بپاشم...!
دوستش که کنار دستش نشسته بود و سرگرم گوشی موبایل بود، وسط صحبتش میآید:
راستی چه خبر از این اسیدپاشها؟ دیشب در وایبر نوشته بودند کار یک گروهی
بود نمیدانم ....... چی بود!؟
به دنبال مطلب دیشب روی وایبر میگردد، محمدحسین که دوباره سرگرم نوشت
فاکتور شده بود حرفش را پی میگیرد: مجوز هم صادر کنن مگه اتفاقی میافته!؟
من نمیفروشم، همسایه من نمیفروشه اما بالاخره از بین این 300 - 400 تا
مغازه یکی میفروشه. کافیه کمی پول بیشتری بدی... با مجوز و اینجور چیزا
کار درست نمیشه؛ باید فرهنگ درست بشه. همهجا اسید میفروشن؛ چرا اینجا از
این اتفاقا میافته؟!
دوست محمدحسین گوشیاش را نشان داد: «این رو ببین...» عکس دو نفر است که
شناسایی شدهاند. زیر عکسها نوشته بود: «توجه توجه! تصویر اولیه شناسایی
شده فرد اسیدپاش توسط نیروی انتظامی! با لایک کردن مشکلی حل نمیشود. از
تمامی دوستانی که این پست را دریافت میکنن خواهش میشود این تصویر را هرچه
سریعتر به اشتراک بگذارند تا فرد شناسایی شود». مشتری که با تعجب حرفها را
گوش میداد و گاهگاه حرفهای محمدحسین را در سکوت با تکان دادن سر تأیید
میکرد، فاکتور را گرفت و رفت، دوست محمدحسین هم گوشی موبایلش را پس گرفت...
-
این ظرفی که اینجاست داخلش چه نوع اسیدی است؟
«یه
گالن 3.5 لیتری
HF.
خیلی قویه. اونایی که فلور دارند قویترن. در مورد فلور البته ما تحریمیم
به خاطر کاربردش توی مسائل هستهای...» با خنده میگوید: البته
HF
کمی گران است، کیلویی 20 هزار تومان! این سوراخ را روی گونهام میبینی؟
HF
ریخته، یک قطره خیلی خیلی ریز بود، اینطور جاش مونده!»
داخل مغازهای پر از سطلهای مملو از اسید، موادهای سمی، مرگ موش، گوگرد،
نفتالین و...، حاج عباس پیرمردی درشت اندام 60 - 65 ساله پشت میز نشسته.
جلوی رویش صفحه حوادث روزنامهای باز... عینک به چشم و گرم خواندن اخبار
روزنامههاست. روی صفحاتی که پیش رویش باز است، صفحهای تیتر خورده: «قتل
هولناک 3 کودک» و صفحه دیگر: «جرم در سایه نقشههای عجیب».
-
سلام... اسید دارید؟
بی آنکه سرش را بلند کند، از بالای عینکش نگاه میکند: بله.
-
چند؟
بستگی داره...
-
به چی؟
میخوای فقط پوست رو بسوزونه یا چشم و چال رو هم کور کنه؟
-
فرقی نمیکنه... حالا چند؟
میخندد و میگوید: مفت! 4 لیتری ببری 5 هزار تومن برات تموم میشه.
-
میخواستم بدونم چطور میشه اسید تهیه کرد؟
عینکش را بر میدارد و میگوید: خیلی راحت! البته ما عمده میفروشیم؛
تانکری، که 25 هزار لیتر میشه، برای مصرف کارخونهها... حالا برای چه
میخوای؟
-
میخواستم قیمت کنم...
جوانی لاغر و سوخته با لباسی چرک وارد مغازه میشود و میپرسد: اَستون
خوراکی دارید؟
حاج عباس با تعجب میپرسد: چی؟! استون خوراکی؟! من بعد از 40 سال کار همچین
چیزی نشنیدم. نه آقا ! نداریم.
پسر جوان راهش را میگیرد و از مغازه بیرون میرود. حاج عباس پشت سرش
میگوید: چیزی که میخواد توی «شیشه»ست! مشخص بود معتاده...
لبهایش را به حالت تعجب کج میکند و آرام زمزمه میکند: استون خوراکی!
سرش را دوباره به طرفم میچرخاند و شروع میکند به انتقاد از روزنامهها و
مسئولان و میگوید: اسید کاربرد زیاد داره. خیلیا هم میآن و میخرن.
باطریفروشیها هم اسید میفروشن. همون اسید هم میتونه پوست رو از بین
ببره. برو «چراغ برق» پر از باطریفروشیه؛ بگو آب اسید میخوام...
از حرفهایش معلوم بود از اخبار خوب خبر دارد و روزنامهها را هم دنبال
میکند. ادامه حرفش میگوید: «پیدا کردن اونایی که توی اصفهان اسید پاشیدن
کاری نداره. به همه اصناف نامه زدن که باید دوربین کار بذارن، یعنی از این
همه دوربین یکی قیافه اینا را ثبت نکرده؟ مگه میشه؟ امام جمعهای که میگه
«به تذکر بسنده نکنید»، باید این عواقب رو هم در نظر داشته باشه... قتلهای
محفلی کرمان آخرش چی شد؟ آمدند...»
«چراغ
برق»، کمی بالاتر از ناصرخسرو پر است از لوازم ماشین فروشی. از رینگ و
لاستیک و چراغ ماشین گرفته تا... تا باطری تا اسید باطری... . داخل
مغازهای باطریها منظم در چند ردیف چیده شده. پسر جوانی به نام هادی پشت
لپتاپ نشسته و سرگرم «وبگردی».
-
اسید باطری دارید؟
ما اسید باطری نداریم اما چندتا مغازه جلوتر داخل پاساژ راحت پیدا میکنی
-
از قیمتها خبر دارید؟
فکر کنم چهار - پنج هزار تومن بیشتر نباشه، 4 لیتریهاش...
-
یه سوال. اسید باطری هم خاصیت خورندگی داره؟ مثلاً پوست رو بسوزونه؟
آره خیلی شده از همین بچهها بار که جابجا میکردن، اسید ریخته و دست و
پاشون سوخته.
-
برای خرید که مشکلی نیست؟! راحت میشه خرید؟
آره خب... خیلیها برای ماشینشون لازم دارن.
-
ممنون.
«بهمن»
مرد جوان درشتاندامی با صورتی گرد و موهای ریخته با لباس کار سرمهای رنگی
به تن، داخل مغازهای کوچک تکیه بر ردیف مرتب باطریهای ماشین زده،
ایستاده، چای میخورد.
-
اسید باطری دارید؟
برای چه ماشینی؟
-
پراید.
یه چهار لیتریش 5 هزار تومان.
-
اسید باطری خاصیت خورندگی هم داره؟ مثلاً روی دست بریزه آسیب میزنه؟
آره خب. شلوار منو ببین...
شلوارش از جاهای مختلف سوراخ سوراخ شده بود. ادامه میدهد: همهش اسید
باطری ریخته... تازه این از جنس پارچه است، پوست که هیچی...
-
باشه، ممنون.
اسید باطری نمیخوای؟
-
نه؛ ماشین ندارم!
تلاش ماموران اوج گرفت
اسیدپاش مرموز
همچنان پشت نقاب
شرق: تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان اسیدپاشیهای اخیر در اصفهان
هنوز به نتیجه قطعی نرسیده و پلیس در تلاش برای شناسایی «مظنون اصلی»
پرونده است.
حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی، انتظامی وزارت کشور با اشاره به اینکه
«اقدامات فنی و اطلاعاتی قابلتوجهی درخصوص اسیدپاشیهای اخیر صورت گرفته
است»، از «دستگیری مظنون اصلی» پرونده خبر داد و خاطرنشان کرد: «میتوان
گفت اسیدپاشیهای اخیر کار یکنفر است و این فرضیه که اسیدپاشیهای اخیر،
اقدامی سازمانیافته و گروهی بوده رد میشود. البته ممکن است در روند
رسیدگیهای بعدی مشخص شود که افراد دیگری هم با متهم اصلی همکاری
داشتهاند.» در حالی که ذوالفقاری از «دستگیری مظنون اصلی» خبر داده است،
سرهنگ حسین حسینزاده- جانشین فرمانده انتظامی اصفهان- در گفتوگو با
«مهر»، خبر دستگیری مظنون اصلی را تکذیب کرد و گفت: «این خبر صحیح نیست و
هنوز مظنون اصلی دستگیر نشده است. البته افرادی در این پرونده در مرحله
شناسایی و بازداشت هستند و تحقیقات همچنان ادامه دارد.»
وی درباره تصویری ساختگی از مظنون اصلی که در فضای مجازی منتشر شده، گفت:
«هنوز تصویری از مظنون برای شناسایی تایید و منتشر نشده است.» بازجویی از
مظنون یا مظنونانی که بازداشت شدهاند، تاکنون، گرهگشا نبوده و پلیس
همچنان به تحقیقات خود ادامه میدهد. اصلیترین مظنون در میان افراد
دستگیرشده مردی به نام «م» است که در سال90 نیز به اتهام اسیدپاشی بهصورت
زنی به نام «الف» دستگیر، اما بهدلیل نبود مدارک آزاد شده بود. برخی
قربانیان اسیدپاشی هفته گذشته به پلیس آگاهی اصفهان رفتند تا این متهم را
شناسایی کنند اما این کار به نتیجه قطعی نرسید و به همین دلیل این احتمال
قوت گرفت که عامل اصلی حادثه در میان افراد بازداشتی نباشد. اکنون، پلیس در
حال پیگیری سرنخهای موجود است و سعی دارد محلهای احتمالی تردد و اختفای
متهم را یکبهیک بازرسی کند و تاکنون نیز اقداماتی در این زمینه انجام شده
است. در این میان، انگیزه فرد اسیدپاش نیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
مسوولان قضایی و انتظامی بارها تاکید کردهاند این وقایع ربطی به مساله
مبارزه با بدحجابی ندارد. در تازهترین اظهارنظر، سردار «عبدالله
محمودزاده»، مسوول دفتر جانشینی فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی نیز گفت:
«عوامل اقدام اسیدپاشی در اصفهان شناسایی شدند و ارتباطی با موضوع بیحجابی
نداشتند.» ذوالفقاری نیز تاکید کرد: «مجموعه بررسیهای انجامشده تاکنون
نشان میدهد اسیدپاشی روی زنان جوان اصفهانی سازمانیافته و گروهی نیست و
مجموعه تحقیقات انگیزه مذهبی در پس اسیدپاشی به زنان اصفهانی را تایید
نمیکند.» مسوولان بیشتر روی این موضوع تاکید دارند که انگیزه فرد اسیدپاش،
شخصی است اما توضیحی ندادهاند که منظور از «انگیزه شخصی» چیست. سرهنگ
حسینزاده، اظهار کرد: «عامل این کار، فردی دچار اختلالات روانی و
ناهنجاریهای اجتماعی است که بهواسطه محرکهای روانی، متوسل به خشونت کور
شده است. مردم مطمئن باشند دست هیچ جماعت و تفکر خاصی پشت این قضیه نیست.»
در شرایطی که تلاشها برای افشای هویت متهم اصلی و انگیزه او از این
جنایتها ادامه دارد، پلیس اصفهان بخش دیگری از توان خود را روی جلوگیری از
تکرار احتمالی این حوادث معطوف کرده است. سرهنگ حسینزاده تصریح کرد: «پس
از آخرین اتفاق، تمام توان انتظامی خود را به کار گرفتیم تا امنیت را در
شهر حکمفرما کنیم. بسیاری از عوامل ما در پلیس تخصصی با لباس شخصی در بین
مردم حضور دارند و گشتیهای کمین و شکار پلیس نیز در حال ماموریت بهسر
میبرند. روز پنجشنبه نیز دستور موکد برای نیروهای کمکی صادر شد.» وی ادامه
داد: «عوامل آشکار و پنهان پلیس در تمام خیابانها و نزدیک تمام مدارس حضور
دارند.» اگرچه اسیدپاشی روی زنان در اصفهان، موجب ترس و به وجود آمدن
نگرانیهایی شده است، انتشار برخی شایعات بیپایه، بهویژه در فضای مجازی
به اضطرابها دامن میزند؛ به گونهای که اکنون پلیس تصمیم گرفته با
شایعهسازان نیز برخورد کند. جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان خبر داد
سرنخ شایعات اسیدپاشیهای اصفهان در فضای مجازی به یکی از شهرهای جنوبی
کشور رسیده است. براساس تحقیقات پلیس «فتا»، دونفر از کسانی که در فضای
«لاین»، خبرهای کذب را در خصوص اسیدپاشی منتشر میکردند، شناسایی و مشخص شد
این افراد در یکی از شهرهای جنوبی کشور اقامت دارند؛ به همین دلیل تیم
ویژهای برای دستگیری آنها به این شهر اعزام شده است. اسیدپاشی به سوژهای
برای شایعهسازی در شهرهای دیگر هم تبدیل شده است. پنجشنبه گذشته در یزد
شایع شد دختری هنگام رفتن به خوابگاه دانشگاه، هدف اسیدپاشی قرار گرفته
است. این خبر به سرعت در فضای مجازی انتشار یافت اما چنین موردی به پلیس
گزارش نشده بود. محمدرضا میرجلیلی، رییس دانشگاه علومپزشکی این شهر نیز
گفت: «مورد اسیدپاشی گزارش نشده و امیدواریم، فضا، بهگونهای باشد تا همه
شهروندان بتوانند با آرامش در جامعه زندگی کنند.» خبری مشابه در مشهد نیز
نگرانیهایی را بهوجود آورد اما سیدمحسن صادقی، معاون سیاسی، امنیتی و
اجتماعی استانداری خراسانرضوی گفت: «شایعه اسیدپاشی در استان، صحت ندارد و
کذب محض است و حتی یک مورد اسیدپاشی حتی با دلایل و انگیزههای شخصی در
استان گزارش نشده است.» شایعاتی نیز از اسیدپاشی روی صورت زنان در خیابان
نفت، میدان تجریش و حوالی دانشگاه علموصنعت در تهران منتشر شده است که
مرکز اطلاعرسانی پلیس آگاهی تهران، این اخبار را تکذیب و اعلام کرد براساس
بررسیهای صورتگرفته هیچکدام از این وقایع رخ نداده است. در این میان،
رییس کل دادگستری استان تهران نیز تاکید کرد: «دستگاه قضایی با افرادی که
تحت عنوان اسید اقدام به پاشیدن آب به صورت زنان میکنند، برخورد قاطع و
قانونی خواهد کرد زیرا تهدید افراد و سلب امنیت و آسایش شهروندان، در زمره
مصادیق مجرمانه بهشمار میآید.» غلامحسین اسماعیلی گفت: «هم عمل اسیدپاشی
اقدام ضدانسانی است و هم اقدامی که در رسانهها مطرح شده که متاسفانه برخی
از جوانان از سر شوخی، اقدام به پاشیدن آب به صورت زنان میکنند. درست است
که این موضوع عنوانش اسیدپاشی نیست اما تهدید افراد و سلب امنیت و آسایش
شهروندان در زمره مصادیق مجرمانه بهشمار میآید.»
وضعیت قربانیان
سهیلا، قربانی 25ساله در تهران بیش از دیگران آسیب دیده است. وزیر بهداشت
روز چهارشنبه او را معاینه کرد و این دختر توسط تیمی که وزیر معرفی کرده
بود، جراحی و چشمانش عمل شد. دکتر «سیدحسن هاشمی» درباره وضعیت این دختر
گفت: «چشم راست او بهطور جدی آسیب دیده و چشم چپ وی نیز 50درصد آسیب دیده
است. در سوختگیهای شیمیایی بهویژه با اسید، نکته مهم و حیاتی همان
شستوشوی فراوان با آب در لحظات اولیه است. لباس فرد مصدوم باید کنده شده و
با آب زیاد شستوشو داده شود، اگر این مساله رعایت میشد، خیلی از مشکلات
کنونی برای قربانی اسیدپاشی اتفاق نمیافتاد.» هاشمی افزود: «دوچشم سهیلا
جورکش، قربانی اسیدپاشی عمل شده و البته کار درمانی او بسیار طولانی است که
امیدواریم با موفقیت به پایان برسد.» وی ادامه داد: «تامین هزینههای
درمانی قربانی اسیدپاشی حداقل کاری است که دولت میتواند انجام دهد اما
مهمتر از آن اقدامات پیشگیری و داشتن قوانین و مقررات موثر در این زمینه
است، زیرا خشونت، آسیبهای جدی به جامعه وارد میکند.» وزیر بهداشت گفت:
«تعداد قربانیان اسیدپاشی چهارنفر است اما از ابتدای سالجاری تاکنون در
مجموع 9نفر بودند. همه این قربانیان در اصفهان بودند که سوختگیهای عمده
آنها سطحی بوده و بهطور سرپایی درمان شدهاند و چهارنفر از آنان نیز مرد
بودند.»
هاشمی گفت: «دودرصد مردم جامعه زمینه ابتلا به اسکیزوفرنی (نوعی بیماری
روانی) را دارند که این مساله به مثابه کوهیخی است که بخش عمدهای از
مشکلات آن مشاهده نمیشود. مبتلایان به اختلالات روان باید در مراکز
ویژهای نگهداری شوند، البته شاید عاملان اسیدپاشی از این دسته افراد
نباشند، اما اکنون فرصت مناسبی برای اعلام این مشکل در جامعه است.» وزیر
بهداشت ادامه داد: «اظهارنظر درباره عاملان اسیدپاشی برعهده وزارت کشور و
قوهقضاییه است و وزارت بهداشت موظف است مراقبت کند که کوتاهی در امر درمان
صورت نگیرد.» وی گفت: «بیماران قربانی اسیدپاشی زیادی داشتهام. درمان چشم
اینگونه بیماران خیلی سخت است زیرا نیازمند جراحیهای مکرر بوده و نتیجه آن
ضعیف است.» معصومه ابتکار نیز دیروز به ملاقات یکی از قربانیان اسیدپاشی که
در بیمارستان امامموسیکاظم(ع) اصفهان بستری است، رفت. ابتکار در صفحه
فیسبوک خود نوشت: «امروز صبح به دیدن خانم مرضیه ابراهیمی یکی از مصدومان
واقعه اسیدپاشی و خانواده وی در بیمارستان سوانح سوختگی امام موسیکاظم(ع)
اصفهان رفتم. در این دیدار که پدر و همسر خانم ابراهیمی هم حضور داشتند،
پیام دکترروحانی مبنی بر ضرورت رسیدگی به وضعیت ایشان و پیگیری موضوع تا
ریشهکنی اینگونه اتفاقات در کشور را ابلاغ کردم و ضمن ابراز امیدواری برای
بهبودی این خانم جوان گفتم که در مقابل این حرکت جنایتآمیز و
غیرقابلقبول، همه دولتمردان ابراز تاسف کرده و خواهان برخورد جدی هستند.
رسیدگی به این واقعه یکی از موارد دستور کار هیاتدولت در جلسه آتی است و
من هم گزارش این دیدار را شخصا در جلسه دولت مطرح خواهم کرد. خانم مرضیه
ابراهیمی نیز ضمن قدردانی از همه کسانی که از سراسر کشور نسبت به وی ابراز
محبت کردهاند، بهخصوص از کادر درمانی بیمارستان تشکر و درخواست کرد تا
برای بازگشت سلامتیاش دعا کنند. همچنین ضمن پیگیری روند درمان وی از کادر
پزشکی بیمارستان که زحمات بسیاری در این مورد کشیدهاند، تشکر کردم.»
سرچشمه : شرق
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید:
بازگشت به صفحه نخست