نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

2014-04-03

نویدنو  15/01/1393 

 

 

انتخابات ریاست جمهوری به روایت اصولگرا

پاسخ‌های صریح امیر محبیان به سوالاتی در خصوص انتخابات ۹۲

 

خبرگزاری تسنیم: انصراف عارف بر اساس میل او نبود و فشار تشکیلاتی و شاید به امید معاون اولی صورت گرفت که آنهم به نتیجه نرسید، کنار کشیدن عارف نشانه قدرت تشکیلاتی اصلاح طلبان و عقلانیت آنها بود، وضعیتی که در میان اصولگرایان رخ نداد. به گزارش گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، سالنامه مثلث گفت و گویی را با امیر محبیان مدیرعامل خبرگزاری آریا انجام داده که آن را بازنشر می‌کنیم.

 

به نظر شما اعلام موجودیت ائتلاف سه نفره (ولایتی، قالیباف و حداد عادل) در زمان مناسبی انجام شد؟

هدف گروه سه نفره از اعلام زودهنگام، پیشدستی و ایجاد فضای روانی برای جلوگیری از کاندیداتوری سایر افراد مطرح بود،چون این اعلام کاندیداتوری از کانال اصلی تصمیم گیری اصولگرایان صورت نگرفته بود طبعا انتظار می رفت که نتواند به نتیجه لازم برسد.همان زمان نیز گفتم سرنوشت این گروه سه نفره مثل کشتی تایتانیک خواهد بود ،باعظمت بود ولی بدلیل اختلافات درونی و بیرونی به سرانجام نمی رسد.

 

این ائتلاف همه سلایق اصولگرا را پوشش می داد؟

عملا این گروه سه نفره پوشش دهنده همه سلایق نبود، برای همین هم پایداری ها و جبهه پیروان مکانیزم معرفی کاندیدای خود را بکار انداختند. روند سنتی تصمیم گیری یعنی چهره هایی چون آیت الله مهدوی هم گله مند شدند.

 

چرا اصولگرایان سنتی ائتلاف خود برای یک مکانیزم انتخاباتی (٢+٣) اقدام کردند؟

طبیعی بود آن را نپذیرند زیرا از آنها که نظر خواهی نشده بود، ضمن آن که خود گروه سه نفره هم همگن نبود، ولایتی به هیچوجه هم خط آن دو نفر دیگر نبود، معلوم نبود کدامیک قصد دارد دیگری را در بازی بعدی خود اسیر کند، ولایتی آن دو نفر را یا همفکران ایثارگران، ولایتی را ! سرنوشت این بازیگری سیاسی را هم دیدیم.

 

خروجی نداشتن و سپس منتفی شدن ائتلاف ٢+٣ (باهنر، متکی، آل اسحاق، پورمحمدی و ابوترابی فرد) بر نحوه کار ائتلاف سه نفره اثر گذاشت؟

عملا خیر، تلاش جبهه پیروان و گروه پنج نفره بخاطر فقدان عزم لازم در میان آنها به شکست انجامید.

 

ورود ناگهانی و پیش بینی نشده آقای جلیلی به انتخابات ریاست جمهوری چه تأثیری بر معادلات این رقابت سیاسی داشت؟

همانگونه که پیش بینی می شد شوک ورود جلیلی اصولگرایان را به لرزه درآورد و اصلاح طلبان را شاد کرد. واقعیت آن بود که هیچ کاندیدایی از افراد مطرح شده به جز جلیلی نمی توانست زمینه دوقطبی شدنی را بوجود آورد که جامعه را بسوی اصلاح طلبان براند.

 

از ورود آقای هاشمی در دقایق آخر چه ارزیابی دارید؟

هاشمی ابتدا کوشید نظر جامعه را برای خود تست کند ولی به گمانم هاشمی کوشید به عنوان بالانسر عمل کند و زمینه را برای تغییر موازنه در کلیت جامعه و نیز درون اصلاحات به نفع روحانی آماده کند و موفق شد.

 

نام نویسی مشایی و همراهی احمدی نژاد با وی در ستاد انتخابات وزارت کشور چه قدر بر فضای انتخابات اثر گذاشت؟

فکر  می کنم احمدی نژاد و مشایی آنقدر سیاست می فهمیدند که بدانند سیستم اجازه کاندیداتوری و پیروزی مشایی را نمی دهد، هدف آنها این بود که کنار کشیدن مشایی را موضوع یک معامله کنند و خشم نظام را علیه اعمال تیم احمدی نژاد با رد صلاحیت او تخلیه کنند.

 

تأثیر رد صلاحیت آقایان هاشمی و مشایی این قدر بود که معادلات انتخابات را به نفع یک نامزد خاص تغییر دهد؟

به گمانم سیستم قصد داشت حرکتی حساب شده را در حوزه تعامل بین‌المللی انجام دهد نه احمدی‌نژاد می‌توانست این نقش را بازی کند و نه مصلحت بود کار بدست اصلاح‌طلبان بیفتد که استحکام لازم را برای این پروژه مهم نداشتند، طبعاً روحانی با سوابق خود و نگاه امنیتی خاص تبحر لازم را در این مورد داشت. حرکت هاشمی شاید درون یک حرکت کلان قابل تاویل است.

 

احمدی نژاد معتقد بود از میان جریان او و جریان آقای هاشمی یکی پیروز انتخابات است و اگر مشایی ردصلاحیت شود قطعا جریان آقای هاشمی پیروز است و با این استدلال خیلی تلاش کرد برای مشایی کارت ورود به انتخابات را بگیرد، به نظر شما باقی ماندن مشایی چقدر در تقسیم آرا نقش تعیین کننده داشت؟

احمدی نژاد درست فهمیده بود، روحانی خارج از خط هاشمی ارزیابی نمی‌شود، فقط احمدی‌نژاد این نکته را در نظر نگرفته بود که رفتار او اعتماد لازم را نیافریده بود که نظام پروژه عظیم حل مشکل بین‌المللی را به او بسپارد.

 

وقتی آقای جلیلی نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد براساس نظرسنجی های مراکز معتبر درصدی از مردم (١٠الی ١٢درصد) به او اقبال کردند اما بر این میزان دیگر افزوده نشد و تقریبا همان نتیجه نیز در انتخابات رقم خورد، چرا این اتفاق برای او افتاد؟

جلیلی برای مردم احمدی نژاد دوم شد که البته توان و جنبه های مثبت او را ندارد، بازاریابی سیاسی جلیلی حداکثر ظرفیتش آنهم با رانت و کمک بیش از آن نبود.

 

وقتی شورای نگهبان نام ۸ نامزد انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد، مشخص شد که هیچ نامزدی با عقبه تشکیلاتی پا به عرصه این رقابت نگذاشته، این مسئله نشاندهنده چه بود؟ آیا این ویژگی بر انصراف آقایان حدادعادل و عارف از عرصه انتخابات موثر بود؟

ورود و خروج کاندیدا نشان دهنده آشفتگی کامل در جریانات بود، همگی فقط می خواستند پیروز شوند و هیچ مصلحت بالاتری مثلا منافع جریان متبوع خود را رعایت نمی کردند، فرد گرایی حاکم بود، فقط هاشمی به گمانم تشخیص داد چه کند و کاری کرد که تیم نزدیک بخود را در این رقابت با کنار زدن اصلاح طلبان و اصولگرایان به پیروزی برساند.

 

تأیید صلاحیت آقای غرضی قابل پیش بینی بود حال آنکه افرادی همچون آقایان سعیدی کیا و متکی با سابقه چند دوره وزارت احراز صلاحیت نشدند...

منطق تایید صلاحیت شورای نگهبان خاص خود آنهاست، برای ما قابل فهم است اما ترجیح می دهم برداشت خود را تا قطعیت نیافته بیان نکنم.

 

آقای ولایتی با کسب ٢٫۵ میلیون رأی پنجم شد، صحبت های او چه طور؟

ولایتی کاتالیزوری بود که با نقد جلیلی در مذاکرات هسته ای تدبیر را در شعار روحانی معنادار کرد.

 

به نظر شما اگر آقای ولایتی همچون آقای حدادعادل انصراف می داد، وضعیت رأی آقای قالیباف تغییری می‌کرد؟ اگر تغییر داشت چه میزان بود؟

چندان نه! آن که رای به روحانی را برای مردم معنادار کرده بود، حضور جلیلی بود و بس.

 

تا پیش از هفته آخر مانده به انتخابات و برگزاری مناظرات سوم تلویزیونی نامزدها آقای قالیباف با بیشترین اقبال مردمی در صدر نظرسنجی های معتبر بود، چه اتفاقی افتاد که آرای او شکسته شد؟ جمله "من سرهنگ نیستم من حقوق دانم" روحانی چقدر در بروز این اتفاق دخیل بود؟

رای آقای قالیباف از سقف به کف آمد. مشخص بود که رای قالیباف افزون نمی شود، قالیباف ظرفیت پیروزی را در فضای غیر دوقطبی داشت، ورود جلیلی بالاترین ضربه را به قالیباف زد. جمله روحانی هر چند خواسته بود پیام صریح داده باشد ولی مواضع جلیلی و جبهه پایداری در پیروزی روحانی موثرتر بود تا شعارهای روحانی. به گمانم بخش مهمی از مردم بیشتر از آن که به روحانی رای دهند رای آنها رای نه به جلیلی بود.

 

به نظر شما چرا آقای عارف از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد؟ این تصمیم او از روی میل باطنی بود یا مجبور به این کار شد؟

انصراف عارف بر اساس میل او نبود و فشار تشکیلاتی و شاید به امید معاون اولی صورت گرفت که آنهم به نتیجه نرسید، کنار کشیدن عارف نشانه قدرت تشکیلاتی اصلاح طلبان و عقلانیت آنها بود، وضعیتی که در میان اصولگرایان رخ نداد.

 

در آخرین نظرسنجی های مراکز معتبر آقای دکتر عارف ۵ درصد آرای مردم را داشت به نظر شما کنارگیری عارف چه میزان در پیروزی آقای روحانی موثر بود؟

عارف می دانست پیروز نمی شود ولی عقب نشینی او علامتی از سوی تشکیلات اصلاح طلبان به بدنه اجتماعیشان بود که تصمیم خود را برای حمایت از روحانی گرفته اند.

 

ائتلاف اصلاح طلبان با روحانی و حمایت آقایان خاتمی، ناطق نوری و هاشمی از او چقدر بر رقم خوردن این نتیجه در مرحله نخست انتخابات ریاست جمهوری تأثیر داشت؟

قطعا تاثیر داشت، هرچند فعلا روحانی زیاد خود را مدیون نمی داند.

 

رفتار احمدی نژاد و عملکرد دولت او چه طور؟

تردیدی ندارم اگر عملکرد دولت و شخص احمدی نژاد نبود، روحانی رییس جمهور نمی شد

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi       بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: