برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2022-08-21

نویدنو30/05/1401         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • خاندان پهلوی در سه فراز تاریخی مهم ایران، نقشی بغایت ارتجاعی ایفاء کردند: به شکست کشاندن کامل انقلاب مشروطه و دستاوردهای نیم بند آن، به شکست کشاندن جنبش مردمی ملی کردن صنعت نفت و نیز به هزیمت کشیدن انقلاب بهمن. آیا مدعیان دروغین “سکولار دمکراسی” در طیف سلطنت طلبان امروزی به رهبری “شازده” حاضرند به نقش فاجعه بار خود در هر سه ناکامی بزرگ تاریخ ایران اعتراف کنند؟ واکنش آنها به سالروز ۱۴ مرداد و سالروز ۲۸ مرداد هیچ علامتی از درس آموزی در آنها نشان نمی دهد.

 

 

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر:

 کودتای ۲۸ مرداد نه یک نوستالژی، بلکه درسی است تاریخی برای آموختن

۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سالروز کودتایی ارتجاعی است که عقربه های تاریخ ایران را باز هم به عقب کشید تا آرمان آزادی و رهایی همچنان یک رویا باقی بماند.

در چنین روزی خاندان پهلوی خشمگین از آزادی های سیاسی نسبی در جامعه و غلیان جنبش های کارگری، دهقانی، زنان و روشنفکران، و نیز حامیان امپریالیست رژیم شاه خشمگین از ملی شدن صنعت نفت، دست در دست هم و با کمک بخشی از اسلامیست ها به رهبری آیت اله کاشانی و اوباش قمه کش و چماقدار به سرکرده گی شعبان بی مخ، با بسیج بخش هایی از ارتش به فرماندهی ارتشبد زاهدی، اقدام به انجام کودتا کردند و با ساقط کردن دولت دکتر مصدق و دستگیری هزارن تن از فعالین و هواداران جبهه ملی و حزب توده و سپس شکنجه و اعدام شماری از آنها، راه را برای برپایی یک استبداد تمام عیار به مدت یک ربع قرن فراهم کردند.

سالهاست که اسناد تاریخی این کودتا از حالت طبقه بندی و سری خارج شده و خود سازمان سیای امریکا و سازمان های اطلاعاتی بریتانیا معترفند که به لحاظ سیاسی، مالی و اطلاعاتی نقش عمده ای در تدارک و سازماندهی این کودتای امپریالیستی داشته اند. اما به رغم این حقایق مسلم تاریخی، خاندان پهلوی و حامیان سلطنت طلب و یا جمهوریخواهان شرمگین مرید “شاهزاده”، سعی دارند از طریق دو رویکرد، این واقعه ارتجاعی را به گونه دیگری جلوه دهند. بخشی از آنها سعی میکنند تحت عنوان اینکه “گذشته را باید فراموش کرد و فقط به آینده نظر داشت” خواهان سکوت جامعه و فعالین آگاه می شوند و اینکه نوک پیکان مبارزه را فقط باید متوجه جمهوری اسلامی کرد و از طرح “مسایل تفرقه برانگیز” خودداری ورزید. بخشی دیگر اما با وقاحت تمام، منکر بروز کودتا می شوند و حتی بدتر، از آن به عنوان “قیام ملی و مردمی” یاد میکنند. آنها میگویند وقتی شاه در راس نظام بوده واژه کودتا معنایی ندارد. در واقع سعی دارند تعریفی جعلی از کودتا ارائه دهند. اما ما می دانیم که کودتا در هر کشوری اقدام یگان هایی از نیروی نظامی با همراهی بخشهایی از رجال سیاسی با هدف سرنگون کردن دولت وقت است که میتواند با حمایت قدرتهای خارجی و یا بدون حمایت قدرتهای خارجی صورت گیرد. برخی از این کودتاها بدون حذف نماد شاه انجام می پذیرد و برخی با حذف توامان دولت و شاه. از طرفی دیگر اطلاقِ واژه “قیام ملی” به لشگر کشی بخشی از نظامیان به کمک لمپن های قداره بند و آخوندهای مرتجع و کمک مستقیم سازمان های امنیتی امریکا و انگلیس، مضحک تر از ان است که کسی را قانع کند. آن کودتا حاصل همکاری استبداد گرایان و امپریالیست های غربی بود تا بساط آزادیهای سیاسی و دستاورد بزرگ ملی شدن صنعت نفت را جمع کنند و مطامع نواستعماری خود را مجددا متحقق نمایند.

سلطنت طلبان و بقایای خاندان ساقط شده پهلوی، همین وارونه سازی را درباره ۱۴ مرداد سالروز انقلاب مشروطه نیز انجام می دهند. برای نمونه امسال رضا پهلوی در بیانیه ای به مناسبت این سالروز، با وقاحت تمام ، پدر و پدربزرگ خود را پرچم داران تداوم انقلاب مشروطه و دستاوردهای آن معرفی میکند. جریانات رنگارنگ سلطنت طلب نیز در رثای آن انقلاب، چنان شعار میدهند که گویی این رضاخان نبوده که با کودتای اسفند ۱۲۹۹ آخرین میخ را بر تابوت انقلاب نافرجام مشروطه کوبید؟!

انقلاب مشروطه ایران در بیش از یک قرن پیش، همچون هر انقلاب “بورژوا دمکراتیک” دیگر میتوانست با پایان دادن به فعال مایشایی شاه (که سایه خدا تلقی می شد) به سوی نوعی جمهوری و یا حداقل سلطنت مشروطه حرکت کند که به اصطلاح “شاه در آن سلطنت کند نه حکومت”، آن انقلاب میتوانست از نظام فئودالی (ارباب رعیتی) عبور کند، میتوانست تمام رشته های دخالت مذهب در حکومت، قوانین و آموزش عمومی را قطع نماید و به سوی سکولاریسم و لائیسیته پیش برود، میتوانست دست استعمارگران و امپریالیست ها را برای دستیابی به یک استقلال واقعی قطع کند، میتوانست به آزادیهای اجتماعی و سیاسی و حقوق شهروندی احترام بگذارد و … اما هیچیک از این آرمان های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه متحقق نشد و با کودتای رضاخان حتی تتمه آزادیهای سیاسی نیز برچیده شد. بنابراین رضاخان و سپس رضا شاه قصاب دستاوردهای انقلاب مشروطه بود نه ادامه دهنده آن. در دوران حاکمیت او، هم سلطنت مطلقه تداوم یافت و هم نظام فئودالی و هم ادامه وابستگی به قدرتهای استعماری و امپریالیستی. او در سال ۱۳۲۰ در آستانه تبعید شدن به جزیره موریس توسط استعمار بریتانیا (همان ها که او را سر کار آورده بودند) نه تنها دیکتاتوری خونریز و مطلق العنان بود، بلکه بدل به بزرگترین زمیندار کشور نیز شده بود.

اما این فقط کودتای اسفند ۱۲۹۹ نبود که سبب لگدمال شدن آرمان انقلاب مشروطه شد، بلکه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز چنین رسالتی داشت. بنابراین سلطنت طلبان و جمهوریخواهان نادم پیرو “همه با هم” و ابررسانه های ماهواره ای چندین ده میلیون دلاری وابسته، نمیتوانند اکنون ادعا کنند که قرار است حکومت پیشنهادی آنها مشروطه باشد یعنی شاه کاری به امور دولتی و پارلمانی نداشته باشد اما هم زمان به هر مناسبتی از رضاشاه و محمدرضا شاه تعریف و تمجید کنند و آنها را طلایه داران انقلاب مشروطه معرفی نمایند و کودتای ارتجاعی ۲۸ مرداد را “قیام ملی” قلمداد کنند.

ضمن اینکه باید افزود که جرم خاندان پهلوی فقط تداوم استبداد و استثمار و انجام دو کودتای ذکرشده نبود، آنها در شکست انقلاب ۱۳۵۷ و کمک به “ملاخور شدن” آن به کمک امپریالیست ها نقش کلیدی داشتند. نه تنها رضا شاه با قانون “منع فعالیت های کمونیستی” در ۱۳۱۰ بلکه محمدرضا شاه نیز با الویت دادن به سرکوب مارکسیست ها و چپ ها، دست دهها هزار آخوند به همراه دهها هزار مسجد و مرکز اشاعه خرافات اسلامی را باز گذاشته بود تا به قول خودش به امر “مبارزه با کمونیسم و ارتجاع سرخ” یاری رسانند، غافل از اینکه سلاخی انقلابیون چپ و حتی دمکرات های  سکولار، تنها سبب زمینه چینی برای به قدرت رسیدن “ارتجاع سیاه” می شود. بدین سان وقتی میلیون ها انسان در سراسر ایران خسته از استبداد و نابرابری طبقانی و فعال مایشایی امریکا و متحدانش در ایران به خیابان ها آمدند و انقلاب کردند عملا جز روحانیت برهبری خمینی نیروی سازمان یافته مهمی برای دخالت گری موثر وجود نداشت.

بنابراین خاندان پهلوی در سه فراز تاریخی مهم ایران، نقشی بغایت ارتجاعی ایفاء کردند: به شکست کشاندن کامل انقلاب مشروطه و دستاوردهای نیم بند آن، به شکست کشاندن جنبش مردمی ملی کردن صنعت نفت و نیز به هزیمت کشیدن انقلاب بهمن. آیا مدعیان دروغین “سکولار دمکراسی” در طیف سلطنت طلبان امروزی به رهبری “شازده” حاضرند به نقش فاجعه بار خود در هر سه ناکامی بزرگ تاریخ ایران اعتراف کنند؟ واکنش آنها به سالروز ۱۴ مرداد و سالروز ۲۸ مرداد هیچ علامتی از درس آموزی در آنها نشان نمی دهد.

زنده باد آزادی  زنده باد سوسیالیسم

سرنگون باد رژیم سرمایه داری اسلامی

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

مرداد ۱۴۰۱ – اوت ۲۰۲۲

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست