رویداد قتل مهسا (ژینا) در چنگال پلیس گشت ارشاد و شعلهور شدن آتش
اعتراضهای عمومی در سطح کشور بیشک رژیم را غافلگیر کرده است، اما
همانقدر که این قتل برای رژیم یک حادثه تلقی میشود برای مردم ادامه
یک روند قابل پیشبینی بوده و هست. چهار دهه تحقیر، نادیده گرفتن و
سرکوب جامعه در بعد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و شخم زدن زندگی
خصوصی و اجتماعی جامعه توسط رژیم، انباشته شدن مطالبات اقتصادی
کارگران، معلمان، بازنشستگان، فقر و نداری و فساد گسترده در ارکان
رژیم، تنیده در سرکوب هرگونه آزادی و هجوم همیشگی و بیامان به بدن
زنان جنبش را دارای مختصات و ویژگیهایی کرده که نهتنها حاکمان بلکه
بسیاری از ناظران از درک ابعاد آن ناتواناند. در همین رابطه فائزه
هاشمی میگوید: (واقعاً آدم نمیدونه چرا جامعه به هر حال مردم ایران
سر این قضیه به هم ریختند...). پیوند مطالبههای اقتصادی و صنفی با
مطالبههای سیاسی و آزادیهای دمکراتیک و همبستگی برای مبارزه با
استبداد و دیکتاتوری مهمترین رکن رویارویی با مشکلات و بحرانهای
اقتصادی رژیم ساخته بوده و خیزش مهسا تائید روشن و آشکار این الزام
است. توجه و دقت در به کاربردن شعارها همراستا با اهداف این جنبش با
توجه به ویژگیهای آن و شرایط کنونی میهن ما ضرورت تام دارد که در
ادامه به مرور برخی ویژگیهای این جنبش و یک نتیجهگیری از آن
میپردازیم.
*جنبش سبز در سال 88، اعتراضهای دی 96، آبان 98 هرکدام در ارتباط با
کنش از پیش حساب شده دولت در کودتای انتخاباتی، یا افزایش قیمت بنزین و
مسائل مالباختگان بود تا آنجا که از سوی برخی از مقامهای امنیتی به
دامن زدن اعتراضهای سال 98 برای تخلیه پتانسیل اعتراضهای گسترده و
بنیادیتر اشارههای غیرمستقیمی میشد. ولی قیام مهسا در بدترین شرایط
موجب غافلگیری حکومت شد، آنهم در آستانه نشست سالانه ملل متحد دولت
رئیسی که او را در مخمصه رسوا کنندهای گیر انداخت.
*قتل مهسا اگرچه اولین قتل حکومتی نبود ولی به سرعت اعتراضهای اجتماعی
را برانگیخت. قیام مهسا برخلاف جنبش سبز که بهطور عمده در تهران
متمرکز بود یا جنبش آبان 98 که در حومهها و شهرهای کوچک روی میداد و
یا اعتراضهای دانشجویی که منحصر به دانشگاهها بدون ارتباط یافتن با
بدنه جامعه بود، حتی در مقایسه با اعتراضهای کم خطرتر صنفی دراز مدت و
گسترده معلمان و بازنشستگان و کارگران، به سرعت و از همان ساعتهای
نخستین موجب تجمع و گردهماییهای اعتراضی در پیرامون بیمارستان کسرا،
دانشگاههای شهر تهران، شهر سقز و سپس به تمام شهرهای کوچک و بزرگ
کشیده شد. بهگونهای که هم اکنون بیش از 100 شهر بزرگ و کوچک درگیر
این جنبش هستند.
*جنبش کنونی شکلی کاملاً زنانه با شعارهای مشخص زن محور دارد. زنان
برای نخستین بار نه در پشت سر مردان بلکه بر روی سکوها و گرد آتشها
حضور پررنگ و تعیین کننده دارند. همزمان نیز شاهد حضور و حمایت بسیار
گسترده و قدرتمند مردان گرداگرد زنان هستیم که آشکارا نشاندهنده اتحاد
مردان با زنان حول خواستههای فمینیسم دمکراتیک هستیم. ویژگی که در
جنبشهای فمینیستی جهان کم نظیر است.
*این جنبش برخلاف همه پیشگوییهای دروغین درباره خطر تجزیه و
قومیتگرایی در ایران (که از سوی رسانههای امپریالیستی و زرد و همچنین
گروهها و سازمانهای ارتجاعی و ضد ملی به آن دامن زده میشد) در صورت
بروز هرگونه قیام سراسری یا جنبش فراگیر به زیبایی تجلی اتحاد و
همبستگی اقوام و ملیتهای ایرانی بود. اگرچه مهسا یک دختر کرد بود اما
بهسرعت ملیتها و قومیتهای ترک، بلوچ، گیلک، مازنی، لر و فارس با
اعلام حمایت و همبستگی با ملت کرد به خیابانها ریختند و همبستگی و
اتحاد برای مبارزه علیه دیکتاتوری را فریاد زدند.
*یکی از زیباترین ویژگیهای این جنبش آزادی و رفاقت در بین
شرکتکنندگان در کف خیابانهاست. رقص دختران گرد آتش در برابر هزاران
چشم و دوربین، به آتش افکندن روسریها به عنوان سند رقیت و بردگی، دست
زدن و هورا کشیدن و زیباتر از همه رژه بی اعتنای دختران بیحجاب و
ایستادن سینه به سینه آنها در برابر مأموران مسلح و بدهیبت دیوسیرت
است.
*حضور چشمگیر و شگفتیآور جوانان و نوجوانان پرحرارت و پرجوش که برای
همکاری و حضور در یک اکت سیاسی و حرکت اجتماعی و متحد، علیرغم سالها
آموزش ارتجاعی و شبه فاشیستی در آموزشگاهها و دبیرستانها در خیابان.
*افشا کردن فضاسازی رسانههای زرد با حمایت حکومتهای ارتجاعی منطقه و
امپریالیستی برای نفوذ سلطنت در جامعه، شرکتکنندگان در جنبش اخیر که
از پرشورترین نمایندگان اجتماعی لایههای گوناگون جامعه هستند با سر
دادن شعارهای مشخص ضد دیکتاتوری و ضد ارتجاعی این لاف دروغین ارتجاع
سلطنتی و رسانههای وابسته را افشا کردند.
*شکستن تابوی رژیم ساخته بیحجابی یعنی فحشا و بی بندو باری. حضور
دوستانه دختران در کنار پسران جوان و حمایت روشن و آشکار مردان از
خواسته زنان و دخترانشان برای لغو حجاب اجباری و حق انتخاب پوشش نشان
داد این تابوی حکومت ساخته بهاندازه نفوذ سلطنت در جامعه چه اندازه
پوچ و دروغین است.
* قیام مهسا سطحی متمایز و بهمراتب بالاتر نسبت به اعتراضهای زنان در
گذشته دارد و میتوان ادعا کرد برآمد خواستهها و مطالبات سرکوب شده
زنان از جمله حق برابری در تحصیل، حق کار، حق دریافت مزد برابر با
مردان، آزادی سفر، آزادی طلاق و ازدواج است. این جنبش یکی از زیباترین
و متعالیترین جنبشهای اجتماعی فمینیستی در جهان است که گستردهترین
لایههای مردان را به حمایت از خواستههای زنان گرد آورده است.
*مهمترین و اصلیترین پایه ایدئولوژی ارتجاعی رژیم ولایی همواره حجاب
بهمثابه تجلی و نقطه پیوند سیاستهای ارتجاعی، ضد زن، ضد ملی و سرکوب
اجتماعی و سلطه بر بدن زنان بوده که از آن سنگری برای ترویج این
ایدئولوژی ساخته است. از سوی دیگر جنبشها تنها در صورت پیگیری شعارهای
مشخص و دستیافتنی قادر به ادامه مبارزه خواهند بود. شعارهای تند و
غیرقابل دسترس حتی بهترین شعارها تنها میتواند باعث شکست جنبش و در
نتیجه ایجاد یاس و سرخوردگی و حتی عقبنشینی در تودههای مردم بشود. در
عین اینکه قرار نیست سازمانها و احزاب سیاسی و نهادهای صنفی
خواستهها و مطالبات بر زمین مانده برحق خود را بار این جنبش کرده یا
از مطالبه زنان برای آزادی نوع پوشش و لغو قانون حجاب اجباری استفاده
ابزاری کنند، تمرکز کنونی بر روی مسئله لغو حجاب اجباری بهعنوان یک
خواسته اصلی و محوری زنان و مطالبه حق عمومی در این برهه تحقق مادی و
عینی شعار جبهه متحد ضد دیکتاتوری است.
|