برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2022-09-18

نویدنو27/06/1401         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • نگاهی کلی به اوضاع جهان نشان دهنده دگردیسی‌های جدی در مناسبات اقتصادی و سیاسی در نظم جهانی و جدایی نسبی رقابت‌های اقتصادی با رقابت‌های نظامی است. هم‌زمان با پیشبرد سیاست‌های جهانی‌سازی رقابت‌های ژئوپلیتیک به‌تدریج جای خود را به رقابت ژئواکونومیک بین دولت‌ها داده و این رقابت‌ها دیگر لزوما به معنی رقابت ایدئولوژیک نیست.

 

 

نقش روسیه و چین در افول هژمونی دلار

جهان به کدام سو می‌رود؟

فریبرز مسعودی

 

حدود دو دهه از مقاله‌ای که والرشتاین درباره افول هژمونی دلار و چالش در اعمال قدرت و حفظ سلطه ایالات‌متحده آمریکا بر جهان تک‌قطبی نگاشته می‌گذرد. این روشن‌بینی در برخی از آثار نویسندگان مارکسیست از جمله سمیر امین و دیوید هاروی (امپریالیسم جدید) نیز به شکل‌های دیگر تکرار شده است. دولت‌ها و به عبارت بهتر حکومت‌ها در هر گوشه جهان به فراخور ساختار طبقاتی، سیاسی، اجتماعی و موقعیت‌ها و وابستگی‌های اقتصادی و جغرافیایی و ژئوپلیتیک برای تطبیق خود با این تحولات که همچون گردباد در افق تیره و مبهم و غبارآلود جهانی پیش می‌تازد، گام‌هایی برداشته‌اند. اگرچه این دگرگونی‌ها موجب جابه‌جایی فرادستان و فرودستان در جهانی عادلانه نخواهد گردید، اما در جهان نو دولت- ملت‌ها بسته به نقشی که برای خود در چهارچوب اقتصاد ملی تعریف کرده‌اند در مناسبات نوینی که می‌رود شکل بگیرد جایگاهی در خور خواهند یافت که با گذشته متفاوت خواهد بود.

رقابت ژئواکونومیک در عصر جهانی‌سازی

تنش میان یک‌جانبه‌گرایی آمریکا و سایر قدرت‌های جهانی امری تازه نیست، زیرا این یک تنش ساختاری میان ابرقدرت اقتصادی، نظامی، سیاسی جهان از یک‌سو با سایر قدرت‌های امپریالیستی غربی و از سوی دیگر با کشورهای مستقل است. آمریکا در برخی اهداف و سیاست‌های اقتصادی و سیاسی با برخی دولت‌ها اشتراک منافع دارد ولی هم‌زمان منافع مستقل خود را دنبال کرده است. در برخی موارد مانند جنگ ویتنام یا افغانستان وارد یک رقابت غیر امپریالیستی و صرفاً سیاسی با قدرت‌های بزرگ جهانی یا منطقه‌ای شده و در مواردی مانند بالکان به قصد تحمیل سیاست‌های نظامی خود در ناتو بر شرکای اروپایی جنگ به راه انداخته. گسترش جهانی‌سازی عملاً باعث در هم تنیدگی اقتصادی جهان شده و می‌توان مدعی جدایی نسبی رقابت اقتصادی با رقابت نظامی شد. در اوج جنگ اکراین هنوز کالاهای روسی به مقصد آمریکا صادر می‌شوند و روابط اقتصادی بین روسیه و اتحادیه اروپا برقرار است. ترکیه با تمام اختلاف‌هایی که با امارات در مسائل ژئوپلیتیک دارد جایگاه ویژه‌ای در برنامه توسعه بازرگانی این کشور پیدا می‌کند و در اوج تنش‌های سیاسی قطر با عربستان، شورای همکاری خلیج‌فارس با روسیه، و ترکیه با روسیه روابط تجاری اقتصادی آن‌ها روز به روز افزایش می‌یابد. با تغییر در مناسبات اقتصادی و بازرگانی اکنون رقابت‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک جایگاه جدیدی در مناسبات جهانی و منطقه‌ای یافته و نمی‌توان این تنش‌ها را نقطه کانونی رقابت امپریالیستی فرض کرد یا رقابت‌های استراتژیک و ژئواکونومیک را به رقابت ایدئولوژیک دولت‌ها تعبیر کرد؛ اما ساده‌سازی جنگ روسیه- اکراین و تنش میان روسیه و ناتو به رقابت سرمایه‌داری روسیه با سرمایه‌داری اکراین ندیدن این تحول‌های شگرف و ندیدن نقش امپریالیستی ایالات متحد آمریکا برای سلطه بر جریان انرژی در اروپا و انکار خرابکاری آمریکا در جریان انرژی روسیه از اوراسیا به سمت چین است. گذشته از سلطه بر جریان انرژی به‌عنوان یک دکترین تغییرناپذیر برای اعمال هژمونی آمریکا، کشاندن روسیه به جنگ اکراین، قطبی کردن فضای کشورهای جهان و ایجاد صف‌بندی‌های کاذب چون جنگ سرد برای انزوای قطب شرق جهان است، سیاستی که به علت در هم تنیدگی اقتصاد صادرات محور اروپای غربی با زنجیره تأمین جهانی به‌ویژه در چین و آسیای جنوب شرقی و حجم تجارت جهانی چین و نقش آن در اقتصاد جهانی و همچنین اجرای فن بدل توسط روسیه و چین آمریکا را در ایجاد این اجماع و صف‌بندی ناکام گذاشت.

دلار زدایی از گستره بازار جهانی

سرمایه‌داری جهانی از بدو تولد خود در دوران سروری جنووا، هلند، اسپانیا و سپس بریتانیا و ایالات متحد آمریکا بر بستر بازرگانی جهان روای این قدرت‌ها روی داده است. از دیگر سو چه بسا یکی از دلیل‌های عقب‌ماندگی و حذف شدن چین از گردونه مناسبات جهانی برای چندین دهه (از سده 19 تا پایان سده 20) درخودماندگی این کشور باشد. (آدام اسمیت در پکن، جیوانی اریگی) این پارامتر یعنی حجم مبادلات تجاری هر کشور که در برخی موارد (مانند امارات، هنگ کنگ و سنگاپور) می‌تواند مستقل از اندازه اقتصاد آن نیز باشد، وزن جهانی آن را تقویت کرده و آن را از پوسته اقتصاد ملی خارج کرده و به اقتصاد جهانی پیوندهای محکم‌تری بزند. هم‌اکنون نیمی از اندازه تجارت جهانی متعلق به آمریکا و چین است و چین به‌عنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی به‌دقت در حال گسترش بازارهای جهانی خود به زیان سهم آمریکاست. پروژه کمربند شاهراه جهانی چین، بدون توجه به نوع اقتصادهای کشورها و حتی روابط سیاسی دولت‌های آن‌ها با چین هم‌اکنون 68 کشور جهان را شامل می‌شود و از شرق آسیا تا غرب اروپا یعنی بندر مهم جنووا در ایتالیا را به یکدیگر پیوند داده است. دولت چین هم‌زمان با تنش افزایی آمریکا در روابط اقتصادی این کشور با ایالات متحد و سایر کشورهای جهان و در اوج تنش غرب با روسیه توانسته است بزرگ‌ترین جامعه همکاری‌های اقتصادی جهان را در شرق آسیا با حضور 15 کشور از جمله ویتنام، مالزی، اندونزی، فیلیپین، تایلند، ژاپن، کره جنوبی، نیوزیلند و استرالیا در ظرف دو سال از سال 2020 که این پیمان‌نامه در ویتنام امضا شد در سال جاری تشکیل دهد. این جامعه تجاری حدود 30 درصد جمعیت جهان را در خود جای‌داده که بیش از 30 درصد از تولید ناخالص جهانی را تولید می‌کنند. از سوی دیگر با پیشرفت مرحله‌ای پیمان شانگهای به‌طورکلی آمریکا را در منطقه دور زده و سبب ناکامی آن کشور از سلطه بر جریان انرژی در مهم‌ترین بازار تولید و مصرف انرژی جهان یعنی دو تولید کننده مهم روسیه و ایران و بازار بزرگ مصرف یعنی چین و هند می‌شود. البته این همه دستاورد پیمان شانگهای نیست، بلکه با گسترش این پیمان شاهد شکل‌گیری زنجیره تأمین و ارزش جدیدی بین اقتصادهای جهان با شرایط عادلانه‌تر و خارج از سیطره دولت‌های امپریالیستی ایالات متحد و اروپای غربی خواهیم بود. به‌گونه‌ای که در آینده‌ای نه چندان دور اقتصادهای کوچک جهان ناچار نخواهند بود یا در زنجیره تأمین استعماری انحصارهای سرمایه‌داری جهانی شرکت داشته باشند یا از هرگونه دادوستد جهانی کنار گذاشته شوند. از سوی دیگر علیرغم اعمال تحریم‌های سفت و سخت امپریالیستی علیه روسیه مبادلات بازرگانی روسیه با چین در سال 2022 به رقم باور نکردنی 200 میلیارد دلار (حدود 40 درصد ارزش بازرگانی خارجی روسیه) خواهد رسید که نشان دهنده پایان جهان تک‌قطبی و یک‌جانبه‌گرایی آمریکاست. گسترش تجارت جهانی بدون حضور مؤثر آمریکا و امپریالیست‌های غربی روی دیگری دارد و آن تضعیف سلطه مالی آمریکاست که در سال‌های گذشته با چاپ بی‌حساب دلار از جیب اقتصاد جهانی توانسته صورت‌حساب‌های جنگ‌افروزی و مجتمع عظیم صنعتی – نظامی خود را بپردازد. هم‌اکنون تقریباً مبادلات بازرگانی خارجی روسیه با ارزهایی به‌جز دلار و یورو انجام می‌شود. این کشور که یک سال پیش از آغاز جنگ اکراین سهم طلا در ذخیره‌های ارزی خود را به 200 درصد افزایش داد، با افزایش سه برابری ذخیره‌های ارزی و به صفر رساندن سهم اوراق ارزی آمریکا توانست دلار را با موفقیت از مبادلات تجاری خود کنار بگذارد. این کشور برای کاهش تأثیر سوئیفت بر تراکنش‌های ارزی خود شبکه کوچک تراکنش‌های مالی خود را راه‌اندازی کرد که 80 درصد مبادلات مالی روسیه و تقریباً تمام مبادلات گسترده تجاری این کشور با چین را پوشش می‌دهد تا استفاده از سوئیفت (سلاح اتمی مالی آمریکا) را در صورت تحریم مبادلات بانکی روسیه توسط آمریکا بی‌تأثیر کند. سلاحی که کمر اقتصاد ایران، کوبا، ونزوئلا و کره شمالی را در اثر تحریم‌های آمریکا شکست. روسیه، چین و ایران اکنون قدرت دلار را به چالش کشیده و استفاده بیش‌ازحد آمریکا از سوئیفت کشورهای بسیاری را ترغیب کرده تا به دنبال جایگزین‌های احتمالی برای دلار در ذخیره‌های ارزی خود باشند. روسیه یکی از کشورهایی است که بازرگانی خارجی خود را با ارزهای دیگر از جمله یووان، روپیه، ین و دلار سنگاپور انجام می‌دهد. عربستان حکومت وابسته آمریکا در منطقه طی قراردادی نفت خود را به یووان با چین معامله می‌کند. هند و روسیه نیز در مبادلات تجاری روبل و درهم امارات را جایگزین دلار و یورو کرده‌اند.

با توجه به سهم بسیار بالای روسیه و چین در مبادلات بازرگانی با ایالات متحد آمریکا و اروپا کنار گذاشتن دلار و یورو از این مبادلات نه تنها می‌تواند ضربه‌های جبران‌ناپذیری بر هژمونی دلار و کاهش ارزش یورو بزند، بلکه دلار زدایی از بازرگانی خارجی روسیه موجب کاهش ارزش یورو و پوند نیز خواهد شد. (هم‌اکنون برای نخستین بار ارزش یورو با دلار برابر شده است). حضور چین در دو جامعه اقتصادی جنوب شرق آسیا و پیمان شانگهای که بیشتر از 60 درصد از جمعیت جهان را در خود جای می‌دهند بدون سروری ایالات متحد آمریکا و اروپای غربی هژمونی دلار را در سراشیبی تندتر ازآنچه پیش‌بینی می‌شد انداخته و به‌طورکلی نقش آمریکا در بازرگانی جهانی را تضعیف کرده ترمز جهانی‌سازی (بخوانید غربی سازی) را خواهد کشید.

عزلت‌نشینی ایران در اقتصاد جهانی

اجرای پروژه جهانی نولیبرالیزم هم‌زمان با جهانی‌سازی تحول‌های شگرفی از جمله پدیدار شدن جهان تک‌قطبی سرمایه‌داری و رشد و گسترش مناسبات سرمایه‌داری نولیبرال برای بخش‌های بزرگی از جهان به همراه داشت. شکست سوسیالیسم واقعاً موجود و تقویت ارتجاع جهانی با تشویق و زمینه‌سازی‌های امپریالیسم باعث شد تا مقاومت و ایستادگی‌هایی عمدتاً از جانب نیروهای مذهبی، فرقه‌ای و ناسیونالیستی و فاشیستی در غرب در برابر خشونت جهانی‌سازی شکل بگیرد. آغوش باز بورژوازی تجاری قدرتمند و حاضر در هرم قدرت ایران و لایه‌های تازه شکل‌گرفته بورژوازی بوروکراتیک و نظامی پسا انقلاب برای پذیرش نولیبرالیزم، به شکست کامل نیروهای مخالف انحصارهای سرمایه‌داری جهانی انجامید و انقلاب را از سویه ضد امپریالیستی و ضد وابستگی اولیه آن به مقاومت جریان‌های سنتی و مذهبی متکی به اقتصاد تیول‌داری و تجاری در برابر جهانی‌سازی فروکاست. اجرای پروژه نولیبرالیزم که برای کشورهایی مانند ایران با صنعت زدایی همراه است، هم‌زمان با پیشروی جهانی‌سازی نقش آن را در زنجیره تولید و ارزش جهانی به یک زائده تأمین کننده مواد خام و طبیعی کاهش داده. ساختار چنین اقتصادی در مناسبات اقتصادی و سیاسی جهانی گزینه چندانی نخواهد داشت و نه تنها در برابر هر تحریمی شکننده است، بلکه حتی در صورت ساخت و پاخت با قدرت‌های جهانی باز هم نقشی جز تأمین‌کننده مواد خام و طبیعی و واردکننده قوت لایموت مردم در کنار کالاهای لوکس و تجملی برای لایه نازک دهک بالایی جامعه نخواهد داشت. نقشی که به نظر می‌رسد بین انزوای سیاسی و اقتصادی دولت و فقر و مسکنت توده‌ها، با رشد اقتصادی و دگرگونی‌های ناخواسته در هرم قدرت، اولی را برگزیده است.

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست