برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2022-07-18

نویدنو27/04/1401         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  •  حاکمیت که دیگر قصد ندارد با عوام‌فریبی، مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی "عمو سام" را با نرمش در ایران کاربردی کند. طی چند دهه اخیر به کلی پرده‌ها را کنار زده و با جراحی اقتصادی، ریاضت اقتصادی هرچه شدیدتر را بر تولید کنندگان نعمات مادی (کارگران)، بازنشستگان، فرهنگیان، پرستاران و هر آن کس که با کار، بنیان جامعه را بر پا نگه داشته، تحمیل کرده است.

 

 

گزارشی از تجمع 25 تیر 1401 تهران

به نظر میرسد فراخوان برای تظاهرات در فضای مجازی باعث می‌گردد پلیس جهت سرکوب تدارکات بزرگی را پیش‌بینی نماید.

دولت کنونی که در گرایش به عملی کردن مناسبات اقتصادی نولیبرال، گوی سبقت را از دولت های پیشین ربوده است، در جلوگیری از تجمعات کارگران و زحمتکشان از هیچ کوششی فروگذار نیست. به همین دلیل باید راه‌های دیگری را جهت هماهنگی اعتراضات جستجو نماییم.

 حاکمیت که دیگر قصد ندارد با عوام‌فریبی، مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی "عمو سام" را با نرمش در ایران کاربردی کند. طی چند دهه اخیر به کلی پرده‌ها را کنار زده و با جراحی اقتصادی، ریاضت اقتصادی هرچه شدیدتر را بر تولید کنندگان نعمات مادی (کارگران)، بازنشستگان، فرهنگیان، پرستاران و هر آن کس که با کار، بنیان جامعه را بر پا نگه داشته، تحمیل کرده است.

 هرچه امکان زندگی کردن برای نیروی کار، چه در حین کار و چه در دوران  بازنشستگی، با گرانی‌های تصاعدی و فروکاسته شدن از ارزش پول ملی سخت‌تر و محدودتر می‌شود، بسیج نیروهای سرکوبگر جدی‌تر شده و در تمام حول و حوش وزارت کار و تامین اجتماعی از صد متر به شرق تا صد متر به غرب بزرگراه "آزادی" که به حق باید آن‌را بزرگراه "اختناق" نامید، نیروهای شان را متمرکز کرده‌اند.

 این بنیادهای ضدکارگری در هر دو سو تعدادی پلیس جلیقه زرد مسلح به چماق‌های سرکوب، کلت و کمر بندی که سایر تجهیزات سرکوب روی آن قرار دارد را بسیج کرده‌اند.

 اگر چه تمامی درجه داران و افسران به سلاح‌های گرم و سرد مجهز شده‌اند، اما تعداد اندکی از پلیس‌های جوانِ جلیقه زرد، که به احتمال قوی بسیجی هستند و یا تازه استخدام شده‌اند، به چماق‌های پلاسیکی فشرده مجهز شده‌اند.

 در طول این مسیر، که شامل دو طرف بزرگراه می‌شود، هیچ‌کس حق توقف ندارد، چرا که ماشین‌های ون آماده دستگیرشدن کسانی هستند که قصد ندارند دستور پلیس را رعایت کنند.

به همین طریق تعداد زیادی از باز نشستگان را دستگیر و با خود می‌برند.

 تعداد بازنشستگان نسبت به دفعات پیشین، بسیار زیادتر است که به دلیل گریز از بازداشت و دستگیری، بالاجبار همانند رودخانه‌ای در دو طرف بزرگراه درحرکت مدام می‌باشند.

 امادر انتهای مسیری که بسیجیان و پلیس‌ها ایستاده‌اند، تجمع‌های چند ده نفری از بازنشستگان به چشم می‌خورد که ایستاده‌اند و به‌طور مداوم بر شمار آنان افزوده می‌شود. به همین دلیل به تناوب مورد حمله پلیس قرار می‌گیرند.

علاوه بر این پلیس‌ها، پلیس‌های جلیقه سبز نیز با تجهیزات سرد و گرم در آماده باش به‌سر برده و هرلحظه امکان دارد حمله‌ای را برای دستگیری افرادی که درآن‌جا حضوردارند، سازمان بدهند.

 علاوه بر این دو گروه، یک گروه کماندویی با هیکل‌های درشت، ورزیده و با سرعت زیاد به نقاطی حمله ور می‌شوندکه لباس شخصی‌ها گزارشاتی دال برازدحام تظاهر کنندگان می‌دهند. آنان جهت دستگیری و به همراه بردن یک نفر، به صورت گروهی که متشکل از هفت یا هشت کماندو است، هجوم آورده و افراد را دستگیر می‌کنند.

 من همراه با سایر معترضان در شرقی‌ترین سمت وزارت کار و تامین اجتماعی تجمع کرده‌ایم، که فردی که سن و سالش به بازنشسته‌ها نمی‌خورد، توجهم را جلب می‌کند. او با ریشی که فرم آن با ریش بسیجی‌ها هم‌خوانی دارد و به صورت شرعی آرایش شده، با اندک فاصله‌ای از بازنشستگان ایستاده و روی افرادی که با هیجان گفتگو می‌کنند، متمرکز می‌شود. ولی بر خلاف دفعات پیشین، بیسیم را از زیر پیراهنی که روی شلوار انداخته برای گزارش خارج نمی‌کند.

به همین دلیل احساس می‌کنم که تجهیزات سرکوبگران مدرن‌تر شده و نیازی ندارند که به‌طور آشکار ازآن‌ها استفاده کنند. به همین دلیل به زودی شناخته نمی‌شوند.

جمع تظاهرکنندگان مصمم می‌شوند که به حرکت در بیایند که یکی از بازنشستگان می‌گوید:

"بهتر است به سوی خانه کارگر برویم." 

او با کلماتی چند، افرادی را قانع می‌کند تا برای حرکت آماده شوند و برای تحریک سایرین با صدای بلند صلوات می‌فرستد، بدین امید که همه او را همراهی‌کنند.

 برخی از بازنشستگان بااعتراض هشدار می‌دهند: "چرا صلوات؟ با همین صلوات‌ها ما را به این روز انداخته‌اند."

 با این نوع اعتراضات که جمع زیادی را پوشش می‌دهد و اعتراض برخی از آن‌ها نیز با توهین آمیخته می‌شود، آن چند نفری هم که قصد همراهی دارند، ایستاده و علاوه بر این‌که جمع متفرق نمی‌شود بر تعداد افرادی که به آن‌ها می‌پیوندد، افزوده می‌شود.

بدین ترتیب فرد بازنشسته‌ای که صلوات می‌فرستد، منزوی می‌گردد.

هنوز از این فضای اعتراض آمیز خارج نشده‌ایم که گروه کماندوها با آن هیکل‌های درشت به جمع تظاهرکنندگان حمله ور می‌شوند، دیوار انسانی را می‌شکافند و آن چند نفری را که فرد لباس شخصی گزارش داده بود، دستگیر می‌کنند.

هر چند نفر یک پیر بازنشسته را با خود می‌برندکه یکی از بازنشسته‌ها بااعتراض می‌گوید:

"برای دستگیری و بردن یک پیرِ بازنشسته چند کماندو نیاز دارید؟"

کماندوی فرمانده در پاسخ می‌گوید"شما بازنشسته‌ها از هر کماندویی کماندوتر هستید" و او را به سوی ون می‌برند.

 حق باکماندوی فرمانده بود، آن‌ها به خوبی می‌دانستند همین پیرهای امروزی بودند که چهار دهه پیش بزرگ‌ترین پلیس خاورمیانه را که تحت فرمان امپریالیسم بودند، با پلیس شخصی هایش (ساواکی‌ها) که پس از سیا و موساد بزرگ‌ترین و مهم‌ترین سرکوب‌گر امنیتی بودند، در هم کوبیدند و امروز باز به میدان برگشته‌اند تا علی‌رغم بیماری‌های جور واجور مانند قند، کبد چرب، پوکی استخوان، و بیماری‌های قلبی، پروستات و . . . پس از سی سال کار و تولید قدم به میدان نهند تا قانون را در کشورمان کاربردی کنند و مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی آمریکایی را نفی‌کنند.

 جمع این‌سوی بزرگراه با حمله کماندوها پراکنده شده و عده‌ای دستگیر می‌شوند اما در آن سوی بزرگراه دوباره تجمع شکل می‌گیرد و جمع بازنشستگان دوباره به هم پیوسته و شعار سر می‌دهند.

 

ناصر آقاجری

۲۵ تیرماه ۱۴۰۱

تهران

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست