برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2022-02-26

نویدنو 07/12/1400         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • بشریت بزرگ با کنار گذاشتن  شیوه سیاست هردمبیلی ( غیر اصولی) که چپ اروپایی در سراسر جهان گسترش می‌دهد، سیاستی که مطیع سرمایه‌داری است، سیاستی که با تکیه بر نیروهای داخل نظام و بازیگران جهانی به اجرا درمی‌آید،  به پا خواهد خاست.

 

 

 

 

جنگ پشت دراست، انسانیت بزرگ کجاست؟

کمال اوکویان- هاتف رحمانی

24.02.2022

درجنگ اول جهانی20 میلیون نفر کشته و بسیاری هم زخمی شدند.

پیش از این جنگ خونین، جنبش قدرتمند و گسترده‌ی کارگران قدرت خود را در اروپا آشکار کرده بود. جنبش کارگران به طور ذاتی ضد جنگ امپریالیستی بود، با حرکت‌های نظامی‌گرایانه دولت‌هایشان مخالفت می‌کرد، تظاهرات عظیمی را سازمان می‌داد، تاکید می‌کرد که تفنگ‌ها نباید به‌سوی خلق‌های کشورهای"رقیب" نشانه روند.

آلمان و فرانسه دو قدرت بزرگ، همسایه و درآستانۀ نبرد بودند، و جنبش کارگران، که توسط جنبش سوسیالیستی هدایت می‌شد، با سرود های صلح به طبل‌های مقتدر جنگ پاسخ می‌داد.

آلمان وفرانسه زمانی که درکارخانه، در خیابان، و محلات فقیرمخالفت شدیدی با جنگ وجود داشت چگونه می‌توانستند به‌هم بپرند؟

نمی‌توانستند روی طبل جنگ بکوبند.

اما کشورهای امپریالیستی برای خارج شدن از این مشکل خیلی سریع دست به کارشدند. آن‌ها نابود کردن مخالفان وفادار جنگ راآغاز کردند، معروف‌ترین آن‌ها جین جائور (رهبر حزب سوسیالیست فرانسه - مترجم) فرانسوی بود.

اورا کشتند.( در 31 جولای 1914- مترجم)

آن‌ها قلم‌های به اصطلاح "سوسیالیستی" را که درباره این‌که جنگ چگونه می‌تواند برای آزادی‌ها، برای دموکراسی و حتی برای کارگران خوب باشد می‌نوشتند ترویج می‌کردند. گفتن داستان‌های دیگری به کارگران فرانسوی و کارگران آلمانی آغاز شد.

بعد، پارلمان تاریست‌های "سوسیالیست" که به صندلی‌هایشان چسبیده بودند و نمی‌خواستند مرحمت و جادوی فرمان سیاست‌ را از دست بدهند، و آن‌هایی که از خیلی قبل دست از روش انقلابی شسته بودند، نزدیک شدند وگفتند،" کشور به شما نیاز دارد".

درعرض یک‌هفته، میلیون‌ها کارگر در اروپا که دندان به‌جگر گذاشته بودند، علیه جنگ مصمم بودند، بدون تدبیر ومبهوت رها شدند. آن‌ها کارگران را از چادرهای اعتصاب، ازباجه‌ها، از خانه‌های محقر جمع‌آوری کردند، و برای کشتن برادرانشان در کشورهای دیگر سوار قطارها کردند و به جبهه فرستادند.

همه این‌ها در یک هفته اتفاق افتاد.

بعد؟

بشریت، حتی زمانی که مخالفت عظیم، جنبش گسترده کارگری با جنگ وجود داشت، نتوانست ازجنگ جلوگیری کند.

اما همان بشریت از جنگ سربلند بیرون آمد. بر خلاف سوسیال دموکراسی درآلمان و فرانسه، که به سرعت با کارفرماها جایگزین شده بود، در روسیه یک رهبری انقلابی که جرات کرد بگوید،" ما برای تزار، برای کارفرما ها نخواهیم جنگید "سربرآورد.

آن رهبری انقلابی کارگران و دهقانان فقیر روسیه را درعرض سه سال جنگ به قدرت رساند، وروند تاسیس اتحاد شوروی را آغازکرد.

زحمتکشان آلمان، که  در نتیجۀ خیانت سوسیال دموکرات‌ها به جنگ مهیبی کشانده شده بودند، درسال 1918 به پاخاستند، به پایان جنگ یاری کردند، امپراطوری را نابود ، مقامات را مجبور به اعلام جمهوری کردند. اگر رهبران شغال سوسیال دموکراسی به نجات انحصارات آلمان بر نه خاسته بودند، جمهوری شوروی آلمان می‌توانست در سال 1919 بنا گردد.

طبقۀ کارگر به‌خاطر خیانت رهبرانش نتوانست از وقوع جنگ جهانی اول جلوگیری کند، اما پایان جنگ را امضا کرد.

در سال 1914، آن‌ها انسانیت بزرگ را فریب دادند. در سال 1917، در سال 1918، انسانیت بزرگ دوباره در همه‌جا روی صحنه ظاهرشد!

و اکنون، زمانی‌که سازمان جنگی و تروریستی کشورهای امپریالیست غربی، ناتوی متجاوز، برای گسترش به شرق تلاش می‌کند، و فدراسیون روسیه سرمایه‌داری، که در نتیجه فروپاشی اتحاد شوروی به دست ضد انقلاب تاسیس شد، برای متوقف کردن این گسترش به شرق با گفتمان ملی‌گراو نظامی‌گرا می کوشد، بشریت بزرگ کجاست؟

طبقۀ کارگر در اروپا فعال است، اما هیچ جنبش کارگری وجود ندارد. چون رهبری وجود ندارد. اگرطبقۀ کارگرعلیه سیستم فاسد سرمایه‌داری که او را استثمارمی‌کند موضع نمی گیرد، متاسفانه بی اثر است. بسیاری از چپ، که وظیفه هموارکردن راه و رهبری طبقه کارگر‌را به عهده داشت، به بخشی از نظم موجود تبدیل شد. احزاب"کمونیست" ،که گمان می‌رفت متفاوت باشند، جز چند نمونه قابل احترام ومصمم به همان راه رفتند.

ما آن‌را اصول می‌نامیم، اصول، اصول. برخی اصل‌ها که  در برابر رخ‌داد های جاری می‌تواند جزئیاتی غیر ضروری تلقی شود در لحظه‌های بحران جان‌ها را نجات می‌دهند.

چپ اروپایی به محض سرنگونی اتحادشوروی در کنارامپریالیسم قرارگرفت.

چپ اروپایی به دروغی که " اتحادیه اروپا تضمین دموکراسی و آزادی است"  اعتبار بخشید.

چپ اروپایی درحالی که یوگسلاوی با عملیات خون‌بار ناتو تکه پاره می شد، سکوت کرد و برخی  بی‌شرمانه آفرین گفتند.

در نیمه دوم قرن 19، چپ اروپایی این فکر را که سوسیالیسم، که پرولتاریا می‌گفت" زمان آن رسیده است" برنامه امروز نیست بلکه برنامه آینده‌ای دوراست بر توده‌های زحمتکش تحمیل کرد.

بشریت بزرگ گیج شده بود، اراده آن تارومار شده بود.

اکنون، درحالی‌که بخشی از چپ اروپایی در ناتوایسم بیشتر برای" دفاع از تمدن اروپایی در برابر بربریسم روسی" درگیراست، بخش دیگرسرشار ازامید به جنگ پوتین برای دفاع از منافع الیگارش‌های روسی فریاد می‌کشد.

خوب بشریت بزرگ کجاست؟ آیا صدای بشریت بزرگ در برلین، پاریس، مسکو، کیف شنیده می‌شود؟

یا بشریت بزرگ فکر می‌کند که ناتو با ملی‌گرایی یا جنگ جهانی جدیدی که می‌تواند به سرانجامی هسته‌ای برسد شکست داده خواهد شد؟

اجازه دهید سر راست بگویم که امپریالیسم را از لحاظ نظامی نمی‌توان شکست داد. امپریالیسم با اراده زحمتکشان، که بنیادهای آن را ویران خواهد کرد می تواند شکست داده شود.

بنیادهای آن درنیویورک، برلین، لندن، ورشو، پترزبورگ یک سان هستند: سرمایه داری.

اصول، اصول، اصول...

بشریت بزرگ با کنار گذاشتن  شیوه سیاست هردمبیلی ( غیر اصولی) که چپ اروپایی در سراسر جهان گسترش می‌دهد، سیاستی که مطیع سرمایه‌داری است، سیاستی که با تکیه بر نیروهای داخل نظام و بازیگران جهانی به اجرا درمی‌آید،  به پا خواهد خاست.

چون بشریت بزرگ همه جا زندگی می‌کند. پیکی که برای حق خود تلاش می‌کند نشانه  بشریت بزرگ است، کارگر نساجی که مقاومت می‌کند اثبات بشریت بزرگ است، بشریت بزرگ کارگر فلزکاری است که مبارزه می‌کند، کارگر بهداشتی است که دست به اعتصاب می‌زند.

و بشریت بزرگ درسراسر دنیا وجود دارد.

بشریت بزرگ با اجازه ندادن به کسانی که می‌خواهند آن‌را از راه خود منحرف سازند با قاطعیت وزن خود را تحمیل خواهد کرد.

اصول جان‌ها را نجات می‌دهد.

لاس زدن با امپریالیسم و ارتجاع غیرممکن است. ملی‌گرایی راه حل نیست، ملی‌گرایی یک ایدئولوژی است که مردم را به جان هم می‌اندازد. نمی‌توانید چیزی را بدون زیر سوال بردن حاکمیت سرمایه زیرسوال ببرید، بهره کشی نه انسانیت دارد، نه توسعه، نه تمدن.

جنگ‌های بزرگ زمانی گسترده شدند که منافع  مشترک  بزرگ‌تر پیوند دهنده کارگرو کارفرما  توده‌ها را درگیرکرد.

مثلا این دروغ که همه ما دریک کشتی هستیم.

در تمام جنگ‌های بزرگ، نه تنها انحصارات اسلحه سازی ، بلکه شرکت‌های بزرگی که به سرعت با وضعیت کنارآمدند سودهای کلانی بردند، درحالی‌که مردم فقیردر جبهه یک دیگر را خفه می‌کردند.

زمانی که  به عبارت" ملت من قوی‌تر، مقدس‌تر و محق‌تر از ملت شماست" جایزه داده می‌شود، زمانی که این مزخرف توجیه می‌شود، بشریت بزرگ  روی زمین سینه خیر خواهد رفت وامپریالیسم پیروزخواهد شد.

کسانی که هیچ منفعتی در جنگ‌ها ندارند همان‌هایی هستند که به جنگ‌ها پایان خواهند داد.

دنیای ما با قیام بشریت بزرگ از این کابوس رهایی خواهد یافت.

https://haber.sol.org.tr/yazar/savas-kapida-buyuk-insanlik-nerede-327206

 

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست