برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2022-07-14

نویدنو23/04/1401         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • بهره کشی سامانه مند طبقاتی با گفتمان رویای امریکایی، که این افسانه را به پیش می برد که هرکسی اگر به اندازه کافی سخت کارکند شانس موفقیت دارد پوشانده می‌شود. تبعیض طبقاتی وقتی که نابرابری ساختاری به مشخصات فردی تقلیل می یابد شایع می‌شود. به طورخلاصه، کارگران رزمنده و خانواده هایی که تحت حمایت آن‌ها هستند صرف نظر از آن‌که چقدر سخت کارمی‌کنند وچه مدت است که کارگرهستند برای فقیر بودن سرزنش می‌شوند.

 

 

نابرابری،قدرت و طبقه: چرا زبان مهم است

داستان‌هایی که ما به عنوان خانواده یا ملت درباره "داشتن و نداشتن" می‌گوییم فرصت‌ها و مبارزات میلیون‌ها نفر را شکل می‌دهد. با این‌حال در کشوری که هنوز"با کلاس بودن" یک مزیت است، ما فاقد زبان گویایی برای صحبت درباره واقعیت‌های طبقه و تجربه‌های استثمار و تبعیض طبقه بنیاد هستیم.

درامریکا، گفتمان‌های نابرابری ریشه اندکی در تاریخ طولانی مبارزه طبقاتی کشوردارند. دو نمونه ازآن تاریخ که به سرعت به ذهن ما می‌آیند اعتصاب فلزکاران هومستید سال 1892 درپیتسبورگ است که جایگاهی را در تاریخ کارگری به‌عنوان کشتارهومستید اشغال می‌کند و اعتصاب کارگران ذغال معروف به نبرد کوه بلیر در سال 1921 که در طی آن کارگران به محض روبه رویی با سربازان ارتش منازلشان را بمباران شده یافتند. این دو نمونه خشن اما جنبش‌های منحصر به فرد در تاریخ کارگری نبودند. شرایط غم افزای کارکردن و حقوق نابسنده هرگز تصادفی یا نتیجه اشتباه نبوده است- آن‌ها برای سود بوده‌اند.

تلاش‌ها برای به دست آوردن محافظت‌های محل کار، مانند قوانین کارکودک و روزکارهشت ساعته، پیوسته با سرکوب خشن شرکت‌ها و دولت مواجه بوده‌اند. با وجود این تلاش‌ها، کارگران هنوز باید حق کسب دستمزد بسنده معیشتی را به دست بیاورند. امروز، قدرت مبارزات طبقه بنیاد و زبانی که از آن‌ها دفاع می کند هم اغلب تحت الشعاع گفتگوها در باره نابرابری است. درحالی که کارگران آگاهی طبقاتی مهمی کسب کرده اند؛ اما گفتن آن‌که آن‌ها مبارزه طبقاتی  و همراه با آن زبان طبقاتی را باخته اند اغراق آمیز نیست. موفقیت محدود سازمانگران کارگری در میان کارگران کشاورزی و به تازگی در میان کارگران آمازون به نظر می‌آید تنها این باخت را نشان می‌دهد.

یک قرن پس از تلاش‌های خشن برای سرکوب مقاومت دربرابر استثمارطبقاتی، کشورفکرکردن در باره مردم و اقتصاد را با زبانی که خوش آیند ثروتمندان است و مسئله قدرت را حذف می‌کند آموخته است. اگر کارگران فاقد هویت‌های طبقه بنیاد هستند، همان را درباره نخبگان اقتصادی که پیوسته منافع خودشان را- به عنوان یک طبقه- به پیش می‌برند نمی‌توان گفت. منافع نخبگان اقتصادی در سیاست‌های مالیاتی کشور که  ثروت را محافظت می‌کند آشکاراست. این منافع در تعریف غیر واقعی دولت از فقر(27.750 دلار برای خانواده ای چهارنفره در سال 2022)هم آشکاراست که هم تعداد افرادی را که مبارزه می‌کنند کم محاسبه می‌کند و هم شایستگی حمایت عمومی را محدود می‌سازد.

منافع نخبگان اقتصادی درحداقل دستمزد نابسنده کشوری که ازسال 2009 روی 7.25 دلاربرای هرساعت کار منجمد شده است ، ودرگزارش‌های برجسته افزایش مشاغل، که از ذکرآن‌که این مشاغل تاحدزیادی مشاغلی در بخش خدمات هستند که دستمزد قابل معیست یا مزایای اساسی مانند مرخصی بیماری یا مراقبت بهداشتی نمی‌پردازد خودداری می‌کند، هم نمایان است. و این منافع دراقدام‌های موفقیت اقتصادملی که بیشترازخودبسندگی اقتصادی و بهداشت کلی کارگران کشور در تولید ناخالص ملی و سود شرکت‌ها ریشه دارد هم آشکارند.

بررسی واقعیت ها

نابرابری درآمد

در زمانی‌که هویت اکثریت مردم کشور صرف نظر ازدرآمد آن‌ها طبقه متوسط شناخته می‌شود، عبارت "طبقه کارگر" به عنوان عبارتی برای تعریف افراد فقیری مورد استفاده قرار می‌گیرد که بسیاری ازآن‌ها درمشاغل بخش خدمات کارمی‌کنند که مشخصۀ آن دستمزدهای پایین وکارنیمه وقت، بدون مزایا، و بی ثباتی عمومی است. درست 50 سال قبل "مشاغل طبقه کارگر" به کار ماهر و به صورت فیزیکی طاقت فرسا اشاره می‌کرد. کارگران یقه آبی که این مشاغل را اشغال می‌کردند دستمزد درآمد متوسطی دریافت می‌کردند که برای رهن، اتوموبیل خانواده، اغلب یک قابق یا وسیله نقلیه تفریحی و برخی اوقات برای اجاره خانه برای تعطیلات پرداخت می‌شد. این مشاغل تا حد زیادی با استخدام در بخش خدمت با دستمزد پایین جایگزین شده اند. 

درطی همه‌گیری، عبارت دیگری به عنوان کسب وکار پدیدارشد و رسانه‌ها برخی از کارها را به مثابه "اساسی " مشخص کردند تا تقاضاهایی را که مردم در شرایطی که در مخاطره کووید-19 قراردارند به کار ادامه دهند توجیه کنند. اگرمی‌شد متخصصان پزشکی را دریک همه گیری کارگران اساسی خواند، همان عبارت را درباره میلیون‌ها کارگران خدماتی که برای کار با محافظت‌های نابسنده، بدون مرخصی بیماری ملزم به کاربودند نمی‌توان به کاربرد. کشورکارگران با دستمزد پایین رااساسی خواند اما با آن‌ها به عنوان یک بارمصرف رفتارکرد.

   درقرن بیست ویکم استفاده ما از زبان به صورت موثری هویت‌های طبقه بنیاد را در میان کارگران زیر و رو کرده است، به نحوی که 35 درصد از خانوارها امنیت اقتصادی اندکی دارند، آن‌ها قادر به پرداخت هزینه‌های غیر مترقبه 400 دلاری نیستند. پاک کردن منافع کارگران به شیوه‌های بزرگ و کوچکی عادی سازی می‌شود. توجه کنید که هر روزنامه مهم پایتخت درکشور یک بخش کسب وکار دارد، اما هیچ یک بخش کارگری ندارد. روزنامه‌ها دهه‌ها با نیازها، منافع و چشم اندازهای کارگران یا نامربوط یا برابر با کسب وکار رفتارکرده اند. این امردر هر دو صورت عادی و غفلت برجسته از منافع طبقه بنیاد است. 

بهره کشی سامانه مند طبقاتی با گفتمان رویای امریکایی، که این افسانه را به پیش می برد که هرکسی اگر به اندازه کافی سخت کارکند شانس موفقیت دارد پوشانده می‌شود. تبعیض طبقاتی وقتی که نابرابری ساختاری به مشخصات فردی تقلیل می یابد شایع می‌شود. به طورخلاصه، کارگران رزمنده و خانواده هایی که تحت حمایت آن‌ها هستند صرف نظر از آن‌که چقدر سخت کارمی‌کنند وچه مدت است که کارگرهستند برای فقیر بودن سرزنش می‌شوند. اگر چسبیدن تمام عمر به کاری با دست مزد پایین پی‌آمد ناکارآیی شخصی باشد، تا طرح ساختاری، ما میلیون‌ها خانواده را در کشتی درحال غرق نمی‌داشتیم.

سلین ماری پاسکال استادجامعه شناسی در دانشگاه امریکایی در واشنگتن است.

منبع: پورت ساید

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست