نویدنو 12/09/1400
چاپ مطلب
دستادست ایستادهایم
حیرانایم اما از ظلمات سرد جهان وحشت نمیکنیم
نه!
وحشت نمیکنیم.
تو را من در تابش فروتن این چراغ میبینم آنجا که توئی
مرا تو در ظلمتکدهی ویرانسرای من در مییابی
اینجا که منام.
▪️از
میان این دیوارها و سیمهای خاردار که به اجبار ما را از جامعه،
رفقایمان و عزیزانمان جدا کرده آگاه شدیم علی یزدانی، شاعر،
نمایشنامهنویس و فعال کارگری پس از سپری کردن جدالی بی امان با
بیماری جانکاه سرطان به جاودانهها پیوست.
▪️جسم
رنجور او از ستم زمانه و بیماری به خاک سپرده شد و آنچه از او در
یادمان میماند همانا آثار قلمی و کنش اجتماعیاش در دفاع از کارگران
و زحمتکشان و زیست شرافتمندانهی او در راه رهایی انسان از یوغ
استثمار و استبداد است.
▪️او
که به همین جرم نابخشوده سالهایی از دههی
۶۰
را در زندان سپری کرده بود، با شخصیت سازشناپذیر خود همواره همراه
تودههای کار و زحمت و یار و پشتیبان طبقهی کارگر باقی ماند و این
طبقه را قطبنمای هر بیان و عمل خود قرار داد.
▪️ما
نیز ضمن همدردی با کارگران ایران برای از دست دادن یکی از راسخترین و
پیگیرترین پشتیبانان خود، در کنار آنان، دوشادوش رفقا و عزیزانمان،
سرخترین گلها را بدرقهی جسم فانی او میکنیم و باور داریم که اندیشه
و عمل انسانیاش تا همیشه در خاطرمان باقی میماند.
زندان اوین
۱۴۰۰/۹/۸
خسرو صادقی بروجنی
آرش گنجی
|