برای آزادی ، دموکراسی ،صلح، استقلال و عدالت اجتماعی                         آزادی زندانیان سیاسی 
نویدنو -  کتاب - رحمان هاتفی  درباره ما -  بایگانی

2021-03-10

نویدنو205/12/139          Print Friendly, PDF & Email      چاپ مطلب

 

  •  رمان در بستر زهره وحشی منتشر شد. داستان زهره، داستان تکراری هزاران سالۀ مردمانی است که باکاروتلاش، زیبایی زندگی را پاس داشتند، درمقابل بیداد ایستادند و رزمیدند. به دفعات شکست خوردند ولی تسلیم نشدند، با سرسختی برپای خود ایستادند و باز، آماده زندگی و رزم شدند. نویدنو ضمن دعوت خوانندگان به خواندن کتاب پیشگفتار رمان را برای آشنایی بیشتر خوانندگان تقدیم  می کند.

     

 

در بستر زهره وحشی

ناصر آقاجری

 رمان در بستر زهره وحشی منتشر شد. داستان زهره، داستان تکراری هزاران سالۀ مردمانی است که باکاروتلاش، زیبایی زندگی را پاس داشتند، درمقابل بیداد ایستادند و رزمیدند. به دفعات شکست خوردند ولی تسلیم نشدند، با سرسختی برپای خود ایستادند و باز، آماده زندگی و رزم شدند. نویدنو ضمن دعوت خوانندگان به خواندن کتاب پیشگفتار رمان را برای آشنایی بیشتر خوانندگان تقدیم  می کند.

پیش­گفتار

   زهره،رودخانه­ای است که به دلیل طغیان­های ویران­گرش درجغرافیای ایران به زهره وحشی معروف شده­است، رودخانه­ای که هستی و نیستی رابا هم، برای روستایی­ها به­ارمغان می­آورد. دربرخی از سال­ ها با وحشیگری  بی­مانند و طغیان­های مرگ­بارش، همۀ کشتزارهای کشاورزهارا در زیرخروارها گل­ولای آبرفتی خود مدفون می­کرد و کشاورزهارا به فقر و گرسنگی می کشاند و نیستی را برای آنها به­ارمغان می­آورد. از سوی دیگرهمین طغیان­ها و رسوبات ویران­­گر، جلگه را سرشار از امکان زندگی می­کنند، به گونه­ای که مردمان این دیار باستانی، هزاران سال است که هرساله، دوبار از این زمین­ها محصول برداشت می­کنند، بدون این که محصولات آن ها نیازی به کودداشته باشند. درپاییز، کشت­گندم و جو و باقلا و بَزرَک که یک دانۀ روغنی صنعتی است و پس از بهار باکشت کنجدوبرنج و خیارسرد(هندوانه)وخیارگرم(خربزه ) وبالنگ(خیار سبز) جلگه را همیشه سبزوجوان وخرم نگه می دارند، برغم آتشی که خورشید بی دریغ برسرشان می­ریزد. درحدفاصل بستر رودخانه وزمین­های آبرفتی، بیشه­زارهای انبوه درخت­های گز و بید قراردارد که بهترین مکان برای پرورش گاومیش است ومحلی برای زندگی جمعیِ گرازها، روباه­هاو شغال­هااست.

هزاران سال است که زهره هم­چنان دربستر جاویدان خود،سرکش و پرشتاب می گذرد،دربستری از ریگ­­های درشت و ساییده شده، درروندی طبیعی،زندگی را درهمه­سومی­پراکند،بدون توجه به این که بهره­گیران که هستند، یا رنگ پوست وباورشان چه سرشتی دارد.او هستی­ونیستی رابه تساوی نثار مردمان این دیار می­کند. زمین­های جنوبی زهره،ده متر بلندتر ازساحل شمالی آن اند.این اختلاف سطح به سوی جنوب بطوردایم افزوده می­شودتا به کوه­های جنوبی زهره برسد.به همین علت،زمین­های آن را درآن سال ها،به صورت دیم کشت می­کردند.

 ساکنان این بسترآبرفتی، از زمان­های بسیاردور، ازدوران تمدن ایلامی،باکشاورزی توام با دامداری،با قهر طبیعت وستمگران مناسبات اجتماعی،جنگیده­اندوتوانسته­اند زندگی رابا فرازونشیب­های  غیرمنتظره­اش به پیش ببرندوتمدن ومدنیت را دردوران تمدن ایلامی درسواحل مرتفع جنوبی روخانه­ ایجاد نمایندکه آثارآن،پس از باران­های سیل آسای جنوبی، به صورت زینت­آلات طلا و نقره و سکه­هایی که روستایی ها آنهارا اشرفی می خوانند ازدل خاک بیرون می زنندولی تهاجم اقوام وعشیره­های بیابان­گرد با یاسای باورهای خرافی وبی­دادِ حاکمیت نگرش­های چادرنشینی آنها،ودردوران معاصر،ستم خان­ها و شیخ های فئودال،این روندرا دچار وقفه می­کرده و سیر تحولات رابه پس­ می کشیده است.این مردم برای مقابله با سیلاب های مخرب زهره درآن دوران بسیاردور(ایلامی)،روستاهای­شان را در سواحل مرتفع جنوبی و دردوران جدید دردامنۀکوه شمالی زهره بناکرده­اند.

 بر اساس برخی مشاهدات،زمانی که در دوره پهلوی دوم،می­خواستند مسیر بزرگ ترین خط لولۀ نفت را ازآغاجاری تا جزیرۀ خارک حفرکنند(بخشی از این خط لوله­ از زیردریا عبورمی­کندتا به جزیره خارک برسد) درهمین مناطق  بیل مکانیکی در زمان حفر کانال با آثار باستانی چند هزار سال های برخوردکردکه باکمال تاسف،بدون امکان بررسی علمی باستان­شناسانه، به غارت برده شدند.

 بنابرداستان­هایی که مردم بومی ازتاریخ گذشتۀ این دیار می­گویند:از روستای"تِل چگا"تاروستای"تِل سیاست"، یک شهر بزرگ امتدادداشت.باذکراین قصه که بزغاله ای در" تِل چِگا" ازروی پشت بام خانه­ها تا" تِل سیاست" ازدست صاحب اش فرار می­کندومالک بزغاله،پشت بام به پشت بام به دنبال بزغاله می­دود ودرانتهای شهر به­ بزغاله دسترسی پیدا می­کند(فاصلۀ این دو روستا نزدیک به ده کیلومتر است.) از این رو می­توان ادعا کرد یکی از شهرهای گُم شده وبزرگ ایلامی که ازآن، درکتاب"درتاریکی هزاره­ها"به قلم دانشمند ایرانی،آقای ایرج اسکندری باآستناد به لوح های میخی ایلامی یاد شده است،در ساحل جنوبی رودخانه زهره قرارداشته است.

مردمان این جلگه اگر چه درهرسال از زمین­های شان دوبار محصول برداشت­می­کردندولی باوجود این،هرگز دامداری را رها نکردند،دامداری یک بخش جدانشدنی از زندگی آنها بود.شاید به این دلیل ساده که با دام های­شان می­توانستند در شرایطی که ستم طبقاتی،هستی زندگی شان رابه چالش می­گرفت،به کوه بروند وازدست مهاجم­ها و یا حکومتی­ها و فئودال­های غارتگر،نجات یابند وبدین گونه  تن به بردگی­ ندهند، آزاد،ولی گرسنه درکوه ومراتع زندگی کنند.اسلحه را بردوش می­انداختندوبا زن وکودک وبز ومیش­های­شان به کوه پناه می­بردند وبا جنگ و گریز، امان متجاوز را می­بریدندوبا شبیخون وغارت اموال مهاجم ها و دام های شان،آنهارا وادار به عقب نشینی می­کردند.یک زندگی سراسر فرازونشیب درطول تاریخ چند هزار سالۀ این مردمان.داستان زهره،داستان تکراری هزاران سالۀ مردمانی­است که باکاروتلاش،زیبایی زندگی را پاس داشتند،درمقابل بیداد ایستادندو رزمیدند.به دفعات شکست خوردندولی تسلیم نشدند،با سرسختی برپای خود ایستادندوباز،آماده زندگی و رزم شدند.زهرۀ سرکش هزاران سال است¬که تماشاگراین چالش های پُرفراز ونشیب انسان ها بوده است و هم چنان در یک روند جاویدان حرکت خود،با قطرات زندگی بخشش،به سوی دریا  جاری است،تا قصۀ نبرد بی­پایان انسان­ها با نیروهای طبیعی وبی­داد مناسبات طبقاتی را، برای دریا ها بیان کند.

 

برای دریافت فایل PDFکتاب کلیک کنید

 

 

 

 

 

از این قلم :

 

Share

Comments System WIDGET PACK

ادامه:

آرشیوماهانه

نقل مطالب نوید نو با ذکرمنبع آزاد است

 

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست