برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2023-02-19

نویدنو 1401/11/30         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • اما موسوی در نیمه بهمن سال جاری(1401) بیانیه ای را منتشرکرد که مورد توجه بسیاری قرارگرفت. صرف نظر از موافقت یا مخالفت با این بیانیه، این بیانیه آیینه تمام نمای تحولاتی است که جامعه ایران در طی این 12 سال از سر گذرانده است. راهی به درازای از "درخواست اجرای بی تنازل قانون اساسی" تا "تدوین میثاقی اساساً تازه".

    ما برای یادآوری به ذهن خوانندگان هم منشور جنبش سبز و هم بیانیه اخیر موسوی را یک جا منتشر می کنیم.

 

 

 

میرحسین موسوی از منشورجنبش سبز تا بیانیه عبور

نویدنو: میرحسین موسوی با انتشار بیانیه 18 خود درتاریخ 25 خرداد 1389 ظاهرا اتمام حجت خود را با حاکمیت براساس موضوعات مطرح آن زمان اعلام کرد. این بیانیه پس از امضاء کروبی در اسفند1389 به منشورجنبش سبز معروف شد. هر دو این بزرگواران پس از آن به محاق حبس خانگی کشیده شدند. اما موسوی در نیمه بهمن سال جاری(1401) بیانیه ای را منتشرکرد که مورد توجه بسیاری قرارگرفت. صرف نظر از موافقت یا مخالفت با این بیانیه، این بیانیه آیینه تمام نمای تحولاتی است که جامعه ایران در طی این 12 سال از سر گذرانده است. راهی به درازای از "درخواست اجرای بی تنازل قانون اساسی" تا "تدوین میثاقی اساساً تازه"

ما برای یادآوری به ذهن خوانندگان هم منشور جنبش سبز و هم بیانیه اخیر موسوی را یک جا منتشر می کنیم.

متن کامل بیانیه میرحسین موسوی )۱۵ بهمن ۱۴۰۱(

متن کامل بیانیه میرحسین موسوی که در کانال تلگرام «کلمه» منتشر شده را مطالعه بفرمایید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اعتراضات به حق مردم و حوادث خونبار ماه‌ها و سال‌های اخیر حقایق بزرگی را به ملت ما ثابت کرد. لجاجت‌، اصرار بر روش‌های سرکوبگرانه به جای گفت‌وگو و اقناع، و خودداری از برداشتن کوچک‌ترین گامی در جهت احقاق حقوق مصرح شهروندان در قانون اساسی و مطالبات مردم سال‌به‌سال بر دوری حاکمان از مردم افزود و جامعه را از اصلاح در چارچوب ساختار موجود مأیوس کرد.

زایش دلهره‌آور فاصله‌های طبقاتی، اثرات سیاست‌های ماجراجویانه دشمن‌محور به جای دوستی و همکاری جهانی و منطقه‌ای، فساد گسترده در نهادهای پولی و مالی، خفقان گسترده فرهنگی، فقدان آزادی‌ها و سرکوب وحشیانه زنان و مردان و حتی کودکان به ملت ما نشان داد که «اجرای بدون تنازل قانون اساسی»، به عنوان شعاری که سیزده سال پیش بدان امید می‌رفت، دیگر کارساز نیست و باید گامی فراتر از آن گذاشت.

قانون به عنوان تنها راه نجات کشور زمانی معنا می‌دهد که خود بر ناموسی پیشین از عدالت و حقانیت تکیه کند. قانونی بهروزی به بار می‌آورد که برآمده از مردم و برای مردم باشد، نه در خدمت حراست از امتیازات ناروا و جایگاه کسانی که خویشتن را مافوق قانون می‌دانند.

اینک همه از وجود بحران‌های به‌هم‌پیوسته در کشور خبر دارند: بحران اقتصادی (از گسترش فقر تا سقوط آزاد ارزش پول ملی و تورم کمرشکنی که بار سنگین آن قامت اکثر مردم را خم کرده است)، بحران مدیریت و ناکارآمدی (از ناتوانی حاکمیت برای اجرای برنامه‌ها و سیاست‌ها تا فساد ساختاری و شبکه‌ای)، بحران سیاست‌ داخلی و خارجی، بحران زیست‌محیطی، بحران اجتماعی، بحران مشروعیت، بحران فرهنگی و رسانه‌ای و …‌. ولی بحرانِ بحران‌ها ساختار تناقض‌آلود و غیرقابل دوام نظام اساسی کشور است. این قدرت غیرپاسخگو و مسئولیت‌ناپذیر است که روزگار را بر ما تاریک می‌سازد و راه را بر بهروزی مردم رنج‌دیده می‌بندد.

ایران و ایرانیان نیازمند و مهیای تحولی بنیادین‌اند، که خطوط اصلی‌‌اش را جنبش پاک «زن، زندگی، آزادی» ترسیم می‌کند. این سه کلمه بذرهای آینده روشن‌اند؛ آینده‌ای پیراسته از ظلم و فقر و تحقیر و تبعیض. اینها سه واژه‌اند که با خود تاریخی از تکاپو و تفکر و مبارزه و آرزو حمل می‌کنند؛ و در میان‌شان «زن» از همه امیدبخش‌تر است، زیرا در بین ما سعادت و خیر عمومی به دست نمی‌آید و مبارزات بزرگ اجتماعی به پیروزی نمی‌رسند مگر با حضور زنان و مردان در کنار هم. و هیچ مبارزه‌ای نیست که با این شرط به پیروزی نرسد.

همان حقی که شالوده‌ انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ و قانون اساسی فعلی قرار گرفت برای نسل‌های بعدی نیز محرز است، تا اگر تصمیم پیشینیان منجر به گره‌های کور در زندگی‌‌ جامعه شد، یا ابزار سوء استفاده‌ قدرت‌طلبان بود، بتوانند جهت عبور از بحران‌ها و گشودن مسیر به سمت آزادی، عدالت، مردم‌سالاری و توسعه دست به تجدیدنظرهای اساسی بزنند و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه شوند؛ میثاقی که پیش‌نویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم، از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همه‌پرسی آزاد به تأیید ملت برسد.

در این جهت اینجانب به عنوان یکی از آحاد ملت ایران با استناد به حق مستمر و غیرقابل‌سلب انسان‌ها برای تعیین سرنوشت خود پیشنهاد زیر را به پیشگاه مردم ارائه و با تمامی نیروها و شخصیت‌های آزادی‌خواه، مدافع استقلال و یکپارچگی سرزمینی، خشونت‌پرهیز و توسعه‌گرا در میان می‌گذارم:

اول- برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید.

دوم- در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.

سوم همه‌پرسی درباره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق باموازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم.

این پیشنهاد با ابهاماتی همراه است. کمترینش آنکه چه کسی قرار است آن را بپذیرد یا به اجرا بگذارد. از آن بالاتر چه باید کرد تا چهل سال بعد از نو به همین نقطه باز نگردیم و از سوی آیندگان سرزنش نشویم. از آن مبرم‌تر، چگونه به توانایی‌مان برای عبور از این مرحله ایمان بیاوریم. مثلاً نگاه کنیم که نفس طرح یک سامان نو چگونه بنای قدرت خودکامه را به لرزه در می‌آورد و او را به واکنش وا خواهد داشت. زیرا مأوای اقتدار مردم‌اند. اقتدار در سلاح و سرکوب نیست، بلکه در همراهی ملت است، همان ملتی که اگر نگاهش متوجه و علاقمند به نظمی جدید باشد ساختار پیشین، بخواهد یا نخواهد فرو می‌ریزد.

رفع این ابهامات نیاز به تأمل و همکاری دارد؛ برای نجات ایران، آن مادری که از او طفلی به نام شادی گم شده است، با چشم‌های روشن براق، با گیسویی بلند به بالای آرزو. هر کس از او نشانی دارد ما را کند خبر. این هم نشان ما: یک سو خلیج فارس، سوی دگر خزر.

میرحسین موسوی

***

بیانیه شماره ۱۸- منشور جنبش سبز

بسم الله الرحمن الرحیم

در اولين سال انتخابات دوره دهم رياست جمهوري با قامتي سرافراز، گرچه شلاق خورده، مجروح و حبس كشيده ايستاده ايم. با مطالباتي برای نيل به آزادي، عدالت اجتماعي و تحقق حاكميت ملي و مطمئن از پيروزي به ياري حضرت حق، چرا كه جز احقاق حق ملت چيزي نخواسته ايم.

“فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض”

اما كف  به کناری رود و از بین رود، اما ‏آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمين مى‏مانَد.

از دروغ، تخلف و تقلب به كار گرفته شده در انتخابات، سوال “راي من كجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بي ابهام به شيوه اي مسالمت آميز در راهپيمايي تاريخي و بي نظير ۲۵ خرداد ۱۳۸۸  اين سوال را پرقدرت و بلند فرياد زديد و جز كساني كه جهل و خرافه و منفعت پرستي و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملي و جهان همه آن را شنيدند و ديدند. ولي پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و كشتن و به حبس كردن و زنجير به تن برهنه زندانيان زدن و حمله به خوابگاه‌هاي دانشجويي؟

به يقين فجايع كهريزك و آدم كشي هاي روزهاي ۲۵  و ۳۰  خرداد و عاشوراي حسيني از خاطره جمعی ملت پاك نخواهد شد و نبايد هم پاك شود كه خيانت به خون شهدا و بي گناهان است. ما چگونه مي توانيم تيرهاي مستقيم به مردم و زير كردن آنها توسط ماشين پليس را از ياد ببريم.

خون‌ها و رنج‌ها اما پرده هاي فريب و رياي تماميت خواهان را دريدند و فساد نهادينه شده پشت پرده هاي قديس نمايي را نمایان کردند و اين رويدادهاي تلخ و نحوه تعامل دولتيان با مردم به همه اقشار ملت ما از كارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، استادان، روحانيون، كارآفرينان، بازاريان، زنان، مردان، جوانان و پيران و همه فعالين جنبش‌هاي اجتماعي و اقشار مستضعف و ميانه نشان داد كه ريشه مشكلات آنها در كجاست.

اينكه كشور ما بيشترين اعدام ها را نسبت به جمعيتش در جهان دارد، ناشي از بزهكاري گناهكاران نيست، ناشي از رخت بر بستن عدالت و مديريت و حكومت خوب در جامعه ماست. و اينكه حتي مصلحت هاي روزمره و عاجل حكومت باعث نشده است كه تماميت خواهان و دولتيان دست از دروغ و فساد و خرافه و زير پا نهادن قانون اساسي و ساير قوانين بردارند، نشان از نفوذ عميق اين زشتی ها در لايه هاي دروني نظام دارد، گویا در اين لايه ها ساختي محكم براي دفاع از منافعي شكل گرفته است كه از عايدي صدها ميليارد دلار درآمد نفتي و واردات سالانه ۷۰ ميليارد دلار كالا و سلطه بر نهادهاي پولي و مالي بدون نظارت هاي موثر نشات مي گيرد.

امروز بيت المال در معرض يغماي يغماگران قديس مآب است و هنوز ملت علي‌رغم ادعاها و دستورهاي شديد از شناسايي و معرفي و محاكمه اين مفسدان چيزي نديده است. كجا رفت آن پرونده بزرگي كه در مجلس باز شد و يك شبه در يك معامله پاياپاي بسته شد؟

چه كسي جرات دارد پرونده واگذاري هاي بزرگ را به بهانه اجراي اصل ۴۴ به مراكز قدرت و نفوذ باز كند و پرده از اين غارت بزرگ ملي كه منجر به ايجاد انحصارهاي بزرگ اقتصادي شده است، بركشد؟ چه كسي آن شجاعت را دارد كه از فاجعه نبود کمترین نظارت مالي بر دستگاههاي نظامي و امنيتي و نهادهاي شبه دولتی كه سراسر فضاي اقتصادی كشور را تحت تاثير خود قرار داده اند دم برآورد؟ و باز ملت ما سوال مي كند كه آيا اين بود آن نظام اسلامي و عادلانه كه در پي آن بوديم. شفافيت در مقابل ملت چه مشكلي ايجاد مي كرد كه به پنهان‌كاري از ملت پناه برديم؟ آيا آن اصل طلايي شفافيت حكومت در مقابل ملت را از زبان پير جماران یادمان رفته است كه می‌گفت: “كاري نکنید كه نتوانيد به مردم توضيح دهيد.”
ياران عزيز راه سبز اميد

يك سال از پيدايش جنبش بي نظير سبز گذشته است و در اين مدت سبزها مسافت بسياري را در اين مسير اميد طي كرده اند. به بركت دل بريدن از مساعدت دولتيان و روي آوردن به خانه هاي خود و قبله قراردادن آنها و توسعه شبكه هاي اجتماعي روابط پايدار قابل اتكايي بين آحاد ملت ايجاد شده است و شبكه هاي پايدار اجتماعي در حيطه آگاهي هاي سياسي -اجتماعي و فرهنگي معجزه كرده اند. کافي است تنها به توليدات هنري اين شبكه و ميزان تبادل اخبار و اطلاعات و نظر و تحليل كه به صورت كاملا دموكراتيك جريان دارد نگاهي انداخته شود.جنبش سبز موجي از گفتگو درباره مسائل مهم و سرنوشت ساز در حوزه عمومي بين مردم ايجاد كرده كه در تاريخ معاصر ما بي‌نظير بوده است.

امروز بيش از هميشه تاريخ، مردم متجاوزان به حقوق اساسي ملت را مي شناسند و به نقض مكرر حقوق بشر و كرامت انساني در نظام امنيتي –قضايي كشور آگاهي دارند و مي دانند تا چه اندازه تماميت خواهان در پايمال كردن ميثاق مشترك ملي به‌ويژه در زمينه حقوق اساسي مردم پيش رفته اند. و در عين حال علي‌رغم حوادث تلخ و گزنده و خونبار، به بركت همين تعامل و گفتگوي جمعي، عقلانيت مردم همواره بر احساسات آنان غلبه كرده است و از اين‌‌رو بدخواهان با تمام تلاش هايي كه كردند نتوانستند مردم آسيب ديده و كشته داده و حبس ديده را به خشونت وا دارند. مبارزه و ايستادگي از طريق مسالمت آميز كارآمدترين اسلحه ما درمقابل گلوله ها و باتوم‌هاي برقي و چماقداران و قداره كشان بي‌فرهنگ و بد دهان بوده است.

توده هاي ميليوني ملت بزرگ امروز می بینند که چه كساني دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پيران و جوانان مي دوند و چه كساني با برخورداري از فرهنگي نازل، در تظاهرات و جمع‌هاي عمومي ركيك ترين كلمات و جملات را بر زبان مي آورند و مردم به جاي اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهاي پرمعنا به یکدیگر هديه كرده اند و فيلم ها و عكس هاي بي شماري از زندگي و مبارزه مردم تهيه و پخش كرده اند و غصه ها و درد هاي خود را اين چنين جاودانی كرده اند:

طفلي به نام شادي ديري‌ست گم شده ست

با چشم هاي روشن براق

با گيسويي بلند به بالاي آرزو

هركس از او نشاني دارد

ما را كند خبر

اين هم نشان ما

يك سو خليج فارس

سوي دگر خزر*

ياران سبز راه اميد

در آغاز سال جديد صبر و استقامت، به توصيه دوستان منشوري براي هماهنگي و همدلي بيشتر و تقويت هويت مشترك جنبش سبز تهيه شده كه در ادامه اين مقدمه تقديم مي شود.

طبيعي است كه متن پيشنهادي نتواند پاسخگوي همه سليقه ها و مطالبات باشد. دلگرمي اين همراه كوچك براي این معضل، راه حلي بود كه تعدادي از راي دهندگان در آستانه انتخابات سال گذشته پيدا كردند. در زنجيره سبز ميدان تجريش تا ميدان راه آهن بودند كساني كه مي گفتند میان بد و بدتر، بد را انتخاب مي كنند و اين انتخاب پیوستگي آن زنجيره محكم به‌ياد ماندني را ممكن ساخت. اصلاح واقعي از همين تميز و مسئوليت پذيري براي انتخاب اين و يا آن شروع مي شود.

این متن قدم اولین است و جنبش سبز در سیر تکاملی خود انشاءالله متن کاملتر و زیباتری خواهد آفرید.

“تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا في الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقين”
و آن سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که خواهان برتری‌جویی و فساد در زمین نیستند، و فرجام نیکو از آن پرهیزگاران است.

ريشه ها و اهداف

۱- بروز انحرافات گوناگون و موانع بتدریج سازمان یافته در مسیر تحقق اهداف و آرمان هایی چون عدالت، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که مردم به خاطر آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به پا کردند، ظهور گرایشات تمامیت خواهانه در میان برخی از مسوولین حکومتی، نقض حقوق بنیادین شهروندان، بی حرمتی به کرامت انسانی، سوءمدیریت دولتی، افزایش فاصله طبقاتی و محرومیت های اقتصادی و اجتماعی، قانون گریزی بل قانون ستیزی برخی مجریان قانون، نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی های عوامفریبانه در تعاملات بین المللی، فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت عواملی است که به نضج گيري نگرش هاي اعتراضي در ميان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ايران در سال هاي اخير انجاميد كه بروز بارز و نیرومند آن در جنبش سبز مردم ايران پس از انتخابات دهم رياست جمهوري در سال ۱۳۸۸  جلوه كرد.

۲- جنبش  سبز با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی، خود را پالايش‌گر و اصلاح‌گر روند طي شده در نظام جمهوري اسلامي ايران در سال‌هاي پس از انقلاب مي داند و بر این اساس حرکت در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رای مردم را وجه همت خويش قرار خواهد داد.

۳- جنبش سبز حركتي در تداوم تلاش مردم ايران براي دستيابي به آزادي و عدالت اجتماعي و تحقق حاكميت ملي است که پیش از این در برهه هایی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامي خود را جلوه گر ساخته است.

۴- بازخوانی تجربه معاصر در تلاش برای تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ایران نشان میدهد که تنها از طریق تقویت جامعه مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاءسطح آگاهی و جریان آزاد اطلاعات، مشارکت موثر احزاب و تشکل ها وهمچنین زمینه پردازی برای فعالیت آزاد روشنفکران و فعالان اجتماعي- سياسي وفادار به منافع ملي در چارچوب تحول خواهي و ايجاد تغيير در وضعيت موجود مي توان اهداف جنبش سبز را عملي كرد و این امر مستلزم توافق و تاکید بر اصول حداقلی و مطالبات مشترک و ایجاد تعامل و هماهنگی میان همه نیروهایی است که علی رغم داشتن هویت مستقل با پذیرش تکثر در درون جنبش، زیر چتر فراگیر جنبش دركنار يكديگر قرار مي گيرند.

راهكارهاي بنيادين

۱- جنبش سبز، يك حركت اجتماعي فراگير است كه هرگز خود را مبري از خطا نمي انگارد و با نفي هرگونه مطلق نگري شرك آلود، بر گسترش فضاي نقد و گفتگو در درون و بيرون جنبش تاكيد دارد. ديده باني سير حركت و تحول جنبش از سوي همه فعالان و به خصوص صاحبان انديشه و عمل امري حياتي است كه مي تواند جنبش را از لغزش به ورطه تماميت خواهي و فساد بر حذر دارد.

۲-  در نگاه  فعالان جنبش سبز، مردم ایران همه خواهان ایرانی آباد سرفراز و سربلند هستند. جنبش سبز موافق تکثر ومخالف انحصارطلبی است. در نتیجه، دشمنی و کینه توزی با بدنه اجتماعی هیچ بخشی از جامعه جایی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقبا و مخالفان در فضایی سالم و آگاهی بخشی درباره اهداف و اصول جنبش وظيفه همه افرادي است كه خود را آگاهانه در زمره فعالان جنبش سبز مي انگارند. ما همه ايراني هستيم و ايران متعلق به همه ماست

۳- گسترش و فعال سازي شبكه هاي اجتماعي –واقعي و مجازي- و تعميق فضاي گفتگو بر سر اهداف و بنيان هاي هويتي جنبش از جمله راهكارهاي محوري است كه مستلزم توجه ویژه کلیه فعالان سبز است.

۴- جنبش  سبز در عین تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای غیرملی وخارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستیزی  نبوده و اسیر گرایشات تعصب آلود نمیشود. عدالت، آزادی، استقلال، کرامت انسانی و معنویت ارزشهای جهانی هستند و تجربه آموزی از ملتهایی که برای دستیابی به این ارزشها تلاش کرده اند و همچنین استقبال از نقد و نظر مشفقانه همه آزدیخواهان و صلح طلبانی که برای رهایی نوع بشر و کرامت انسانها تلاش می کنند از دیگر راه کارهای جنبش است.

هويت سبز گنجينه ايراني– اسلامي:

۱- جنبش سبز با پذيرش تكثر درون جنبش بر استمرار حضور دين رحماني سرشار از رحمت، شفقت، معنويت، اخلاق و تکریم انسان تاكيد دارد و راه تقويت ارزش های دینی در جامعه را تحکیم وجه اخلاقي و رحمانی دين مبين اسلام و نظام جمهوري اسلامي ایران مي داند. ايجاد پيوند ميان ميراث ايراني-اسلامي و شوق به توسعه و پيشرفت در جامعه، پرهيز از اكراه مردم به تقيد به مرام، مسلك و رويه خاص و همچنين مبارزه با استفاده ابزاری از دین و حفظ استقلال نهادهاي ديني و روحاني از حكومت تنها راه حفظ جايگاه والاي دين و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ايران است كه به عنوان يكي از اصول بنيادين جنبش سبز در سرلوحه امور جاي مي گيرند.

۲- رمز بقاي تمدن ايراني- اسلامي همانا همزيستي و همگرايي ارزش هاي ديني و ملي در طول تاريخ اين سرزمين است. در اين راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقويت ارزش هاي والاي فرهنگ ايراني و سرمايه هاي غني انباشته شده در رسوم و مناسبت‌هاي ملي تاكيد مي ورزد و در اين راه تقدس‌زدايي از تعصبات نابجا و آگاهي‌بخشي درباره ويژگي هاي هويت آفرين آيين هاي ملي و مذهبي را وجه همت خويش قرار مي دهد.
۳- ملت ايران در تاريخ مبارزات خويش براي كسب آزادي و استقلال، بارها خودباوری و اتحاد بر سر اصول را به نمايش گذاشته است. جنبش سبز ملت ايران با اتكا به اين ميراث گرانبها و با تكيه بر خرد جمعي و نفي هرگونه خودمداري و خودخواهي در تلاش براي تحقق اهداف خويش، دستيابي به اجماع آگاهانه بر خصيصه هاي هويت آفرين و كنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مورد نظر دارد و اين امر را تنها با تكا به عقلانيتي ميسر مي داند كه حاصل جمع خردهاي مختلف و مبتني بر نظام عقلانيت توحيدي باشد.
۴- جنبش سبز جنبشي ايراني- اسلامي است كه در جستجوي دستيابي به ايراني آباد، آزاد و پيشرفته است. بر اين اساس، هر فرد ايراني كه توسل به خرد جمعي توحيدي را به عنوان مبناي تلاش براي ايجاد فرداي بهتر براي ميهن خويش بپذيرد در زمره فعالان جنبش سبز به شمار مي آيد. جنبش “ايران را متعلق به همه ايرانيان مي داند”.

حق حاكميت مردم

۱- حاكميت مردم بر سرنوشت خويش از جمله اصول خدشه ناپذير جنبش سبز است و نهاد انتخابات به عنوان مناسب ترين شيوه تحقق اين اصل مدنظر اين جنبش قرار مي گيرد. براين اساس، جنبش سبز تلاش هاي خود براي صيانت از آراي مردم را تا زمان استقرار نظام انتخاباتي آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه كه شفافيت و سلامت آن كاملاقابل تضمين باشد، ادامه خواهد داد.

رای و خواست مردم منشا مشروعیت قدرت سیاسی است  و جنبش سبز اعمال هر گونه صلاحیت خودسرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت  استصوابی را مغایر با قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم وحقوق بنیادین آانها دانسته و با آن مبارزه میکند.

۲- دستيابي به اهدافي چون آزادي و عدالت تنها بر پايه توجه به منافع ملي و حفظ استقلال ميسر است. جنبش سبز با آگاهي از اين امر، نسبت به هر اقدامي كه برخلاف منافع ملي و ناقض اصل استقلال باشد مبارزه مي كند و اين مسئله را در زمره موازين محوري خويش مي داند.

ارزش هاي جنبش سبز

كرامت انسان ها و پرهيز از خشونت

۱- نخستين ارزش اجتماعي مدنظر جنبش سبز دفاع از کرامت انسانی وحقوق بنیادین بشر فارغ از ایدئولوژی، مذهب، جنسيت، قوميت و موقعيت اجتماعي است. استقرار و تضمین موازین حقوق بشر به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای بشری و حاصل خرد جمعی همه انسانها مورد تایید و تاکید جنبش سبز است. این حقوق خدادادی است و هیج فرمانروا، دولت، مجلس یا قدرتی نمی تواند آنها را لغو یا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق این امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری، مدارا، گفتگو، حل مسالمت آمیز مناقشات و صلح طلبی است كه خود در پرتو ايجاد زمينه هاي لازم براي فعاليت آزاد رسانه های مستقل، جلوگیری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعميق جامعه مدني، احترام به حريم خصوصي افراد، فعاليت آزادانه شبكه هاي اجتماعي غير دولتي و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعيض ميان شهروندان امكان پذير است.

۲- جنبش سبز يك جنبش مدني است كه پرهيز از خشونت و حركت در چارچوب موازين مبارزه مدني را سرلوحه خويش قرار مي دهد. اين جنبش با اعتقاد به اينكه “مردم” تنها قرباني خشونت در هر زمينه اي خواهند بود، گفتگو، مبارزه مسالمت آميز و توسل به راهكارهاي غير خشونت آميز را ارزشي خدشه ناپذير مي داند. جنبش سبز با توجه به شرایط و مقتضیات، از کلیه ظرفیتهای  مبارزه مسالمت آمیز استفاده خواهد کرد.

عدالت، آزادي و برابری

۳- عدالت جايگاه والايي در ميان ارزش ها و آرمان هاي جنبش سبز به خود اختصاص مي دهد. توزيع عادلانه امكانات، چه در بعد اقتصادي، سياسي، اجتماعي و چه در ابعاد ديگر حيات انساني از جمله اهداف خدشه ناپذير جنبش سبز است كه لازم است براي دستيابي به آن، تمامي تلاش هاي ممكن انجام شود.
گسترش عدالت در جامعه تنها در صورتي امكان پذير است كه نظام حاكم بر كشور – در عرصه داخلي و خارجي- كاملا مستقل و فارغ از وابستگي به نهادها و قدرت هاي سياسي، طبقاتي و اقتصادي عمل كند و بتواند توسعه اقتصادي و ترقي كشور را به نحوي كه رفاه و عدالت اجتماعي براي همه مردم ايران فراهم شود، تضمين كند.

۴- جنبش سبز با عنايت به لزوم تامين خواست ها و مطالبات به حق تمامي اقشار و طبقات اجتماع، بر پيوند با اقشار متوسط و كم درآمد اجتماع -كه در برابر فشارهاي اجتماعی/سياسي ضعيف‌تر هستند- تاكيد دارد. اين جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسي، با سلب حقوق اساسي مردم به نام حفظ استقلال و تماميت ارضي كشور مخالف است و با تاكيد بر استقلال سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي، يگانه راه حفظ منافع ملي و دفاع از مرزهاي ميهن را “حاكميت مردم بر سرنوشت خويش” در تمامي ابعاد مي داند.

۵- برقراري آزادي و برابری از اهداف انكارناپذير انقلاب اسلامي است كه جنبش سبز نيز بر ضرورت دستيابي به آن تاكيد دارد. نفي هرگونه انحصار فكري، رسانه اي و سياسي و همچنین مبارزه با حذف فيزيكي هر انديشه و ديدگاه در سرلوحه اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروري است در اين جهت، براي رهايي مردم از هرگونه سلطه سياسي (استبداد و انحصار طلبي)، اجتماعي (تبعيض و نابرابري هاي اجتماعي) و فرهنگي (وابستگي و تقيد فكري) تلاش شود. جنبش سبز بر حمایت از حقوق زنان، نفی هر گونه تبعیض جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیتها و اقوام تاکید ویژه دارد.

۶- جنبش سبز بر این باور است که امنیت تنها امنیت دولت نیست، امنیت انسانی تک تک شهروندان ایرانی است. امنیت برای آحاد مردم باید برقرار شود تا آزاد از ترس و رها از نیاز تحت حمایت قانون زندگی کنند. مداخله نیروهای نظامی و انتظامی در امور سیاسی، هر گونه دخالت افراد غیر مسول در امور انتظامی و سلطه نیروهای امنیتی و انتظامی بر مقامات قضایی مخل  امنیت دولت و ملت است. استقلال قوه قضاییه، عدم مداخله نیروهای نظامی در امور سیاسی و اقتصادی و برخورد با سازمان دهندگان و اعضاء گروههای موسوم به لباس شخصی از خواستهای جدی جنبش سبز است.

۷- اجراي تمامي اصول قانون اساسي و به ویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) هدف و خواست تجديدناپذير و حتمي جنبش سبز است.

۸- آزادي زندانيان سياسي، رفع محدوديت هاي غير قانوني و نگاه امنيتي عليه فعاليت احزاب و گروهها و جنبش هاي اجتماعي چون جنبش زنان، جنبش دانشجويي، جنبش هاي كارگري، جنبش هاي اجتماعی و امثال آن، و همچنين محاكمه عادلانه  آمران و عاملان تقلب در انتخابات، شكنجه و كشتن معترضان به نتيجه انتخابات، و افشاء و محاكمه نظريه پردازان و حاميان خشونت در لايه هاي مختلف حكومت از راهكارهاي روشني است كه در اين زمينه بايد مورد توجه قرار گيرد.

اخلاق مداري و احترام به خلاقيت هاي فردي و اجتماعي

۱- با كمال تاسف بايد اذعان كرد كه اتخاذ سياست هاي نادرست سياسي، اجتماعي، اقتصادي از سوي حاكمان به افول اخلاق و تنزل سطح سرمايه اجتماعي در جامعه منجر شده است. جنبش سبز با تاكيد بر ضرورت احياي اخلاق به مثابه فصل مشترك و پيوند دهنده حيات اجتماعي مردم ايران، در مبارزات خود براي اجراي حقوق ملت، كاملا نسبت به اصول اخلاقي پايبند خواهد بود.

۲- جنبش سبز را نه مي توان يك حزب متمركز دانست و نه مجموعه اي از افراد سازمان نايافته و بي هدف. مرور تجربه تاريخي مردم ايران نشان مي دهد كه آنها همواره و در بزنگاههاي تاريخي، هوشياري، توانايي و درك والاي خويش را به منصه ظهور رسانده اند و با تكيه بر قواي خلاقه خويش، راه را براي دستيابي به اهداف خود هموار ساخته اند.

جنبش سبز بر پايه اصول و مبادي بنيادين خود، با تکیه بر شبکه های اجتماعی  بر فهم، انديشه و نوآوري هاي مدني ملت ايران تكيه دارد و دستيابي به آرمان هايي چون عدالت و آزادي را به شكوفايي اين خلاقيت ها منوط مي داند. شعار “هر ايراني، يك ستاد” اينك مي تواند به شعار “هر ايراني، يك جنبش” تبديل شود.

قانون گرايي و مذاكره

۱– جنبش سبز با پيگيري اهداف و آرمان هاي هميشگي انقلاب اسلامي و با اتكا به بازخواني انتقادي تحولات صورت گرفته پس از انقلاب – به خصوص در عرصه روابط ملت و دولت- برپايه ميثاق مشترك مردم ايران يعني قانون اساسي، در پي دستيابي به آينده اي روشن براي ملت ايران است.

۲- در اين راستا، “اجراي بدون تنازل قانون اساسي” راهکار اصلي و بنيادين جنبش سبز است. اين جنبش بر اين باور است كه تنها با بازگشت به قانون و الزام نهادهاي مختلف به رعايت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعيت و جايگاه، مي توان از بحران هاي مختلفي كه دامنگير شده است رهايي يافت و در راه ترقي و توسعه ميهن گام برداشت. جنبش سبز در عین حال کاملا توجه دارد که قانونگرایی به معنای استفاده ابزاری از قانون توسط حاکمان نیست. باید شرایطی فراهم آورد تا قانون وسیله اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنیادین شهروندان قرار نگیرد و خشونت، بی عدالتی و تبعیض قانونی نشود.

۳- قوانين كشوري  و از جمله قانون اساسي متوني هميشگي و تغيير ناپذير نيستند. هر ملتي اين حق را داراست كه با تصحيح سير حركتي خويش، به اصلاح در قوانين جاري اقدام كند. اما بايد توجه داشت كه تنها تغيير و اصلاحي در قانون اساسي مورد پذيرش است كه در فرايند مذاكره و گفتگوي اجتماعي و با مشاركت همه اقشار و گروههاي اجتماعي و با پرهيز از تصلب و انحصارگرايي و زورگويي صورت پذيرد.

۴- گسترش جامعه مدني و تقويت حوزه عمومي در زمره اصول اساسي جنبش سبز است. اين جنبش بر اين باور است كه حفظ منافع ملي و دستيابي به اهداف انقلاب اسلامي و همچنين كاستن از تبعات ناخوشايند بحران موجود مستلزم مذاكره و گفتگو ميان نمايندگان گروه‌هاي مختلف فكري و سياسي است و در اين راستا از هرگونه دعوت به مذاكره و گفتگوي شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعي استقبال مي كند.

۵- اين جنبش خواهان قدرت بخشي به اقتصاد كشور در صحنه بين‌المللي و سرمايه گذاري و افزايش قدرت خريد مردم ايران است. جنبش سبز خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزتمند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنیا و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و عوام فریبانه و ارتقاء شان ملت بزرگ و تاریخی ایران در جهان است.

همراه کوچک جنبش سبز

ميرحسين موسوي

۲۵ خرداد ۱۳۸۹

_______________

* استاد شفیعی کدکنی

* ویرایش دوم منشور جنبش سبز، مورخ ۲ اسفند ۱۳۸۹، با امضای مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی منتشر شد.

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست