برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2021-10-10

نویدنو 18/07/1400         Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  • نویسنده در ادامه با دستاویز قرار دادن آقای آبراهامیان، به هدف اصلی خود یعنی حمله به سوسیالیسم، اتحاد شوروی، حزب توده ایران و احسان طبری می رسد که هدف و ایدئولوژی نئولیبرال های وطنی است ‌که با خرج میلیاردها، دنبال این هدف هستند و اخیراً آقای سید جواد طباطبایی در قبال خوش خدمتی خود به نئولیبرال ها، از پدر خوانده جدید نئولیبرال های وطنی آقای حسن روحانی جایزه ویژه خود را دریافت کرده اند.

 

 

مطلب دریافتی

آقای سید جوادطباطبایی‌چرا برآشفته است؟

حمیدشهبازی

نگارنده در این نوشته قصد ورود به نقد پروژه ناسیونالیستی و فاشیستی ایرانشهری  سید جوادطباطبایی که با هدایت سازمان های جاسوسی کشور های غربی که دخترشان آرین خانم طباطبایی نیز یکی از مقامات امنیتی این کشور ها یعنی دولت امریکاست  و با حمایت برخی گروه های داخلی جهت اختلافات قومی و زبانی برای ایجاد یک جنگ داخلی تدوین شده است، ندارد. و هدفش بررسی قسمت های مختلف نوشته ی آقای سید جواد طباطبایی زیر عنوان نقد سید جواد طباطبایی بر "ایران میان دو انقلاب" یرواند آبراهامیان می باشد.

چیزی که باعث شده آقای طباطبایی چنین عصبانی شده و به فحاشی، بی ادبی و برخورد فاشیستی بپردازد نشان از شخصیت سطح پایین و سواد آ‌کادمیک سطحی ایشان دارد و غیر ممکن است که یک فرد آکادمیک بدون فکت و سند این چنین کسانی را مورد هجمه قرار داده و در مورد مراکز علمی و دانشگاهی کشور که ده ها استاد بسیار باسواد و آکادمیک تر از سید جواد طباطبایی در آن ها تدریس و پژوهش می ‌کنند دستور صادر کند.

چیزی که از این نوشته در اولین خوانش آن به ذهن خواننده متبادر می شود حسادت نویسنده کم مایه ای است که از کتاب هایش در جوامع علمی و دانشگاهی استقبال نشده، در نتیجه به کسی که کتابش به قول نویسنده بیش از سی بار تجدید چاپ شده، هجوم برده است. تا عقده های خود را بیرون بریزد.

در ادامه ی این نوشته لازم می دانم که قسمت  های ضروری این نوشته  و هدف نویسنده مطلب را بررسی نمایم.

آقای سید جواد طباطبایی بدون آوردن هرگونه فکت و سندی از کتاب " ایران بین دو انقلاب " به نویسنده کتاب " آقای یرواند آبراهامیان " که یک شخصیت علمی و آکادمیک در سطح جهانیست و مترجمان محترمی ‌که هرکدام از آن ها شخصیت های علمی یا دانشگاهی معتبر و قابل قبول جامعه علمی کشور هستند هجوم آورده و القابی را به آن ها نسبت می دهد که فقط برازنده و زیبنده خودشان می تواند باشد و بعد از صغرا و ‌کبرا بافتن های زیاد با یادگیری از استادان فاشیست خود به سبک آلمان هیتلری پیشنهاد ممیزی، سانسور و اخراج استادانی را می دهد که با دیدگاه ایشان زاویه دارند، همان کاری که مارتین هایدگر در آلمان هیتلری کرد و ایشان خواهان اجرای آن در ایران هستند. این امر نشان می دهد که آقای طباطبایی شناخت درستی ازجامعه امروز ایران ندارد و در فضای چهل سال پیش سیر می کند.

نویسنده در ادامه با دستاویز قرار دادن آقای آبراهامیان، به هدف اصلی خود یعنی حمله به سوسیالیسم، اتحاد شوروی، حزب توده ایران و احسان طبری می رسد که هدف و ایدئولوژی نئولیبرال های وطنی است ‌که با خرج میلیاردها، دنبال این هدف هستند و اخیراً آقای سید جواد طباطبایی در قبال خوش خدمتی خود به نئولیبرال ها، از پدر خوانده جدید نئولیبرال های وطنی آقای حسن روحانی جایزه ویژه خود را دریافت کرده اند.

جالب تر این است وقتی ‌که نگارنده این سطور در زمان انقلاب ۵۷ که دانش آموز دبیرستانی بیش نبود و آقای سید جواد طباطبایی را که مردی حدود سی یا سی و پنج ساله و ژیگول و متکبر بودند و به کتابفروشی حکمت در خیابان شهناز تبریز رفت و آمد داشتند، در آن کتابفروشی زیارت می کرد ایشان شیفته سازمان چریک های فدایی و شخص بیژن جزنی بودند  و از لنین و التوسر ترجمه می ‌کردند ولی الان جزنی را تروریستی می خواند، که هم فکرانش را باید به عنوان دگر اندیش  همچون  شیلی، اندونزی و ...  قتل عام کرد و جایزه گرفت. و فتوای آقای طباطبایی در مورد دانشگاه ها موید این امر است.

در ادامه مطلب نویسنده با بهانه قرار دادن ‌کتاب آبراهامیان به ملیت ها و قومیت های ایرانی غیر فارس ‌که واقعیت عینی جامعه ایران است حمله می برد و از آمار های ساختگی صحبت می کند ولی خودش اگر مقاله خود را خوب مطالعه کند متوجه می شود کسی که آمار جعل می کند دیگران نیستند بلکه خودشان هستند. البته ایشان چه بخواهند و چه نخواهند مسئله ملیت ها و قومیت ها در این کشور یک واقعیت است و با نظر ایشان و هم فکرانش تغییری در آن حاصل نخواهد شد.

 در پایان چون قصد ندارم مطلب را زیاد ادامه داده و خوانندگان را خسته کنم، لازم می دانم سوالی را مطرح کرده و از آقای سید جواد طباطبایی بپرسم که آیا در زمانی که در دانشگاه های فرانسه تحصیل می کردند در آن زمان در دانشگاه محل تحصیل اساتیدش لوئی التوسر و فرانسوا شاتله  مانند آقای طباطبایی حکم به ممیزی، سانسور و اخراج اساتید دگر اندیش صادر نموده و فتوا می دادند؟ یا اینکه با توجه به اخراج آقای طباطبایی از دانشگاه تهران در سال های اول بعد از انقلاب میخواهد با عقده گشایی انتقام خود را از سایر اساتید دانشگاه ها بگیرد؟

 مهرماه ۱۴۰۰

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست