عدم تعهد کوبا: سیاست خارجی صلح وسوسیالیسم
مانولو د لوس سانتوز- برگردان: هاتف رحمانی
اگرچه
باندونگ در اندونزی و هاوانا درکوبا از لحاظ جغرافیایی بسیار ازهم
دورهستند- هردوشهر در دوجزیره دور ازهم درکشورهای مربوطۀ خود واقع شده
اند و بیش از 17.000 کیلومتر ازهم فاصله دارند- اما آنها از لحاظ
ایدئولوژیک در تصورات بسیاری از خلقهای جنوب جهان به هم نزدیک بودند.
پروژه جهان سوم[1]
که ازهمکاری مستمر بین کشورهای نواستقلال و مبارزه آنها
برای رهایی ملی متولدشد، حتی امروزبرای مبدا تاریخ جنبشها برای صلح
وعدم تعهد تعیین وادامه داشته است.
وقتی که در 18 آوریل سال 1955 کنفرانس باندونگ آغازشد، فیدل کاسترو
هنوزدرجایی که درآن زمان جزیره اندوه، جنوب هاوانا خوانده میشد زندانی
سیاسی بود. او درحال گذراندن 15 سال حکم زندان خود برای سازمان دادن
حمله شکست خوردهای دوسال قبل درسربازخانه مونکادا بود. فیدل جوان
درسالهای زندان، که در طی آن حریصانه مطالعه میکرد، تحکیم افکار خود
درباره مفاهیم حق حاکمیت ملی و استقلال و این که این افکار در زمان جنگ
سرد، زمانی که امپریالیسم رویکردهای جدیدی را درباره اینکه چگونه به
انقیاد کل قارهها ادامه دهد توسعه میداد چگونه باید به اجرا درآیند
آغاز کرد.
چون فیدل و رفقایش درزندان مسیر جدیدی را برای کوبا طراحی کردند، روشن
بود که انگیزه آنها برای رهایی ملی باید به دقت به پروژه گستردهتر
تضمین توسعه و تلاش به سوی عدم تعهد فعال برای مردم جهان سوم درارتباط
باشد.
رهبران جهان سوم ازمیزگرد باندونگ دراندونزی، برای بازسازی سیستم جهانی
متداول آن زمان مبارزه ای جهانی را به راه انداختند. کنفرانس شاهد
همگرایی کشورهای سوسیالیستی وجهان سوم بود ودر مبارزه برای تعمیق روند
استعمارزدایی اتحاد رشد یابنده ای را درمیان این ملتها میدید.
درعین حال دولتهای مستقل آسیا و افریقا در کنفرانس باندونگ، فوریت
توانمندسازی مبارزه ضدامپریالیستی و ضد استعماری و نیاز به اتحاد
فزاینده و تحکیم منافع وخواستهای مردم خود را برجسته کردند. درعین حال
تعداد زیادی از دولتهای امریکای لاتین برخلاف منافع مشترک و اشتیاق
خلقهایشان حرکت کردند و زیر ماسک سازمان کشورهای امریکایی، که پیش
ازآن به قول فیدل کاسترو به عنوان وزارت امور مستعمرات خارجی امریکاعمل
میکرد بیشترتسلیم امپریالیسم امریکا شدند.
درسال 1959، انقلاب کوبا پیروزشد. این انقلاب نقطهی دگرگونی بدون
بازگشتی را برای امریکای لاتین و روابط آن با ایالات متحده رقم زد.
دولت امریکا بعدا تصمیم گرفت روند انقلاب در جزیره را به رسمیت نشناسد.
تا سال 1961، کوبا به نقطه مرکزی تجاوز امریکا درمنطقه تبدیل شد، که
نتیجه آن به محاصرهای ختم شد که اکنون شش دهه از عمر آن میگذرد. برای
اولین بار درتاریخ، یک جنبش چریکی انقلابی را انجام داد ، وبا انجام
تغییرات گسترده در ساختار اجتماعی اقتصادی خود، که بر سلطه منافع
نواستعماری امریکا تحمیل شده بود با امپریالیسم امریکا درست زیر دماغ
آن مقابله کرده بود.
اندکی بعد، کوبا به تنها کشورامریکای لاتین تبدیل شد که به جنبش عدم
تعهد، که درسال 1961 دریوگسلاوی ایجادشد پیوست. فیدل کاسترو و انقلاب
کوبا باید نقش راهبردی را در همبستگی انترناسیونالیستی با مبارزات ضد
امپریالیستی و آزادیبخش ضد استعماری خلقهای جهان سوم ایفا میکردند.
انقلاب کوبا کاملا آگاه بود که سرنوشت آن با سرنوشت مردم امریکای
لاتین، آسیا و افریقا پیوسته است. همان طور که فیدل در سال 1962 گفت،"
تاریخ کوبا اگرتاریخ امریکای لاتین نیست، پس چیست؟ و تاریخ امریکای
لاتین اگر تاریخ آسیا، افریقا و اقیانوسیه نیست پس چیست؟ و تاریخ همه
این خلقها اگرتاریخ ظالمانهترین وبیرحمانه ترین بهره کشی امپریالیسم
در کل جهان نیست، پس چیست؟ "
زمانی که کوبا درسال 1961 به جنبش عدم تعهد پیوست، سیاست خارجی آن در
مرحله تعریف راهبردی بود. تعهد کوبا به جهان سوم به تکیه گاه راهبرد
انترناسیونالیستی آن ، خواه از طریق جنبش عدم تعهد یا کنفرانس سه قاره
یا پس آیندآن سازمان همبسگی خلقهای آسیا، افریقا و امریکای لاتین
تبدیل شد. در دهههای آینده، بسیاری از جنبشهای رهایی بخش ملی که در
ژانویه سال 1966 درهاوانا گردهم آمدند، مایل بودند دراثنای اولین
کنفرانس سازمان همبستگی خلقهای آسیا، افریقا و امریکای لاتین درمیان
کشورهای جدیدی باشند که مشارکت درجنبش عدم تعهد، تبدیل شدن به پارادایم
جدید جهان سوم را آغاز می کنند.
متعهد به اصول عدم تعهد خود
درهمایش تاسیس جنبش عدم تعهد در بلگراد سوسیالیستی(پایتخت آن زمان
یوگسلاوی) در سال 1961، اوسوالدو دورتیکوس تورادو، رئیس جمهوروقت کوبا،
اظهارداشت که عدم تعهد" به معنی آن نیست که ماکشورهای بی تعهدی هستیم.
ما به اصول خود متعهدیم. و کسانی ازما که مردمی صلح دوست هستند، که
برای دفاع از استقلال، و دستیابی به کمال توسعه ملی خود مبارزه می
کنند، درنهایت به پاسخ به این خواستههای عالی وعدم خیانت به اصول خود
متعهد هستند." درزمانی که بسیاری "تعهد" آشکار کوبا به اتحادشوروی را
مورد انتقاد قرار میدادند و به بنیاد وابستگی رهایی ملی به طرحی
سوسیالیستی حمله میکردند، دورتیکوس در سخنرانی افتتاحیه خود، در همایش
تاسیس جنبش عدم تعهد، با اظهار آنکه جنبش مستلزم چیزی "بیش از
فورمولهای عمومی است، ومسائل مشخصی را باید مورد توجه قراردهد" تلاش
کرد تا عدم تعهد را بیشتر معرفی کند.
این تعریف فعال ازعدم تعهد برای سیاست خارجی کوبا در رابطۀ کوبا با
مترقیترین نیروهای جهان سوم مهم بوده است. به نظر میرسد تفکر جنبش
عدم تعهد ازآغاز سال 1973، ایدههای "بی طرفی" را که از زمان ایجاد آن
درجنبش نفوذ کرده بود کناری میگذارد و فعالیتهای خود برای روابط
اقتصادی بین المللی را با نیروی بیشتری نسبت به دوره قبل خود، دردفاع
از ضرورت نظم اقتصادی جدید بین المللی گسترش میدهد.
پس از سقوط شوروی، و دستیابی ایالات متحده به جایگاهی برتر،جنبش عدم
تعهد برای سازگاری با واقعیتهای جدید مبارزه کرد و دستخوش سرگردانی
شد. اما، درسالهای اخیر، با زنده شدن منطقه گرایی در امریکای لاتین، و
با ظهور اجتماع اروسیا، اهمیت عدم تعهد و جنبش عدم تعهد باردیگربه
تدریج مورد توجه قرار میگیرد. مردم سراسرجهان دربرابر راهکارهای
اجباری پذیرفته شده از سوی ایالا متحده، که برای منزوی کردن کشورهایی
که تسلیم اراده واشنگتن نمیشوند می کوشد مقاومت میکنند. این امر به
ویژه درهمایش سازمان کشورهایی امریکایی در ژوئن 2022 که درآن کشورهایی
چون بولیوی و مکزیک همایش سازمان در لوس آنجلس را در صورتی که کوبا،
نیکاراگوا، و ونزوئلا از شرکت درآن ممنوع شوند تهدید به بایکوت کردند
آشکار شد.
همایش خلقها برای دموکراسی[2]
با کنارهم قراردادن صدای محروم شدگان ارثیه باندونگ و هاوانا را به
عنوان یک جایگزین به دوش می کشد.
سرچشمه:
مانتلی
ریویو
-
پروژه جهان سوم عصر پسا جنگ جهانی دوم در جنبش های ضد استعماری
قرن بیستم آسیا و افریقا و جنبش های ضد امپریالیستی امریکای
لاتین ریشه داشت. غول های عصر، که اعتبار عظیمی بر اساس رهبری
خلق های خود در مبارزات ضد استعماری و ضد امپریالیستی داشتند،
با یک دیگر ملاقات کردند تا چشم انداز یگانه ای را برای آینده
سیستم جهانی طراحی کنند و راهبردهای عملی همکاری را توسعه
دهند. این جنبش از سال 1948 تا سال 1979 ادامه داشت و مراحل
مختلفی را در طول عمر خود تجربه کرد. جنبش عدم تعهد ازدل همین
پروژه درآمد که در سال 1961، یوگسلاوی ونمایندگان 21 کشور
آسیایی، افریقایی، امریکای لاتینی و اروپایی جنبش عدم تعهد را
در بلگراد ایجاد کردند. تیتو، نهرو و ناصر از بنیان گذاران این
جنبش بودند. درسال 1964، هفتاد وهفت کشورجهان سوم گروه 77 را
تاسیس کردند که به عنوان بلوکی در داخل سازمان ملل عمل می کند.
اولین کنفرانس همبستگی خلقهای آسیا، افریقا و امریکای لاتین
درسال 1964 درهاوانا برگزارشد. 513 هیئت نمایندگی به نمایندگی
از سوی 83دولت، جنبشهای رهایی ملی ازافریقا، آسیا وامریکای
لاتین ازجمله جبهه رهایی بخش ملی ویتنام در این کنفرانس شرکت
کردند.- مترجم
|