خداحافظی با کرونا؟
با
کاهشِ چشمگیرِ
آمارِ قربانیان
همهگیری ویروس مرگبار کرونا در جهان با حدود 5/6 میلیون و در ایران
با150هزار قربانی، اگرچه اُمید برای خلاصیِ بشریّت از این بلای هولناکِ
قرن پس از دو سال و اندی قوّتمیگیرد، امّا تا بساطِ نظامهای
سرمایهداری نئولیبرالی با صدها آزمایشگاهِ بیولوژیکِ مخفی در جهان
برچیده نشود، هر آینه امکان ظهور سویههای جدید و جهشیافتۀ این ویروس
و یا انواع ویروسهای دیگر وجود خواهد داشت. مهمّ، تجربهای است که
جوامع مدنی و دولتهای مستقر میتوانند و باید از این نبردِ نفسگیرِ
مرگوزندگی فرا گرفته باشند. نبردی که در خطّ ِمقدمِ آن کادرهای پزشکی
و درمانی با ایثاری بی حدّ و مرز ایستادند و رزمیدند و جان دادند تا به
این نقطۀ امیدبخش یعنی آستانۀ خداحافظی با کرونا و صفر شدن آمار
قربانیان برسیم و یا دستِکم اخبارِ مرگومیر و ابتلاء و بستری بیماران
کرونایی، از صدرِ اخبار رسانهها و تیترهای نخست مطبوعات محو گردد.
آغازِ بحران و درگیری نظامی در اوکراین امّا دلیل یا بهانۀ دیگری بود
تا بهویژه رسانههای مسلّطِ امپریالیستی و بلندگوهای تبلیغاتی غرب و
ناتو، افکارعمومی را از توجه به همهگیری قرن به سمتِ دلخواهِ خود
هدایت و مهندسی کنند و اینبار اخبارِ جنگ بر صدرِ رسانهها بنشیند.
امّا چنانکه گفتیم خطر شیوع یک همهگیری دیگر، همچنان جانِ شریفِ
انسانهای بیگناه را تهدید میکند و نمیتوان با گفتنِ "انشاءالله
گربه است"، یا بهروشِ نابخردانۀ آزمونوخطا، خود یا دیگران را فریفت.
فراموش نمیکنیم که برطبق پژوهشی، حدود 39 هزارنفر از 150هزار قربانی
ویروس کرونا درایران نتیجۀ مستقیم حکمِ نسنجیدۀ "ممنوع
کردن ورود واکسنهای آمریکایی و انگلیسی"
بود که از نظر کارشناسان و حقوقدانان مصداقِ جنایتِعمد یا شبهِعمد با
وصفِ کیفری و قابل پیگردِ قضایی بود و هرگز بهآن رسیدگی نشد. آن چند
وکیل و انسانِ شرافتمند موسوم به "دادخواهانِ سلامت" هم که صرفا "قصدِ
طرح شکایت"
از مسبّبینِ این فاجعۀ انسانی را داشتند، هماکنون با اتهامات امنیتی
سنگین در زندان بهسر میبرند! ما به سهم خود در برابر همه قربانیان
همهگیری کرونا در ایران و جهان بهویژه یکایک پزشکان، پرستاران و
کادرهای درمانی
و خیلِ هنرمندان و اندیشمندان جانباختهای چون "بکتاش
آبتین"
با آن قصّۀ پُر آبِ چشمی که بر او گذشت، با احترام قلبی سرِ تعظیم فرود
میآوریم و خاطرۀ این زنان و مردانِ فداکار و انساندوست را هرگز از
یاد نخواهیم بُرد...
یکسال پساز انتخابات!
برابر با برخی یافتههای آماری، جامعۀ ایران درطول سالِ گذشته شاهد
بیشاز 2500 حرکت اعتراضی کارگران و زحمتکشان (میانگین روزانه 7حرکت)
اعمّ از تحصّن و تجمع و راهپیمایی و غیره بوده و اینک با گذشتِ یکسال
از برگزاری سیزدهمین دورۀ انتخاباتِ کمرمقِ ریاست جمهوری و برگماری
ابراهیم رئیسی با کمترین آراءِ مشارکت در 28خرداد1400 با آن
شعارهای پُرطمطراق،
در کنار عدمِ تحقّقِ وعدهها شاهد رشدِ کمّی و کیفی و گستردگی چشمگیر
و روزانۀ این اعتراضات در کفِ خیابانها هستیم. حجم بالای اعتراضاتِ
صنفی وسیاسی به ویژه فرهنگیان، کارگران، بازنشستگان و غیره... با
شعارهای صریحوتند، همگی حاکی از نارضایتی عمومی از جهشِ مداوم و
بیسابقۀ قیمتِ کالاهاوارزاق و خدماتِعمومی و رشدِ تورّمِ کمرشکن و
افسارگسیخته و بیکفایتی مسئولان، و متضمّنِ قضاوت منفی افکارِ عمومی
نسبت به عملکرد مجموعۀ حاکمیتِ "یکدست"ی است که نتوانسته دراین یکسال
به عمدهترین وعدههای خود جامۀعمل بپوشاند. واکنشِ مقامات و
دستگاههای ذیربط بهاین اعتراضات
امّا،
بهجای پاسخگویی مسئولانه و عذرخواهی و شرمساری در پیشگاهِ مردم، در
تشدید جوّ ِسرکوبِ و پیگیرد و بازداشت گستردۀ معترضان بوده است تا به
تعبیر زیبای شفیعی کدکنی "این دولتِ
خجستۀ جاوید پاینده بماند!"
جِبران خلیل جِبران، شاعر و نویسندۀ لبنانی میگوید "برای انهدامِ یک
تمدّن سهچیز لازم است: خانواده، نظامِ آموزشی، الگوها.
برای اوّلی منزلتِ زن را باید شکست، برای دوّمی منزلتِ معلّم، و برای
سوّمی منزلتِ بزرگان و اسطورهها را..."؛ و فرهنگیانِ ایران اکنون
پساز سالها حرفدرمانی مقاماتِ "دولتهای خُجسته" و تمجید زبانی از
"منزلت" و مقام معنوی معلّم، که با خصوصیسازی و طبقاتی نمودن
ساختارهای نظامِ آموزشی در راستای انهدام یکی از پایههای تمدّن
ایرانزمین کوشیدهاند، به میدان آمدهاند تا بازی را به نفع میلیونها
دانشآموز و اقشار خدومِ فرهنگی کشور عوضکنند. معلمانِ شاغل در مدارسِ
کشور اعمّ از ثابت و قراردادی امّا معترضِ امروز، همگی معلمِ فرزندانِ
مقامات و مسئولینِ مدّعی "عدالت و خدمت و پاکدستی" نیز هستند که
مسئولیتِ سنگین پرورش صحیحِ نسلهای نوین و فرهیختۀ جامعه را برعهده
دارند. همانگونه که بسیاری از
بازنشستگانِ معترض با موهای سپید
که با زبانِ باتوم و گاز اشکآور روبرو میشوند، همگی یا بخشا
پدربزرگها و مادربزرگهای خودِ مسئولین و مقامات هستند تا جایی که
برطبق برخی از تصاویر مستند در فضای مجازی، شاهد همدلی برخی مامورانِ
سرکوب با معترضان در برخی شهرستانها بوده و هستیم.
مردمِ ایران صاحبِ فرهنگ و تمدنی دیرپا و سرزمینی رنگینکمانی هستند که
درطول تاریخ انواع یورشها را دفع و مهاجمان را مقهورِ اندیشۀ بارور و
فرهنگِ مدارای خود نمودهاند. ایران به دلیل ثروت عظیم و منابع غنی و
وسعت جغرافیا و موقعیتِ ژئوپلیتکِ خود به تعبیری قابلیتهای یک قارّه و
چه بسا بیشتر را دارد. همۀ ایرانیان نیز فارغ از زبان و فرهنگ و دین و
سرزمین و جنبههای اِتنیکی، شایستۀ یک زندگی جمعیِ با نشاط و آبرومند
در سایۀ نظامی پایبند به موازین و حقوق دمکراتیک هستند تا دغدغۀ تامین
نان، مسکن، خوراک، پوشاک، شغل، حقّ داشتنِ عقیده، آزادی بیان و حقوقِ
مندرج در نصّ صریحِ قانون اساسی(فصلِ حقوقِ ملّت) را نداشته باشند و
مطالبۀ این حقوقِ انسانی اوّلیه از حکومت، مستوجبِ ضربوشتم و بازداشت
و زندان نباشد.
پیروِ سرکوبِ بیسابقه و بازداشتهای گستردۀ معترضان، اینروزها در
تجمّعاتِ گستردۀ فرهنگیان و بازنشستگان و کارگران شعارِ "زندانی
سیاسی آزاد باید گردد"
نیز در کنار مطالبۀ حقوق و آزادی نمایندگانِ زندانی در کفِ خیابانها
طنینانداخته و به یک
مطالبۀ ملّی و فوری معترضان
تبدیل گردیده و فضای حاکم تا حدودی شرایط ماههای پیشاز پیروزی انقلاب
در سال 1357 را در اذهانِ عمومی تداعی میکند...
به راستی جامعۀ ما به کدام سو میرود؟ بعداز همهگیری ویروس کرونا با
150 هزار قربانی و تورم 52درصدی و فروریزی پیدرپیِ نمادهای فسادِ
نهادینه و ساختاری، دیگر قرار است چه بلایی بر سرِ فرهنگ و تمدّن و
هستی مردمان این سرزمین نازل شود؟ و چه خوش گفت سعدی که: "از دو بیرون
نه، یا دلات سنگی است/ یا به گوشَات نمیرسد سخنی!"
|