نویدنو 29/10/1392

نویدنو  29/10/1392 

 

 

جایی که دومسیر" انقلابی" وارتجاعی به هم می پیوندد

نگاه مختصری به مواضع 10مهر

آقایان صفار هرندی ها وحیدر مصلحی ادعا می کنند که سرچشمه جنبش سبز اجرای رهنمودهای حزب توده ایران است .آن ها از این گفته دو هدف کوتاه مدت ودراز مدت را تعقیب می کنند . هدف کوتاه مدت آن ها توجیه حصر غیر قانونی میر حسین موسوی ، رهنورد ، کروبی است ، وهدف دراز مدتشان "حفظ نظام" با سرکوب هر صدای اعتراض بنام "کوبیدن سر حزب توده منحله " است .آن ها دشمن های طبقاتی زحمتکش های میهن واز این رو دشمن طبقاتی حزب توده ایران اند. رفتار آن ها در طول 72سال زندگی حزب توده ایران محصولی جز داغ ودرفش ودوستاق نبوده است وغیر از این هم نخواهد بود . حزب توده ایران در طول 72سال زندگی پر افتخار خود تنها 11سال فعالیت علنی ونیمه علنی داشته است . تکلیف هرندی ها ومصلحی های هر دو رژیم شاهی وشیخی معلوم است ، وبی وقفه بر این تلاش مذبوحانه خود برای " حفظ نظام" ادامه خواهند داد .

رفقای ما در تارنگاشت 10مهراما ادعای دیگری دارند . آن ها می نویسند:" آری، حزب ما اعلامیه صادر می‌کند و سرکوب‌ها و اعمال ارتجاعی حکومت را محکوم می‌کند. آری، حزب ما شعارهای ضدامپریالیستی می‌دهد. اما به گفته بسیاری از رفقای داخل و خارج کشور، حزب ما در مبارزات دموکراتیک و ضدامپریالیستی مردم زحمت‌کش میهن‌مان نقش مؤثری ندارد" .[1]

 

صرف نظر از عدم وجود سنجه ای منطقی در سخنان مصلحی ها واین رفقا برای اثبات ادعا ها ی متناقض خود در باره حزب توده ایران ، ابراز چنین دلسوزی ای از جانب " هواداران حزب توده ایران" برای هر توده ای می تواند امید بخش باشد ، که کسانی برای " تاثیر گذاری موثر" حزب دل می سوزانند وحتما پی آمد این "دلسوزی " می تواند اقدام های مشخصی برای ارتقا فعالیت های حزبی باشد .

اما با تعقیب گفته های این رفقا معلوم می شود که ریشه مسئله عدم " نقش موثر" حزب در جایی است که آدرسش را به روشنی بیان کرده اند:" امروز در مرحله‌ای تعیین‌کننده در تاریخ میهن و حزب‌مان قرارگرفته‌ایم. از یک سو، امپریالیسم، به‌ویژه امپریالیسم آمریکا، با اعمال تحریم‌های کمرشکن اقتصادی بر گردهٔ مردم زحمت‌کش ایران و تهدید به حملهٔ نظامی به میهن ما، استقلال و تمامیت ارضی ایران را هدف اصلی خود قرار داده است، و از سوی دیگر، در درون کشور، مردم و خلق‌های ایران به‌طور روزمره با استبداد «ولایت فقیه»، سرکوب و اختناق‌ سیاسی از سوی حاکمیت، و انواع تضییقات و تخلفات از حقوق اساسی خود روبه‌رو هستند. رهبران سیاسی و اجتماعی مردم ایران، به‌ویژه رهبران جنبش سبز و جنبش کارگری، در حبس خانگی یا در سیاه‌چال‌های حکام کنونی به‌سر می‌برند. شیرازهٔ اقتصادی کشور از هم گسیخته است و هر روز بر نرخ تورم و کمبود کالاهای اساسی، و به‌تبع آن، بر فقر و بیکاری و مسکنت مردم، به‌ویژه کارگران و زحمت‌کشان میهن، افزوده می‌شود. این همه حاکی از بحران عمیقی است که میهن ما اکنون با آن روبه‌رو است؛ بحرانی که می‌تواند بر سرنوشت نهایی انقلاب بهمن ۵۷ نقطهٔ پایان بگذارد."[2] صرف نظر از جمله آخر  نوشتار، آدمی از خواندن این سطور " مشعوف " می شود که چقدر خوب درد را "شناسایی" کرده اند، اما خوشبینی دیری نمی پاید ، چرا که درادامه می افزایند :" با احساس خطر از بروز چنین فاجعه‌ای بود که مردم میهن ما بار دیگر هشیارانه و با استفاده از امکان محدود ایجاد شده به‌میدان آمدند و نه‌تنها مهر خود را بر روند انتخابات اخیر ریاست جمهوری زدند، بلکه با طرح بنیادی‌ترین خواست‌های خود، جو سیاسی حاکم بر کشور را نیز عوض کردند. حاکمیت جمهوری اسلامی که بر اثر تهدیدها و تحریم‌های خارجی و جنبش‌های اعتراضی داخلی توان کنترل اوضاع را از دست داده بود، ناچار به یک عقب‌نشینی تاکتیکی در برابر مردم تن داد و تغییر تحمیل شده را پذیرفت."[3]

خوب است که در این رابطه نظر حزب توده ایران  در فردای پیروزی آقای حسن روحانی نیز نقل گردد تا امکان درستی حرف این رفقا روشن تر شود .:" این برگزاری ”سالم انتخابات، که رفسنجانی آن را ”دموکراتیک ترین انتخابات دنیا“ اعلام کرد -یعنی برگزاری انتخابات بدون دخالت های آشکار سپاه و نیروهای انتظامی – همچنین پایمال نشدن خشن رأی مردم، تنها در شرایطی امکان پذیر شد که سطح توقع های مردم، جنبش مردمی، و نیروهای اصلاح طلب به تن در دادن به یک نامزد ”معتدل“ مورد قبول ولی فقیه تنزل داده شد. در واقع باید گفت که ولی فقیه رژیم، با مهندسی انتخابات، توانست حداکثر استفاده را از اصلاح طلبان و رأی آنان بکند بی آنکه در برابر خواست آنان عقب نشینی ای جدی انجام دهد. ارزیابی خاتمی از وابستگی نداشتن روحانی به اصلاح طلبان درست است. حسن روحانی کسی است که به مدت 16 سال نماینده علی خامنه ای و دبیر ”شورای امنیت ملی“ بوده است. و حتی پس از کودتای انتخاباتی خرداد 88 نقش خود را به عنوان نماینده رهبر در این شورا حفظ کرده است. ... باید در پی انتخابات مهندسی شده یی که رژیم آن را با موفقیت برگزار کرد، از توان و نیروی مردمی ای که به صحنه آمده اند برای سازمان دهی حرکت اجتماعی و مطرح کردن خواست هایی مشخص حمایت کرد که از آن جمله اند: : آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، پایان دادن به حصر موسوی، کروبی و زهرا رهنورد، پایان دادن به سرکوب سندیکاها و تشکل های کارگری، حرکت به سمت سیاست های اقتصادی ای که تولید در کشور را حمایت کند، و امکان های اشتغال زایی و تخفیف محرومیت های کنونی را فراهم آورد. باید آنچنان نیرو و حرکت اجتماعی ای را پدید آورد که بتوان خواست های بالا را به رژیم ارتجاعی کنونی تحمیل کرد. محمود احمدی نژاد نیز با شعار گذاشتن پول نفت بر سر سفره مردم و عدالت به صحنه آمد و امروز پس از گذشت هشت سال وضعیت دردناک و فاجعه بار جامعه ما شاهد انکار ناپذیر نتیجه اعمال مجموعه سیاست های مخربی است که تنها هدفش تأمین منافع کلان سرمایه داران، از جمله سران رژیم، و فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی بوده است."

ما داوری دراین باب را بعهده خوانندگان خود می گذاریم .

مشکل این دوستان با تاریخ دو دهه گذشته حزب مشکل صندلی است وآراستن آن به پشتک وارو های تئوریک چیزی جز فضا سازی برای تضعیف حزب نیست . هم نوایی این ها با هرندی ها ومصلحی ها ، حتی اگر ردایی از صداقت به تن کرده باشند وهزاران بار بر آن ها بشورند،باز هم بر موضوعی عینی استواراست : "حفظ نظام" .

دغدغه "حفظ نظام" است که این ها را وا می دارد تا چیزهایی خارج از بستر تاریخی و دل بخواه  را با تهمت ودشنام [4] واستدلال و شاهدهای به اصطلاح تاریخی به حزب نسبت دهند تا اثبات کنندکه حزب درگیر مشکل ها ومسائلی است که آن ها را به شرح زیر فهرست می کنند. و در راس این فهرست هم "نفی خط مشی وبرنامه اصولی حزب توده ایران در فاصله سال های1357-61" راکه معنایی جز دفاع از حاکمیت جمهوری اسلامی "کنونی" ندارد قرار دهند.

:" ـــ نفی خط مشی و برنامهٔ اصولی حزب تودهٔ ایران در فاصله سال‌های ۶۱-۱۳۵۷؛

ـــ عدم درک صحیح از اوضاع ایران در مراحل مختلف و برخورد عمدتاً عکس‌العملی به رویدادها، از جمله طرح شعار سرنگونی در سال ۱۳۶۴ که همچنان به‌طور ضمنی پیگیری می‌شود، پیش‌بینی نادرست در مورد شرایط پیش از پایان جنگ با عراق، و برخورد نادقیق و متناقض با روند انتخابات ریاست جمهوری طی ۱۶ سال گذشته، که همگی حاکی از فقدان چارچوب مستحکم نظری و ایدئولوژیک در قبال رویدادهای میهن‌مان بوده است؛

ـــ بیگانگی با کادرها و اعضا و هواداران جان به‌در برده از یورش‌ها و قتل‌عام‌های جمهوری اسلامی و حتی دامن زدن به شک و تردید در مورد آنها؛

ـــ تخلف صریح از اصول دموکراتیک سازمانی و جایگزین کردن رابطه به‌جای ضابطه در تشکیلات؛

ـــ به‌کارگیری سیاست دفع به‌جای جذب اعضا و فعالان و هواداران توده‌ای؛

ـــ کنار گذاشتن اصل انتقاد از خود در سطح رهبری حزب، و به تبع آن برخورد غیردموکراتیک تشکیلاتی با اختلافات‌ نظری در میان اعضای حزب و مرسوم کردن شیوهٔ به‌شدت مخرب تسویهٔ منتقدان از صفوف و کادر رهبری حزب؛

ـــ حاکم کردن تصمیم‌گیری‌های فردی به‌جای اصل تصمیم‌گیری جمعی در  حزب؛

ـــ عدول از وظایف آموزشی، به‌ویژه آموزش ایدئولوژیک، و بی‌توجهی به وظیفهٔ ضرور تربیت کادر در حزب؛

ـــ ارتقای قابل توجه و بحث‌انگیز مروجان تردید در حقانیت مارکسیسم ـ لنینیسم به درون کادر رهبری حزب؛

ـــ انحراف از مبانی ایدئولوژیک و مشی انقلابی تاریخی حزب به‌رغم دفاع قاطعانهٔ اعضا از آن، که در اساسنامهٔ مصوب کنگرهٔ سوم حزب تبلور یافت؛

ـــ القای انواع شبهه‌ها، شک‌ها و تردیدها‌، در مورد رهبری حزب در دههٔ اول انقلاب، و حتی در مواردی اتهام‌زنی به آنها؛

ـــ حاکم کردن شیوهٔ ارعاب و امنیتی کردن فضای برخورد با توده‌ای‌های خارج از تشکیلات رسمی؛

ـــ و در نتیجهٔ همهٔ این‌ها، خارج کردن حزب از گردونهٔ مبارزات روزمرهٔ داخل کشور و اکتفا به صدور بیانیه‌های کلی و مبهم؛ "

شاه بیت همان است که در بالا گفته شد . یعنی "حفظ نظام" . باقی تلاش برای تحریک کسانی است که در برهه ای از تاریخ اخیر ، مربوط ونامربوط از صفوف حزب توده ایران اخراج شده اند یا کنار گذاشته شده اند یا کناره گیری کرده اند .

تلاش برای "حفظ نظام " در نزد این رفقا البته تازگی ندارد.  حرکت این رفقا تحت لوای "هواداری از حزب توده ایران( موهوم)  " ( فراموش می کنند که نام ها همیشه بیانگر ماهیت ها نیستند) پیش از این هم در زمان نه چندان دور دیگری نمود برجسته ای داشت که با انتشار بیانیه ای سراپا مغشوش از نظر نظری وعملی پنجه بر چهره حزب کشیدند . تاریخ چند ساله گذشته می تواند داور استحکام استدلال های این رفقا وحزب توده ایران باشد . حزب در فروردین 1386طی مقاله ای در باره سپاه پاسداران نوشت :" ما با یک ارگان عریض و طویل وغرق در فساد مالی روبرو هستیم که از یک سو مجری پروژه های عمرانی با سودهای کلان است و از دیگر سو به عنوان یک ارگان نظامی-امنیتی بخشی قابل توجهی از بودجه کل کشور را به چنگ می آورد، و به علاوه، با ده ها شرکت تجاری خود به داد و ستد با خارج و وارد کردن کالا به کشور مشغول است و نقش اصلی را نیز در استراتژی نظامی رژیم ولایت فقیه بر عهده دارد. چنین ارگانی، همان گونه که فرماندهان آن بارها تاکید کرده اند، ماموریت اصلی اش دفاع از نظام، یعنی رژیم ولایت فقیه است و این ماموریت را اولویت خود می داند! بنابراین سپاه پاسداران با نقشی که در استراتژی نظامی دارد، در خدمت دفاع از استقلال و تمامیت ارضی ایران نیست. استقلال و تمامیت ارضی کشور در برنامه سپاه تابعی، تاکید می کنیم تابعی، از سیاست و ماموریت حفظ و دفاع از نظام است! نقش مخربی که سپاه پاسداران به ویژه دراین زمینه ایفا کرده و می کند با توجه به تحریم های جدید که به معنای تحریم کامل نظامی کشور ماست، سبب تضعیف بنیه دفاعی ایران گشته و می باید در این زمینه با حساسیت زیاد برخورد کرد. تضعیف بنیه دفاعی آنهم در اوضاع بغرنج و متحول منطقه برای منافع ملی ایران بسیار زیان بخش قلمداد می گردد.

دربرابر این وضعیت، ضمن آنکه باید قاطعانه با هر گونه تحریم ایران مخالفت کرد، افشای نقش سپاه و خطراتی که حضورو نفوذ این ارگان زاید در حیات سیاسی- اقتصادی و نظامی ایران ایفا می کند، حائز اهمیت فراوان است.

تقویت ارتش ملی و افزایش نقش آن در استراتژی نظامی کشور به همراه حذف سپاه در این زمینه، و در نهایت انحلال کامل آن و واگذاری امکانات و تجهیزات این ارگان به ارتش ملی و نیروهای مسلح قانونی کشور، از زمره اقداماتی است که می تواند در راستای ممانعت از تضعیف هر چه بیشتربنیه نظامی و دفاعی ایران موثر و کار ساز باشد! "[5]

ورفقای گرداننده امروزی تارنگاشت مهرهمراه با تعداد دیگری در بیانیه ای نوشتند:" همه می‌دانیم که تهدیدهای نظامی امپریالیسم آمریکا علیه میهن ما نه به‌خاطر پروژه‌های هسته‌ای ایران بلکه در حقیقت به منظور پیشبرد پروژه «خاورمیانه بزرگ» آن دولت است که بر اساس آن ایران نیز، به عنوان یکی از مراکز مقاومت علیه این پروژه، باید همچون عراق سرکوب و تجزیه شود. تلاش در جهت تضعیف بنیه دفاعی ایران، از جمله «حذف» سپاه پاسداران از صحنه دفاع نظامی کشور، همان‌گونه که در عراق به صورت «انحلال» ارتش آن کشور صورت گرفت، هدفی جز خلع سلاح و در هم شکستن هر نوع امکان مقاومت مردم ایران در برابر تعرضات نظامی آمریکا را دنبال نمی‌کند. قطعنامه تحمیلی اخیر ایالات متحده به شورای امنیت سازمان ملل، که در بخشی از آن تحریم مالی، مسافرتی و تسلیحاتی سپاه پاسداران اعمال گردیده است، نیز هدفی جز این ندارد.

 خواست «حذف» و «انحلال» سپاه پاسداران، به ویژه در لحظه کنونی که تهدیدهای نظامی امپریالیسم مردم زحمتکش میهن ما و جهان را در مقابل فاجعه انسانی دیگری قرار داده است، نمی تواند مورد تأیید ما باشد. ما فراموش نمی‌کنیم که بدنه سپاه پاسداران را، جدا از هر ایرادی که به رهبری آن وارد است، همچنان فرزندان کار و زحمت ایران تشکیل می‌دهند، و این‌ها همان کسانی هستند که در صورت حمله نظامی آمریکا به میهن ما، بار دیگر از روی جان وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور را بر دوش خواهند گرفت.

 از این رو، ما، به عنوان بخشی از کادرها و اعضای پیشین رهبری حزب توده ایران، موضع‌گیری‌های اعلام شده در مقاله اخیر «نامه مردم» را قاطعانه رد می‌کنیم و تردیدی نداریم که میهن‌دوستان ایران، به‌ویژه بخش اعظم اعضاء و هواداران حزب توده ایران، یک چنین موضع‌گیری‌ها را در شرایط خطرناک کنونی مردود می‌شناسند." [6]

 صرف نظر از گنگی این رفقا در شناخت از سپاه ، ارتش خلقی ، دفاع از استقلال وتمامیت ارزی و ... مضمون واقعی این نوشتار چیزی جز دفاع از " وضع موجود" و " حفظ نظام " نیست . داوری دراین مورد را نیزبه خوانندگان وا می گذاریم .

از دشمنان برند شکایت به نزد دوست       

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم

رفقا تلاش کرده اند برخی ازاسناد تاریخی حزب را در راستای علت یابی انحراف های ! حزب توده ایران باز انتشار دهند. بابرخی ها مصاحبه کنند و... ما هیچ مخالفتی با این رفتار نداریم و اتفاقا آن ها را مفید هم می دانیم . اما سیاست "نومن به بعض ونکفرو به بعض"  راه کنکاش تاریخی نیست . در ادامه دو سند تاریخی از حزب توده ایران را در همین راستا تقدیم خوانندگان می کنیم .

اولی سندی است تحت عنوان "ما و وازدگان سیاسی" منتشر شده در سال 1366

ودومی سند "تزهایی در باره سیاست های حزب توده ایران در انقلاب بهمن 1357" مصوب کنگره پنجم "کنگره ارانی" درسال 1382است که رفقا در برخی از نوشته هایشان به آن ارجاع داده اند .

امید واریم دوستان دیگری که اسنادی از حزب را در این رابطه در اختیار دارند نسبت به انتشار آن ها اقدام ومارا یاری نمایند.

برای دریافت جزوه ها روی عکس ها کلیک نمایید .

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter