نویدنو:05/07/1389                                                                    صفحه قابل چاپ است

1389/7/05:نویدنو

 

 

ریشه ها - 5

 شخصیت[1]

گونتر هیدن - برگردان شین میم شین

 

·      واژه لاتینی مترادف با «شخصیت» از واژه «پرسونا»[2]  منشق شده است.

·      پرسونا به ماسکی اطلاق می شد که هنرپیشه های تئاتر بر چهره می زدند و ماسک مورد نظر نشاندهنده نقشی بود، که آنها اجرا می کردند. 

·      معنی واژه شخصیت در طول تاریخ دستخوش تحول بوده است.

·      مفهوم «شخصیت» در مغایرت با مفهوم «فرد»[3] ـ قبل از همه ـ  در بر گیرنده ی نقشی است که انسان در حیات اجتماعی خود ایفا می کند و اهمیت اجتماعی، بانضمام مختصات و کیفیات  معین سیاسی، فرهنگی ـ معنوی و اخلاقی او، که او را به اجرای این نقش قادر می سازند. 

·      از این رو، شخصیت نه تنها به معنی انسانی است که در تاریخ و یا در حیات معنوی بشریت مقام برجسته ای دارد، بلکه ـ به معنای وسیع کلمه ـ هر انسانی است که با عمل تولیدی، سیاسی، معنوی ـ فرهنگی و اخلاقی خود بر توسعه و تکامل جامعه تأثیر می گذارد.

·      سمت و سوی تفکر و عمل شخصیت و تأثیر مثبت و یا منفی او بر توسعه جامعه ـ قبل از همه ـ بوسیله عوامل زیرین تعیین می شود:

·      بوسیله موضع اجتماعی او.

·      بوسیله تعلق او به نیروهای طبقات و یا گروه های اجتماعی مترقی و یا ارتجاعی که او بیانگر و مجری منافع و آماج های آنها ست. 

·      سیمای سیاسی، فرهنگی ـ معنوی و اخلاقی شخصیت ـ قبل از همه ـ بوسیله عوامل زیر تعیین می شود:

·      بوسیله منافع اجتماعی ئی که او خادم آنها ست.

·      بوسیله شرایط مادی و فرهنگی که در نظام اجتماعی مربوطه وجود دارد. 

·      درک مارکسیستی ـ لنینیستی شخصیت که تأثیرگذاری شخصیت و سیمای سیاسی، فرهنگی ـ معنوی و اخلاقی شخصیت را بر مبنای شرایط حیات اجتماعی و توسعه اجتماعی توضیح می دهد، همزمان بر ضد تحریف غیرعلمی و ایدئالیستی مفهوم شخصیت موضع می گیرد و با آن به مخالفت می پردازد. 

 

1-  شخصیت از دیدگاه پرسونالیسم[4]

·      پرسونالیسم شخصیت را از مناسبات اجتماعی آن ایزوله و مجزا می سازد و جسم و روح را بطرز دوئالیستی در مقابل هم قرار می دهد.

·      پرسونالیسم از توسعه «طبیعت روحی»[5] انسانی درک غیر تاریخی ارائه می دهد.

·      پرسونالیسم توسعه «طبیعت روحی» انسانی را ناشی از اراده خدا و یا جهان ابدی و ماورای اجتماعی ایده ها و ارزش ها می داند و آن را به درجه معیار تشکیل شخصیت ارتقاء می دهد. 

شاخص های اصلی نگرش پرسونالیستی

 

·      شاخص های اصلی نگرش پرسونالیستی به شرح زیرند: 

 1

·      ایدئالیزه و مطلق کردن زندگی درونی انسانی. 

 2

·      ایدئالیزه و مطلق کردن «حوزه خصوصی هر شخص» 

 3

·      توصیه خودنگری روحی[6] بی اعتناء به مبارزه برای پیشرفت اجتماعی. 

 4

·      توصیه رجعت به «درون خویشتن خویش» (درونگرائی) [7]  

 

2 - شخصیت از دیدگاه تئوری نخبگان[8]

·      در جریانات مختلف وابسته به تئوری امپریالیستی مدرن نخبگان نیز می توان با درک غیرعلمی شخصیت  مواجه شد.

·      تئوری نخبگان تنها وابستگان به محفل کوچکی از باصطلاح «نخبگان» را بمثابه شخصیت قلمداد می کند و در مقابل توده های خلق قرار می دهد و توده های خلق را توده ای «بی روح» و «بی بو» و «بی خاصیت» جا می زند، بی اعتناء به این، که توده های خلق سازندگان واقعی تاریخ و فرهنگ بشری اند. 

·      این قرار دادن نخبگان در مقابل توده های خلق نشاندهنده تنفر و تحقیر طبقه سرمایه دار حاکم نسبت به خلق است.

·      تئوری های نخبگان می خواهند که مناسبات مبتنی بر استثمار و ستم را توجیه کنند و لیاقت ظاهرا خارق العاده وابستگان به طبقه حاکمه را اثبات نمایند. 

 

3- شخصیت از دیدگاه مارکسیسم ـ لنینیسم

·      درک مارکسیستی ـ لنینیستی شخصیت تصور دیگری از نقش شخصیت های برجسته در سیاست و حیات معنوی جامعه ارائه می دهد و با درک بورژوائی شخصیت تفاوت بنیادی دارد.

·      درک ایدئالیستی ـ بورژوائی تاریخ تنها شخصیت های بزرگ با «ایده ها» و «الهامات» شان را سازندگان تاریخ جا می زند، بی اعتناء به این که توسعه و تکامل جامعه و تاریخ ـ در واقع ـ بوسیله کردوکار توده های خلق و بوسیله روندهای عینی اجتماعی ـ اقتصادی تعیین می شود. 

·      درک مارکسیستی ـ لنینیستی شخصیت منکر نقش شخصیت های بزرگ نیست، بلکه برعکس، برای آنان در پیشبرد مطالبات اجتماعی اهمیت بزرگی قائل می شود.  

·      اهمیت و خدمت شخصیت های بزرگ در آن است که آنها قبل از بقیه و عمیقتر از بقیه به این مطالبات اجتماعی  پی می برند و نحوه و نوع عمل لازم برای تحقق آنها را تعیین می کنند.

·      آنها در رأس طبقات مترقی قرار می گیرند و آماج حرکت تاریخی و وسایل نیل بدان را تعیین می کنند.

·      آنها با انرژی خارق العاده ای برای رسیدن به آماج مورد نظر مبارزه می کنند، به تهییج توده های خلق می پردازند، نیروهای مترقی جامعه را سازمان می دهند و رهبری می کنند. 

·      منبع و سرچشمه قدرت و اهمیت شخصیت های تاریخی از سوئی ـ قبل از همه ـ در منافع و مطالبات اجتماعی مترقی نهفته است که آنها به نمایندگی و بیان عملی و به حمایت صادقانه از آنها کمر می بندند و از سوی دیگر در پشتیبانی ئی است که آنها از نیروهای اجتماعی زیر رهبری خود دریافت می کنند. 

·      شخصیت های تاریخی بدون این پیش شرط ها نمی توانند تأثیر مترقی و واقعا ماندگار در سیر تاریخ بگذارند. 

 

قانونمندی پیدایش شخصیت های تاریخی

 

·      قانونمندی پیدایش شخصیت های برجسته تاریخی بشرح زیرند:  

1

·      شخصیت های برجسته تاریخی در ایام تحولات اجتماعی، در دوره های تغییرات بزرگ و رویاروئی های شدید اجتماعی و در جنبش های توده ای و انقلابات اجتماعی پا به صحنه می نهند و وارد عمل می شوند. 

 2

·      عظمت تاریخی آنها در اعمال آنها برای خدمت به پیشرفت اجتماعی خودنمائی می کند:

·      پیشرفت اجتماعی ئی که آنها در خدمت بدان لیاقت های شخصی بزرگ خود را، تبحر خود را و کیفیت های خود را توسعه می دهند و به محک آزمون و آزمایش می زنند. 

·      از آنجا که جنبش کارگری با مبارزه خود، بزرگترین تحول تاریخی، یعنی گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و سرانجام به جامعه بی طبقه کمونیستی را ممکن می سازد، طبیعی است که شخصیت های برجسته ای مانند مارکس، انگلس و لنین پدید آورد.

·      مشخصات رهبران جنبش کارگری و دولتمداران سوسیالیستی باید به شرح زیر باشد: 

 1

·      توانائی های تئوریکی.

 

 2

·      سرسختی و شهامت انقلابی.

 

 3

·      پیوند تنگاتنگ با حزب و توده خلق.

 

 4

·      لیاقت سازمانی.

 

 5

·      اعتماد به مردم و آمادگی آموختن ازتجارب آنان.

 

*****

·      در تاریخ جنبش کارگری هر آنجا که نیاز به رهبر احساس شده، این نیاز قاعدتا بر آورده هم شده است.

·      به قول لنین، «هرچه شور و شوق خودپوی توده های کارگر بیشتر و عمیقتر بوده، به همان اندازه هم آنها نه تنها مبلغین با استعدادی را پدید آورده اند، بلکه همچنین سازماندهان، مروجین و فعالین عملی متبحر به معنای مثبت کلمه را فراهم آورده اند.»[9]  

3

·      شخصیت های برجسته نه تنها بمثابه رهبران جنبش اجتماعی، طبقات مترقی و احزاب سیاسی نقش بازی می کنند، بلکه همچنین به همان میزان، بمثابه دانشمندان، نویسندگان و هنرمندان مؤثر واقع می شوند.

·      بدون کار آنها توسعه علم و فرهنگ (فاکتورهای پیشرفت اجتماعی که بطور روزافزون اهمیت کسب می کنند) قابل تصور نیست.

·      نبوغ و خدمت هومانیست ها و علمای بزرگی از این نوع، در آن است که آنها به مسائل تعیین کننده ای که بشریت و تفکر بشری مطرح کرده بود، یعنی به فرهنگ و علم پاسخ داده اند. 

·      بزرگترین مشخصه این شخصیت ها عبارت است از این که آنها فرهنگ بشری را نه تنها با آثار لایزال خود غنا بخشیده اند، بلکه همواره با تمام نیروی شخصیت خود برای کاربست هومانیستی اندیشه های انقلابی و خلاق خویش وارد عمل شده اند.

·      اگر در ایام سابق، تنها تعداد انگشت شماری از انسان ها، اغلب وابستگان طبقات استثمارگرحاکم و یا اقشار خادم آنان امکان شکوفا سازی شخصیت خود را داشته اند، سوسیالیسم و کمونیسم شالوده های اجتماعی لازم را برای توسعه شخصیتی کلیه انسان های زحمتکش فراهم می آورد.

·      شکوفائی شخصیت همه وابستگان خلق در عین حال نیروی محرکه غول آسای پیشرفت سریع جامعه سوسیالیستی و کمونیستی است.

·      زیرا خرد، استعداد، توانائی ها و انرژی عملی توده های خلق بزرگترین گنجینه ای است که هر جامعه در اختیار دارد.

·      اما پیش شرط استفاده اجتماعی فراگیر از آن عبارت است از لغو نظام مبتنی بر استثمار و برقراری جامعه سوسیالیستی و کمونیستی و گشودن دورنماهای درخشانی به روی فرهنگ انسانی. 

·      در سوسیالیسم، به همان اندازه که زحمتکشان ـ خود ـ شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی لازم را برای شکوفائی آزاد و همه جانبه انسان ها فراهم می آورند، به همان اندازه که بر تضادهای طبقاتی، تضاد میان کار جسمی و کار فکری غلبه می شود و به همان اندازه که امکان عمل و زندگی دسته جمعی فراهم می آید، به همان اندازه هم شخصیت ها توسعه و تکامل می یابند. 

 

4- شخصیت سوسیالیستی

·      شخصیت سوسیالیستی عبارت است از فردی که دارای مشخصات زیرین است: 

 1

·      شخصیت سوسیالیستی فردی است که خود را در روند کار اجتماعی فرم، قوام و تکامل می بخشد.

 

 2

·      شخصیت سوسیالیستی فردی است که تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی، همراه با بقیه انسان ها روند زندگی خود را هر چه بیشتر تحت کنترل خویش در می آورد.

 

 3

·      شخصیت سوسیالیستی فردی است که در روند زندگی خویش استعدادهای فردی و نیروهای خلاق خود را همه جانبه شکوفا می سازد. 

 

5- مشخصات شخصیت جامعه سوسیالیستی

·      برای شخصیت جامعه سوسیالیستی می توان مشخصات زیرین را بر شمرد: 

 1

·      مشخصه اول شخصیت سوسیالیستی عبارت است از تلاش در راه کسب میزان فراگیری از دانش عمومی و تکمیل مداوم دانش حرفه ای خویش.

 

2 

·      مشخصه دوم شخصیت سوسیالیستی عبارت است از لیاقت و نیاز به کار فکری و روحی مستقل و خلاق و کاربست عملی آموخته ها و معارف خویش.

 

 3

·      مشخصه سوم شخصیت سوسیالیستی عبارت است از موضعگیری طبقاتی سوسیالیستی استوار مبتنی بر ایدئولوژی و جهان بینی سوسیالیستی.

 

4 

·      مشخصه چهارم شخصیت سوسیالیستی عبارت است از جانبداری عملی از دولت سوسیالیستی و آمادگی برای دفاع از آن.  

 

6 - کیفیت های اخلاقی و شیوه رفتار سوسیالیستی

·      کیفیت های اخلاقی و شیوه رفتار سوسیالیستی به شرح زیرند: 

 1

·      وظیفه شناسی و احساس مسئولیت در حد اعلا.

 

 2

·      روحیه همبودی سوسیالیستی. [10]

 

 3

·      رزمندگی و شهامت گذر از خطر. [11]

 

 4

·      عزت نفس، شرافتمندی و وجدانمندی.

 

5 

·      انترناسیونالیسم.

 

 6

·      هومانیسم و عشق و احترام به انسانها.

 

*****

 

·      گنجینه ای از استعدادها و نیروهای مولده فردی و جمعی، لیاقت و کارآئی واقعی، کار خوب مبتنی بر احساس مسئولیت در همبود سوسیالیستی توسعه و تکامل شخصیت سوسیالیستی را تعیین می کنند.

·      این مشخصات و خصایل ماهوی شخصیت سوسیالیستی در عرصه های زیر توسعه و تحکیم می یابند:

·      در مبارزه برای تحقق دسته جمعی انقلاب علمی ـ فنی.

·      در شرکت فعالانه هر چه وسیعتر زحمتکشان، در برنامه ریزی و اداره اقتصاد و جامعه.

·      در درک ایدئولوژی و جهان بینی سوسیالیستی زیر رهبری حزب طبقه کارگر.  

·      این مشخصات و خصایل ماهوی را امروزه می توان قبل از همه، در پیشرفته ترین کارکنان متعلق به همه طبقات و اقشار خلق، در کارگران، دهقانان تعاونی و وابستگان به قشر روشنفکر نمونه باز یافت.

·      آنها معیار تکامل شخصیتی برای همه زحمتکشان، برای کردوکار رهبری علمی حزب و دولت سوسیالیستی و برای رهبری دسته جمعی اند.

·      توسعه و تکامل کلیه افراد خلق بدرجه شخصیت ها در سوسیالیسم و کمونیسم، بمعنی سطحی سازی، همگون سازی، یکسان سازی انسانها و آنسان که ایدئولوگ های امپریالیستی ادعا می کنند، به معنی از بین بردن فردیت توده خلق نیست.

·      بلکه برعکس.

·      فراهم آوردن امکانات مادی، فرهنگی و اجتماعی روز افزون برای شکوفائی انسانها، تنظیم آگاهانه و خلاقانه حیات اجتماعی با شرکت فعال نه فقط تعدادی انگشت شمار، بلکه اکثریت خلق به شکوفائی بی سابقه فردیت انسانی، استعداد، غنای معنوی و تنوع فکری و عملی شخصیت ها منجر می شود.

·      بدین طریق بهترین اندیشه ها و معارف هومانیست ها و متفکران بزرگ زمان های گذشته جامه عمل می پوشند، غنی تر می شوند، توسعه و تکامل می یابند.

·      هومانیست ها و متفکران بزرگ زمان های گذشته از شخصیت کلیه انسان ها که بطور موزون و همه جانبه رشد یابد و ازلحاظ جسمی و فکری بدرجه عالی توسعه و تکامل برسد و با شرکت در انجام وظایف مربوط به کل، یعنی جامعه شکوفا شود، تصوری ایدئال، آرمانگرایانه و غیر قابل وصول در عصر خود داشته اند.

·      پیش شرط های توسعه و تکامل شخصیت را نه فقط لغو استثمار و ستم سرمایه داری، لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و ایجاد شرایط زندگی و کاری سوسیالیستی کاملا جدید،  بلکه علاوه بر آن، تأثیرگذاری آگاهانه و اجتماعی ـ تربیتی بر تشکیل شخصیت و رهبری و هدایت این روند بوسیله حزب مارکسیستی ـ لنینیستی، دولت سوسیالیستی، سازمان های اجتماعی و کلکتیف های کار تشکیل می دهند.

·      این امر مغایرت و منافاتی با تلاش فردی هر کس برای اعتلای شخصیت فردی خویش ندارد.

·      در سوسیالیسم و کمونیسم احساس مسئولیت فردی، کردوکار آگاهانه و خلاقانه و خودسازی (تربیت خویشتن خویش) اهمیت روز افزوی کسب می کند.

·      مراجعه کنید به فرد، شخص. [12]


 


[1]  Persönlichkeit [lat] 

[2]  persona 

[3]   «Individuum»  

[4]  Personalismus

[5]«geistigen Natur»    

[6]geistigen Selbstbetrachtung

[7]«innere Selbst»    

[8]    

[9] LENIN 5, 490

[10]  sozialistischer Gemeinschaftsgeist

[11]  Kämpfertum und Mut zum Risiko

[12]Individuum à  Person   

 


 

ریشه ها – 4

ریشه ها -3

ریشه ها - 2
ریشه ها -1

 

 

 

  

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter