ویدنو:02/04/1391  

 

ویدنو:02/04/1391  

 

مبارزه ایدئولوژیک نیاز یا ضرورت

حمید وارسته

نگارنده این نوشتار به عنوان یک نظاره گر چپ در ایران با توجه به رنج چند ده ساله ای که از تشتت ،چند پاره گی، رشدروزافزون دیدگاه های خرده بورژوایی در جنبش طبقه کارگرو اختلافات بین احزاب و سازمان ها می برد بر آن است که  جنبش چپ مارکسیستی، بدون یک مبارزه ایدئولوژیک و سیاسی فعال که بتواند حاملان ایدئولوژی های اپورتونیستی، آنارشیستی ،سوسیال خیانت گر و خرده بورژوایی را افشاء نماید قادر نخواهد بود خود رااستحکام بخشیده ، به اتحاد نیروهای چپ برای مبارزه طبقاتی فراروید.ازاینرو این نوشته با استفاده ازاثر دورانساز رهبرکبیرطبقه کارگر،ولادیمیرایلیچ لنین "بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم" که جمع بندی تجربه های مبارزات بیست ساله نظری، سیاسی و طبقاتی طبقه کارگر روسیه وجهان می باشد، آغاز وپایان می یابد و ضمن نگاه کلی به وضعیت کنونی چپ مارکسیستی در جهان، و به طوراخص وضعیت جنبش طبقه کارگر ایران می پردازد.

 لنین دربخش چهارم رساله بیماری کودکی چپ گرایی درکمونیسم باعنوان"بلشویسم در مبارزه باچه دشمنانی دردرون جنبش کارگری رشد یافت تحکیم پذیرفت وآبدیده شد"می نویسد:

 

بلشویسم در طول سالیان دراز مبارزه علیه انقلابی گری خرده بورژوایی رشد یافت، قوام پذیرفت وآبدیده شد.این انقلاب گری ازبرخی جهات به آنارشیسم می ماند یاچیزهایی ازآن به عاریت می گیرد وبالنتیجه در موردهرآن چه جنبه بنیادی وماهوی داردخلاف شرایط ومقتضیات مبارزه مستمرطبقاتی پرولتری عمل میکند.از نظر تئوریک برای مارکسیست ها مسجل است وتجربه تمام انقلاب ها وجنبش های انقلابی اروپایی این مطلب را کاملا"ثابت کرده است-که زمین دار خرده پا وکاسب کار خرده پا...از آن جا که درمحیط سرمایه داری پیوسته دستخوش ستم است وزندگیش غالبا"با شدت وسرعت بسیاربه خرابی می گراید و او رابه افلاس می کشاند- خیلی زود به انقلابی گری افراطی دچار می شود ولی توانایی آن را ندارد که بردباری، تشکل ،انضباط و ایستادگی از خود نشان دهد.خرده بورژوازی "دیوانه شده"از دهشت های سرمایه داری – پدیده ای است اجتماعی که بسان آنارشیسم ،از خصایص تمام کشور های سرمایه داری است.نااستواری این انقلابی گری، سترونی آن، خاصیت تبدیل سریع آن به اطاعت وتسلیم، بی عملی، پنداربافی وحتی شیفتگی "دیوانه وار"ش به این یا آن جریان بورژوایی "مد روز"-همه این ها مطالبی است بر همگان معلوم.ولی پذیرش تئوریک و تجریدی این حقایق هنوز به هیچ وجه احزاب انقلابی را از ارتکاب اشتباهات کهنه ای که همواره به علل ناگهانی به شکلی کمی تازه وبا پوشش یاآرایشی قبلا" دیده نشده، در محیطی خاص وکم وبیش بکربروز می کند، مصون نخواهد داشت.

آنارشیسم غالبا" نوعی کیفر گناهان اپورتونیستی جنبش کارگری بوده است.هر دوی این کج روی های کریه مکمل یکدیگر بوده اند.واگر در روسیه با وجود فزون تر بودن بخش خرده بورژوایی جمعیت آن در قیاس با کشورهای اروپایی، آنارشیسم در دوران هر دو انقلاب (1905-1917)و در دوران تدارک این دو انقلاب نفوذ نسبتا" ناچیز داشت، این امر را بی شک باید تا حدودی ناشی از خدمات بلشویسم دانست که همواره علیه اپورتونیسم شدیدترین و آشتی ناپذیرترین مبارزات را انجام داد(1)

شکست اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی به عنوان اولین کشور کارگری وسوسیالیسم واقعا"موجود بعد از هفتاد سال، باعث سردر گمی، انفعال وتشتت در جنبش کمونیستی و کارگری جهان گشت واغلب جریان هایی که گرایشات ناپیدای ایدئولوژی خرده بورژاری را در جنبش کارگری حمل می کردند به علت عدم درک دیالکتیک ماتریالیستی با بحران همه جانبه ای مواجه ساخت.بسیاری از آن ها در نتیجه این رخدادها به نفی سوسیالیسم و اندیشه های سوسیالیستی پرداختند،و با رد هرنوع بدیلی برای سرمایه داری ،عملا" به دامن امپریالیسم غلتیدند، ،و به عنوان دکتر،کارشناس،محقق،صاحب نظر، مورخ چپ و... درخدمت بنگاه های تبلیغاتی سرمایه داری،با مصاحبه، سخنرانی ، نوشتن مقاله و کتاب در رد سوسیالیسم برآمدند. عده دیگری نیز در جستجوی راه سوم دست به دامان دامان نظریه پردازانی چون آنتونی گیدنزدراز کردند وبه تئوریزه کردن راه سوم پردختند،و درنهایت با تعریف وتمجیدازدمکراسی وفردگرایی بورژوایی، اعلام کردند بدون دمکراسی (البته از نوع سرمایه داری )هر گونه خوشبختی وسعادت برای انسان ها وجوامع انسانی غیر ممکن است، وفردگرایی لیبرالیستی بهترین راه سعادت و دفاع از حقوق وشخصیت انسانی است،آن ها پیش روی واقعیت ها عریان زندگی ،چشم های خود رابرزندگی میلیون ها میلیون انسان هایی که به علت سیاست های اقتصادی نئو - لیبرالی به فقرو فلاکت افتاده اند می بندندوفجایعی را که اقتصاد نئولیبرالی برسر این مردم آورده است نادیده می گیرند.     

به حکم واقعیت سر سخت،  پس ازگذ شت سالی چند ازشکست سوسیالیسم واقعا"موجود، و روشن شدن هرچه بیشترماهیت سیاست های اقتصادی نئو - لیبرالی سرمایه داری، بحران های اقتصادی ناشی ازاین سیاست ها وجنبش های اجتماعی واعتراضی زحمتکشان جهان برای مقابله بااین سیاست ها،که تصویرواقعی جهان را دگر کرد،جنبش چپ برای رهایی ازحالت خمودگی، انفعال وسر درگمی تکانی خورد وتلاش می کند خود را بازسازی نماید.اما در حال حاضر،ادامه بازسازی را وجود دیدگاه های اپورتونیستی، آنارشیستی و خرده بورژوایی در جنبش کارگری دشوار می سازد،از این رو مبارزات ایدئولوژیک مستمری را طلب می کند. 

در کشورایران پراکندگی وتشتت بین نیروهای چپ وجنبش کارگری بیشتراز سایرکشورهاست.که علت این پراکندگی وتشتت نظری رامی توان در رشد سریع چپ بعدازانقلاب 1357،سرکوب های وحشیانه دهه شصت، شکست سوسیالیسم واقعا" موجود ورشد مصرف گرایی وثروت اندوزی در جامعه ایران و حتی بین فعالین چپ ، بعداز اجرای سیاست های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول از دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به بعد دانست. 

پیروزی انقلاب 1357 با شرکت گسترده نیروهای چپ ومصادره رهبری انقلاب توسط واپسگرایان مذهبی به دلیل شرایط ذهنی حاکم بر جامعه استبداد زده ایران، ضعف سازمانی چپ در امتداد 25 سال استبداد آریامهری و در توافق با کشورهای بزرگ سرمایه داری در کنفرانس گوادلوپ بدست آمد. از اولین روزهای پیروزی انقلاب جوانانی که از یک حکومت استبدادی رهایی یافته وازحکومت دینی آینده خوبی را تصویر نمی کردند وحامل دیدگاه های قوی خرده بورژوایی بودند،با شیفتگی به مبارزان آرمان خواه چپ وارد جنبش چپ شدند ولی به علت فشاربی وقفه ارتجاع بر سازمان های اصیل چپ،وجود انحراف های نظری مثل تروتسکیسم ،آنارشیسم ،مائویسم و ...و کمبود امکانات تشکیلاتی ،تئوریک وزمان لازم، اصلاح و تجدید تربیت نشدند. در حالی که لنین در رابطه با تربیت دارندگان دیدگاه خرده بورژوایی در رساله  بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم می نویسد:

آن ها را می توان(و باید)اصلاح وتجدید تربیت کرد. ولی فقط از طریق کار سازمانی بسیارطولانی، آهسته وبا احتیاط . این عناصر، پرولتاریا را از هرسو در محیط خرده بورژوایی محصورکرده اند. آن را به این محیط می آلایند. فاسدش می کنندوموجبات عود عیب ذاتی خرده بورژوایی یعنی سست عنصری، از هم پاشیدگی، فردگرایی(اندیویدوآلیسم) وتبدیل شور وشوق به یاس و دل مردگی راپیوسته در میان پرولتاریا فراهم می سازند.برای مقابله با این پدیده، برای تحقق صحیح، موفقیت آمیزوپیروزی آفرین نقش سازمان گر پرولتاریا که نقش عمده آن است باید در حزب پرولتاریا مرکزیت اکید و انضباط خدشه ناپذیر حکم فرما باشد.(2)

عدم اصلاح ، تجدید تربیت و نبود انضباط در برخی سازمان ها به علت ضعف تشکیلاتی و نظری باعث گردید افرادی که حامل دیدگاه های ایدئولوژیک قوی خرده بورژوایی بودند به دلیل داشتن تحصیلات بالا و امکانات خوب بدون سابقه مبارزاتی وامتحان پس دادن بتوانند درکوتاه ترین زمان ممکن رشد یافته و بتوانند به رهبریت برخی سازمان ها راه یابند وباندهایی برای قبضه کردن قدرت خوددرداخل سازمان ها به وجود آورند.و از روز های اول به جای مبارزه برای وحدت ، جهت  جلوگیری ازاتحاد چپ به ایجاد تفرقه و انشعابات گوناگون در سازمان های چپ از جمله در سازمان فدائیان بپردازند. با گذشت زمان سازمان ها به جای نزدیکی به هم دچاراختلافات بیشترشده وراه دورشدن ازهم را پیمودند، وحکومت تازه به قدرت رسیده نیز بااستفاده ازاحساسات مذهبی مردم واختلافات این سازمان ها باهم، فرصت راغنیمت شمرده نسبت به فشار و سرکوب سازمان های چپ اقدام ودر نهایت موفق به سرکوب تمام عیارآن ها شد وبعدترنیز باقی مانده آن ها را در جریان قتل عام زندانیان این سازمان ها در سال 67 نابود کرد.

بعدازسرکوب درگذرزمان برخی اشخاص حامل دیدگاه های خرده بورژوایی،به گفته لنین به علت نا استواری انقلابی گری ،خاصیت تبدیل آن به اطاعت وتسلیم ،بی عملی وپنداربافی ،وظیفه به انحراف کشیدن این سازمان ها از راه مبارزه ،ایجاد تفرقه وجلوگیری از اتحاد نیروهای چپ را به عهده گرفتند. دیگرانی نیز بعد از خروج از کشور واسکان در کشورهای سرمایه داری با رد سوسیالیسم واندیشه های سوسیالیستی به خدمت بنگاه های سرمایه داری درآمده وبا تحلیل های انحرافی تشتت ،جدایی وتفرقه در نیروهای چپ را دامن زده ومی زنند.

در سال های اخیر برخی مدعیان رهبری گروه های چپ ایرانی ساکن اروپا وامریکا که دم از وحدت می زنند.بدون رعایت پرنسیب های اولیه تشکیلاتی به سازمان هایی که هر روز مثل قارچ رویده می شود پیوسته،اصول تشکیلاتی را زیر پا میگذارند،وحدت موجود در سازمان های خود رااز بین برده ، وکسانی چون فرخ نگهدار،مهدی فتا پور،علی خدایی و... با خاطره گویی از گذشته ها وچاپ عکس های یادگاری با برخی از رهبران محبوب شهید چپ ، سعی می کنند هواداران جنبش چپ را به جای فکر کردن به حال و آینده چپ درگذشته سپری شده که برای سرمایه داری خطری ندارد ، سرگردان نموده و فریب دهند. در این راه سازمان های امنیتی نیز بی کار ننشسته، جهت تیزکردن آتش تفرقه ومسخ کردن گذشته چپ به انتشارکتاب هایی ازگذشته این سازمان ها براساس اسناد ساواک مبادرت می ورزند تا شایدچند صباحی اتحاد چپ را عقب اندازند.ولی به گفته لنین بزرگ:

پاره ای اشخاص، خاصه در میان مدعیان ناکام رهبری میتوانند...زمانی

درازروی اشتباهات خویش لجاج ورزند ولی توده های کارگر، آن گاه که

فرصت فراهم آید هم خود به آسانی به سرعت متحد خواهند شد.(3)

درشرایط امروزی به علت نزدیکی دیدگاه های هواداران احزاب وسازمان های مدافع راستین طبقه کارگرونبود اختلافات نظری مهمی بین آن ها، اتحاد تمامی نیروهای چپ وظیفه مبرم کلیه احزاب وسازمان های کمونیستی می باشد.درحال حاضر با توجه به اینکه در میان برخی ازرهبران این سازمان ها دیدگاه های انحرافی حاکم است واتحاد چپ موجب طرد آن هااز جنبش خواهد شد ، در نتیجه سعی در جلو گیری از وحدت چپ دارند.لازم است برای پالایش جنبش چپ از دیدگاه های چپ و راست مبارزه ایدئولوژیک همه جانبه ای توسط نیروهای چپ مارکسیست –لنینیست آغاز شود.و این آغازی برای پایان اختلافات واتحاد چپ ،طرد دیدگاه های انحرافی والتقاطی باشد. دراین زمینه امید است حزب توده ایران گردان پیشاهنگ طبقه کارگرایران ودیگر سازمان های معتقد به مارکسیسم- لنینیسم به دور از مصلحت گرائی گام های عملی بیشتری بردارد.

اگرما به تاریخ جنبش جهانی طبقه کارگر، زندگی بنیان گذاران واندیشمندان چپ و نوشته های آنها نگاهی بیفکنیم، ملاحظه می کنیم بیشترنوشته های آن هابرای پالایش چپ ازانحرافات بورژوایی وخرده بورژوایی ازطریق مبارزه ایدئولوژیک بوده وبه پیش برده شده است.

مارکس وانگلس ازاولین روزهای موجودیت سوسیالیسم علمی با نوشتن رسالات وکتاب های زیادی ازجمله: نقد فلسفه هگل،ایدئولوژی آلمانی،خانواده مقدس،فقر فلسفه،آنتی دورینگ وسایر آثار خود به نقد دیدگاه های انحرافی درجنبش چپ پرداخته و تازمان مرگ به این سنت وفادار ماندند.

لنین ازاولین روزهای تشکیل حزب سوسیال دمکرات روسیه درزمینه های مختلف تشکیلاتی، سیاسی و فلسفی با نوشتن رسالات و کتاب های بسیاری از جمله : چه بایدکرد،یک گام به پیش دو گام به پس،دوستان مردم کیانندوچگونه برعلیه سوسیال دمکرات هامی  جنگنند،ماتریالیسم وامپیریوکریتیسیسم، دوتاکتیک سوسیال دمکراسی درانقلاب دمکراتیک،کائوتسکی مرتد،بیماری کودکی چپ گرایی  در کمونیسم و خیلی آثار دیگربه مبارزه ایدئولوژیک با دید گاه های انحرافی چپ و راست در جنبش سوسیالیستی می پردازد ،بدون کوچک ترین گذشتی همه رابه نقد می کشد ،ازمیدان بیرون می راند و حتی استاد خود پلخانوف راازاین قاعده مستثنا نمی کند.

 فعالین جنبش چپ ایران در مقطع کنونی باید وضرورت دارد بدون ملاحظه، دیدگاه ها وایدئولوژی جریانات واشخاص منحرف چپ را افشاء، رسوا وطرد نمایند.هرلحظه غفلت دراین امر مهم به دلیل احترام به سابقه مبارزاتی افرادوسازمان ها به مثابه زهری خواهد بود  که هر روز قسمتی ازچپ را فلج کرده ودر نهایت از کار خواهند انداخت.

نوشته را با سخنی از ولادیمیر ایلیچ لنین نظریه پرداز بزرگ جنبش کمونیستی در کتاب بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم به پایان می برم.

چگونگی برخورد یک حزب به اشتباهات خود یکی از مهمترین ومطمئن ترین

ملاک های جدی بودن حزب وملاک چگونگی تحقق عملی وظایف آن درقبال

طبقه خویش وتوده های زحمت کش است.اعتراف آشکار به اشتباه، کشف علل

آن، تحلیل اوضاع واحوالی که موجب بروز این اشتباه شده است وبررسی دقیق

وسایلی که برای رفع اشتباه ضرورت دارد- چنین است نشان یک حزب جدی،

چنین است شیوه ایفای وظایفی که حزب بر عهده دارد وچنین است شیوه تربیت

وآموزش طبقه وسپس توده ها.(4)

یادداشت ها:

1- بیماری کودکی چپ گرایی در کمونیسم چاپ ششم  1387 انتشارات حزب توده ایران   صفحات 25 و26

2-همان  صفحه 41

3- همان صفحه 120

4- همان صفحه 58

 

 خرداد ماه سال 1391

ریشه تاریخی توده ای ستیزی اخیر

 

                       

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter