نویدنو 30/07/1400
چاپ مطلب
تجارت وحشیانهی بردگان درایالاتمتحده تا حد زیادی با حذف از تاریخ
ماست مالی شده است
جاشوا دی روتمن - ترجمه : ف . برنا
برای کتاب اخیراً منتشرشدهام ، "سنگ قبروزنجیر"، از بیش از30 آرشیو در
بیشترازدهها ایالت، از لوئیزیانا تاکنکتیکات بازدیدکردم .درمسیرکار،
ازکوهی ازمواد(اسناد) پرده برداشتم
که شرارت مردانی را؛ که بیشترین سطح عملیات تجارتبرده درسطح کشوری را
در تاریخ امریکا اداره میکردند ونیز پایمردی افراد برده شده ای را که
آنها بهعنوان کالای تجاری قاچاق میکردند آشکار میکند.
همچنین دریافتم که بسیاری ازآمریکاییها اصلا نمیدانند که
درایالاتمتحده تجارتداخلی برده وجود داشته است.
ارائه تحقیقاتم بهدیگران، بارها پرسشهایی
را درباره آفریقا ونه دربارهی امریکا برانگیخت. آنها آشکارا
فکرمیکردند، محققی که بر روی موضوع تجارتبرده کارمیکند فقط باید روی
تجارتی که میلیونها آفریقایی را از طریق گذرگاه وحشتناک اقیانوس اطلس
معروف به گذرگاه میانی به نیمکره غربی آورده است تحقیق کند. ( گذرگاه
میانی محلی برای تجارت بردههای آتلانتیک بود که درآن میلیونها برده
آفریقایی به اجباربهعنوان بخشی از یک تجارت که درمسیری مثلثی شکل صورت
میگرفت به قاره آمریکا منتقل میشدند- مترجم)
به نظرمیرسید آنها اطلاع ندارند که تا پایان بردهداری درسال 1865،
بیش از1 میلیون نفر ازبردهها به اجباردرسراسرمرزهای کشورخود آنها
جابجا ، یا آنکه بیشاز صدها هزارنفر در داخل هرایالت خرید و فروش شده
بودند.آمریکاییها - حتی در شرایطی که تاریخ نژاد و بردهداری محوراصلی
گفتگوهای مداوم عمومی است- همچنان به درک نادرست خود ازآنکه
بردهداری چگونه کارمیکرد و گستردگی آن چقدروسیع بوده است، ادامه
میدهند.
بی تفاوتی به رنج
بردگان، دردوران استعمار درمحدوده آنچه امروزه ایالات متحده نامیده
میشود، خرید و فروش میشدند. اما
تجارتداخلی برده دردهههای پس از 1808 بهطور چشمگیری شتاب گرفت.
درآن سال، کنگره واردات برده ازخارج ازکشوررا غیرقانونی اعلام کرد.
کنگره این کار را در زمانیکه تقاضا برای کارگرانبرده در مناطق
کشاورزی درحال گسترش پنبه و شکر درعمق جنوب( کنایه از7 ایالت جنوبی
وابسته به کشاورزی) افزایش یافته بود انجام داد.
تعداد فزایندهای ازتاجران حرفهای برده، برای برآوردن این تقاضا پا
پیش گذاشتند. آنها بردگان را اصولا از ایالتهای جنوبی مانند مریلند و
ویرجینیا، که اقتصاد دخانیات درآنجا روبه زوال بود، و بسیاری از
بردهداران را با مازاد کارگران رها کرده بود خریداری میکردند.
بازرگانان بعد ازخرید، این بردهها را ازطریق خشکی ودریا مجبوربه صدها
مایل مهاجرت میکردند وآنها را درآلاباما، می سی سی پی، لوئیزیانا
ودیگرایالتهایی که امیدوار بودند سودی ازفروش آنها ببرند میفروختند.
تجارتبرده داخلی تجارتی وحشیانه وخشن بود. بردگان ازاین که خودشان یا
عزیزانشان ممکن است فروخته شوند پیوسته در ترس زندگی میکردند.
ویلیام اندرسون، که در ویرجینیا برده بود، مشاهده اش را به یاد میآورد
"صدها برده پای درزنجیر ودست بند شده به یکدیگربرای بازارجنوبی آورده
میشدند." اندرسون سالها پس ازفرارازجنوب از «همسران جداشده ازشوهران
وازشوهران جدا شده ازهمسران، که هرگز یکدیگر را ندیدند- ازکودکان کوچک
و بزرگ جدا شده از والدین خود» نوشت وهرگزصدای غم واندوه آنها را
فراموش نکرد.
او به یادآورد: "آه، من آنها را دیده ام و صدای آنها را وقتی که ملزم
به جدایی دردناک همیشگی بودند شنیده ام که مانند سگها یا گرگها زوزه
میکشیدند. "
تاجرانبرده تا حدزیادی به رنجی که سبب آن بودند بیتفاوت بودند.دردهه
1830 از یکی از بازرگانان برده پرسیده شد که آیا او درطول عملیات خود
خانوادههای بردگان را ازهم جدا کرده است یا نه، تاجراذعان کرد که
"بسیاری ازاوقات" اینکاررا انجام میداد، چون " کسب و کاراو
خرید(برده) است، وباید همان طورکه دربازاررایج است چنین کند."
"بسیارشرورانه"
تاجرانبرده
کشوری درابتدا بیشتردرمیخانهها
و هتلها کارمیکردند. با گذشتزمان، تعداد فزاینده ای ازآنها دفاتر،
نمایشگاهها و زندانهایی را ایجاد کردند که بردههایی را که تصمیم به
فروششان داشتند درآنجا نگهداری میکردند.
دردهه۱۸۳۰، تجارت محلی برده، درهمه ایالتهای بردهدار(ایالتهای جنوبی
ایالاتمتحده که قبل از جنگداخلی بردهداری درآن قانونی بود.) جریان
داشت.
تبلیغات روزنامه "پول نقد برای کاکاسیاه ." را جارمیزد. علامتهای
ویترین (مغازه) اعلام میکرد که "فروشندگان برده" درداخل مغازه هستند.
مسافران مشاهدهی بردگان درزنجیر را در بنادر و کنار جادهها، گزارش
میکردند.
درعینحال، پولی که تجارت(برده) ایجاد میکرد واعتباری که آنرا
تأمینمالی میکرد، در سراسر کشورو دردوسوی اقیانوساطلس به گردش
درآمد، بهنحوی که حتی بانکها و بازرگانان اروپایی نیز به شریکشدن
دراین سودها نظرداشتند.
با نمایانترشدن این تجارت، فعالان ضد بردهداری آنرا بیشتربه هسته
مرکزی مطالباتشان بردند به عنوان مثال، زمانی که بنجامین لوندی سردبیر
لغوبردگی درسال1820 از امریکاییهای سفید پوست پرسید چه مدت میتوانند
به تجارت برده نگاه کنند و" به ادامه عملی اینچنین خفت بار،
غیرانسانی، وشریرانه درکشورما، که صریحا خانه آزادی نامیده میشود
اجازه دهند" او درمیان یک همسرایی فزاینده تنها بود.
اما لغوبردگی اندکی پیش رفت. تجارتداخلی برده درسال 1865 تنها زمانی
به پایان رسید که بردهداری به پایان رسید.
تبلیغات تاریخ را تیره وتار میکند
با وجود حیاتی بودن برای اقتصاد امریکا، مهم بودن برای سیاست امریکا و
مرکزی بودن برای تحمل بردگان،
تجارتداخلی بردگان جنایتی بود که درمقیاس وسیعی انجام میگرفت.
همانطورکه جوزف استورج، (فعال لغوبردگی) جهانگرد بریتانیایی خاطرنشان
میکند، تا دهه 1840، کل بخش بردهداری ایالاتمتحده میتواند با
دستهبندی به "ایالتهای پرورش برده" و " ایالتهای مصرف کننده برده"
توصیف شود.
با اینحال، دانش تاریخی عوام از تجارت داخلی، تا حد زیادی به خاطر
فراموشی هدفمند وکارزار تبلیغاتی که قبل ازجنگ داخلی آغازشد و مدتها
پس از پایان آن ادامه داشت مبهم است.
سفیدپوستان جنوبی تجارتبرده را که اصل مهمی برای دفاع آنها از
بردهداری بود تکذیب کردند. آنها ادعا میکردند که فروش برده به ندرت
اتفاق میافتد وآنها از تجارتبرده متنفرند و تاجران برده افراد
منفوری بودند که اشخاص محترم آنها را طرد کرده بودند.
اظهارناتان لویس رایس وزیر کنتاکی در1845 که "مردان نجیب درایالتهای
بردهداری به برده فروشان با انزجارمینگرند" حاکی ازیک چنین عقیده
رایجی بود که حتی سفیدپوستهای شمالی هم آنرا طوطیوار تکرار
میکردند. بهعنوان مثال، نحمی آدامز، ساکن ماساچوست که درسال 1854
ازجنوب دیدن کرد و مدت زمانی درآنجا اقامت داشت، با این باورکه "
هرانسان و حیوانی از بازرگانان سیاه پوستان منزجراست" بازگشت.
چنین ادعاهایی تقریباً به کل دروغ بودند. اما
کماهمیت جلوه دادن تجارتبرده، به یک اصل استاندارد،
ازاساطیرنژادپرستانه تبدیل شد که جنبش عامل گمشده *Lost
cause
نامیده میشود. که مدافعان آن با کاهش نقش بردهداری درایجاد جنگ
داخلی، اهمیت بردهداری را به حداقل می رسانند.
و اگرچه ممکن است کنفدراسیون درمیدان جنگ شکست خورده باشد، اما،
طرفداران آن بدون شک در مبارزه فرهنگی برای تعریف جنگ و معنای آن
پیروزشدند. درقرن بیستم، تعداد قابل توجهی از سفیدپوستان آمریکایی در
سراسر کشور این ایده را پذیرفتند که برده داری نسبتاً ملایم و بیخطر
بوده است.
با انجام چنین کاری، ویرانیهای ناشی ازتجارتبرده داخلی
درزیرفانتزیهای آرامش بخش نور مهتاب و مگنولیا که درفیلمهایی مانند
"برباد رفته" به نمایش درآمد دفن شد.
درسالهای اخیربناهای یادبود همپیمانی درشهرها وشهرکهای سراسرکشوربه
پایین کشیده شده است. اما نزاع برسراینکه آمریکاییها، چه چیزی
ازبردهداری را به یاد میآورند و درباره آن صحبت میکنند اکنون شاید
داغ ترو بحث برانگیزترازهمیشه شده است، مسلماً میراث جنبش عامل گمشده
نیزهمچنان بحث برانگیزباقی میماند
تصاویرمزارع وکشتزارهای جنوبی، بردهداری را درذهن تداعی میکند. نهاد
بردهداری با فروش نزدیک به 2 میلیون انسان در تجارتبرده داخلی پایه
گذاری شد، وسود حاصل ازآن اقتصاد کل کشوررا تغذیه کرد.
تا زمانی که تاریخ به حافظه عموم ما به صورت عمیقتری راه پیدا نکند،
کنارآمدن با بردهداری و اهمیت آن برای گذشته وحال آمریکا غیرممکن
خواهد بود.
سرچشمه :
نشریه کانورسیشن
·
عامل گمشده تفسیری ازجنگ داخلی امریکا(1861-1865) است که تلاش میکند
جنگ را به بهترین وجه ممکن ازمنظرهمپیمانان نشان دهد. این عبارت ساخته
جنوبیها، و بسیاری از ژنرالهای سابق همپیمانان، درفضای اقتصادی،
نژادی وآشفتگی اجتماعی پسا جنگ است، که عامل گمشده را اغلب با تحریف
تاریخ درطول زمان برای رمانتیزه کردن "جنوب قدیم"، و تلاش جنگی
همپیمانان خلق کردند. بههمین خاطر بسیاری ازمورخین عامل گمشده را
افسانه خوانده اند. عامل گمشده نمونه مهمی ازحافظه جمعی است که درآن
نوستالوژی برای همپیمانی گذشته با فراموشی جمعی دهشت برده داری همراه
است. عامل گمشده پس از جنگ تاحدزیادی ازسوی امریکاییهای سفیدپوست
پذیرفته شد و آنرا به ابزاری برای مصالحه جنوب و شمال تبدیل کردند.
عامل گمشده حمایت آکادمیک خود راتاحدزیادی ازدست داده است اما به بخش
مهمی ازجنگ داخلی بودن خود ادامه میدهد که درجنوب گرامی داشته میشود
و درفرهنگ عمومی امریکایی یادآوری میشود. مترجم
|