بیش از دو ماه از جنبش مردم ایران می گذرد. جنبشی سیاسی با حضور همه
طبقات اجتماعی با نقش چشمگیر زنان علیه ۴ دهه سیاستهایی که هستی
اجتماعی و اقتصادی جامعه و سرزمین ایران را در معرض نابودی و فروپاشی
کامل قرار داده است. جنبشی که برآیند جنبشزنان، جوانان، دانشجویان،
کارگران، گرسنگان، تشنگان و آزادی خواهان و دادخواهان پیش از خود در
تمام سالهای پس از انقلاب است.
این جنبش که حول محور شعار زن، زندگی، آزادی شکل گرفته و به سرعت سراسر
کشور و تمام طبقات اجتماعی را دربر گرفته عمدتا در کف خیابان و
دانشگاهها جریان داشته و اگرچه در سالروز آبان خونین کسبه و بازار
تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک به آن پیوستند اما هنوز نتوانسته
در کانونهای کار و اجتماع های مردم نظیر کارخانهها، ادارههای دولتی
و بانکها گسترش یافته و گرههای عصبی خود را در این کانونها ایجاد
کند.
🔸
اعتصاب برای دستمزد معوقه
در حالی که خواسته پوشش اختیاری در جامعه به سرعت به شعار رادیکال
تغییر جمهوری اسلامی فراروئید، اعتصاب گسترده کارگران در مراکز بسیار
مهم ذوب آهن،، ایران تایر، کروز و برخی مراکز کارگری دیگر هنوز حول
چانه زنی برای دستمزد و نه حتی درخواستهای صنفی دور می زند. اگرچه
دانشجویان نیز در بخشی از اعتراضهای خود خواستههای صنفی را طرح می
کرده و بر آن پافشاری میکنند اما این شعارها یا خواستهها در پیوند با
خواستهای سیاسی سر داده میشود.
در چرایی حضور کم رنگ و کم رمق کارگران در جنبش همین بس که شاهد همدلی
و حضور آنان و فرزندانشان در جنبش خیابانی هستیم، ولی بدون هرگونه
آموزش، آگاهی بخشی انقلابی و رهایی بخش طبقاتی، و سازماندهی آهنین نه
کارگران نه سایر زحمتکشان که بنده نان شب هستند و ترس از دست دادن کار
و بیکاری و فقر و گرسنگی و بی خانمانی آنان را فلج کرده آنها را به
عنوان یک طبقه به کنشگری سوق نخواهد داد و نهایتا به کمترین خواستههای
خود بسنده خواهند کرد.
ورود و جانفشانی در خیابان تفاوت جدی با اعتصابهای موفق کارگری دارد.
هیچ اعتصابی بدون سازماندهی آهنین و رهبران کارآزموده حول خواستههای
روشن و در پيوند با درخواستهای سیاسی موفق نخواهد بود.
|