ویدنو:22/04/1391  

 

ویدنو:22/04/1391  

 

جامعه مدنی ، ان جی او ها ، وسپهر عمومی

امیر سادر-برگردان: مهرگان

نقطه عطف بزرگ کار مارکس این کشف است که رابطه های طبقاتی تمام جامعه سرمایه داری راطی می کند. او پس از کار با مقوله ها ، مقوله هایی مثل دولت وجامعه مدنی را از لیبرالیسم ارث برد، ، و آن چه را که "استخوان بندی جامعه مدنی " می خواند ساخت ، و در آن جا طبقه ها ومبارزه طبقاتی را رو در روی هم قرار داد .

در چندین دهه اخیر ، که مبارزه دموکراتیک دوباره وزنی یافته است – بعد از دست کم گرفته شدن ، عموما در سخنرانی ها، از سوی چپ – مقوله جامعه مدنی دوباره ظاهر شد . به خاطر طبیعت متفاوتش ، مخالف دولت است ورابطه های طبقاتی را جابجا می کند. جامعه مدنی بازگشتی به لیبرالیسم کلاسیک ، موازی با چرخش به لیبرالیسم در جبهه اقتصادی تحت عنوان نئو لیبرالیسم است .

در چارچوب این مقوله ، سازمان هایی از یک  نوع متمایز پنهان شد ، رشته ای از آن (سازمان ) هایی که دقیقا به جنبش های اجتماعی و شکل های دیگر مقاومت در برابر دیکتاتوری نظامی ، به (سازمان های ) دیگری که بسیار زیاد دوپهلو هستند ربط داشت . این در آمیختگی امکان پذیر است چون خود مقوله جامعه مدنی این امکان را به آن وام می دهد. جامعه مدنی به معنی در بر گیرنده "آنچه دولت نیست" ، زیر این چترگسترده است ، انجمن های کسب وکار کشاورزی و انجمن های کارگران روستایی ، انجمن های صاحبان بانک ها ، وانجمن های کارکنان بانک ها ، انجمن های گردانندگان مدارس خصوصی و انجمن های دانشجویان- حتی گذشته از آن  بیانات بازهم غامض تر از "جامعه مدنی " مثل قاچاقچی های مواد مخدر، گروه های مسلح وغیره -، همه چیز هایی هستند که به "جامعه مدنی" تعلق دارند.  

همه آن چه که در آن ها مشترک است فقدان شفافیت است . آن ها خودشان را نماینده های جامعه مدنی اعلان می کنند ، اما تمایلی به شفاف بودن در انتخاب های رهبران ، منابع مالی وشکل های تصمیم گیری شان  ندارند. کافی است ببینیم که تشکیل یک یا چند ان جی او و فهرست درخواست ها برای دریافت  وجوه عمومی  یا در واقع پوشاندن کسب وکار مشکوک چقدر ساده است .

در کنارابهام – گذشته از سوءنیت- خود تعریف " غیر دولتی" مسئله است . این موضع ضد دولتی به راحتی به موضع نئو لیبرالی وصل می شود. "غیر دولتی" ( ان جی او) هیچ محدودیتی در رابطه با " شریک شدن" با شرکت های خصوصی بزرگ و بنیاد های آنها ندارد ، در حالی که مرز خود را در برابر دولت معین می کند.

با باز آیی لیبرالیسم باز خیزی قدرت مند دیدگاه آن از دموکراسی ودولت آمد. دموکراسی  برای نشان دادن محدود یت و کنترل خارجی بر رفتار های دولت آمد، که گفته  شده بود  ، طبق تعریف،  ، (دولت) دشمن مرکزی دموکراسی است ، که عنصر های تشکیل دهنده آن را افراد گرد آمده در جامعه مدنی تشکیل می دهند.

پس این سوال می تواند مطرح شود که دولت توسط جامعه مدنی چگونه کنترل می شود تا دموکراسی تضمین شود . دولت بیشتر ، دموکراسی کمتر ، راهی است که نئو لیبرالیسم تئوری دولت کمینه اش را می فروشد . محدود کردن دولت ، در راستای آن که بازاربتواند مرکزیت را به عهده بگیرد . در نظریه ، نقش مرکزی باید توسط جامعه مدنی ایفا شود، که در واقع ، به صورت آشکار بازار را پنهان می سازد . 

این مفهوم منفی از دولت مسیر دموکراتیزه کردن دولت را رها می سازد . این یک مفهوم لیبرالی است ، که با ایده کنترل دولت از سوی جامعه مدنی – به نمایندگی ان جی او ها وسایر انجمن هایی که برای ایفای نقش نمایندگی آن تلاش می کنند - باز فعال شده است .

پیش رفته ترین مشی برای ساختن دموکراسی در برزیل بودجه مشارکتی بود ، که سپهر عمومی را از داخل خود دولت ، به زیان منافع تجاری تقویت کرد. مبارزه دموکراتیک برای دولت امری خارجی نیست ، بلکه  آن را قطع می کند.  در داخل دولت ، منافع متمایز ، وحتی متضاد ی نمایندگی می شوند ، همان منافع متضادی که در سراسر جامعه شکاف ایجاد می کند. 

جدا سازی این دو ، در روش لیبرال ، این نمود بنیادی واقعیت را از دست می دهد : هر چیزی با تصمیم های اجتماعی بر خورد می کند . جامعه مدنی یک توهم است ، مثل دولت که در مخالفت با آن مطرح می شود- همه بدون تصمیم های طبقاتی در نظریه لیبرال .

دموکراتیزه کردن ضد کالایی کردن است ، اثبات سپهر عمومی به زیان سپهر تجاری است . دموکراتیزه کردن رساندن  دموکراسی سازی به داخل قلب دولت است . 

 مطلب مرتبط : "جامعه مدنی "...یا قدرت دموکراتیک مردمی؟

سرچشمه : پلتیکال افیرزwww.politicalaffairs.net

 

 

 

                       

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter