نویدنو 21/05/1400
چاپ مطلب
به عنوان یک پزشک در غزه:
این دشوارترین روزهای زندگی من بوده است
دکتر جمیل سلیمان
پاپیولار رزیستنس،
۲۰
ماه مه
۲۰۲۱ (۳۰
اردیبهشت
۱۴۰۰)
دانش و امید، ویژه نامه فلسطین، تیر ۱۴۰۰
در
۱۴
سال گذشته من بیمارستانی را در شهر «بیت حانون» در شمال غزه اداره
میکنم. اولین روز این جنگ سختترین روز برای من به عنوان یک پزشک
بود.دارم از بمباران غزه توسط اسرائیل حرف میزنم. هفته پیش، کمی بعد
از هفت عصر بود. که اولین قربانیان شامل دو کودک، یکی سه ساله، و دیگری
هفت ساله را با آمبولانس آوردند. آنها برادر بودند. به محض دیدنشان،
روشن بود که هر دو مردهاند. بدن آنها تکه پاره و سوخته بود.
پدرشان را هم آوردند. او بهسختی مجروح شده بود ولی هنوز هوشیار بود.
پدر غمگین و نگران، از من پرسید، «از آنها چه خبر؟ از بچههایم چه
خبر؟» آمبولانس دیگری رسید با دختر کوچک دهسالهای در آن. او هم مرده
بود. این خواهر بزرگتر آن دو پسر بود. همگی اعضای خانواده المساری.
تعداد بیشتری از اعضای خانواده را آوردند. سه برادر از همان خانواده به
شکل مرگباری مجروح شده بودند. آنها را به اتاق مراقبتهای ویژه
فرستادم. مادر آنها در اتاق انتظار بود. به سختی قادر به ایستادن روی
پاهای خود بود، با تعداد دیگری از دخترانش، که آسیبی ندیده بودند.
آمبولانس دیگری از راه رسید. این پسرعموی آنها بود که قرار بود روز دوم
عید عروسی کند، و لباس عروسی خود را خریده و سالنی اجاره کرده بود.
بسیار جوان بود. همسرش را به بیمارستان دیگری بردند، اما او هم در عرض
چند دقیقه مرد.
مادر یک ساعت بعد از آنکه فرزندانش به بیمارستان رسیدند، آنها را دفن
کرد. و همزمان که ما اجساد را خارج میکردیم، زخمیهای بیشتر از راه
میرسیدند. مردم ضجه میزدند. شرایط وحشتناکی بود، انگار که پایان این
روز بسته به ماست. وقتی انسان چیزهایی شبیه این را میبیند، قلبش
میخواهد از جا کنده شود.
ما سه چهار پزشک مشغول کار داشتیم. شرایط در غزه خارج از هر منطقی بود.
من همیشه میگویم، حتی اگر بهترین پزشکان دنیا را اینجا بیاورند، طاقت
نخواهند آورد. تنها پزشکان غزه یاد گرفتهاند در چنین شرایطی کار کنند.
بیمارستان ما توان اقتصادی کنار آمدن با چنین حملاتی را ندارد. نظام
مراقبتهای بهداشتی ما به دلیل قطع ارتباط با بقیه کشور در نتیجه
محاصره فرو پاشیده است. بیمارستان کوچکی مانند این – که باید از
۹
کشته و
۶۰
مجروح که هفت تای آنها در وضعیت وخیم بودند - مراقبت کند، فاقد تجهیزات
پزشکی یا داروی لازم برای برای رسیدگی به آنها است. ما تمام مدت
مجبوریم فیالبداهه و با هرچه در دست داریم، کاری انجام دهیم و درست در
اوج فشارها، ناگهان بمبی دیگر، و گلولهبارانی دیگر. یک کشته و دهها
زخمی دیگر. این اصلاً قابل فهم نیست.
مصبیت گویی تمامی ندارد. دهها زن و کودک زخمی هستند. در طول این جنگ،
تعداد زیادی از غیرنظامیان – نه رزمندگان مسلح مقاومت یا افراد نظامی –
به بیمارستان ما آمدند. ما خانوادههای را دیدیم که مانند خانواده
المساری که به کل از روی زمین محو شدند. من نمیدانم، ارتش اسرائیل
دنبال چیست؟ ، اما اینجا، در این بیمارستان، من نتیجه آن را میبینم:
غیرنظامیانی که در داخل خانههای خود دارند میمیرند.
حتی، همین الان که دارم این را مینویسم، در بیرون بمباران ادامه دارد.
هر لحظه، دهها زخمی میتوانند وارد بیمارستان شوند. صدای من از خستگی
و رسیدگی به مجروحین زمخت و خشن شده است. به دلیل رمضان روزه داشتم.
وقتی، در شروع جنگ، به ساعتم نگاه کردم، دیدم از وقت افطار ساعتی پیش
گذشته، و بالاخره اجازه دارم آب بخورم. یک ساعت داشتم از اینجا به آنجا
میدویدم بیآنکه متوجه شده باشم که روز تمام شده است.
من تنها بین بمبارانها میخوابم. آنها موجمانند میآیند. گاه تنها
نیم ساعت میخوابم. دیروز تمام روز، بعد تمام شب تا صبح بمباران ادامه
داشت. هنگام طلوع خورشید در بیمارستان نماز خواندم و ساعت پنج و نیم به
خانه رفتم. دو ساعت بعد دوباره به بیمارستان برگشتم.
الان دارم با بچههایم غذا میخورم. قبل از اینکه لباسم را عوض کنم،
دوشی بگیرم و دوباره به بیمارستان برگردم، یک ساعتی باهم هستیم. به شدت
تحت فشار روحی هستم. این شرایط بر خانواده و فرزندان من هم اثر کرده
است؛ بندرت با آنها وقت میگذرانم. اما خدا را شکر، ....
پیام اصلی من که دوست دارم به گوش جهانیان برسانم، توقف بمباران و صدمه
زدن به غیرنظامیان است. همچنین، باید دولت اسرائیل را وادار کرد تا به
محاصره غزه پایان دهد، یعنی مهمترین دلیل این وقایع. راه عبور را
بستهاند. راه رفتن به مصر بستهاند. با هر تعبیری در جهان، اینجا یک
زندان است. بیش از دو میلیون نفر در یک منطقه محاصره شده زندگی
میکنند. ما نمیتوانیم برای کار بیرون برویم. ما نه بندری داریم و نه
فرودگاهی، علناً همهچیز ما را گرفتهاند. ما انسانیم و حق داریم زندگی
کنیم.
As a Doctor In Gaza, These Have Been The Most Difficult Days Of My
Life.
Jamil Suleiman. PopularResistance. May 20, 2021.
|